اگر از تکرار و یکنواختی موضوعات فیلم ها و بازی برخی بازیگران سینما بگذریم، مسئله دیگری که جای بحث دارد رسیدن جوان اول های فیلم ها به سنین میان سالیست. جوان اول – که گاهی هم می توان به آن واژه سوپراستار را اطلاق کرد- زمانی نقش مهم و کلیدی در افزایش مخاطب فیلم ها داشت، ولی اکنون به دلیل افزایش سن دیگر نمی تواند در این نقش و برای مخاطب باورپذیر باشد. اما این موضوع نمی تواند و نباید دلیلی برای افت کیفی تولیدات سینمایی باشد.
در کشورهایی که در صنعت سینما صاحب قدرت هستند- بخصوص هالیوود- قطعا کسانی به عنوان استعدادیاب در پی شناسایی افراد موفق در حوزه های مختلف از جمله بازیگری وجود دارد که پروسه جایگزینی بازیگران را تداوم می دهند. چیزی که در کشور ما به گفته برخی از سینماگران در «رابطه» و «مافیا»ی سینما خلاصه می شود که برخی آن را نتیجه سلطه سرمایه بر سینمای ایران می دانند.پروسه ای که اغلب هم بدون توجه به همان «استعداد»، بر پایه پول و راطه استوار است. برخی معتقدند امروز در سینما سرمایه گذار حرف اول و آخر را می زند و تصمیم می گیرد که چه کسانی و چه بازیگر مخاطب پسندی در فیلم حضور داشته باشند که فیلم از فروش خوبی برخوردار شود. این یعنی همه چیز در راستای «بفروش بودن» فیلم پیش می رود.
قطعا سینما هر چند سال نیاز به ورود چهره های جدید و تازه نفس دارد که در مسیر خود سینما آبدیده شوند، اما آیا جایی برای عرض اندام این افراد در سینما وجود دارد یا خیر؟
برخی هم معتقدند آموزش های لازم در این خصوص چندان کاربردی نبوده که عمر ستارگان ما تا این حد کوتاه است و ستارگان سینمای ما در یک حد می مانند و خودشان هم تلاشی برای به روز رسانی دانش و اطلاعاتشان ندارند. اما به راستی مشکل از کجاست که حتی با گذشت دو دهه حتی همان جوان اول های فیلم های دهه های گذشته دیگر کمکی به فروش فیلم نمی کنند و فیلم هایی با حضور دو یا چند بازیگر که زمانی جوان اول فیلم های دهه ۷۰ و ۸۰ به شمار می رفتند، امروز در گیشه موفق نیستند.
همچنین این سوال به میان می آید که جایگزینی این بازیگران بر عهده کدام بخش از سینماست؟ کارگردانان؟ تهیه کنندگان؟ سناریست ها و یا مدیران سینمایی؟
در این گزارش سعی بر این شد که با استفاده از نظرات فیلمسازان و صاحب نظران در حوزه فیلمسازی و سینما این موضوع را از جوانب مختلفی که در این خصوص وجود دارد بررسی کنیم و به بررسی دیدگاه های مختلف این هنرمندان بپردازیم.
اصغر هاشمی: روند انتخاب بازیگر تحت الشعاع حاکمیت سرمایه و پخش است
اصغر هاشمی، نویسنده و کارگردان معتقد است حاکمیت سرمایه باعث شده تا مجبور به استفاده از افرادی در فیلم ها شوید که سرمایه گذار تعیین می کند، سرمایه گذار هم بر اساس استقبال تماشاگران از برخی از بازیگران تصمیم می گیرد که آن چهره ها چه کسانی باشند.
اصغر هاشمی در خصوص اینکه برای جایگزینی جوان اول های سینمای ایران چه پروسه ای باید طی شود، به بانی فیلم گفت: این موضوع دو جنبه دارد؛یک جنبه این است که سینما دست چه کسانی افتاده که حاکمیت می کنند و جنبه دیگر مربوط به سینمای نرمال و زمانی است که ما فیلم می ساختیم که فیلمسازی بسیار راحت تر بود و مشکلی نداشتیم. مشکل سینما این است که حاکمیت آن دست یک سری افراد افتاده است، در حال حاضر سینما بیشترین ضرر را از پخش می خورد. وقتی می خواهید فیلم خود را پخش کنید، ابتدا از شما می پرسند بازیگر فیلمتان چه کسانی است.
وی افزود: اگر من به عنوان یک فیلمساز بخواهم جوان اول فیلمم را یک بازیگر ناشناس بیاورم، خودم هم باید آدمی باشم که چندان دلواپس بازگشت سرمایه ام نباشم. ولی در حال حاضر با فیلم هایی که هزینه دارد می بینیم که حاکمیت سرمایه باعث شده تا شما مجبور شوید از افرادی در فیلم استفاده کنید که سرمایه گذار آن فیلم تعیین می کند. سرمایه گذار هم بر اساس استقبال تماشاگران از برخی از بازیگران تصمیم می گیرد که آن چهره ها چه کسانی باشند. این موضوع یک ریشه یابی است که چرا ما نمی توانیم بازیگر جدید بیاوریم و بازیگر جدید کم است. آنهایی هم که وارد این عرصه شده اند مراحلی را طی کرده اند و اکنون تبدیل به سوپراستار یا جوان اول فیلم ها شده اند.
کارگردان فیلم سینمایی «مجردها» با بیان اینکه این موضوع چندان به سلیقه کارگردان ربطی ندارد، ادامه داد: در حال حاضر کارگردانان ما به این علاقمندند که بازیگران و چهره های جدید را وارد کارهایشان کنند ولی وقتی زمان ساختن فیلم می رسد، سرمایه گذار می گوید گیشه مرا چه کسی تامین می کند؟ در نتیجه برای اینکه گیشه تامین شود به شما می گویند «از بین همین چند بازیگر، یک نفر را انتخاب کن» که نه به سن آن بازیگر کار دارند و نه اینکه آیا به نقش می خورد یا خیر، فقط به این فکر می کنند که پول را برگرداند.
هاشمی عنوان کرد: این حاکمیت، حاکمیت سرمایه است، چیزی که همیشه در مورد آن دلواپسی وجود داشت و پیش از انقلاب هم در دوره ای این اتفاق افتاد. در حال حاضر حاکمیت سرمایه و پخش بیشتر شده و سینمادار، تهیه کننده، سرمایه گذار و پخش کننده تبدیل به یک حرفه می شود. کسانی که بهترین سینماها را در اختیار دارند، بهترین پخش ها هستند و کسانی که فیلم های پرستاره را پخش می کنند فقط همین ها هستند. حتی اگر قصه فیلم تان هم خوب نباشد شما را وادار می کنند بهترین و گران ترین بازیگران را وارد فیلم کنید، همان طور که در حال حاضر فیلم های زیادی را روی پرده به این شکل می بینیم که با اینکه قصه ها و فضاهای آن خوب نیست، صحنه هایی را می گذارند، هزینه هم می کنند و اصلا برایشان مهم نیست که برای فیلم چند میلیارد خرج کرده اند، چون می دانند هم سینما دارند و هم پخش و هم اینکه خودشان توانایی حمایت از فیلم های خودشان را دارند، ولی اگر یک نفر در این دایره نباشد و فیلمی بسازد به راحتی حذفش می کنند. حتی امکان اکران به آن نمی دهند. حتی اگر فیلمش خوب نباشد.
کارگردان فیلم سینمایی «مهریه بی بی» تاکید کرد: در چند سال اخیر شاید فیلم هایی داشته باشیم که واقعا فیلم های بدی نبوده اند و بسیار آبرومند و شریف بوده اند، ولی متاسفانه هیچ کدام به پولشان نرسیدند برای اینکه اصلا اجازه اکران خوب و حمایت ندارند، از آنها حمایت نمی شود چون خودشان سرمایه گذار فیلم های دیگری هستند. پس این آسیب شناسی است و ربطی به یک فیلمساز ندارد و آن دوران سپری شده است. در گذشته کارگردان اندکی حرمت داشت و برای سرمایه گذار مهم بود که توانایی فیلمسازی داشته باشد و نسبت به سینما شناخت و یا نسبت به کاری که می کردند تعهد داشته باشند. در حال حاضر متاسفانه این گونه نیست. گویا فوتو رمان های جذاب تری ساخته می شوند.
کارگردان «نگین» با اشاره به اینکه چهره های جدید بازیگری زیادی داریم، ولی متاسفانه نمی توانیم آنها را وارد سینما کنیم، یادآور شد: میزان متقاضی بازیگری نسبت به سال های گذشته رو به افزایش است. همان طور که کارگردانان رو به افزایش هستند، ولی این فرصت را ندارند که چهره جدیدی را وارد کنند. زمانی که حاکمیت سرمایه از سینما کم شود می توان بازیگران جدید به سینما تزریق کرد، تا زمانی که افرادی با گذاشتن سرمایه و برداشت بیشتر بر سینما حاکمیت دارند شرایط همین است. در حال حاضر در مرحله ای هستیم که سینما تجاری شده است. شاید ۱۰ سال پیش می گفتیم به این سمت می رویم ولی در حال حاضر دقیقا در مرحله سینمای تجاری قرار داریم. باید منتظر بمانیم تا ببینیم چه زمانی تماشاگر نسبت به این تفکرات واکنش نشان دهد و بگوید این فیلم ها برای ما تکراری شده و چقدر فیلم هایی ببینیم که نه قصه و نه چیزی برای ارائه دارد و تنها نام چند بازیگر دارد که می خواهند بخندانند، ولی حتی کمدی هم نیست که مردم را بخندانند. این موضوع باید مسیرش را طی کند.
هاشمی در خصوص عبارت مافیا در سینما نیز خاطرنشان کرد: مافیا و الفاظی از این دست دیگر تکراری شده؛ برخی عبارت ها آنقدر تکرار می شوند که کاملا خاصیت خود را از دست می دهند. در حال حاضر دیگر لازم نیست این کلمات را به کار ببریم. هر کس پول دارد، به راحتی می تواند کست را ببندد و با یک کارگردان فیلمی را بسازند که بستگی به این دارد که آن سرمایه گذار وابسته به کدام گروه باشد. مثلا اگر جناح سیاسی آن قوی تر باشد، می تواند فیلم های تند تر بسازد و آنهایی که وابستگی کمتری دارند مجبورند به ساخت فیلم های کمدی و بی خطر که فقط فانتزی باشد و مردم را بخنداند، بسنده کنند. بستگی به آن دارد که آن سرمایه گذار از کجا آمده و چه خواسته ای داشته باشد.
ابوالفضل جلیلی: نویسنده، کارگردان و تهیه کننده درجه یک،بازیگر درجه یک می سازد
ابوالفضل جلیلی معتقد است سینمای ایران در وهله اول نیاز به نویسنده، کارگردان، تهیه کننده درجه یک دارد، پس از آن بازیگر درجه یک خودش ساخته می شود.
ابوالفضل جلیلی در خصوص جایگزینی جوان اول ها در فیلم های سینمایی به بانی فیلم گفت: این موضوع به سیستم گرداننده کشور برمی گردد. وقتی یک نفر از طریق آشنایان به یک باره مدیر یک بانک یا رئیس یک اداره می شود، این سلسله مراتب را از بین می برد. در سینما هم به همین شکل است، چون سلسله مراتب از بین رفته. کسانی که پول دارند، پول می دهند و به یک باره تبدیل به نقش اول می شوند، حال بحث با استعداد بودن و یا بی استعداد بودشان جداست. بدین ترتیب ارزش دانشگاه از بین می رود و درس خواندن بی ارزش می شود، انگیزه ها از بین می رود و همه هنرپیشه های جوان دنبال این هستند که پولی به دست بیاورند به تهیه کننده یا کارگردان بدهند تا نقش اول فیلم شوند. با این سیستم هیچ وقت چیزی درست نمی شود و رو به قهقرا می رویم. مگر اینکه وزارت ارشاد و یا هر کس که مسئول این کار است قانونی تدوین کنند مثلا از کسانی که فارغ التحصیل می شوند آزمون بگیرند و اگر کارشان خوب بود آنها را در اولویت قرار بدهند و به کارگردانان معرفی کنند.
کارگردان «یک داستان واقعی» در مقایسه وضعیت جایگزینی بازیگران در سینمای ایران و هالیوود ادامه داد: در سینمای هالیوود و امریکا از همان دوران دبستان یک سری متخصص وجود دارند که بچه ها را در نظر می گیرند تا ببینند کدام ها می توانند آرتیست و سیاستمدار و… بشوند، ولی در ایران از این خبرها نیست.
کارگردان «حافظ» در پاسخ به اینکه چرا عمر ستاره های سینما در سینمای ایران کوتاه است، عنوان کرد: در اینجا همه چیز به سیستم بر می گردد. ممکن است بازیگری جمله ای بگوید و به مسئولان بربخورد و بگویند فلان بازیگر را یواش یواش کنار بگذارید. همه چیز اینجا سیاسی آن هم در نوع بدش است! سینمای ایران در وهله اول نیاز به نویسنده، کارگردان، تهیه کننده درجه یک دارد، پس از آن بازیگر درجه یک خودش ساخته می شود.
مسعود رایگان: درباره بازیگران فکر نکرده ایم،مجبوریم بازیگر از خیابان بیاوریم!
مسعود رایگان معتقد است اصلی ترین مسئله بحث آموزش بازیگران است که در حال حاضر به آن بی توجهی می شود. آموزش های آکادمیک خوب است اما نه به این صورت که در کشور ما وجود دارد. بحث آموزش و تربیت بازیگر بسیار مهم است.
بازیگر «خیلی دور خیلی نزدیک» در خصوص این موضوع به بانی فیلم گفت: ما درباره بازیگران فکر نکرده ایم. برای همین مجبوریم بازیگر از خیابان بیاوریم. مثلا اگر برای فیلمی که بخواهیم جوانی ۱۸ ساله داشته باشیم آیا جوانانی در این رنج سنی داریم که آموزش دیده باشند؟ این یعنی به این موضوع اصلا فکر نکرده ایم. وقتی طبق صحبت های معاون وزیر علوم، دانشگاه های هنر هر دو سال یک بار هفت هزار نفر فارغ التحصیل هنر بیرون می دهد آیا اصلا برای این هفت هزار نفر دانشجو استاد وجود دارد که بخواهد به آنها آموزش دهد؟ مسئله بسیار مهمی است.
وی افزود: زمانی که ما وارد دانشگاه شدیم برای رشته بازیگری و کارگردانی تنها ۱۰ نفر را در دانشگاه هنرهای زیبا و ۱۰ نفر را هنرهای دراماتیک می پذیرفتند. استادان ما هم آقای پرورش، مرحوم سمندریان، بهرام بیضائی، مرحوم رکن الدین خسروی- که بعد از فوت ایشان یادمان افتاده برایش بزرگداشت بگیریم- بودند. با ۲۰ نفر دانشجوی بازیگری و کارگردانی معلوم است که بعد از چهار سال خروجی خوبی هم خواهد داشت. در حال حاضر برای این هفت هزار نفر در رشته های مختلف هنری آیا استاد داریم؟ حال آنکه استادان کنونی همان دانشجوهایی هستند که فارغ التحصیل شده اند، درعوض تا دلتان بخواهد در این زمینه کارشناس ارشد داریم، اما استاد نداریم. باید برای این قضیه یک فکر اساسی کرد.
این بازیگر با بیان اینکه در حال حاضر جوان اول فیلم هایمان وارد میانسالی شده اند و چهل سالگی و چهل و پنج سالگی پنج سالگی خود را می گذرانند، ادامه داد: آنها که نمی توانند دیگر نقش جوان ۱۸ ساله را بازی کنند. در این صورت دوستان یا باید بروند از خیابان بازیگر پیدا کنند و خودشان به او آموزش بدهند یا از فارغ التحصیلان استفاده کنند. اما آیا آموزش های دو یا سه ماهه می تواند بازیگر بسازد؟ این مشکلات برای این است که مسائلی از این دست برای ما اهمیت ندارد.
رایگان خاطرنشان کرد: ما این داعیه را داریم که در طول سال ۱۰۰ فیلم سینمایی می سازیم. اما از سویی دیگر همه بازیگرانمان هم در ورطه تکرار می افتند. هیچ فکر اساسی در این خصوص وجود ندارد. من مسئله ام سینما و تلویزیون است اما گویا گوش شنوایی برای این مسائل وجود ندارد. متاسفانه بسیاری از فیلم ها هم هستند که با وجود بازیگرهای مخاطب پسند باز هم چون قصه و فیلمنامه درستی ندارند با شکست مالی مواجه می شوند. نمونه های زیادی هم برای این قضیه وجود دارد.
بازیگر فیلم سینمایی «گلچهره» با تاکید بر اینکه در حال حاضر سینمای ایران قطعا نیاز به تزریق ستاره های جوان و جدید دارد، عنوان کرد: ولی ما برای این جوانانی که می خواهند به عرصه سینما ورود کنند چه روش های آموزشی در نظر گرفته ایم؟ صرف نظر از جریان های دانشگاهی و آکادمیک که وجود دارد، آموزشگاه هایی هم داریم که آنان هم نمی توانند جوابگوی این ماجرا باشند. باید به طور بنیادی به این مسائل فکر شود. اگر نمی توانند و برای این حرفه استاد ندارند، می توانند از خارج از کشور بیاورند. مگر ترکیه این کار را نکرد؟ ترک ها از امریکا و آلمان در زمینه فیلمنامه نویسی، کارگردانی و بازیگری استاد آوردند و در حال حاضر اوضاعشان در حوزه بازیگری از ما خیلی بهتر است.
بازیگر فیلم سینمایی «دستهای خالی» یادآور شد: موضوع این است که آیا اصولا ما به روز هستیم؟ آیا همین ستاره هایی که در ایران عمرشان هم کوتاه است، به روز هستند؟ آیا مطالعه می کنند؟ آیا می دانند چه ورکشاپ هایی در دنیا در این خصوص برگزار می شود تا دانش گسترده تئوریک شان بالا برود و هم بتوانند در پرکتیک بتوانند عمل کنند؟ حرفه ما نقطه آسایش ندارد که بگوییم ما به قله آن دست پیدا کرده ایم و تمام شد. این گونه نیست و انتها ندارد. هر چقدر که پیش می رویم می بینیم که دانشمان کم است و باید مطالعات و تجربیاتمان را بیشتر کنیم. آموزش های آکادمیک خوب است اما نه به این صورت که در کشور ما وجود دارد. نه برای هفت هزار نفر دانشجوی هنری که دانشگاه هنر هر دو سال بیرون می دهد و برای این تعداد استاد هم وجود ندارد. بحث آموزش و تربیت بازیگر بسیار مهم است.
وی ادامه داد: برای این موضوع خود من برنامه داشتم و عنوان کردیم که ۵۰ نفر خانم و آقای مستعد از یک فیلترینگ بسیار سخت عبور کنند و اساتیدی که مورد وثوق همه هستند به آنها آموزش دهند. بدین ترتیب ما بعد از دو سال دارای ۵۰ نفر بازیگر مستعدی خواهیم بود که هم بازی جلوی دوربین را بلدند و هم بازی تئاتر و تلویزیون را می دانند- مدیوم ها با هم فرق می کند- ولی این برنامه به محاق فراموشی سپرده شد، ما هم از بس این مسائل را گفته ایم واقعا خسته شده ایم. علی رغم پیگیری ها به جواب درستی نرسیدیم.
بازیگر فیلم سینمایی «سنتوری» بیان کرد: متاسفانه از سوی نهادهای فرهنگی هیچ گونه علاقمندی در این خصوص وجود ندارد، اولویت ها در جاهای دیگری است و ظاهرا باید در جاهای دیگری سرمایه گذاری صورت گیرد. این صحبت های من واقعا گله گذاری نیست، باید فکری به حال این مسائل کرد. نمی توانیم اینگونه پیش برویم. باید آسیب شناسی شده، برای آن راهکار پیدا شود و از افرادی که در این حوزه ذی صلاح هستند مشورت بگیرند.
رایگان اضافه کرد: وقتی ما دانشمان -حتی اساتیدی که این رشته را تدریس می کنند- به روز نیست دیگر چه انتظاری می توان داشت؟ وگرنه دانشجو به دنبال علم و عاشق سینه چاک این حرفه است، ولی وقتی این شرایط را می بیند فکر می کند واقعا همین است. ما نتوانستیم درست یاد بدهیم. شاید درست نخوانده ایم، کم خوانده ایم. خودم را می گویم که شاید دچار کم فهمی و کج سلیقگی شده ایم. نمی دانم آیا گوش شنوایی برای این قضیه وجود دارد یا خیر. اما اگر آن هزینه ای که برای جشنواره های مختلف می کنیم -تا بگوییم همه چیز خوب است – را در بحث آموزش بکار می بردیم الان اوضاع بهتری داشتیم. حتما می گویند این جریان و این حرفه، سرگرمی است. اگر سرگرمی و شوخی است به ما هم بگویند تا این همه ما حنجره خود را به خاطر هیچ پاره نکنیم. هیاهویی که می تواند برای هیچ یا همه چیز باشد.
- 14
- 2