پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۰۹:۲۵ - ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۳۲۹۰
فیلم و سینمای ایران

نگاهی به ششمین اثر مصطفی کیایی «چهارراه استانبول»

فیلم چهارراه استانبول,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

مصطفی کیایی که دغدغه‌های اجتماعی او بر کسی پوشیده نیست، در تازه‌ترین ساخته بلند سینمایی خود همان مسیری را دنبال کرده که پیش از این پیموده بود؛ روایت وجوه دیگری از معضلات اجتماعی امروز ایران و ریشه‌های آن؛ رویکردی که دست‌کم در سه ساخته بلند پیشین او «خط ویژه»، «عصر یخبندان» و «بارکد» هم مضمون غالب فیلم‌های کیایی بوده است. بعد از پرداختن به مقولاتی نظیر «آقازاده‌های رانت‌خوار»، «اعتیاد»و خیانت در زناشویی» در آثار یاد‌شده، حالا کیایی در «چهارراه استانبول» گوشه‌ای دیگر از این قبیل نارسایی‌ها و مشکلات فراگیر منشعب از آنها؛ یعنی اقتصاد بیمار ناشی از واردات بی‌اندازه و ورشکستگی و سقوط کاسب‌های خرده‌پا را دست‌مایه کار قرار داده و در قالب فرم روایی مختص خود که حکم امضای ثابت شیوه فیلم‌سازی‌اش را پیدا کرده به تصویر کشیده است؛ فرمی که ضرباهنگ تند و مملو از دیالوگ‌های پینگ‌پنگی و غلبه رخدادها بر نمایش درونیات آدم‌ها از ویژگی‌های بارز آن به حساب می‌آید.

 

در آخرین ساخته فیلم‌ساز، فقر و گرفتاری‌ها و ناکامی‌های برخاسته از آن، جوهره اصلی فیلم را تشکیل می‌دهد؛ فقری که بر تمام شئون و مناسبات زندگی دو قهرمان فیلم؛ «بهمن» و «احد» سایه افکنده و در سوق‌دادنشان به سوی اقدامات جنون‌آمیز بیشترین نقش را ایفا می‌کند. فیلم با سکانس تمرین ناموفق حبس نفس «بهمن» در وانِ پر از آب آغاز می‌شود و پس از کش‌و‌قوس‌هایی متعدد با رسیدن مجدد به همان محبوس‌شدگی ناموفق نفس، اما این‌بار در میدان عمل؛ یعنی مخزن کامیون محتوای شیر صادراتی و گیر‌افتادن به دست مأموران کشور بیگانه پایان می‌یابد. یک حرکت دایره‌وار که در آن قهرمان فاصله صفر تا صفر (و حتی شاید پایین‌تر از صفر) را می‌پیماید.

 

درون‌مایه‌ای که توأمان هم ضرب‌المثل آشنای نرسیدن بار کج به منزل و هم یک باور عامیانه متداول با این مضمون که «فقرا فقیرتر می‌شوند» را به ذهن متبادر می‌کند؛ باوری که هر‌چند نمی‌توان به‌واسطه ماهیت متافیزیکی آن دلیل متقنی برای صحتش ارائه کرد، اما آن‌قدر نمونه و مصداق عینی و ملموس داشته و آن‌قدر باور محکمی بوده که از دهه‌های قبل و از سینمای فیلمفارسی گرفته تا همین «چهارراه استانبول» به‌عنوان درون‌مایه بسیاری از آثار سینمایی مورد استفاده قرار گرفته است.

 

«چهارراه استانبول» مطابق معمول ساخته‌های کیایی که با شیوه نگارش و پرداخت‌های سر فرصت و توأم با شکیبایی میانه‌ای ندارد، با ریتم تند و بده‌بستان‌های بی‌وقفه بهمن و احد (بهرام رادان و میلاد کیایی) که در حال تبدیل‌شدن به یک زوج ثابت نیمه‌کمیک هستند آغاز می‌شود. فیلم از این نقطه آغازین تا قبل از سکانسی که زنده‌بودن بهمن، احد و دختر موردعلاقه‌اش معلوم می‌شود، به تماشاگر اجازه کوچک‌ترین استراحت و تنفسی نداده و مخاطب فیلم بدون آنکه فرصت نفس‌گیری و پلک‌زدنی داشته باشد، پا‌به‌پای دو قهرمان جلو می‌آید. سیر پیشرفت وقایع، مقدمه‌چینی و معرفی شخصیت‌ها و تبیین اتمسفر کلی قصه به‌گونه‌ای است که شاید در مرتبه نخست تماشای فیلم، زواید و خارج‌زدن‌های روایت آنچنان که بایدوشاید به چشم نیایند. درواقع التهاب فزاینده و تماشایی داستان؛ از مقروض‌بودن و تحت فشار قرارگرفتن قهرمانانش گرفته تا رفتن ناگزیر آنها به سوی قمار و فرارشان به سوی ساختمان پلاسکو که با مهره‌چینی‌های درست، مؤثر و دقیق از کار درآمده‌اند آنچنان قانع‌کننده‌اند که لنگی‌های روایی کمتر به چشم می‌آیند، اما با تمرکز بیشتر بر نقایص دراماتیک کار هم می‌توان به برداشتی دقیق‌تر از کلیت فیلم و تحلیل منصفانه‌تر آن دست یافت.

 

واقعیت آن است که بیشتر همکاران منتقد از شیوه گنجانیده‌شدن حادثه آتش‌سوزی و فرو‌ریختن ساختمان پلاسکو (سی‌ام دی‌ماه ۱۳۹۵) در فیلم ناراضی و آن را مانند وصله‌ای نچسب و الصاق‌شده به کلیت درام ارزیابی کرده‌اند. اکثر ارزیابی‌ها بر این مبناست که قصد فیلم‌ساز از لحاظ‌کردن چنین تمهیدی در فیلم‌نامه کمکی به درام نکرده و شاید بیشتر تلاشی در جهت بُرد بیشتر فیلم با بهره‌گیری از آن واقعه ناخوشایند اجتماعی بوده است، اما به اعتقاد نویسنده، فیلم‌ساز در خط سیری که برای روایت خود برگزیده؛ یعنی فراهم‌کردن شرایطی برای پایان‌دادن به تعقیب بهمن و احد توسط قماربازان، به نظر چاره‌ای به‌جز حذف کامل آنها از داستان، حتی به شکل موقتی نداشته و چه انتخابی بهتر از اینکه این حذف نه در قالب یک رویداد محدود فردی که در مقیاس یک حادثه بزرگ اجتماعی و غیرقابل‌دسترسی و پیگیری برای تعقیب‌کنندگان صورت بگیرد.

 

به نظر حتی اگر در جهان واقعی هم‌ چنین نمونه خوبی که با جهان فیلم مطابقت داشته باشد وجود نداشت، حتما باید کارگردان به طراحی رخدادی با چنین مختصاتی فکر می‌کرد تا مسیر ازپیش‌تعیین‌شده فیلمش تا انتها از ریل خارج نشود، اما جنبه دیگر نقدهای منفی واردشده به فیلم درخصوص استفاده نابجا از ساختمان پلاسکو درست و موجه به نظر می‌رسد و در جایی که اصولا درام به طراحی یک شخصیت ثابت و دارای شناسنامه برای آتش‌نشانان راه نمی‌دهد و کل مقوله آتش‌سوزی و آتش‌نشانان و امدادگران در صحنه باید در خدمت ایجاد خط روایی موردنظر فیلم‌ساز باشند، ناگهان فرمانده آتش‌نشانان در هیئت یک کاراکتر فراتر از کارکرد دراماتیک خود ظاهر شده و علیه ضعف ساختاری مدیریت بحران شعار سر می‌دهد و در مقام دلجویی از خانواده‌های آتش‌نشانان زیر‌آوار‌مانده برمی‌آید و... که ناگفته پیداست طرح چنین مقولاتی تا چه اندازه از خط سیر محوری داستان دور و تا چه میزان با آن ناهماهنگ است.

ضمن اینکه آتش‌سوزی پلاسکو در اجرا هم چندان خوب از آب درنیامده و به‌جز تعداد زیادی نمای تکراری از ورودی ساختمان و کمی دود که با حجم آن آتش‌سوزی عظیم تناسبی ندارد، تلاش ویژه‌ای در جهت به‌تصویر‌کشیدن آن نشده و عمده کار بر دوش تصاویر مستند آرشیوی گذاشته شده است.

 

به این نارسایی‌ها می‌توان اضافه کرد شخصیت‌های خواهرزن و باجناق احتمالی آینده احد را که بودونبودشان اثرگذاری خاصی در بافت داستان نداشته و نیت کارگردان در نمایش جلوه‌های ناخوشایندی از زندگی طبقات فرودست اجتماع نظیر ازدواج‌های ناموفق و عوارض ناشی از آن هم از اندازه‌های یک شعار گل‌درشت فراتر نرفته است. بااین‌حال و بر اساس قلت حفره‌های دراماتیک در برابر نقاط قوت فیلم، می‌توان آخرین ساخته کیایی را درمجموع یک فیلم متوسط قابل‌قبول توصیف کرد.

 

مازیار معاونی

 

sharghdaily.ir
  • 18
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش