سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۱۴:۵۵ - ۲۸ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۶۵۹۵
فیلم و سینمای ایران

نگاهی انتقادی به کنسرت- نمایش «سی»

کنسرت - نمایش «سی»,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
فیلسوفان و متفکران در طول تاریخ، معیارها و شاخص‌های متنوعی را در چرایی و چیستی مفهوم زیبایی بیان کرده‌اند که می‌توان از افلاطون و ارسطو به‌عنوان پیشتاز این دسته از تحلیل‌ها یاد کرد؛ معیارهایی چون لذت جویی، سودگرایی، کمال طلبی، فرم و ساختار و...

اما با وجود درستی و کارآمدی هر کدام ازاین تحلیل‌ها در جایگاه خود، می‌توان مهم‌ترین و کارآمدترین و اصیل‌ترین معیار و شاخص‌ها در چرایی و چیستی زیبایی را وجود عنصر تناسب بین اجزا دانست؛ اجزایی که دست به دست هم می‌دهند و یک اثر زیبا و یک شاهکار را خلق می‌کنند؛ همانند هنر فردوسی که عظمت هنر او را بی‌شک می‌توان در تناسب تمامی عناصر فرمی و محتوایی شاهنامه یافت.

 

نظریه تناسب با آنکه یک نگرش کلاسیک محسوب شده و از بنیان فکری افلاطون نشأت گرفته است، اما در درازنای تاریخ با استقبال زیادی از هر ساحت فکری قرار گرفته و متعاقباً دستخوش تغییرات تکاملی گسترده‌ای شده است که می‌توان نقطه اوج این نظریه را در تحلیل‌های کلوریچ و نگاه ساختارگرایانه عصر مدرن دریافت. عصاره این نگاه و نگرش در این است که زمانی می‌توان از یک اثر، تلقی امر زیبا را داشت که میان اجزای آن و متعاقباً مجموعه جزء‌ها و کل اثر یک رابطه متناسب و یک عدد طلایی حاکم باشد که هارمونی، همان جوهره زیبایی است.

 

پس اگر اثری از روی ناآگاهی و عدم تسلط صاحب اثر بر اجزا و کل منسجم، دستخوش بی‌تناسبی و نابسامانی شود، قطعاً این اثر را نمی‌توان زیبا دانست. پس زمانی که با یک تضاد ناآگاهانه، آنارشیست یا یک عدم تناسب در یک اثر مواجه می‌شویم، یا باید این ضعف را به خالق آن بازگردانیم یا برداشت‌های نه چندان مثبت ازاین ماجرا داشته باشیم.

 

با این مقدمه کوتاه می‌توان به اصل قضیه رجوع کرد؛ اخیراً اجرایی نوبنیاد از همایون شجریان در کاخ سعد آباد پا به عرصه اجرا نهاد که فی الواقع این‌گونه می‌نمود که یک هنگامه جدید هنری در حال شکل گیری است و مخاطبان با مشاهده تلفیق سه ساحت هنری، یعنی موسیقی و تئاتر و انیمیشن، پس از مدت‌ها از یک هنر ناب سرشار خواهند شد، حتی تا لحظه آغازین نمایش این احساس فریاد می‌زند که امشب به جهانی والا وصل خواهیم شد، اما به یکباره پس از چند گامی که از اجرای برنامه می‌گذرد، با یک شوک عجیب و یک بغض مهیب روبه‌رو خواهیم شد که رؤیای شب را در هم می‌شکند؛ شوکی که به همان کل نامنسجمی باز می‌گردد و در نتیجه عدم ساختارمندی این کوشش نافرجام است.

 

در ابتدا این توضیح لازم به تذکر است که این کنسرت-نمایش برخلاف آنچه مشهور شده است، اثری بدیع و تازه نیست و قدمت این اجرا به تاریخ تئاتر باز می‌گردد؛ تئاتری که از زمان ارسطو تا شکسپیر تلفیق موسیقی و اجرا عنصر هویت بخش تئاتر قلمداد شده و در فواصل گفت‌و‌گوها و اجراهای بازیگران، با عنصر موسیقی و آواز گروه کر همراه بوده است و بخشی از زیبایی تئاتر به همین ترکیب اجرا و موسیقی و نوای خوانندگان بازمی‌گردد، اما آنچه در مسند تئاتر این ترکیب را زیبا می‌کند و به آن اصالت می‌بخشد، همسویی و تناسب موسیقی و متن شعر با متن نمایش و اجرای بازیگران است و از آنجا این زیبایی نمود بیشتری می‌یابد که متن شعر و نوای گروه کر و حتی اپرایی که در دل تئاتر شکل می‌گیرد، صرفاً و مشخصاً برای آن اثر نوشته و پرداخته شده است.

 

یعنی نویسنده اثر به همراه گروه نوازندگان و هماهنگی با شاعران، نظام موسیقایی مشخصی را برای یک اثر تدوین می‌کنند و دقیقاً این خورندگی و تناسب موسیقی و متن تئاتر ایجاد زیبایی می‌کند، اما آنچه در کنسرت- نمایش سی مشاهده می‌شود، یک هیاهو و ولوله‌ای از چند موسیقی فیلم و آلبوم‌های متفرقه از کارهای مشترک سهراب پورناظری و همایون‌شجریان است که بدون رعایت عدد طلایی تناسب و حفظ نظام ساختاری اثر، در لابه لای نمایش‌ها خورانده شده است.

 

این عدم بافتارمند بودن موسیقی و اجرا در حوزه فرم و محتوا و حتی سبک اجرا، بشدت اثر را دستخوش یک بی‌منطقی و ناهنجاری کرده است. در یک قسمت از اثر، آهنگ «با من صنما» از موسیقی فیلم آرایش غلیظ به کارگردانی حمید نعمت‌الله به اجرا درآمده که خود جناب نعمت‌الله در این پروژه سی نیز نقش مشاور را برعهده دارند.

کنسرت - نمایش «سی»,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

یا آنکه در قسمت دیگری از اثر، آهنگ «دل به دل» از ساخته‌های تهمورس پورناظری به اجرا در می‌آید که در گذشته‌ای نزدیک با آلبوم «نه فرشته‌ام نه شیطان» وارد بازار شد و در کنسرت «چرا رفتی» بارها و بارها به اجرا درآمد.  می‌توان از این خوراندن‌ها به اجرای آهنگ «آهای خبردار» از آلبوم رگ خواب اشاره کرد که باز در یک بافت و نظام سبکی کاملاً متفاوتی از متن نمایش ساخته و تنظیم شده است و صرفاً بواسطه اینکه سهراب پورناظری سازنده این آهنگ زیباست، در قسمتی از اجرا و در کمال بی‌تناسبی از منظر محتوا، سبک و پیام به دامنه اثر، در صفحه یک پازل نامتعارف و پرهرج و مرج نشانده شده است.

 

این درست همان ناپختگی است که صرفاً این قرائت را به ذهن القا می‌کند که تک آهنگ‌ها و خرده نواهایی که منفردانه و به تنهایی می‌تواند هرکدام یک شاهکار هنری تلقی شود، به زور و بدون حفظ آهنگ متناسب متنی، صرفاً برای به اجرا درآمدن و شاید اغراضی دیگر در جای جای این کنسرت-نمایش وصله شده است و تنها این شائبه را ایجاد می‌کرد که چند تک آهنگ کوتاه را برای خوراندن در قالب یک کنسرت، به یک روایت نامرتبط لحیم کرده‌اند. این ناهمواری‌ها در حوزه اجرا نیز بشدت آزار دهنده است.

 

به‌عنوان نمونه می‌توان از انتخاب بازیگران نقش‌ها یاد کرد که در برخی موارد بسیار درخور و سزاوار بود و در پار‌ه‌ای قسمت‌ها کاملاً بی‌فروغ. به‌عنوان نمونه زال را که نماد عقلانیت و تدبیر و پختگی است با اجرای بهرام رادان؛ بیشتر شبیه به یک دن کیشوتی کرده بودند که همان بازی غیر تئاتری خود در «راه آبی ابریشم» را بازآفرینی کرد و چه از منظر جنس صدا و بافت اجرا و چه از زاویه خلأ اجرای تئاتری، بسیار بی‌تناسب به نقش زال پیر می‌نمود و ماهیت و ساخت مدرن رادان و هاله امروزینه بودن او، اندر خور نبودن او را برای این نقش دوصد چندان می‌کند.

 

جالب اینجاست که این بازیگر مدرن سینما از آنجا که در همه ابعاد وجودی امروزی است، در قسمت‌هایی از نمایش با آوازی بلند و با ساختار موسیقایی پاپ، رودابه را می‌خواند که فریادهای رودابه رودابه گفتن او مخاطب را به یاد فیلم بی‌پولی و فریادهای کمیک او در آن نقش می‌اندازد و خنده حضار نیز پاسخش. شاید بتوان گفت تنها گیشه و افق روشن صندوق، می‌تواند این انتخاب را توجیه کند. نقطه مقابل این اتفاق در بازی شورانگیز و حیرت آور دلنیا آرام است که نقطه عطفی در این پروژه لقب می‌گیرد و البته بخش تأسف بار نیز روی همین نقطه عطف دور خواهد زد.

 

با آنکه می‌توان یکی از بهترین قسمت‌های این کنسرت-نمایش را بازی و خوانندگی دلنیا آرام دانست، اما به همان دلایل همیشگی و شاید جذاب نبودن ایشان برای گیشه، نه تنها تصویری از ایشان در بروشور و تبلیغات کلان شهری و مجازی نمایش دیده نمی‌شود، که در یک جست‌و‌جوی مختصر در فضای گوگل هم، خلأ نام ایشان در اکثر تیترهای خبری به‌طور ناباورانه‌ای دیده می‌شود. این امر درست زمانی پررنگ تر می‌شود که بازی بسیار قوی صابر ابر نیز در پشت اجراهای سوپراستارها کم فروغ تر و حتی خاموش می‌شود.

 

کنسرت - نمایش «سی»,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

 

همچنین روایت مجهول و سنگین و متعاقباً بی‌تناسب متن نمایشنامه با اراده فردوسی تحت عنوان برداشتی نو از داستان زال و رودابه، رستم و اسفندیار و رستم و سهراب، صحنه اجرا را به یک معادله چند مجهولی بدل می‌کند که بهره‌مندی از لذت متن و یافتن راز کلمات را مختل نموده و ابهام گفت‌و‌گوها و نایافتنی بودن گزاره‌ها، شکل زیبایی این اثر را از ساختار، معطوف به فرم کرده است. بدان معنا که مخاطب در همراهی معنای نمایش از قافله اجرا باز می‌ماند و صرفاً ندانستن و نفهمیدنش را حمل بر فاصله افق فکری خود و مؤلف اثر می‌کند و متعاقباً در برابر درک معنای اثر کاملاً تسلیم مشاهده فرم می‌شود.

 

البته می‌توان کسالت بار بودن برخی از قسمت‌های نمایش را علاوه بر ابهام متن نمایش، به طراحی صحنه نیز مربوط دانست زیرا تنها راز درک زیبایی تئاتر در مشاهده، درک و ایجاد ارتباط با بازی و اجرای نقش آفرینان آن اثر است. به همین خاطر است که فضای سالن تئاتر غالباً به شیوه‌ای طراحی می‌شود تا مخاطب با درصد بالایی از حرکات صورت و بدن و اجرای بازیگران ارتباط برقرار کند، اما متأسفانه فضای بیرونی و آزاد کاخ سعدآباد به همراه فاصله زیاد و غیراستاندارد بسیاری از صندلی‌های مخاطبان با بازیگران و عدم تنظیم درست نور -که حتی در مانیتورها هم این ضعف مشاهده می‌شود- کسالت باری برخی ساحت‌های این اجرا را تشدید می‌کند.

 

البته باز هم می‌توان نقطه پرفروغ و رنگین این کنسرت-نمایش را در اجرای ماهرانه و البته عجیب همایون شجریان برشمرد که این نکته را دقیقاً در پاسخ تشویق‌های مخاطبان در پایان نمایش سی بوضوح می‌توان درک و مشاهده نمود؛ پاسخی که مخاطبان در بهره‌مندی تمام قامت از نوای همایون بویژه در آهنگ پایانی کنسرت یعنی آهنگ «ایران» به پای همایون نثار می‌کنند و در مقایسه با ابراز احساسات خود نسبت به دیگر بازیگران و هنرمندان صاحبنام این پروژه، اوج رضایتمندی و شاید تنها نقطه رضایتمندی خود را از این کنسرت-نمایش، با تشویق‌های خود در برابر همایون شجریان فریاد می‌زنند.

 

اما باید گفت که در پس این شورانگیزی و ولوله پایانی کنسرت-نمایش، می‌توان لمس کرد که این اجرا، به جای اینکه غمنامه رستم و زال و رودابه باشد، غمنامه ا ی همایونی بود. داستانی که مکرراً در جریان بازاری کردن هنر مشاهده می‌کنیم. تراژدی که از اغراض ثانویه، به بهانه هنر و خلاقیت نو سرچشمه می‌گیرد. همایون به تنهایی شاهکار بوده و هست اما تن دادن به این بازی‌ها با ساختارهای نامتناسب و ناهموار در عرصه هنر و اجراهای گیشه محور، شاید غمنامه ای برای او و بیشتر برای ما باشد و تنها دلخوشی‌مان، در این توجیه است که شاید او نمی‌دانست که می‌خواهند چنین کنند.

 

 

ion.ir
  • 17
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش