ابتدا باید تشکر کنم از نویسنده و کارگردان خوب سریال شهرزاد جناب آقای حسن فتحی که فرصت حضور در این پروژه دوستداشتنی را برای من فراهم کرد. تشکر از خانم ثمینی، از نویسندگان چیرهدست شهرزاد و کشورمان. ممنون از حضور گرم و موثر همکاران بازیگرم و تقدیر از طراحان زبردست گریم، جنابان عبدا... اسکندری و سعید ملکان و مجریان کاربلدشان.
گروه تصویربرداران کارآزموده، گروه صدابرداران مجرب، گروه طراحان صحنه و لباس باسلیقه، گروه کارگردانی باتجربه، گروه برنامهریزی سختکوش و همراه. گروه تهیه و تدارکات و توزیع کارآزموده. گروه حملونقل، گروه خدمات زحمتکش و... و صد البته گروه فهیم و بافرهنگ و حساس و همیشه همراه هموطن چه داخل ایران و چه هموطنان خارجنشین. بسیاری از مخاطبان این سریال از مرگ شخصیت هاشم بسیار غمگنانه ابراز ناراحتی و تاسف کرده بودند.
حق با شماست، اتفاق دردناکی بود حتی برای دستاندرکاران این سریال، خود من هم که بازیگر این نقش بودم چه وقتی که فیلمنامه را خواندم، چه آن موقع که فیلمبرداری میشد و چه هنگام دیدن آن متاثر شدم. اما قطعا قصد سازندگان شهرزاد از حذف دلخراش قهرمانانش، به راه انداختن ناله و فغان و یا ایجاد مراسم سوگواری و روضهخوانی در جهت ایجاد شور و هیجان کاذب و از میانبرداشتن شعور و تعقل نیست.
بیشک، بینندگان این مجموعه تا الان به این نکته واقف شدهاند که شهرزاد بیش از اینکه یک ملودرام عاشقانه و یا مستند تاریخی باشد، یک تراژدی است، که هرچند نیمنگاهی دراماتیک به عاشقانهها و تاریخ معاصر دارد، اما یک تراژدی تاریخی نیست، بلکه تراژدی تاریخ و تراژدی عشق است و البته تراژدی انسان و انسانیت. ما در سوگ قهرمان تراژدی اشک میریزیم و ضمن دستیابی به پالایش روحی، از ضعف تراژیک قهرمانان عبرت میگیریم، درمی یابیم و میآموزیم که راههای پیشتر تجربهشده به نا کجاآباد را نپیماییم.
از این رو، تراژدی، سوگنامهای صرف در حسرت آنچه که از دست دادهایم و یا از دست میدهیم نیست، بلکه با تحلیل روابط علت و معلولی رویدادها، گاهی ضربهای بر ما میزند دردناک، تا بلکه بیداری و عبرتی حاصل شود از گذشته خود و نیاکانمان و هرآنچه بر آنها گذشته است. چنین عبرتی اگر حادث شود، به پالایش روحی فردی و درنهایت به درمان اجتماعی منجر میشود. از همین روست که آفرینندگان آثار هنری، همچون پزشکان متعهد، تلخی کشف حقیقت را بر کتمان خوشایند آن، ترجیح میدهند.
مهدی سلطانیسروستانی
- 14
- 2