کمدی اجتماعی «به وقت خماری»، جدیدترین تجربه محمدحسین لطیفی در سینماست، کارگردان پرکاری که در ماه رمضان، «سر دلبران» و هم اکنون، «شبی با عبدی» را روی آنتن تلویزیون داشته و دارد. لطیفی سه سال پیش با فیلم ناموفق «اسب سفید پادشاه» در سینماها حضور یافت و از آن زمان تا به حال، فعالیت هایش را در تلویزیون پیگیری می کند. ایراد بزرگ «به وقت خماری» نیز بی ارتباط با این فعالیت ها نیست. با این که لطیفی تا قبل از این فیلم، هشت فیلم را در سینما کارگردانی کرده است، اما فیلم آخر او، بیشتر از آن که یک اثر سینمایی باشد، یک فیلم تلویزیونی است؛ تله فیلمی پربازیگر و سرگرم کننده.
«به وقت خماری» از لحاظ قصه، وضعیت خوبی دارد. فیلم نامه، نسبتاً پر از اتفاق نوشته شده است و ریتم تندی نیز دارد. موتور فیلم در همان دقایق ابتدایی روشن می شود بنابراین نیازی به انتظار زیاد برای معرفی شخصیت ها و روابط قصه نیست. با این حال گره اصلی فیلم، کمی دیر اتفاق می افتد و بخش های اول فیلم، طولانی از آب درآمده است. فضای حاکم بر فیلم، عصبی است ولی این عصبی بودن، بیشتر از جنس سریال «دودکش» ساخته همین فیلم ساز است تا اثری مانند «عصبانی نیستم!» . به همین دلیل دیالوگ ها و اکت های شخصیت ها که پر از تنش نوشته شده، مناسب یک فیلم کمدی از آب درآمده و در جای خود نشسته است.
«به وقت خماری» شخصیت پردازی استانداردی دارد. اگر به دغدغه ها و روابط آدم های قصه این فیلم دقت کنیم، آن ها را به راحتی می توانیم در نزدیکی خود بیابیم. نکته منفی در این میان، شخصیت «قندی» با بازی هومن برق نورد است که عملاً همان شخصیت «فیروز» را در سریال «دودکش» این جا هم تکرار کرده است.
نکته دیگر درباره قصه فیلم، شوخی های جنسی آن است که اگرچه در سینمای کمدی ما طبیعی شده اما به هر حال از محمدحسین لطیفی انتظار نمی رود؛ کسی که کمتر از دو ماه پیش، «سر دلبران» را با موضوع حضور روحانیت در جامعه، روی آنتن تلویزیون داشته است. ذکر این نکته جای تأسف دارد اما باید گفت اگرچه برخی شوخی های «به وقت خماری»، زیبنده نیست اما وقتی به دیگر کمدی های روی پرده نگاهی می اندازیم، می فهمیم اوضاع «به وقت خماری» خیلی هم بد نیست.
«به وقت خماری» در عین سرگرم کنندگی، از یک مشکل بزرگ رنج می برد؛ مسئله ای که به خودی خود، عیب محسوب نمی شود ولی با توجه به سلیقه مخاطب سینماروی ایرانی، در فروش گیشه آن به شدت مؤثر است. ترکیب بازیگران «به وقت خماری» کاملاً تلویزیونی است و به هیچ عنوان، مناسب یک فیلم سینمایی نیست؛ نکته ای که به نظر می رسد مهم ترین دلیل گیشه ضعیف فیلم هم باشد.
مهدی فخیم زاده، هومن برق نورد، مجید یاسر، شهره لرستانی، ابوالفضل پورعرب و پوریا پورسرخ، ترکیبی نیست که بتواند مخاطبان را به سالن سینما بکشاند. عوامل «به وقت خماری» همچنین از ترفندهای تبلیغاتی خوبی بهره نمی برند و حتی از راهکارهای معمولی مانند اکران مردمی نیز استفاده نمی کنند.
«به وقت خماری» اگرچه اثری کاملاً سرگرم کننده است، اما زبان سینمایی خوبی ندارد. مضاف بر آن چه در این نوشتار با عنوان غیبت چهره های سینمایی و همچنین زمان نامناسب گره افکنی در قصه نوشتیم، دیالوگ های فراوان «به وقت خماری»، این فیلم را از یک اثر سینمایی، به یک فیلم تلویزیونی تبدیل کرده است.
به علاوه فیلم در دقایق پایانی، زبان تصویری خود را از دست می دهد و پیام اخلاقی اش را به صورت مخاطب می کوبد. با این اوصاف، شاید اگر محمدحسین لطیفی، ۳دقیقه پایانی فیلمش را حذف می کرد، به نتیجه بهتری می رسید. اگر این نکات منفی را حاصل پایان یافتن دوران اوج فیلم ساز باسابقه مان ندانیم، ممکن است عارضه سال ها کار در تلویزیون باشد. به هر حال از خالق «روز سوم» انتظارها بیش از این است.
مصطفی قاسمیان
- 19
- 4