فیلم بیجهت ستایششده «پل خواب»، تصویری تمامعیار از شکست کارگردان جوانش را به نمایش میگذارد. شکست در اقتباس از «جنایت و مکافات» داستایوفسکی که فیلمساز کوشیده با فرار از مولفههای رمان، از زیر سایه سنگین نابغه روس خارج شود، حاصل تغییرات گستردهای است که اکتای براهنی در داستان ایجاد کرده و نتیجهاش فیلمی شده که با حذف جهان داستایوفسکی قرار بوده اثری درباره جامعه امروز ایران باشد. در «پل خواب» با داستانی بهشدت لاغر مواجه هستیم و از آنجا که بیاعتنایی به طرح داستانی در خدمت بها دادن به شخصیتپردازی قرار نگرفته، ما با فیلمی مواجه هستیم که قصهاش را الکن روایت میکند.
براهنی به این نتیجه رسیده که نمیشود از «جنایت و مکافات» هم اقتباس وفادارانهای انجام داد و هم به اثری درباره جامعه امروز ایران رسید. این را هم درست فهمیده که تبدیل شاهکاری ادبی به فیلمی سینمایی کار دشواری است و در این مسیر احتمالا هم ارزشهای ادبی متن از بین میرود و هم از غنای سینمایی خبری نخواهد بود. بنابراین برداشت آزاد، انتخابی گریزناپذیر برای کارگردان جوان «پل خواب» بوده است. با مراجعه به آثار داستایوفسکی میتوان متوجه شد که بیشتر فیلمهای شاخص، نه براساس شاهکارهای نویسنده که برمبنای داستانهای متوسط و حتی ضعیف داستایوفسکی ساخته شده است. به همین دلیل هیچ اقتباس سینمایی درخشانی از «برادران کارامازوف» ساخته نشده و در عوض اقتباس از داستان کوتاه و متوسط «شبهای روشن» که محصول دوران جوانی و خامی داستایوفسکی است، همیشه جواب داده است.
«جنایت و مکافات» که بیشتر از هر رمان داستایوفسکی مورد اقتباس قرار گرفته، معمولا هنگامی به نتیجهای درخور منجر شده که فیلمساز همین راه کارگردان «پلخواب» یعنی برداشت آزاد را طی کرده است. وفادارانهترین اقتباس سینمایی از «جنایت و مکافات» نسخه روسی مدونی است که لوکولیجانف کارگردانی کرد؛ فیلمی ملالآور که در آن داستان داستایوفسکی مصور شده و نشانی از خلاقیت سینمایی در روایت داستان بهچشم نمیخورد.
درحالیکه فیلم اول آکیکوریسماکی در سال ۱۹۸۳، اثری موجز و سینمایی و احتمالا بهترین اقتباس است که از «جنایت و مکافات» صورت گرفته؛ در سینمای ایران هم محمدعلی سجادی فیلم «جنایت» را کارگردانی کرده که هم در طرح داستانی وفادارتر از «پل خواب» به داستان داستایوفسکی است و هم در کارگردانی دستاوردهای بیشتری دارد. «جنایت» سجادی فیلم متوسط و خوشساختی بود که زمان اکرانش مهجور واقع شد. آنقدر که این روزها از «پل خواب» بهعنوان نخستین اقتباس سینمای ایران از «جنایت و مکافات» نام برده میشود و خیلیها یادشان رفته که قبلا سجادی داستان داستایوفسکی را به فیلم برگردانده بوده.
درباره «پل خواب» به نظر میرسد قرار بوده با فیلمی ملموس مواجه شویم که قصد جوانهای این روزگار را روایت میکند. وقتی فیلمساز تصمیم به حذف و پیرایش بسیاری از فصلها و مولفههای منسجم ادبی میگیرد، باید دید چه چیزهایی را جایگزین میکند. درباره «پل خواب» بهجای «سونیا»، دختر جوانی را میبینیم که نامزد شهاب (ساعد سهیلی) است و مثل بقیه کاراکترهای فیلم حضوری منفعلانه در داستان دارد. فیلمساز برای رسیدن به سکانس قتل پیرزن هم سراغ آسانترین و دمدستیترین تمهید ممکن رفته و با معتاد کردن شهاب که قرار است راسکولنیکف ایرانی باشد، از جنون ناشی از مصرف مواد مخدر صنعتی بهعنوان توجیه جنایت بهره گرفته است. در فیلمی که ما به هیچ کاراکتری جز شهاب نزدیک نمیشویم و عملا جز او، بقیه حضوری تخت و بیکارکرد در شکلگرفتن درام اثر دارند، ولی شخصیتمحوری فیلم هم بیرمق از کار درآمده است.
فیلمساز کوشیده از طرح داستانی داستایوفسکی بهره گیرد و فضای قرن نوزدهمی رمان «جنایت و مکافات» را به ایران امروز بیاورد ولی تصویرش از جامعه، شتابزده، ژورنالیستی و نابسنده است؛ درست مثل تلاشش برای ساختن کاراکتر شهاب که به شخصیتی فاقد تعین و هویت منجر شده و حاصل کار، شکستی کامل است؛ شکستی که تنها بخشی از آن به متن باز میگردد و فیلم در اجرا هم ناتوان و ناکام مانده است. مهمترین علت ناکامی در اجرا، انتخاب غلط ساعد سهیلی است که با وجود تلاش بسیارش نمیتواند از عهده نقش برآید. در مهمترین فصل فیلم، یعنی سکانس قتل پیرزن، اتخاذ روشی دشوار به لحاظ اجرایی، اما غلط به دلایل سینمایی، میتوان نمود کامل اشتباههای کارگردان را ملاحظه کرد.
جایی که میزانسن فیلمساز، بهجای یاریرساندن به بازیگر اصلی و روایت درست داستان، تنها انرژی فراوانی از سهیلی میگیرد و عملا به ناتوانیاش در ایفای نقشی که با آن تناسبی ندارد، تأکید میکند؛ ضمن اینکه مهمترین رخداد فیلم یعنی قتل پیرزن را هم در یک برداشت بلند جلوهفروشانه عملا به نمایش در نمیآورد. «پل خواب» که ساختهشدنش را باید محصول اعتماد به نفس بالای کارگردان جوانش دانست، در فقدان خصوصیات و شاخصههای منبع ادبیاش چیزی برای جایگزینکردن ندارد و نتیجه فیلمی است کممایه و فاقد عمق که بار دیگر دشواریهای اقتباس از شاهکارهای ادبی را نمایان میکند.
- 12
- 7