یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۱۷:۲۴ - ۰۱ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۰۱۳۷
فیلم و سینمای ایران

کارگردان فیلم سینمایی آذر:

خودم را فمینیست نمی‏دانم، به هیچ وجه!

محمد حمزه ای بیشتر به عنوان برنامه‌ریز و دستیار کارگردان در سینما و تلویزیون شناخته می شود. او در بیش از سی فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی با فیلمسازانی چون ایرج کریمی، فرزاد مؤتمن، محمدحسین لطیفی، حجت قاسم‌زاده اصل، علیرضا امینی، سعید ابراهیمی‌فر و … همکاری داشته‌است. حمزه ای همچنین درکارنامه هنری خود کارگردانی بیش از بیست فیلم کوتاه، نیمه بلند و تلویزیونی را به ثبت رسانده و جوایز متعددی از جشنواره‌ها دریافت کرده‌ است. او سال گذشته با کارگردانی فیلم سینمایی «آذر» اولین فیلم بلند سینمایی خود را با تهیه کنندگی نیکی کریمی ساخت. همکاری ای که البته در زمان تولید و حتی اکران به دور از حاشیه هم نبوده است. به هر حال او همیشه در فیلمسازی سعی کرده تا حرفی برای گفتن داشته باشد و به گفته خودش تلاش کرده است قصه ای را روایت کند که رویکرد اخلاقی و انسانی داشته باشد و تجربیات او در جایی به «آذر» رسیده است.

 

به بهانه اکران فیلم سینمایی «آذر» که این روزها سومین هفته اکرانش را می گذراند و از فروش قابل قبولی برخوردار است، با محمد حمزه ای به گفت و گو نشستیم.

 

آذر فیلمی با دغدغه های زنانه در قالب ترسیم یک قهرمان زن است. در شناخت این دغدغه ها به عنوان یک کارگردان مرد و ارائه تصویری واقعی از یک زن شاغل چطور عمل کردید تا نتیجه ایده آل باشد؟

-این سوالی است که این روزها زیاد از من پرسیده می شود. من از این منظر به «آذر» نگاه نمی کنم، چون می بینیم که کارگردان آذر یک مرد است، نویسنده و کسی هم که فیلمنامه را بازنویسی کرده مرد است. آذر قصه اش را در قالب یک قهرمان زن تعریف می کند، ولی مسئله اش صرفا زنان نیست. موضوع آذر یک بحث اخلاقی است و نظراتی که در قصه مطرح می شود، فراجنسیتی است. کسی نمی تواند بگوید اتفاقی که برای آذر می افتد و اتفاق چالش برانگیزی که آذر در آن گیر می کند، مختص یک زن است. اگر از منظر اخلاقی به آن نگاه کنیم ممکن است برای یک مرد هم اتفاق بیفتد. به خاطر همین فکر می کنم آذر بیش از آن که دغدغه مسائل پیرامون زنان را داشته باشد، مسئله آن رویکرد اخلاقی این موقعیت در این اجتماع را دارد. به هر حال کاراکتر آذر در یک چالش قرار می گیرد. چالش آن هم این است که اگر ما در چنین موقعیت سخت و پیچیده ای قرار بگیریم، چقدر اجازه داریم اخلاق را زیر پا بگذاریم و برای رهایی خودمان از سلامت رفتاری و اجتماعی یک فرد دیگر مایه بگذاریم. من آذر را این گونه می بینم.

 

فیلم در بخش هایی از قصه، تصویری مردسالارانه از جامعه و محیط شهری نشان می دهد که به نظر می رسد به سمت دیدگاه فمینیستی گرایش پیدا می کند. آیا با این مسئله موافقید؟

-به هر حال ما باید قبول کنیم در جامعه ای زندگی می کنیم که توانایی و قدرت عمل آقایان نسبت به خانم ها بیشتر است. این را نمی توانم رد کنم، ولی ارائه تصویری فمینیستی در «آذر» را اصلا قبول ندارم. این ها تفاسیری است که از حاشیه به متن آمده است. کسی که برچسب فمینیستی روی آذر می زند به نظرم تعریف فمینیسم را به خوبی نمی داند. به واسطه اینکه قهرمان این قصه زن است، عامل بازدارنده این زن همجنس مخالفش است، نه همجنس خود. اگر کاراکتری طراحی می کردیم که آذر در چالشی با یک همجنس خود قرار می گرفت، در آنجا بیشتر متهم می شدیم که یک کاراکتر زن را زیر سوال برده ایم. در نتیجه با رویکرد فمینیستی این فیلم را نساختم و به هیچ وجه خودم را هم فمینیست نمی دانم.

 

در فیلم «آذر» تلاش شده تا کاراکتر اصلی یک قهرمان و زنی متکی به خود تصویر شود. با این وصف برای عینیت بخشیدن به این مفاهیم در فیلمنامه و فیلم خلاء هایی حس می شود که مثلا سوار موتور شدن به تنهایی در رسیدن به این تصویر کافی نیست. نظر خودتان در این خصوص چیست؟

-مسئله آذر موتور سواری نیست. همین که قهرمان قصه متکی به خودش است و مثل زنان دیگر عمل نمی کند، تصمیمی می گیرد که شرایط را برای رهایی همسرش فراهم کند – در این تصمیم گیری مغازه را به عنوان منبع درآمدش راه می اندازد و آدم ها را جمع می کند و سعی می کند همه شرایط را فراهم کند-،بیشتر کارکرد دارد تا اینکه جایی سوار موتور می شود. آنجایی که سوار موتور می شود، در شرایطی قرار می گیرد که ناگزیر می شود آن کار را انجام دهد. حال ما برای اینکه برای موتورسواری آذر عقبه ای در نظر بگیریم که مخاطب- از اینکه یک زن چگونه می تواند در جامعه ای موتورسواری زنان معمول نیست، می تواند سوار موتور شود، -حیرت زده نشود آن فصل ابتدایی فیلم را آوردیم که فارغ از فضای شهری این زن به موتور در کنار همسرش علاقمند است و موتور سوار می شود. مردانگی آذر در این است که در وهله اول تصمیم می گیرد کیان خانواده خودش را حفظ کند. منظور از مردانه نفس جنسیت نیست، نفس عمل است. آن موارد مسئله من و فیلم نیست. شاید این نکته ای را که می گویم نتوانسته باشم به خوبی در فیلم منتقل کنم که آن بحث دیگری است و توجیه نمی کنم، ولی من نگاهم به آذر همین است که عرض کردم.

 

در بخشی که مردی آذر را هنگام تحویل دادن غذا با زنی خیابانی اشتباه می گیرد، فیلم در مرز یک کمدی سیاه قرار می گیرد که با توجه به فضای درام فیلم، این سکانس به خوبی مدیریت شده و از فیلم بیرون نمی زند. با توجه به پیشینه شما به خاطر حضور در فیلم ها و سریال های طنز، علایق خود را در حوزه طنز چطور مدیریت کردید؟

-در فیلم اشاره مستقیمی به آن موقعیت و کارکتر  آن خانمی که آن آقا منتظرش است، نمی شود، ولی کنتراستی ایجاد می شود که این کنتراست باعث ایجاد موقعیت کمدی می شود. این کمدی هم رگه های خفیفی از جنس همان کمدی سیاه است که اشاره کردید. کاراکترها در موقعیتی کاملا جدی و ناخواسته قرار می گیرند و همین باعث می شود فضای متناقضی برایشان ایجاد شود. این در جای دیگری از فیلم، آنجایی که آذر به پیرمردی می رسد هم وجود دارد. همان طور که همه بسیار جدی درباره شخصیت اصلی فیلم اظهارنظر می کنند، آن پیرمرد هم بر اساس نگاه خودش، بسیار جدی اظهارنظر می کند و این موقعیت  ایجاد می شود که در لحظه از مخاطب خنده می گیرد. این جریان چندان به اینکه پیشتر چند کار طنز داشتم، مرتبط نیست. این طنزها به فراخور قصه ایجاد شد. به خاطر دارم زمان پیش تولید با احسان بیگلری که درباره فیلمنامه صحبت می کردیم، این فضاها در فیلم گنجانده شد تا بتوانیم از میزان یکدستی و تلخی قصه بکاهیم.

 

فیلم در زمان ساخت با حاشیه هایی در رابطه با اختلاف شما با تهیه کننده مواجه بود که گویا اخیرا هم در زمان اکران تداوم یافته است. همچنین ویدئویی هم در صفحه اینستاگرام خودتان گذاشتید که در لفافه به این موضوع اشاره کردید. اگر ممکن است در این باره توضیح دهید تا ابهامات رفع شود. 

-شاید حواشی که زمان تولید ایجاد شد از بیرون وارد فیلم شده بود. به نظرم درباره حواشی ای هم که اکنون بوجود آمده است به اندازه کافی صحبت شده است. من اگر بخواهم اظهارنظر کنم ممکن است منجر به یک داستان جدید شود که ترجیح می دهم راجع به آن صحبت نکنم و امیدوارم آن چیزهایی که بناست گفته شود در زمان دیگری عنوان شود. من وظیفه حرفه ای وکاری ام این است که در این مقطع تا جایی که بتوانم و در اختیار من باشد، از سلامت اکران در این تورنمنت نفسگیر محافظت کنم.

 

برای کارهای بعدیتان آیا دوباره سراغ ساخت درام خواهید رفت یا ساختن فیلم طنز را امتحان می کنید؟

-مجموعه دوستان و اهالی این حرفه و یا رسانه که بعضا مرا هم می شناسند و بسیاری از کارهای کوتاه و بلند مرا دیده اند، می دانند در مجموعه کارهایم فیلم هایی بوده که اصولا همه آنها یک بیس ابتدایی مشترکی داشته اند؛ یعنی تلاش کرده ام قصه ای را روایت کنم که رویکرد اخلاقی و انسانی داشته باشد. این گذشته من بوده که در جایی به «آذر» رسیده است. آینده را خیلی نمی توانم پیش بینی کنم. نمی دانم اگر شرایط به شکل دیگری برایم رقم بخورد، من هم روزی فیلم کمدی بسازم یا خیر. ولی اگر فضا، طوری باشد که بتوانم برای ادامه حیات حرفه ای، خودم تصمیم بگیرم، ترجیح می دهم فیلمسازی در حوزه درام و یا ملودرام را ادامه دهم. این مبنی بر این نیست که فیلم کمدی را دوست ندارم. کمدی توانایی و تسلط خاصی می خواهد. آدم هایی را می خواهد که از جنس خود آن باشند و بلد آن کار باشند. من تاکنون فیلمسازی در این حوزه را تجربه نکرده ام و نمی دانم اگر به آن سمت بروم چقدر موفق خواهم بود.

 

تا امروز از فروش فیلمتان راضی بوده اید؟

-آذر ماه، فصل مناسبی برای اکران «آذر» نبود. با توجه به ترافیکی که در نمایش فیلم ها وجود دارد، حتی فیلم های کمدی هم که اکنون می فروشند، در جاهایی تحت الشعاع این فیلم ها قرار می گیرند و رقم های خودشان را هم بالا و پایین می کنند. چون تعداد سالن های محدودی داریم. در نتیجه  شرایط هم به گونه ای است که ذائقه مردم به سمت فیلم های کمدی-مثل چند سال پیش- رفته است. فیلم هایی از جنس فیلم های من که مسئله ای را مطرح می کند -و نیاز است درباره این مسائل کمی تأمل کرد، زمان می برد مخاطب با این جنس فیلم آشنا شود- تا بخواهد به مرحله مطلوب برسد، زمان خود را به واسطه محدود بودن تعداد سالن ها از دست می دهد. با این حال من فکر می کنم در حال حاضر با توجه به اینکه هفته اول تبلیغات و تیزر تلویزیونی نداشتیم و تیزرهای تلویزیونی ما از هفته دوم آغاز شد و یک سری تبلیغات محیطی و شهری برای آذر فراهم شد، فروش بدی نداشته و به نسبت فیلم های دیگری که اکنون روی پرده است بهتر فروخته، ولی برای من راضی کننده نیست. تصورم بر این است آذر اگر در شرایطی بهتری اکران می شد بی شک می توانست فروشی بهتر از این داشته باشد، چون فارغ از این ماجراها به زعم من این فیلم ظرفیت ارتباط با توده خانواده ها را دارد.

 

 

 

 

  • 9
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش