سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۱۳:۵۴ - ۳۰ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۷۲۳۷
فیلم و سینمای ایران

گفت‌وگو با محمدحسین مهدویان، کارگردان فیلم ماجرای نیمروز

فیلم ماجرای نیمروز,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

محمدحسین مهدویان، کارگردان فیلم ماجرای نیمروز، در یازدهمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایي ایران (خانه سینما) دیپلم افتخار بهترین کارگردانی را دریافت کرد، اما هنگام دریافت جایزه‌اش، جعفر پناهی که قرار بود جایزه را روی سن به او اهدا کند، از این کار امتناع کرد. این رفتار و سایر حواشی پیش‌آمده در آن مراسم باعث شد که سراغ مهدویان برویم و در گفت‌وگویی، نظرات او را درباره این جشن و حواشی‌های به‌وجودآمده در آن جویا شویم.

 

‌از اینکه در جشن خانه سینما جایزه دریافت کردید، چه احساسی داشتید؟

طبیعتا خیلی خوشحال هستم. چون این جشن همیشه برایم مهم بوده. سومین‌بار است که از جشن انجمن منتقدان جایزه می‌گیرم.

چرا جشن انجمن منتقدان و نویسندگان برای شما اهمیت دارد؟

به‌این‌دلیل که نگاه مستقلی در این جشن حاکم است. فیلم‌ها به شکل آکادمیک داوری می‌شوند. اعضای آکادمی هم کسانی هستند که به‌طور جدی سینما را دنبال می‌کنند و از افراد درجه‌یک سینما هستند. طبیعتا همه وقت و انرژی‌شان را برای شناخت سینما صرف می‌کنند و در این مسیر به‌جد اشتغال دارند. آنها تماشاگران ویژه‌ای هم هستند.

 

در نتیجه برایند آرا و نظرات آنها قابل‌توجه است و آدم خوشحال می‌شود که از چنین جمعی جایزه بگیرد. البته پیش از این هم دوبار برای «آخرین روزهای زمستان» و «ایستاده در غبار» تندیس گرفته بودم و حالا هم برای «ماجرای نیمروز» دیپلم افتخار دریافت کردم که احساس خوبی نسبت به این جایزه دارم. به همین دلیل شاید بیشتر از هر جایزه‌ای، جایزه «جشن منتقدان» من را خوشحال می‌کند و خداراشکر که این‌بار هم این اتفاق خوب افتاد.

‌در سینما همواره علیه فیلم‌سازی شما اعتراضاتی وجود دارد که بخشی از آن را هم علنا در این مراسم شاهد بودیم.

 

فیلم ماجرای نیمروز,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

 

به طور مشخص نظرتان به رفتار جعفر پناهی که جایزه را به شما اهدا نکرد، چیست؟

ببینید فیلم‌سازی که هیچ اعتراضی به او نشود، فیلم‌ساز مؤثری نیست. درواقع فیلم‌سازی که فیلم مؤثر می‌سازد، باید منتظر هرگونه واکنشی باشد. اگر فیلمی بی‌اثر و بی‌فایده بسازید، خب دیده و درباره آن نقدی نوشته نمی‌شود و طبیعتا واکنشی هم برنمی‌انگیزد.

 

درواقع حتی کسانی که با اندیشه تو مخالف هستند به خودشان اجازه نمی‌دهند که به شما اعتراض کنند. به این علت که کارتان دیده نشده! من احساس می‌کنم بیشتر واکنش‌هایی که به من نشان داده می‌شود؛ چه مثبت و چه منفی که الحق والانصاف درباره هر سه فیلمم حجم واکنش‌های مثبت و محبتی که از سوی مردم، منتقدان و اهالی سینما ابراز شد خیلی بیشتر از اظهارات منفی بوده، بیانگر این نکته است که فیلمم مؤثر بوده، هرچند فیلم مؤثر هم با واکنش‌های منفی مواجه می‌شود که من آن را به حساب اثرگذاری فیلم می‌گذارم.

 

فیلمی که مورد توجه قرار بگیرد، مخالفان خود را وادار به واکنش می‌کند. بخشی از این اتفاقی که در جشن انجمن منتقدان و نویسندگان رخ داد، به نظرم ناشی از این است که فیلم «ماجرای نیمروز» در دو جشن مستقل «جشن حافظ» و «جشن انجمن منتقدان» مورد توجه قرار گرفت و دیگر نمی‌شد در مقابلش سکوت کرد. طبیعتا برخی‌ها واکنش نشان می‌دهند و ابراز ناراحتی می‌کنند.

 

البته به طور مشخص درباره واکنش آقای پناهی باید بگویم که من با ایشان مشکل شخصی ندارم. ما که همدیگر را نمی‌شناسیم. آشنایی قبلی‌ای هم با همدیگر نداریم. درباره دلایل رفتارشان باید از خودشان پرسید. من که نمی‌توانم انگیزه‌ها و نیتشان را بفهمم و نمی‌دانم که در ذهنشان چه گذشته که تصمیم گرفتند این کار را بکنند. بااین‌حال باید بگویم که من مسبب اتفاقاتی که برای ایشان در سینما افتاده، طبیعتا نیستم.

 

اصلا اندازه این حرف‌ها نیستم. البته محسن امیریوسفی و خانم بنی‌اعتماد هم در آن مراسم بودند و این دو فیلم‌ساز نجیب و دوست‌داشتنی هم در این سال‌ها کلی تحت فشار بودند و حتی فیلمشان توقیف شده، اجازه فیلم‌سازی پیدا نکردند و حمایت نشدند. خب آنها که چنین واکنشی نشان ندادند، آیا اشتباه کردند؟ یا آقای پناهی درست‌تر از آنها تشخیص دادند؟

 

اینها سؤالاتی است که باید از خودشان پرسید، اما آنچه که خودم باید بگویم این است که بالاخره ما سرِ سفره پدر و مادر بزرگ شده‌ایم و اولین چیزهایی که یاد گرفته‌ایم این است که اگر بزرگ‌تر توی گوشمان هم بزند، همچنان احترامش را حفظ می‌کنیم. خانم میلانی هم در آن جشن مسائلی مطرح کردند. بااین‌حال، هم ایشان و هم آقای پناهی پیش‌کسوت من در سینما هستند و ترجیح می‌دهم فقط سکوت کنم.

 

فیلم ماجرای نیمروز,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

‌یکی از اعتراضاتی که برخی از همکارانتان به شما می‌کنند این است که بودجه‌های کلان دریافت می‌کنید و از هرسو مورد حمایت قرار می‌گیرید. درحالی‌که چنین بودجه‌هایی را فیلم‌سازان مستقل نمی‌توانند دریافت کنند. واکنشتان چیست؟

دو نکته در سؤال شما وجود دارد؛ اول قسمت دوم سؤال شما را جواب می‌دهم. اینکه می‌گویید فیلم‌سازان مستقل نمی‌توانند چنین بودجه‌هایی دریافت کنند، خب از اسمشان مشخص است، چون مستقل هستند. فیلم‌ساز مستقل، بخشی از استقلالش، استقلال مالی است که باید برای پروژه‌اش مهیا کند. همه‌جای دنیا، فیلم‌سازی مستقل، مستقل از جریان اصلی سرمایه قرار می‌گیرد.

 

اگر جریان اصلی در سینمای ایران را دولتی بدانیم که طبیعتا هم‌ چنین است، خب فیلم‌ساز مستقل، خودش تصمیم گرفته که مستقل از چنین جریان و سازوکاری فیلم بسازد. این تصمیم را می‌گیرد چون که می‌خواهد از اعمال نظرات سرمایه‌گذار دوری کند. همه‌جای دنیا این‌گونه است. حتی سیستم تولید فیلم در هالیوود هم مناسبات خودش را دارد. آنجا هم اگر بخواهی فیلم مستقل بسازی، باید حساب مالی‌ات را جدا کنی.

 

اما اینکه فرمودید که همه جا مورد حمایت قرار می‌گیرید یا پول دریافت می‌کنید، باید بگویم من هر ایده و طرحی را که یا حالا به من پیشنهاد می‌شود یا خودم تصمیم می‌گیرم بسازم را ارائه می‌کنم و به اندازه خودش بودجه می‌گیرم. هیچ‌وقت بودجه غیرمتعارفی هم برای هیچ‌کدام از فیلم‌هایم نگرفته‌ام.

 

البته فیلم‌هایم، فیلم‌های ارزانی نبودند. ولی در واقع سرمایه‌ای که خرج فیلم‌هایم شده منطقی و معقول بوده. مضاف بر اینکه گفتید مورد حمایت قرار می‌گیرم. شما می‌دانید که دست‌کم سه فیلم ساخته‌ام که دو تا از فیلم‌نامه‌هایم پروانه ساخت نگرفته‌اند! یعنی چهار فیلم‌نامه به وزارت ارشاد بردم که دو تای آن پروانه ساخت نگرفت. از جمله همین فیلم‌نامه «لاتاری» که خبرهایش همه جا منتشر شد.

 

حتما می‌دانید کمترین میزان اعتماد به هر فیلم‌سازی این است که پروانه ساخت به او بدهند که همین هم از من دریغ شد و حمایتم نکردند. در نتیجه باید گفت برخی از فیلم‌ها مورد حمایت قرار می‌گیرند و برخی‌ها هم نمی‌گیرند. پس اینجا مسئله حمایت از شخص من نیست. بلکه به این معنی است که فیلمی واجد شرایط حمایت می‌شود و از آن حمایت می‌کنند و فیلم دیگر این‌گونه نیست!

 

پس درواقع شخص بنده مورد حمایت قرار نگرفته، بلکه دو فیلمم حمایت شده است. ممکن است در آینده فیلم‌هایی بسازم که اصلا مورد حمایت قرار نگیرند یا با موانعی مواجه شوند. من کارنامه عجیب‌وغریبی ندارم. در نتیجه باید صبر کرد و دید که در آینده چه اتفاقاتی برای من می‌افتد. بنابراین قضاوت‌کردن درباره من کمی زود به نظر می‌رسد.

 

‌مخالفان و موافقان فیلم‌های شما معتقدند که جدا از محتوای فیلم‌هایتان، خوشبختانه با سازوکار سینما آشنا هستید و فیلم‌سازی را می‌شناسید. با این نگاه چقدر اعتقاد به نگرش مبتنی بر فیلم‌ساز خودی و ديگری در سینمای ایران دارید؟

من شخصا فیلم‌ساز خودی و غیرخودی نمی‌شناسم. یعنی امیدوارم روزی به آنجا نرسم که چنین احساسی نسبت به فیلم‌سازان داشته باشم. ولی مثل اینکه این نگاه وجود دارد؛ چه از سوی حاکمیت و چه از طرف جمعی از فیلم‌سازان که مقابل حاکمیت هستند و به اصطلاح اپوزیسیون، روشنفکر یا هر اسمی که رویشان گذاشته‌شده، گفته می‌شوند.

 

صحبت‌هایی که خانم میلانی در جشن انجمن منتقدان کردند، نشان می‌دهد که فیلم‌ساز خودی و غیرخودی از طیف آن طرف هم وجود دارد. یعنی فرمایشات ایشان ناظر بر این بود که مثلا در جشن منتقدان باید به بعضی از فیلم‌ها توجه شود و به بعضی از فیلم‌ها توجه نشود.

 

مثلا از اینکه به «ماجرای نیمروز» توجه شده احتمالا گله‌مند بودند و حالا شاید ایشان من یا هرکسی دیگر که خطاب سخنان ایشان بود را از جانب خودشان خودی نمی‌دانستند. ولی اساسا من چه از این طرف و چه از آن طرف به این مسائل قائل نیستم.

 

معتقدم همه ما ایرانی هستیم. همه ما اشتغال به کار هنر داریم. در ارتباط مستقیم با مردم هستیم. اعتبارمان را مستقیما از مردم و هنرمان می‌گیریم. همکاریم و هم‌زبان و نقاط مشترک زیاد داریم. البته من نمی‌گویم همه یک جور فکر می‌کنند. به‌هرحال اختلاف نظر وجود دارد و اندیشه‌های آدم‌ها متفاوتند.

 

هرکسی با توجه به تجربه، دانش، تربیت و مسائلی که در زندگی خودش با آن مواجه شده به بینش و طرز فکری رسیده و مبتنی بر همان بینش فیلم می‌سازد و نمی‌توان توقع داشت که همه فیلم‌سازان مثل هم فکر کنند و فیلم بسازند. اما درنهایت همه فیلم‌سازیم و مشترکات زیادی هم داریم. به همین دلیل معتقدم نگاه خودی و غیرخودی از هرجا که نشئت گرفته یا شکل می‌گیرد، باید اصلاح شود.

 

در نهایت می‌خواهم بگویم که من و گروهی جوان که کم‌کم همه ما وارد دهه چهل زندگی‌مان می‌شویم، با عشق و علاقه از دوره‌ای شروع به ساختن فیلم‌های مستند و کوتاه کردیم. با همان عشق، علاقه و محبت وارد سینمای حرفه‌ای شدیم و فیلم می‌سازیم. عاشقانه سینما را دوست داریم.

 

فیلم ماجرای نیمروز,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

علاقه‌مندیم برای مردم داستان تعریف کنیم. ولی به دلیل توجهی که به دو، سه کار اخیرمان شده، داریم وارد مسائلی می‌شویم که مسائل ما نیست. به‌زودی با دوستانم صحبت خواهم کرد و یادآوری می‌کنم که با چه انگیزه‌ها و رویکردهایی وارد سینما شدیم و قسمشان می‌دهم به رفاقتمان که تحت‌تأثیر فضای اطرافشان قرار نگیرند. دعا می‌کنم این جشن‌ها و اتفاقات یک موقع باعث نشود که راهمان را عوض کنیم.

 

از خدا درخواست می‌کنم هدفمان تغییر نکند. من همیشه از جایزه‌گرفتن و توجه خوشحال می‌شوم و خواهم شد. ولی خدا را شاهد می‌گیرم برای اینها وارد سینما نشدم. برای اینها فیلم نمی‌سازم. هیچ ادعایی ندارم و سخنم از جنس حرف‌های مزورانه نیست. حتی خیلی‌ها به من می‌گویند وقتی به تو بی‌احترامی می‌کنند، چرا باز هم احترام می‌گذاری. من هم پاسخ می‌دهم واقعا در دلم ذره‌ای کینه و حسد نسبت به هیچ‌کسی در سینما ندارم.

 

قلبم سرشار از علاقه به پیش‌کسوتان و بزرگان سینماست. یعنی وقتی کارگردانان قدیمی و پیش‌کسوت سینما را می‌بینم، واقعا وجودم پر از احترام می‌شود. به‌خصوص کارگردانانی که همیشه برایم الگو و قله‌هایی بوده‌اند که دوست داشتم در کنارشان قرار بگیرم.

 

ایشان از نظر من قابل احترام‌اند و دوست دارم همیشه برایم محترم باقی بمانند که حتما می‌مانند. حالا که این‌قدر برایشان احترام قائل هستم، بیشتر دلم می‌شکند که آنها حس خوبی به من ندارند یا مثلا احساس منفی نسبت به من دارند! فقط امیدوارم میزان حسن‌نیت، عشق و علاقه‌ای که دارم را بفهمند و درک کنند.

 

ان‌شاءالله من و دوستانم با همان روحیه‌ای که روز اول داشتیم در سینما به کارمان ادامه دهیم. هر‌چند به دلیل پیچیدگی روابط در سینما خیلی سخت است. اما دعا می‌کنم و از خداوند می‌خواهم که چنین شود. البته خداوند همیشه به من کمک کرده. هر راهی را که بسته، راه دیگری برایم باز کرده است.

 

خداوند نه برای من و نه برای هیچ بنده‌ای بد نخواسته. امیدوارم همچنان خداوند برای ما خیر بخواهد و کمک کند راهمان عوض نشود.

 

فرانک آرتا

 

 

sharghdaily.ir
  • 11
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش