سه شنبه ۰۲ مرداد ۱۴۰۳
۱۹:۴۳ - ۲۵ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۶۹۶۸
فیلم و سینمای ایران

نقدی بر خفه گی فیلمی مبتنی بر فرم

فیلم خفه گی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
 آخرین ساخته فریدون جیرانی را بار اول در جشنواره فیلم فجر دیدم؛ پس از اتمام فیلم تماشاگران تا دقایقی به تشویق فیلم پرداختند؛ حال باید دید اصلی ترین علت این تأثیرگذاری چیست؟ ژانر انتخابی جیرانی؟ فرم تازه فیلمش؟ بازی متفاوت بازیگرانش؟ شیوه روایی خاص آن؟ یا شاید همه اینها؟

بله، فریدون جیرانی فیلمسازی است که موفق ترین فیلمهای کارنامه اش آنهایی اند که در ژانر نوآر-جنایی ساخته شده اند؛ از «قرمز» تا «شام آخر» و حالا هم «خفه گی» که رجوع دوباره جیرانی است به همان ژانر و سبک مورد علاقه اش در فیلمسازی اما این بار با فرم و روایت و فضاسازی متفاوتی که یک تجربه گرایی محض و البته به شدت ریسک پذیر به شمار می رود؛ تجربه گرایی از سوی یک کارگردان کهنه کار که خوشبختانه به بار نشسته است.

 

«خفه گی» بیش از آن که فیلم شخصیت هایش باشد فیلم ترکیب بندی و فرم و فضاسازی است. اگر همان اندک المان های … به باور من- نچسب همچون تلفن همراه، تلگرام و آیفون تصویری نیز از فیلم حذف می شدند، «خفه گی» به راحتی قابلیت تداعی یک فضای کاملاً باورپذیر از یک فیلم نوآر دهه ۴۰ فرانسوی یا روسی را داشت. «خفه گی» در واقع با انتخاب هوشمندانه فیلمبرداری سیاه و سفید ساخته شده است و با نورپردازی و طراحی صحنه و لباس مناسب و بازی هایش با سایه ها، زوایای تیز و تاریکی-روشنی ها، یک فضای اکسپرسیونیستی بی بدیل را بازنمایی می کند که خوشبختانه همسو و هم جهت با ماهیت موحش و رعب آور داستان آن نیز هست. از دیگر المان هایی که در به بار نشستن فضای مورد نظر فیلمساز موثر بوده اند همان بی مکانی و بی زمانی هوشمندانه ایست که در سراسر اثر لمس می شود و کاش آن خرده اشاره های زائد به نام هایی چون «پونک» یا «لواسان» و همچنان به تصویر کشیدن «موبایل»، «تلفن بی سیم» و «آیفون تصویری» هم از کار حذف می شد تا «خفه گی» بی هیچ مانعی تصویرگر یک فیلم نوآرِ بی مکان و بی زمان با رعایت الگوهای کلاسیک این دسته از فیلم ها باشد که دوران طلایی شان به همان سالهای دهه ۴۰ و ۵۰ بازمی گردد.

 

همان قدر که فضای خانه های صحرا مشرقی (الناز شاکردوست) و زهره (ماهایا پطروسیان) با منطق فیلم و دنیای مورد نظر فیلمساز همخوان است، خانه مسعود (نوید محمدزاده) و چیدمان مدرن و امروزی اش این محاسبه و هماهنگی را به هم می زند. طبیعتاً فیلمساز و طراح صحنه در صدد آن بوده اند که متمول بودن مسعود را در پر زرق و برق و مدرن بودن خانه اش به نمایش بگذارند، اما نوساز بودن خانه و دکور «بازاری»اش سنخیتی با دیگر فضاهای به تصویر درآمده در فیلم ندارد و این ثروتمند بودن و جلال و شکوه می توانست به شکل کلاسیک تری در کار به اجرا درآید. در مقابل، فضای تیمارستان به شدت باورپذیر و خوش فکرانه طراحی شده است. همه اشیا و اکسسوار فیلم رنگ مایه هایی از تاریکی، سیاهی، نموری و کهنگی را با خود حمل می کنند؛ از وسایل کهنه و رنگ و رو رفته خانه صحرا گرفته تا تختهای نیمه شکسته، شوفاژهای بلند، اتاق های خالی و سقف نم برداشته تیمارستان و این شیوه از طراحی صحنه با طراحی لباس به شدت درخشان فیلم که پوشش پرستاران تیمارستان یادآور زنان راهبه خشکه مقدسه است (و به نحوی استعاره ای از شخصیت درونی کاراکتر صحرا) هارمونی جالبی را پدید آورده و منجر به یکدستی هرچه بیشتر فیلم شده است.

 

فیلمنامه به زعم من اشکالاتی دارد. البته این اشکالات ضربه مهلکی به فیلم وارد نیاورده اند و آن قدر دیگر عناصر فیلم با هم همخوان هستند و فیلمساز وفادارانه به قوانین ژانری حرکت کرده است که می توان با اغماض از کنار این خطاهای فیلمنامه ای هم گذشت، اما اشاره ای کوچک به یک اشکال عمده فیلمنامه شاید ضروری باشد؛ به باور من فیلمی که به لحاظ فرمیک تا این حد پیچیده و دقیق است و اجرای درخشانی هم دارد، می توانست فیلمنامه پیچیده تری داشته باشد، برخی از روابط علت و معلولی فیلمنامه می توانستند مستحکم تر باشند و منطق چشمگیرتری در پس بسیاری از تصمیمات کاراکترها و کنش های آنها باشد. مثلاً این سوال به وجود می آید که آیا راه حل کم خطرتری نسبت به دیوانه جلوه دادن خود برای نسیم (پردیس احمدیه) وجود نداشت تا چنین فجایعی پیش نیاید؟ آیا نمی توانست خودش را به شکل دیگری به لواسان و نزد وکیلش برساند؟ آیا استدلالهای یک پرستار برای یک پزشک کافی اند تا بیماری را برای همیشه در بیمارستان روانی بستری کند؟ و … . اما از طرفی، فیلم نوآرهای قدیمی در بسیاری از وجوه فاقد منطق های منطبق بر رئالیته بوده اند. به عبارتی، منطق فیلمهای واقعگرا و ناتورالیستی در بسیاری از فیلم نوآرهای کلاسیک کاملاً بی معنایند. مثلاً فیلمی چون «شیطان صفتان» اثر هانری ژرژ کلوزو را در نظر بگیرید؛ مسئله خفه کردن مرد توسط دو زن و بعد زنده از آب درآمدن او چه طور می تواند طبق واقعیت منطقی اتفاق بیفتد؟ نمونه چنین واقعه ای در برخی فیلم های هیچکاک و بسیاری دیگر از فیلمسازان چنین ژانرهایی نیز دیده می شوند. بنابراین اگر «خفه گی» را یک فیلم نوآر با رگه هایی از سبک اکسپرسیونیسم در نظر بگیریم، اغراق و حذف ویژگی های منطقی از آن تا حدی طبیعی به نظر می رسد و نمی توان ایراد چندانی از آن گرفت.

 

فیلم خفه گی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

همان طور که اذعان داشتم، «خفه گی» فیلمی است که بیش از هر چیز بر پایه فرم بنا شده و تفاوت عمده آن با دیگر فیلمهای جیرانی نیز همین است. با این وجود شخصیت های فیلم و تصمیماتشان تا حد زیادی باورپذیرند و بازی خوب بازیگران نیز بر این تاثیرگذاری دامن زده است. با این حال جای پرداخت بیشتری به شخصیت منصور (با بازی پولاد کیمیایی) وجود داشت؛ شخصیتی که برخلاف دیگر کاراکترهای فیلم تعریف نشده و مبهم است و به نظر می رسد به حال خود رها شده است. این در حالیست که منصور شاید کلیدی ترین کاراکتر فیلم از این لحاظ بود که هسته مرکزی تصیمم گیری ها و شروع بحرانها بود و به عبارتی فرمان هدایت مسعود در دستان او بود.

 

مسئله «دگردیسی» و «تحول شخصیتی» در فیلم خوب از آب درآمده است و جیرانی سیر تحول صحرا را به زیبایی در «خفه گی» به تصویر کشیده است؛ دختری معصوم و به قول خودش دست و پاجلفتی که از تاریکی می ترسد و هرگز با مردی در ارتباط نبوده و تنها همدمش زن همسایه ای است که خود به مراتب بدبخت تر از اوست، پس از ورود به زندگیِ خانوادگی یکی از بیمارانش و برقراری رابطه عاطفی با همسر او به شخص دیگری تبدیل می شود؛ فیلمساز با رویکردی روانشناسانه، عقده های درونی و جنسی زن و بحران های کودکی و نوجوانی او را دستاویزی قرار می دهد تا سرزدن چنین اعمالی توسط او را برای مخاطب عادی جلوه دهد و در این کوشش موفق عمل کرده است. در مقابل، واکنش مرد نسبت به این تحول و اقداماتی که صحرا انجام می دهد نیز طبیعی است و هیچ ردی از ابهام و اغراق در آن دیده نمی شود.

 

انتخاب زوایای درست و قاب های به شدت مناسب همچنان از ویژگی های سینمای اکسپرسیونیستی و نوآر است که البته به واسطه فیلمبرداری خوب کار به ثمر نشسته.

 

و اما بازی های فیلم: شاید هیچکس باور نمی کرد روزی الناز شاکردوست بتواند نقشی این چنین درونی، دشوار و طاقت فرسا را این چنین درخشان از آّب درآورد. شاید اگر بازیگر دیگری چون ترانه علیدوستی، لیلا حاتمی و یا باران کوثری این نقش را ایفا کرده بودند، کوشش آنها برایمان عادی و طبیعی جلوه می کرد، اما تحول صد و هشتاد درجه ای بازی شاکردوست از نکات قابل توجه فیلم «خفه گی» است و این بازیگر اگر بکوشد، خواهد توانست پا در مسیر متفاوتی بگذارد و دوران جدیدی را در کارنامه هنری خود ثبت کند. در مقابل نوید محمدزاده نیز بازی کنترل شده تری نسبت به دیگر فیلمهایش دارد و سعی کرده است یک بازی درونی را برای کاراکتر پیچیده و مرموز مسعود سازگار ارائه دهد. یکی از بهترین بازی های فیلم توسط ماهایا پطروسیان ارائه شده است. این بازیگر در قالب این گریم متفاوت و نقش زنی شکست خورده و منفعل بسیار خوش می درخشد و پس از سالها دوری از فیلمهای خوب و نقش های قابل توجه، بازی درخشانی را برجای می گذارد. پرویز پورحسینی، احسان امانی و پردیس احمدیه نیز همگی خوب بازی کرده اند و تنها بازیگری که به باور من نتوانسته در سطح دیگر بازیگران فیلم قرار گیرد، پولاد کیمیایی است.

 

«خفه گی» اگر بهترین فیلم فریدون جیرانی نباشد، بی شک یکی از بهترین های اوست؛ فیلمی خوش ساخت و متفاوت که در سینمای اپیدمی زده ایران، قدمی رو به جلو محسوب می شود. هنوز هم برایم جای سؤال است که چرا فیلمی با این همه ویژگی مثبت و کارگردانی درخشان در هیچ یک از شاخه ها نامزد سیمرغ بلورین نشد؟! و هنوز هم معتقدم جشنواره فیلم فجر سال گذشته یکی از بدترین جشنواره ها در طول تاریخ برگزاری این جشنواره به حساب می آید.

 

 

 

 

 

 

 

banifilm.ir
  • 14
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش