به گزارش ابتکار، با اینکه فیلم «شماره ۱۷ سهیلا» یک «درام اجتماعی» تاثیرگذار و خوشساخت است ولی کاملا چراغ خاموش روی پرده سینماها قرار دارد؛ در صورتی که در گذشته فیلمهایی که به مسائل زنان میپرداختند با استقبال بیشتری روبهرو میشدند. به هر صورت، در حال حاضر، ژانر کمدی و ملودرام عشقی، سینمای ایران را در قبضه خود گرفته است.
فیلمهای خانوادگی هم مانند «خاله قورباغه» و کمدیهای سادهای مانند «تگزاس» فروش بیشتری نسبت به فیلمهای اجتماعی مانند «شماره ۱۷ سهیلا» دارند. این موضوع نشان میدهد که تماشاگران سینمادوست ایرانی در دهه ۱۳۹۰ علایق و سلایق متفاوتی نسبت به تماشاگران دهه ۱۳۷۰ ایران دارند. البته نباید از نظر دور داشت که سینمای دهه ۱۳۶۰ ایران بسیار پیچیده است و تحلیل آن کار سنگینی هم میطلبد.
در آن دوران فیلمهای مختلفی از جمله اکشنهایی مانند: «کانیمانگا» (۱۳۶۶) به کارگردانی سیفالله داد و «عقابها» (۱۳۶۳) به کارگردانی ساموئل خاچیکیان، فیلمهای روشنفکرانه و انتقادی مانند: «اجارهنشینها» (۱۳۶۵) و «هامون» (۱۳۶۸) به کارگردانی داریوش مهرجویی و کمدی سیاه «جایزه» (۱۳۶۱) به کارگردانی علیرضا داودنژاد هر کدام مخاطبهای خاص خود را داشتند. در آن زمان سینمای ایران رونق فراوانی داشت و تماشاگران بی شماری هم پای فیلمها مینشستند. با این وجود، سینمای دهه ۱۳۷۰ به شدت با سینمای دهه ۱۳۶۰ متفاوت است. با تمام این تفاسیر سینمای دهه ۱۳۸۰ ایران هم جایگاه متفاوتی برای خود دارد و در برخی از سالهای این دهه سینمای ایران با افول سنگینی هم مواجه شد.
«شماره ۱۷ سهیلا» از چه میگوید؟
فیلم «شماره ۱۷ سهیلا» (۱۳۹۵) که با دو سال تاخیر اکران شده است به خوبی میتواند «زندگی روزمره» و شرایط خاص اجتماعی برخی زنان را نشان بدهد. در این روزها جوانها به دلایل فراوان که یکی از مهمترینهایش هم مسئله اقتصادی است با مصائب فراوانی دست به گریبان هستند. مشکل «ازدواج» آنچنان جدی شده است که برخیها آن را یک بحران جدی میدانند. فیلم محمود غفاری به خوبی به این مسئله پرداخته است. قصه فیلم چیست؟ در خلاصه داستان این فیلم چنین آمده است: «داستان دختری میانسال است که زمان ازدواج او به تاخیر افتاده و با توجه به مشکل ژنتیکی که دارد در تلاش است که هر چه سریعتر ازدواج کند تا بچه دار شود».
ولی به هیچ عنوان این موضوع اصل ماجرای این فیلم نیست. پس از موفقیت فیلمهای اصغر فرهادی توجه به «طبقه متوسط» در سینمای ایران پر رنگتر شده است. طبقهای که با هزاران مشکل ریز و درست در شرایط اجتماعی ایران دست به گریبان است. فرهادی به دروغ و خیانت در بین خانوادهها به خوبی پرداخته است. زنان فیلمهای او از دل جامعه میآیند و تاثیر خودش را هم بر سینماروهایی که بیشتر هم از قشر متوسط هستند، گذاشته است.
اما فیلم «شماره ۱۷ سهیلا» به زنانی از طبقه متوسط میپردازد که فرصت ازدواج را از دست دادهاند. زنانی که نه عشق را تجربه میکنند و نه توانستهاند در زمان مناسب ازدواج کنند و خانوادهای با حضور بچهها تشکیل بدهند. زنان بسیاری در شهرهای بزرگ ایران هستند که به دهه چهارم زندگی خود رسیدهاند و هنوز نتوانستهاند خانوادهای شکل بدهند. این موضوع هزاران دلیل دارد که باز هم تاکید میکنیم اصلیترین علت آن اقتصاد است. با این تفاسیر، کارگردان فیلم «شماره ۱۷ سهیلا» تلاش میکند که «سبک زندگی» زنان طبقه متوسط را از خلال «زندگی روزمره» در دهه ۱۳۹۰ به تصویر بکشد. همان زنانی را جلوی دوربین میبینیم که ازدواج نکردهاند و حالا سخت به دنبال شوهر هستند. «سهیلا» (با بازی زهرا داودنژاد) به مرکزی مراجعه میکند که در آن همسریابی میکنند.
او به شدت آدم خجالتی و توداری است و این کار برای او سنگین تمام میشود. بنابراین تلاش میکند که دوباره به مردهایی که پیش از این در زندگیاش بودهاند، رجوع کند. این تلاش او هم به شکست میانجامد. ولی اکثر آن مردان طلاق گرفتهاند و درگیر «زندگی روزمره» تکراری با هزار و یک مشکل هستند. سهیلا هر کاری میکند به بنبست میخورد تا اینکه پسر جوانی به او ابراز علاقه میکند اما اختلاف سنی آنها بسیار زیاد است! ترس و وحشت سنگین سهیلا از آینده مجردیاش زندگی او را در چنبره خودش اسیر کرده است. سهیلا مدام «اضطراب» دارد. حالا یک پسر جوان هم سر راه او قرار گرفته است. سهیلا باید انتخاب کند. بنابراین، یک «dilemma» (دو راهی خطرناک) برای او شکل میگیرد.
او هر انتخابی کند برای او تلخکامی شدیدی به همراه خواهد داشت. سهیلا و پسر جوان را میبینیم که در شهر و مخصوصا در مترو«پرسه» میزنند. پسر بارها از سهیلا میپرسد که حالا چه شده است که او به فکر ازدواج فوری افتاده است؟! ولی سهیلا هیچ جواب مشخصی به او نمیدهد. در واقع، این «سکوت» مضمون محوری فیلم هم است. کارگردان تلاش دارد با رویکرد «اگزیستانسیالیستی» زنانی را نشان بدهد که با ترس و اضطراب به ۴۰ سالگی خودشان پا میگذارند و وحشتزده میشوند. این شکل از روایت در سینمای ایران منحصر به فرد است. برای اینکه جنس این نوع از سینما «کاربردی» و «تاریخی» است. با تمام این احوال، فیلم «شماره ۱۷ سهیلا» بینندگان بسیار کمی داشته است؛ البته نباید از نظر دور نگاه داشت که سینمای زنانه ایران پیشینه بسیار موفقی دارد.
تهمینه میلانی
تهمینه میلانی زاده ۱۳۳۹ در تبریز است. او فیلمنامهنویس و کارگردان فیلمهایی است که بیشتر آنها به زنها میپردازند. او آثار مختلفی را ساخته است که موفقترین آنها یک سهگانه با بازی نیکی کریمی است. اولین قسمت این سهگانه فیلم «دو زن» (۱۳۷۷) است با ایجاد فضای باز سیاسی پس از انتخابات دوم خرداد ساخته شد و به شدت مورد توجه سینمادوستان هم قرار گرفت.
فیلمهای «نیمه پنهان» (۱۳۷۹) و «واکنش پنجم» (۱۳۸۱) دو بخش دیگر این سهگانه هستند. البته میلانی به خاطر ساخت این سهگانه با واکنشها و نقدهای سنگینی از برخی جناحهای سیاسی هم روبهرو شد. فیلم «دو زن» شاید یکی از بهترین آثار سینمای زنان باشد. فیلمی که به ازدواج زنی کم سن و سال و با سواد با مردی به شدت حسود و پارانویایی میپردازد.
رخشان بنیاعتماد
رخشان بنیاعتماد زاده ۱۳۳۳ در تهران است. او کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده موفقی است. بنیاعتماد توانسته که فیلمهای هنری درباره زنان بسازد و حتی در هفتاد و یکمین جشنواره فیلم ونیز (۲۰۱۴) جایزه بهترین فیلمنامه را برای فیلم «قصهها» به دست آورد.
فیلمهای او اغلب به زنان میپردازند ولی چهار فیلم «نرگس» (۱۳۷۰)، «روسری آبی» (۱۳۷۳)، «بانوی اردیبهشت» (۱۳۷۶) و «زیر پوست شهر» (۱۳۷۹) با استقبال منتقدان و مردم روبهرو شدند و به شدت زنانه هستند. فیلم «نرگس» برای او جایزه بهترین کارگردانی دهمین دوره جشنواره فجر را به همراه داشت. فیلم «روسری آبی» نیز سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را کسب کرد. بیشتر شخصیتهای اصلی بنیاعتماد، زنان درد کشیده هستند. مثلا فیلم «بانوی اردیبهشت» مادری به نام فروغ را نشان میدهد که میخواهد مستندی از زندگی مادران نمونه بسازد.
بهرام بیضایی
بهرام بیضایی زاده ۱۳۱۷ در تهران است. او نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس، کارگردان و پژوهشگر بسیار تاثیرگذاری است. بیضایی تاکنون ۱۰ فیلم سینمایی را ساخته است که در اغلب آنها با زندگی زنان و روشنفکران مواجه میشویم. بر خلاف کارگردانهای مرد، نقشهای اصلی بیشتر فیلمهای بیضایی برای زنان است.
زنانی که مانند «گلرخ کمالی» (با بازی مژده شمسایی) در فیلم «سگ کشی» (۱۳۷۹) قربانی شهوت قدرت و ثروت مردان میشوند. زنانی که حتی از آبروی خود برای خانواده و زندگی خود میگذرند ولی میفهمند که زندگی مردانه بسیار بی رحمتر از این حرفهاست! فیلم «باشو غریبه کوچک» (۱۳۶۵) زنان متفاوتی را در دل جنگ نشان میدهد. «باشو» که خانوادهاش را در جنگ از دست داده است به مزرعه زنی به نام «نایی» (با بازی سوسن تسلیمی) در شمال ایران پناه میبرد. نایی، زنی است که به تنهایی مزرعهای را اداره میکند.
اصغر فرهادی
اصغر فرهادی زاده ۱۳۵۱ در خمینیشهر است. او کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده موفق و تاثیرگذاری است. فرهادی با فیلم «جدایی نادر از سیمین» (۱۳۸۹) برنده جایزه اسکار بهترین فیلم خارجیزبان و جایزه گلدن گلوب شد. او با فیلم «فروشنده» (۱۳۹۴) اسکار خود را تکرار و در جشنواره کن هم برنده جایزه فیلمنامهنویسی شد. سینمای او طبقه متوسط ایرانی را جلوی دوربین برد.
طبقهای که مضمونهایی مانند: دروغ، خیانت، مهاجرت، تنهایی و طلاق در آن از کلیدهای اصلی است. فرهادی زنان پیچیدهای را برای اولین بار در سینمای ایران به نمایش گذاشت. زنانی که یا مانند «درباره الی» (۱۳۸۷) به شکل ناگهانی ناپدید میشوند یا مانند «فروشنده» قربانی تجاوز و وحشت از افشای آن شدهاند. اما پیچیدهترین زنان سینمای ایران را در فیلم «چهارشنبهسوری» (۱۳۸۴) شاهد هستیم. فیلمی که سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را هم برای فرهادی به همراه داشت.
سیدحسین رسولی
- 17
- 5