زندگی پنج دانشآموز دبیرستان انجل گرو پس از حادثهای فراطبیعی تغییر میکند. این افراد که عبارتند از جیسون (با نقشآفرینی داکری مونتگمری)، کیمبرلی (با نقشآفرینی نائومی اسکات)، بیلی (با نقشآفرینی آر جی سیلر)، زاک (با نقشآفرینی لودی لین) و ترینی (با نقشآفرینی بکی جی) هرکدام افرادی دور از اجتماع و متفاوت با محیط زندگی خود هستند و با یک اتفاق برای همیشه خود را در موقعیتی عجیب میبینند که تنها میتوان نشانههایی از آن را در افسانهها جستوجو کرد.
آنها در یک شب بهصورت اتفاقی سکههای قدرتی پیدا میکنند که قدرت فیزیکی آنها را تغییر داده و تواناییهای ویژهای برای آنها به ارمغان میآورد. این پنج نوجوان با در اختیار داشتن این سکههای قدرت به نیرویی عجیب دست یافته و حال باید قدرتهای خود را مدیریت کنند و در کنار آن به راز نهفته در این سکههای قدرت پی ببرند.
دیری نمیگذرد که آنها متوجه میشوند این سکهها میلیونها سال قبل متعلق به ابرقهرمانانی بوده که نام خود را «پاور رنجرز» گذاشته بودند. رهبر این گروه موجودی فضایی با نام زوردون (با نقشآفرینی برایان کرانستون) بوده و ماموریت اصلی این گروه حفظ و نگهداری از کریستالی با نام «زیو» بوده است.
کریستالی که از قرار معلوم قدرت بیکرانی درون خود دارد و دلیل اصلی بوجود آمدن زمین نیز قرار گرفتن این کریستال در اعماق خاک این سیاره است. دشمن اصلی «پاور رنجرز» موجودی فضایی با نام ریتا (با نقشآفرینی الیزابت بنکز) است که قصد دارد با در اختیار گرفتن این کریستال قدرتمند بر کهکشان حکومت کند. با بیدار شدن ریتا از خواب میلیون سالیاش، سکهها نیز بسوی میزبانهای جدیدی گرایش پیدا کردهاند و این پنج نوجوان را برای مقابله با این دشمن قدرتمند و نجات کره زمین از نابودی آماده میکنند.
ماجراهای ابرقهرمانهای «پاور رنجرز» در اوایل دهه ۹۰ با تکیه بر آثار دنبالهای که از آنها ساخته میشد به شهرت رسید، در همان زمان نیز این ابرقهرمانهای نوجوان بهعلت وجوه سرگرمی که بوجود میآوردند مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و حیات خود را تا چند سال ادامه دادند.
حرکت این سری آثار از انیمیشن بسوی برنامههای تلویزیونی و تلاشهای ناموفق سینمایی در رفت و آمد بود و درنهایت با پا گذاشتن نوجوانان آن دوران به دنیای بزرگسالی، پرونده این ابرقهرمانها نیز بسته شد. بچهها و نوجوانان دهه ۹۰ خاطرات بسیار خوبی از مجموعه محصولات «پاور رنجرز» دارند و هنوز نیز میتوان عروسکها و اسباب بازیهای زیادی از این کاراکترها را در جعبه خاطرات نوجوانان آن دوران یافت.
هدف اصلی ساخته شدن اثر تازهای از روی شخصیتهای «پاور رنجرز» بیشک در ارائه این ابرقهرمانان نوجوان پسند و نسلی دیگر است. نسلی که در دوران پسامدرنیته به سر میبرند و تعداد فیلمهای پرهزینهای که براساس کاراکترهای ابرقهرمانی ساخته میشود را نمیتوان بهراحتی حساب کرد.
عصر جدید زنگ خطری جدی برای ستارههای فرهنگ عامه دهههای پیش به صدا در آورده است و فیلمی که اکنون در مقابل داریم یکی از نمونههای دیگر سهل انگاری مسئولین کمپانیهای فیلمسازی به پیشرفت تفکر نوجوانان در دنیای امروز است.
فیلم «پاور رنجرز» اثر دین ازرالایت سعی دارد با بکارگیری عنصرهای فیلمهای نوجوان پسند در دهه گذشته و مقدار زیادی شوخ طبعی تمام مشکلات برآمده از فیلمنامه ناقص و مشکل دارش را پنهان کند. امری که در آن موفق نمیشود و مخاطب در پایان فیلم با اثری مواجه است که به شدت تکراری و بیرمق است.
فیلمنامهنویس اثر جان گتینز (کینگ کنگ:جزیره جمجمه) با کمک فیلمنامه نویسانی چون مت سازاما و برن شارپلس (خدایان مصری) و میشل و کایران مولرونی (شرلوک هولمز:بازی سایه ها) براساس عنصرهای سری آثار «پاور رنجرز» در دهه ۹۰ سعی داشتهاند تلفیقی از دنیای ابرقهرمانها و سینمای مدرن ارائه دهند، رویکردی که در آن ناموفق بودهاند و تنها مقداری از تمهیدات آنها در پایان کار به ثمر نشسته است.
این تمهیدات از شوخیهای کلامی گرفته تا مشکلات موجود در دنیای دبیرستانی به اندازهای نامنسجم روایت شدهاند که گاهی مخاطب را به این فکر میاندازند که هیچ کدام از اجزای نوشته شده در خدمت فیلمنامه اثر نیستند و هر کدام ساز خودشان را میزنند، به تعبیری دیگر هر کدام از قسمتهای فیلم «پاور رنجرز» میتواند برای خود به اثری جداگانه مبدل شود و هیچ ارتباطی به همدیگر پیدا نکند.
«پاور رنجرز» زمانی به مشکلات مدرن میپردازد کمی قدرتمندتر از دیگر قسمتهای خود به نظر میرسد زیرا سعی نمیکند تمام منطق فیلم را وابسته به مشکلات عاطفی برآمده از همین دنیای مدرن در نظر بگیرد. از سویی دیگر زمانی فیلم وارد ماجراهای ابرقهرمانیاش میشود، بسیار سریع از جزئیات میگذرد تا بار دیگر قهرمانانش بتوانند کنار هم نشسته و دیالوگهای تکراری خود را بیان کنند.
در زمینه تکنیکهای جلوههای بصری نیز ما با هیچ اتفاق جدیدی مواجه نمیشویم، همه چیز بویی از تکرار آثار ابرقهرمانی چون «ثور» را میدهد و سرنوشت شخصیتها به اندازه کافی برای ما پرداخت نشده است تا نگران کشته شدن یا نشدن آنها باشیم.
دین ازرالایت اثر کاملا متوسطی را برای نوجوانان سختگیر این روزها آماده کرده است و باتوجه به ادامه دار بودن فیلم باید دید در قسمتهای بعدی این مشکلات حل و فصل خواهد شد یا «پاوررنجرز» به مسیر کسالت آور خود ادامه خواهد داد. در میان عوامل فنی اثر میتوان هنر فیلمبردار اثر متی جی لوید را ستود، او که با دنیای ابرقهرمانها بیگانه نیست، چندی پیش فصل اول مجموعه تلویزیونی «بی باک» را برای نت فلیکس فیلمبرداری کرده و با تعریفها و تمجیدهای فراوانی مواجه شده است.
در «پاور رنجرز» نیز بیشتر توجهات به تصویرهای وی در فصلهای مختلف اثر جلب میشود. صحنههایی که مربوط به مکانهای کم نور میشود بهخوبی ثبت شده اشت و در فصلهای اکشن فیلم نیز شاهد هنرنمایی و دقت بالای جی لوید هستیم.
در مبحث بازیگری حضور برایان کرانستون در قالب شخصیت زورد نکته قابل توجهی است. او که تنها چند دقیقه ابتدایی فیلم در هیبت واقعیاش (که موجودی فضایی است) ظاهر میشود در دیگر فصلها بهشکل موجودی سه بعدی در دیوار مخفیگاه این ابرقهرمانها ظاهر شده و تنها با چهرهاش جان دوبارهای به گروه بازیگری اثر میدهد. از سویی دیگر الیزابت بنکز عملکردی ناامید کننده دارد، او در قالب شخصیت شریر داستان بیشتر خندهدار است تا ترسناک.
شاید پیشینه ظنز این بازیگر دلیل اصلی تاثیر ناخوشایند وی بروی نقش است ولی ما بهعنوان یک علاقهمند به رشته بازیگری نیز نمیتوانیم تلاش قابلتوجهی را از سوی بنکز برای صحیح ایفا کردن نقش ریتا حس کنیم. دیگر اعضای گروه بازیگری نیز جوانانی هستند که به امید مشهور شدن وارد چنین پروژه عظیمی شدهاند و اگر فیلمنامه دست و پای آنها را نبسته بود به احتمال زیاد شاهد بازخوردهای بسیار بهتری نسبت یه این جوانان جویای نام میبودیم.
درنهایت باید گفت تلاش «پاور رنجرز»ها برای بازگشت در قلب نوجوانان عصر جدید تقریبا مانند شخصیت منفی اثر مضحک به نظر میرسد. فیلم شاید در قالب اثری تلویزیونی بتواند سرگرمکننده باشد ولی در سینما وضعیت کمی متفاوت است و با اینکه قسمت دوم فیلم پیش از اکران قسمت اول سفارش داده شده است باز هم نمیتوان نسبت به موفقیت آن در گیشه خوش بین بود.
بهتر است استودیوهای مسئول بار دیگر در ساخت ادامه اثر بازنگری کرده و بازسازی قسمت اول را در دستور کار خود قرار بدهند. استودیوهایی چون لایون گیتز و سابان اینترتیمنت با بکارگیری مقداری نوآوری میتوانند نتیجههایی به مراتب بهتر نسبت به محصولی که اکنون در دست دارند ارائه بدهند، زیرا اکنون با اثری مواجه هستیم که نه قدرت سرگرمی نسل جدید را دارد و نه میتواند یادآور خاطرات علاقهمندان به سری آثار دهه ۹۰ این پدیده فرهنگ عامه باشد.
در حال حاضر علاقهمندان این ابرقهرمانهای نوجوان پسند توقع دارند فیلم با فیلمنامهای بسیار منسجمتر و فیلمسازی بسیار خوش سلیقهتر و البته بازیگرانی بسیار کاریزماتیکتر اثری را مشاهده کنند که هم شانه با آثاری چون «ددپول» یا «انتقام جویان» پیش بیاید؛ هرچه باشد ما در عصر طلایی سریالها و ابرقهرمانها به سر میبریم و با تمهیداتی که یک ربع قرن قبل جواب میداد، سرگرم نمیشویم.
- 15
- 4