سد معبر بهعنوان دومین فیلم سینمایی محسن قرائی بعد از کارگردانی مشترکش در خسته نباشید؛ سوژه بکر و تازهای دارد. زندگی مامورانی که با دستفروشان در خیابان برخورد میکنند، سوژهای است که پیش از این در سینمای ایران به آن پرداخته نشده بود و جالب آنکه سعید روستایی که با فیلم ابد و یک روز توانست نام خود را بر سر زبانها بیندازد، فیلمنامه اثر را نوشته است. اما سد معبر از نقطهای آسیب دیده که گمان میشد بتوان نقطه قوت اثر قلمداد کرد. در حقیقت میتوان گفت نقطه آسیب سد معبر فیلمنامه آن است. فیلم راوی داستان قاسم با بازی حامد بهداد است؛ یک کارمند شهرداری که وظیفه مقابله با دستفروشانی را دارد که موجب سد معبر شدهاند. قاسم که اخیرا به همسرش با بازی باران کوثری ارث قابل توجهی رسیده و قصد دارد با آن یک خودروی سنگین تهیه کند، اما درگیریهای متعددی دارد که قرار است در فیلم آنها را دنبال کنیم.
درباره سد معبر ناچار به گفتن این موضوع هستیم همانطور که این فیلم نام سعید روستایی را بهعنوان فیلمنامهنویس یدک میکشد، طبق انتظاری که نام روستایی بهعنوان خالق یکی از موفقترین فیلمهای اجتماعی سالهای اخیر به وجود میآورد، همانطور هم با محتوایی اجتماعی به بینندگان عرضه شده؛ محتوایی که دغدغه روستایی در ابد و یک روز نیز بوده و طرحی از محسن قرایی باعث شده تا فیلمنامه سد معبر اینچنین نگارش و درنهایت به زبان تصویر ترجمه شود. فیلمی که داستانی از قشر خاصی از جامعه را به تصویر کشیده است، ماموران سد معبر شهرداری که همه جامعه آنها را میشناسند و قطعا بسیاری نیز با آنها برخورد داشتهاند.
انتخاب این سوژه بهخودیخود کمک زیادی به اینکه اثر بتواند جذاب باشد، خواهد کرد، زیرا بسیاری از مردم کنجکاوند تا ببینند کار و زندگی این قشر چگونه به تصویر کشیده شده است. اما داشتن سوژهای خوب و جذاب تنها بخش کوچکی از ابتدای کار فیلمسازی است و پرداختن درست به آن و از همه مهمتر نوع نگاهی که به این موضوع خاص وجود دارد، بسیار مهمتر و بزرگتر است. سد معبر مانند بسیاری دیگر از آثار سینمای ما بزرگترین ضربه را از فیلمنامهاش میخورد، فیلمنامهای که همزمان میخواهد قصه بگوید، پیام اخلاقی برساند، جذاب و پرجنبوجوش باشد و درنهایت بتواند کاری کند تا بیننده در مقام قضاوت بنشیند و شخصیتها و اعمالشان را تحت نظر گرفته و در مورد آنها فکر کند، اتفاقاتی که باید در فیلمهای اجتماعی سطح بالا رخ دهند تا بتوانند تأثیرگذار باشند، اما به دلیل وجود ضعف در فیلمنامه سد معبر هیچ یک از این اتفاقات بهدرستی رخ نمیدهند.
در پایان باید این نکته را نیز مورد توجه قرار دهیم که سد معبر بهعنوان فیلمی که درون خود پیامی اخلاقی دارد، نه با نگاهی بدبینانه به بدترین شکل ممکن، بلکه به یکی از شکلهای بدی که میتوانسته، این پیام اخلاقی و البته اجتماعیاش را ارایه داده است. میدانیم که انتقال و ارایه پیام براساس دیالوگهای شعاری و براساس یکی از تکاملنایافتهترین شیوههای ارایه پیام در مدیوم سینماست و در این بین این نکته که سد معبر پیامش را با چند دیالوگ در قسمتهای مهم فیلم که به صورت سطحی بیان میشوند، ارایه میدهد، از آسیبهای مهم فیلم است که نهتنها ضربهای بزرگ به رساندن این پیام وارد کرده که به خود فیلم و کلیت آن نیز آسیب رسانده و باعث شده شور و پیچیدگی قصه و گرههای آن تنها به همان چند دقیقه ابتدایی معطوف شده و پس از آن دیگر فیلم توان کافی برای ضربه زدن یا آگاه کردن درست را نداشته باشد.
چنین شده که سوژهای بالقوه قابل قبول و خوب که در خود اتفاقات و چالشهای فراوانی دارد، ازبینرفته و درنهایت اثری به بیننده ارایه شده است که نه درست پیامش را میرساند، نه میتواند بهعنوان اثری اجتماعی در مورد قشری خاص، تصویری درست از آنها ارایه دهد و نه اینکه میتواند استفادهای بهینه از این سوژه کند تا حرفی دیگر را بزند. بله؛ سد معبر فیلمی است که میتوانست بسیار بهتر از این باشد.
- 12
- 2