سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۱۵:۲۸ - ۲۸ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۷۳۱۵
فیلم و سینمای ایران

نگاهی به فیلم رگ خواب / از گلوی من دستاتو بردار!

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,فیلم رگ خواب

حمید نعمت‌الله سه سال پس از فیلم نامتعارف آرایش غلیظ که در زمان اکران با واکنش‌های ضد و نقیضی روبرو شده بود، این‌بار در آخرین ساخته‌ی خود عاشقانه‌ای لطیف را روی پرده به تصویر کشیده است. «رگ خواب» در جشنواره‌ی سی و ششم با استقبال خوبی از طرف منتقدان و مخاطبان روبرو شد و لیلا حاتمی توانست جایزه‌ی بهترین بازیگر زن را برای بازی درخشانش که منتقدان و موافقان فیلم یک صدا بر روی آن توافق داشتند، دریافت کند. در ادامه نگاهی می‌کنیم به چهارمین تجربه‌ی سینمایی حمید نعمت‌الله که فیلم‌هایش همواره واکنش مخاطبان را به دنبال داشته است.

 

حمید نعمت الله به نسبت سال‌های حضور در سینما، کارگردان کم‌کاری محسوب می‌شود. او با اولین فیلمش بوتیک نام خود را بر سر زبان‌ها انداخت و توانست خود را به عنوان کارگردانی کاربلد و کسی که با درد مردم بیگانه نیست -انگار حتی بهتر از آنها دردهایشان را می‌شناسد-  تثبیت کند.

 

جسارت او به عنوان یک فیلم اولی در بیان معضلات جامعه‌ی آن روز، توجه منتقدان و مردم را جلب کرد و بوتیک به سرعت تبدیل به فیلمی کالت شد. بی‌پولی، آرایش غلیظ و سریال وضعیت سفید نتیجه‌ی حضور و فعالیت نعمت‌الله در این سال‌هاست. او این‌بار دوباره با فیلمی متفاوت بازگشته است. «رگ خواب» ادامه‌ی منطقی بوتیک و بی‌پولی است و بازگشت پخته‌تر حمید نعمت‌الله به سینمایی که از او سراغ داریم.

 

فیلم با تک‌گویی‌های زنی به نام مینا آغاز می‌شود که از حال و روزش برای پدرش می‌گوید و مخاطب نیز به تدریج با او آشنا می‌شود. مینا به تازگی ازدواج ناموفقش را به پایان رسانده و به دنبال شغلی می‌گردد تا بتواند اوضاعش را سامان دهد.

 

او برای مدت کوتاهی در یک رستوران مشغول به کار می‌شود اما بعد از مدتی درمی‌یابد که این شغل به درد او نمی‌خورد. در این میان با مردی آشنا می‌شود که کم کم به او علاقه‌مند می‌شود. رابطه‌ای شروع می‌شود که برایش خوشایند است. “چیزی داشت شروع میشد که ناشناخته بود، و هیجان‌انگیز”

 

مینا زنی خجالتی که انگار در ابرها سیر می‌کند و هنوز از خاک خوردن در کودکی عذاب وجدان دارد و با خواندن آگهی‌ تورهای مسافرتی غرق خیال بافی می‌شود. کامران فرانسوی بلد است، موسیقی می‌زند و برایش کار و جایی برای زندگی پیدا می‌کند. بیش از حد خوب و مهربان است که واقعی باشد. انگار از دل آن آگهی‌های سفرهای خارجی درآمده که همچون رویایی برای مینا ظاهر می‌شود. ” قابل اطمینان بود. زیباترین و برازنده‌ترین مردی که تا به حال دیده بودم”

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,فیلم رگ خواب

فیلمنامه «رگ خواب» را یک زن به نگارش درآورده است. بنابراین طبیعی است که او درک درستی از دنیای زنی داشته است که لحظات تلخ و شیرین زندگی‌اش بر روی پرده قابل لمس است. زنی که بعد از جدایی دچار یک خلاء احساسی شدید شده و به همین دلیل بدون اینکه کنترلی بر روی احساساتش داشته باشد با کامران مواجه می‌شود. “کاش بهش میگفتم دنیا در بود و نبودش چقدر فرق میکنه” «رگ خواب» اثری بسیار تاثیرگذار و دردناک در بیان زندگی زنی است که بعد از شکستی بزرگ در مسیر بازیابی خود قرار می‌گیرد.

 

کارگردان قهرمانش را در مسیری قرار می‌دهد که لحظه لحظه‌ی ویرانی مینا را با مخاطب شریک می‌شود. اعتماد و امیدی که به یاس تبدیل می‌شود و در تمام این لحظات تلاش می‌کند تا مخاطب را نیز همچون مینا به ورطه‌ی سقوط بکشاند. درباره عشقی یک‌طرفه که همزمان هولناک و احترام برانگیز است و پایان محتوم آن تباهی.

 

ماجرای سقوطی تا مرز نابودی که منجر به یک پوست‌اندازی بزرگ می‌شود. مینا رنج می‌کشد و دلش می‌خواهد که رنج بکشد. انگار آدمی باید رنج بکشد تا از پس ویرانی وجود خود، امیدی جرقه بزند.

 

«رگ خواب» بسیار مستعد بد فهمیده شدن است. مخالفانش شکست مینا را ناشی از بلاهت و سادگی او می‌پندارند و معتقدند که هیچ زنی انقدر آسان خود را نمی‌بازد. ویرانی مینا نه از روی سادگی بلکه از اعتماد بیش از حد او به عشق و کامران بود. عده‌ای نیز انگ فمینیستی بودن به فیلم می‌زنند و عنوان‌ «زنانه» را به فیلم اطلاق می‌کنند.

 

در حالی که «رگ خواب» به طور خاص مربوط به احساسات زنانه نیست بلکه به ذات انسان و تنهایی او می‌پردازد. درد و غم ناشی از تنهایی که هر انسانی یک روزی آن را تجربه کرده است و بعد از آن تلاش کرده است تا دوباره از نو شروع کند و روح و جسمش را بار دیگر زنده کند.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,فیلم رگ خواب

شاید بتوان گفت حمید نعمت الله برای اولین بار در سینمای ایران توانسته شمایل چنین زنی را ترسیم کند که کمتر فیلمسازی تا به حال توانسته به آن نزدیک شود. نمونه‌ی کمی را می‌توان در سینمای ایران مثال زد که این‌چنین به عالم درونی یک زن نزدیک شود اما دچار ترحم یا تعصبات فمینیستی نشود.

 

مخاطب هم عشق و خوشی مینا را باور می‌کند و هم جنون و آوارگی‌اش را. تصویر زنی بی خانمان و ناخوش که در اتوبان‌های تهران سرگردان است. «رگ خواب» به خوبی بی‌پرده بودن عشق را به تصویر کشیده است. عشق و ویرانی توامان آن را. صراحت آن را همچون سیلی محکمی بر صورت مخاطب می‌خواباند.

 

«رگ خواب» دو نیمه است. نیمه‌ی اول داستان علاقه‌مند شدن مینا به کامران و در نهایت شکل‌گیری یک عاشقانه‌ جذاب میان آن دو است که طراوت خاصی به فیلم بخشیده است. اما در نیمه‌ی دوم ملودرام اصلی شروع می‌شود. داستان اضمحلال مینا که مخاطب را با خود به نابودی می‌کشاند. سکانس درخشان گشت زنی شبانه مینا با بازی حیرت‌انگیز لیلا حاتمی و صدای جادویی همایون شجریان یک تجربه‌ی عاطفی توامان بسیار تلخ اما لذت بخش برای مخاطب خواهد بود.

 

یکی از نکات مثبت فیلم که به باورپذیری هر چه بیشتر آن کمک کرده، بازی‌های بازیگرانش است. بازی حیرت‌انگیز لیلا حاتمی در نقش مینا را می‌توان از جمله بهترین و درخشان‌ترین نمونه‌های بازیگری در دهه اخیر دانست.

 

اجرای ظرافت‌ها و پیچیدگی‌های نقشی که مانند تیغ دولبه خطرناک است، برای هر بازیگری ریسک بزرگی محسوب می‌شود. او به راحتی می‌توانست متهم به تکرار نقش‌های قبلی شود اما با درک درستی که از نقش خود داشته، حتی مخالفانش را نیز به تحسین وا داشته است.

 

تماشای اوج و فرودهای حسی لیلا حاتمی بسیار دل‌نشین است. کوروش تهامی نیز اگرچه زیر سایه لیلا حاتمی قرار می‌گیرد، اما بدون شک بهترین نقش‌آفرینی خود را در تمام سال‌های حضورش در سینما انجام داده است و دور ماندن آن از چشم داوران جشنواره، یکی دیگر از شگفتی‌های جشنواره گذشته بود.

 

از منظر کارگردانی هم می‌توان فیلم را قدمی رو به جلو برای نعمت‌الله دانست. توجه ویژه به جزئیات، نحوه بازی گرفتن از بازیگران و شیوه بهره‌گیری از رنگ و نور و صدا مواردی هستند که می‌توان آنها را ستایش کرد. اما نقطه ضعف فیلم را شاید بتوان پایان‌بندی عجولانه آن دانست.

 

«رگ خواب» برای مخاطبانش واقعی و ملموس است. فیلم به قدری اتفاقات دردناک زندگی روزمره انسان را به خوبی به تصویر کشیده که از فرط آشنا بودن موقعیت‌ها و همخوانی که با تجربه زیسته مخاطب دارد، تلخی این حقیقت را دو چندان می‌کند. فیلمی لطیف و عاشقانه درباره درد بی درمان تنهایی که همه‌‌ی ما با آن سر و کار داریم.

 

جمله‌های داخل گیومه از دیالوگ‌های فیلم انتخاب شده است.

 

شهرزاد رحیمی

 

 

cinema.gamefa.com
  • 13
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش