جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۰۷:۵۴ - ۰۲ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۰۳۲۶
فیلم و سینمای ایران

فیلم بیوگرافی از زبان سازنده‌اش فاطمه ثقفی؛

این‌جا رینگ بوکس است!

فاطمه ثقفی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

از نظر فاطمه ثقفی وقتی وارد سینما می‌شوی باید تا آخرش بجنگی...

 

بیوگرافی نخستین ساخته فاطمه ثقفی است. فیلمی درباره یک موضوع ملتهب اجتماعی؛ تغییر جنسیت؛ با داستان دختری به نام راحله که برادرش سعید یک بیمار ترنس است و راحله باید برای عمل تغییر جنسیت او پول جور کند. تمرکز اصلی ثقفی در این فیلم روی کاراکتر راحله است و به‌جای تمرکز روی بیماری سعید، بر رنجی که اطرافیان او می‌کشند، تاکید کرده است.

 

درباره فاطمه ثقفی، کارگردان فیلم بیوگرافی باید گفت که به‌خاطر فعالیت پدر و برادرش در حوزه سینما از کودکی با این حرفه آشنا شده است. او که به‌عنوان دستیار کارگردان و منشی صحنه در فیلم‌های برادرش امیرحسین ثقفی حضور داشته و به گفته خودش این فیلم‌ها برایش حکم یک کلاس آموزشی را داشتند؛ با بیوگرافی روایتگر یک روز از زندگی یک خانواده حاشیه‌نشین شهر تهران است که هر کدام با مشکلاتی دست به گریبان هستند و برای رهایی می‌جنگند.

 

ثقفی که گرایش اصلی‌اش به ادبیات بوده و از آن حوزه وارد سینما شده است، ورود به این حرفه را مثل حضور در زمین بوکس می‌داند که وقتی وارد آن می‌شوی باید تا آخرش بجنگی. بیوگرافی فیلم نخست فاطمه ثقفی است که فیلمنامه آن را برادرش امیرحسین نوشته و پدرش علی‌اکبر ثقفی آن را تهیه‌ کرده است...

 

 ظاهرا فیلم بیوگرافی شخصیت اصلی ندارد. درست است؟

یک زن راوی فیلم ما است و همه چیز را از منظر او نگاه می‌کنیم و از این طریق به زندگی دیگران می‌پردازیم. هر جایی که دختر هست ما هم حضور داریم و جهان را از منظر او تعریف می‌کنیم. تمام آدم‌های فیلم من قربانی می‌شوند و در عین حال قربانی می‌کنند. نوعی نسبی‌گرایی در این فیلم وجود دارد که ما نمی‌توانیم حق را به هیچ‌کس بدهیم. در حقیقتِ امر هم همین است؛ حق دست هیچ‌کس نیست. حقیقت مثل آینه‌ای بوده که شکسته و هرکس یک تکه از آن را برداشته، برای همین هرکسی فکر می‌کند حقیقت نزد خودش است، در صورتی که این امر کاملا نسبی است، آدم‌های فیلم من هم همین‌طور هستند.

 

 با توجه به این‌که برادرتان امیرحسین ثقفی نگارش این فیلمنامه را برعهده داشته‌است، چقدر شباهت یا تفاوت میان بیوگرافی و فیلم‌های برادرتان وجود دارد؟

اول می‌خواستم فیلم دیگری بسازم؛ ولی ساخت این فیلمنامه به من پیشنهاد شد. قبل از این‌که بخواهم وارد سینما شوم، دست به قلم بودم و از جهان ادبیات وارد سینما شده‌ام. برادرم از حوزه فلسفه وارد سینما شده است.

 

بیوگرافی از درون امیر بیرون آمده‌ است و مطمئنا نگاه شخصی او در کار دیده می‌شود، ولی به نظر من بیوگرافی وجه دیگری از امیر را معرفی می‌کند که شاید تاکنون در فیلم‌های قبلی او دیده نشده باشد. زندگی من و امیر تا حد زیادی به همدیگر گره خورده است و با هم فرازونشیب‌های زیادی داشته‌ایم. فکر می‌کنم رابطه میان من و امیر همیشه برای او دغدغه بوده است و همین باعث شده براساس این رابطه بیوگرافی را بنویسد و از من که خواهرش هستم بخواهد که این قصه را بسازم.

 

  نگاهی که جامعه ما نسبت به ترنس‌ها دارد باعث می‌شود نتوان به‌راحتی درباره آنها سخن گفت و فیلم ساخت. برای این‌که بدون رد شدن از خط قرمزها بتوانید حرف‌تان را بزنید دچار خودسانسوری نشدید؟

تجربه‌های من در زندگی و سینما همیشه شهودی هستند، نه آماری و جامعه‌شناختی. هیچ‎وقت نمی‌توانم بگویم این موضوع ملتهب است، پس باید درباره‌اش تحقیق کنم و فیلم بسازم، بلکه باید یک مسأله به شکل شهودی درگیرم کند تا سراغش بروم. اگر چنین حسی در من به وجود بیاید، دیگر به این فکر نمی‌کنم که ممکن است با خط قرمزها مواجه شوم یا نه. البته که این تجربه‌های شهودی درنهایت از یک‌سری کانال‌ها رد می‌شود و مطمئنا در این مسیر با تغییراتی روبه‌رو خواهد شد. ساخت بیوگرافی برایم این‌گونه نبود که بگویم چه موضوع فوق‌العاده‌ای! باید درباره‌اش فیلم بسازم، بلکه من درد یک آدم را از نزدیک دیدم و آن‌قدر به‌هم ریختم که تصمیم گرفتم هرطور شده فیلمی درباره‌اش بسازم.

 

 چگونه شد از زاویه راحله که برادر یک بیمار ترنس است، داستان را روایت کردید؟

پرداختن به چنین روایتی برای مردم جامعه ملتهب است. این‌که از فیلتر راحله داستان روایت شود، اصرار خودم بود. همان‌طور که می‌دانید فیلمنامه بیوگرافی را برادرم امیرحسین نوشت، ولی من به او تاکید کردم از منظر راحله داستان را پیش ببرد. چند‌سال پیش دچار حادثه‌ای شدم که مدت زیادی خانه‌نشینم کرده بود.

 

این تجربه باعث شد متوجه شوم آسیبی که بیمار از مریضی خودش می‌کشد با آسیبی که اطرافیان و خانواده او به این واسطه متحمل می‌شوند، خیلی تفاوت دارد. دو‌سال در بستر بیماری بودم و به چیزهای مختلفی فکر می‌کردم. غرق در بیماری‌ام شده بودم و حواسم نبود که خانواده‌ام دارند چه رنج عظیمی را تجربه می‌کنند. بعدها متوجه شدم چقدر خانواده‌ام در دوران مریضی‌ من سختی کشیده‌اند. به همین دلیل بود که دوست داشتم در داستان بیوگرافی روی آسیبی که اطرافیان بیمار می‌بینند، تمرکز بیشتری داشته باشم.

 

  می‌توانید بگویید چرا از بازیگران تئاتر در فیلم‌تان استفاده کردید؟

ابتدا با بازیگران حرفه‌ای سینما برای این فیلم قرارداد بستیم و تمرینات زیادی هم صورت گرفت، ولی آن اتفاقی که مدنظر من بود با بازیگران حرفه‌ای رخ نمی‌داد. ترجیح می‌دادم اگر امکانش باشد آدم‌های فیلمم را از خیابان و از میان آدم‌های عادی پیدا کنم تا باورپذیری فیلم بیشتر شود. دوست داشتم مخاطب قصه فیلمم را باور کند. این‌که از بازیگر چهره استفاده کنم تا مخاطب را به سالن سینما بکشانم برایم اهمیتی نداشت. حالا اما درباره این بازیگران باید بگویم تمام کسانی که در این فیلم بازی کرده‌اند، از لحاظ روحی و حسی به من نزدیک هستند. فیلم من حسی است و باید کسانی در آن بازی می‌کردند که بتوانند با این حس‌ها همراه شوند. بازیگرانی که درحال حاضر در فیلم حضور دارند، آن‌قدر بکر و ناب بودند که خود من هم آنها را باور می‌کردم. این را به جان پذیرفتم که فیلمم به‌خاطر نداشتن بازیگر چهره کمتر دیده شود، ولی در عوض خودم آن را باور کنم.

 

   ظاهرا نام این فیلم در ابتدا آدم این‌جا تنهاست بوده و بعد به بیوگرافی تغییرنام داده است. درباره دلیل این تغییر توضیح می‌دهید؟

آدم این‌جا تنهاست فکر اولیه ما بود، احساسم این بود که بیوگرافی نام بهتری برای این فیلم است، چون این حس را می‌دهد که داریم زندگی این افراد را با هم دوره می‌کنیم. نمی‌خواستم قبل از این‌که فیلم دیده شود، نام، یک برچسب روی آن بزند و مخاطب با شنیدن این نام با خود بگوید احتمالا قرار است در این فیلم درباره تنهایی آدم‌ها صحبت شود. دوست داشتم زندگی این آدم‌ها را تعریف کنم و سعی کردم بدون قضاوت کردن زندگی‌شان و با فاصله گرفتن از آنها داستان‌شان را روایت کنم.

 

  در سینمای ایران به فیلم‌هایی مستقل گفته می‌شود که با بودجه اندک و چهره‌های ناشناخته ساخته می‌شوند، در صورتی که فیلم مستقل در سایر نقاط جهان تعریف دیگری دارد و ممکن است یک فیلم مستقل با سوپراستارها و عوامل حرفه‌ای ساخته شود. فیلم شما چه ویژگی دارد که آن را در زمره فیلم‎‌های مستقل می‌دانید؟

این اعتقاد اشتباهی است که بخواهیم فیلمی با تولید محدود را در مسیر متفاوتی با فیلمی که با پروداکشن بزرگی ساخته شده قرار دهیم. فیلم مستقل، از نگاه مستقل می‌آید. البته که ما بیوگرافی را با بودجه کمی ساختیم و همه عوامل از دوستان بودند، ولی مستقل بودن این فیلم مربوط به پروداکشن محدودش نمی‌شود. همان‌طور که فیلم مردی که اسب شد با وجود پروداکشن سنگینی که داشت از یک نگاه مستقل سرچشمه گرفته بود و در زمره فیلم‌های سینمای مستقل قرار می‌گرفت.

 

این‌که بگوییم سینمای مستقل همان سینمای لوباجت است، تعریف بسیار اشتباهی ارایه داده‌ایم. درست است که برای ساخت بیوگرافی حتی یک‌هزار تومان هم از جایی به ما داده نشد و تهیه‌کننده به صورت مستقل تولید آن را برعهده داشت، ولی به‌طور کل، نگاه شخصی من نیز نگاهی مستقل بود و همین موضوع فیلم ما را در زمره فیلم‌های سینمای مستقل قرار می‌دهد. حتی اگر امکانش را داشتم که این فیلم را با پروداکشنی بزرگ و بازیگرانی سوپراستار بسازم، باز از این کار اجتناب می‌کردم، چون زجری که در این بدوبدوها برای ما وجود داشت، باعث شد فیلم روی پرده نتیجه مورد نظر را بدهد. رابطه‌های بیرونی من روی این فیلم تأثیر گذاشته است و اضطرابی که بچه‌ها داشتند و این‌که می‌دانستند ما زیاد زمان نداریم، باعث شده این حس و حال و اضطراب روی پرده هم دیده شود و نتیجه خوبی به همراه داشته باشد.

 

 خیلی‌ها درباره تلخی این فیلم گفته‌اند. شما خودتان چه؟ بیوگرافی را فیلم تلخی می‌دانید؟

فکر می‌کنم این نوع تلخی‌ها باید چشیده شود تا وقتی مخاطب در زندگی واقعی با موقعیت مشابه مواجه شد، بتواند بهتر فکر کند و تصمیم درست بگیرد. آن موقع است که تلخی این فیلم به داد مخاطب می‌رسد و کمکش می‌کند تا راه درست را پیش بگیرد. چون حالا دیگر می‌داند که انتخاب راه اشتباه می‌تواند چه تلخی‌هایی به همراه داشته باشد.

 

 

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 14
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش