به گزارش دنیای اقتصاد، سینمای ایران در سال گذشته توانست بزرگترین رقم فروش را در طول تاریخ این هنر تجربه کند و به فروشی بیش از ۱۶۰ میلیارد تومان برسد. این رقم فروش فضا رابرای تحلیل بازار سینما بهعنوان صنعت سرگرمی مهیا کرد و بررسی فروش فیلمها در یکسال گذشته برخی پیشبینیها و فرضیهها درباره بازار سینما را تایید میکند. اینکه سینماروها در شهرستانها فیلمهای کمدی را بر فیلمهای غیرکمدی ترجیح میدهند و این در حالی است که کفه ترازوی اجتماعیپسندها و کمدی پسندها در تهران تقریبا برابر است. منطق و مکانیزم بازار سینما در ایران هم بر مبنای همین فرض بنیان نهاده شده است.
بر مبنای همین فرض، سینمادارهای شهرستانی از اکران فیلمهای کمدی بیشتر از فیلمهای غیرکمدی استقبال میکنند و به علت کمشمار بودن تعداد سالنهای سینما در شهرستانها، برخی فیلمهای غیرکمدی هرگز فرصت چندانی برای اکران پیدا نمیکنند. برهمین اساس است که همواره منطق فرضی بازار سینما بازتولید میشود.
سینماگرها عمدتا با هدف تصاحب بازار شهرستانها فیلم کمدی میسازند و سینمادارهای شهرستانی نیز از اکران فیلمهای کمدی بیشتر استقبال میکنند. تکرار این موضوع چنین نتیجهای را به دنبال خواهد داشت که مجموع فروش۱۱فیلم پرفروش کمدی در سال ۹۵ در شهرستانها به آستانه ۴۰ میلیارد تومان میرسد و در همین بازار مجموع فروش ۱۱ فیلم پرفروش غیرکمدی در حدود ۲۲ میلیارد تومان میشود. یعنی فیلمهای کمدی تقریبا دو برابر فیلمهای غیرکمدی خواهان دارد. این در حالی است که در تهران میزان فروش تقریبا برابر است. بازار سینمای کمدیهای پرفروش ۴۱ میلیارد تومان رکورد زده و بازار فروش فیلمهای غیر کمدی کمی بیشتر از ۳۸ میلیارد تومان.
در نمودارهای همین گزارش میتوان برآورد دقیقتری از میزان فروش فیلمهای کمدی و غیرکمدی در سینماهای شهرستانها و تهران به دست آورد. درمجموع میتوان گفت که سال گذشته پرفروشترینهای سینمای کمدی در ایران ۸۱ میلیارد تومان فروش داشتهاند و غیرکمدیها ۶۰ میلیارد تومان.
شکاف طبقاتی در نگاه به سینما
مقایسه برخی شاخصهای اقتصادی همچون میانگین درآمد و مصرف خانوار در تهران و شهرستانها نیز میتواند در تبیین این وضعیت کمک حال باشد. برای مثال در سال ۹۴ طبق اعلام مرکز آمار ایران، میانگین درآمد سالانه یک خانواده شهری در تهران بیش از ۳۷ میلیون تومان برآورد شده و این در حالی است که میانگین درآمد سالانه یک خانوار در کل کشور بهطور میانگین کمتر از ۲۸ میلیون تومان است. این آمار را جمشید انصاری، معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان امور اداری و استخدامی کشور نیز در پاییز سال گذشته تایید کرده است.
اختلاف نزدیک به ۱۰میلیون تومانی درآمد سالانه میان شهرستانیها و تهرانیها، میتواند عامل مهمی در شکلگیری نگاه این دو نوع مخاطب به سینما باشد. طبقه متوسط شهری در تهران عمدتا گرایش بیشتری به سینما بهعنوان یک رسانه یا هنر دارد و طبقات شهری متوسط در شهرستانها عمدتا سینما را به عنوان یک تفریح و سرگرمی میشناسند.
شکاف موجود در نگاه به سینما دو گونه بازار متفاوت را برای سینماگران ایجاد میکند. عمده سینماگرانی که بازار سینمای اجتماعی را هدفگذاری میکنند در تولید اثر سینمایی خود عمدتا مخاطب تهرانی را مد نظر دارند، شاید همین موضوع سبب میشود که لوکیشن آثار سینمایی اجتماعی و کاراکترهای آنها عمدتا رنگ و بوی تهرانی دارد و مرکزگرایی در آثار اجتماعی به شیوه پررنگی قابل مشاهده است. در مقابل آثار کمدی سینما که نگاه وسیعتری به مخاطبان غیرتهرانی دارد، کمتر مرکزگرا و عمدتا مرکزگریز است و لوکیشنها و کاراکترهایشان کمتر تحت تاثیر تهران قرار گرفته است.
دو فیلم کمدی و پرفروش سال گذشته یعنی «من سالوادور نیستم» و«سلام بمبئی» مشخصا مرکزگریز هستند و لوکیشنهای اصلیشان را در خارج از تهران در نظر گرفتهاند و در مقابل فیلمهای غیر کمدی و پرفروش «فروشنده» و «ابد و یک روز» کاملا تحت تاثیر سبک زندگی و مسائل اجتماعی برجسته در تهران است. البته این تحلیلها نیازمند ارجاعات بیشتر و کندوکاو بیشتری در آمار و موضوع فیلمهای کمدی و غیرکمدی است.
- 9
- 1