سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۱۲:۳۹ - ۰۳ مرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۵۰۰۸۳۷
فیلم و سینمای ایران

بررسی سینمای زنان؛ «شماره ۱۷ سهیلا» از چه می‌گوید؟

فیلم شماره ۱۷ سهیلا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
این روزها فیلم «شماره ۱۷ سهیلا» (۱۳۹۵) به نویسندگی و کارگردانی محمود غفاری و بازی زهرا داودنژاد، بابک حمیدیان، احسان امانی و مهرداد صدیقیان اکران عموم شده است. نکته جالب توجه این که این فیلم اجتماعی که به موضوع زنان هم می‌پردازد آنچنان مورد توجه سینماروها قرار نگرفته است.

به گزارش ابتکار، با اینکه فیلم «شماره ۱۷ سهیلا» یک «درام اجتماعی» تاثیرگذار و خوش‌ساخت است ولی کاملا چراغ خاموش روی پرده سینماها قرار دارد؛ در صورتی که در گذشته فیلم‌هایی که به مسائل زنان می‌پرداختند با استقبال بیشتری روبه‌رو می‌شدند. به هر صورت، در حال حاضر، ژانر کمدی و ملودرام عشقی، سینمای ایران را در قبضه خود گرفته است.

 

فیلم‌های خانوادگی هم مانند «خاله قورباغه» و کمدی‌های ساده‌ای مانند «تگزاس» فروش بیشتری نسبت به فیلم‌های اجتماعی مانند «شماره ۱۷ سهیلا» دارند. این موضوع نشان می‌دهد که تماشاگران سینمادوست ایرانی در دهه ۱۳۹۰ علایق و سلایق متفاوتی نسبت به تماشاگران دهه ۱۳۷۰ ایران دارند. البته نباید از نظر دور داشت که سینمای دهه ۱۳۶۰ ایران بسیار پیچیده است و تحلیل آن کار سنگینی هم می‌طلبد.

 

در آن دوران فیلم‌های مختلفی از جمله اکشن‌هایی مانند: «کانی‌مانگا» (۱۳۶۶) به کارگردانی سیف‌الله داد و «عقاب‌ها» (۱۳۶۳) به کارگردانی ساموئل خاچیکیان، فیلم‌های روشن‌فکرانه‌ و انتقادی مانند: «اجاره‌نشین‌ها» (۱۳۶۵) و «هامون» (۱۳۶۸) به کارگردانی داریوش مهرجویی و کمدی سیاه «جایزه» (۱۳۶۱) به کارگردانی علیرضا داودنژاد هر کدام مخاطب‌های خاص خود را داشتند. در آن زمان سینمای ایران رونق فراوانی داشت و تماشاگران بی شماری هم پای فیلم‌ها می‌نشستند. با این وجود، سینمای دهه ۱۳۷۰ به شدت با سینمای دهه ۱۳۶۰ متفاوت است. با تمام این تفاسیر سینمای دهه ۱۳۸۰ ایران هم جایگاه متفاوتی برای خود دارد و در برخی از سال‌های این دهه سینمای ایران با افول سنگینی هم مواجه شد. 

 

«شماره ۱۷ سهیلا» از چه می‌گوید؟

فیلم «شماره ۱۷ سهیلا» (۱۳۹۵) که با دو سال تاخیر اکران شده است به خوبی می‌تواند «زندگی روزمره» و شرایط خاص اجتماعی برخی زنان را نشان بدهد. در این روزها جوان‌ها به دلایل فراوان که یکی از مهم‌ترین‌هایش هم مسئله اقتصادی است با مصائب فراوانی دست به گریبان هستند. مشکل «ازدواج» آنچنان جدی شده است که برخی‌ها آن را یک بحران جدی می‌دانند. فیلم محمود غفاری به خوبی به این مسئله پرداخته است. قصه فیلم چیست؟ در خلاصه داستان این فیلم چنین آمده است: «داستان دختری میانسال است که زمان ازدواج او به تاخیر افتاده و با توجه به مشکل ژنتیکی که دارد در تلاش است که هر چه سریعتر ازدواج کند تا بچه دار شود».

 

ولی به هیچ عنوان این موضوع اصل ماجرای این فیلم نیست. پس از موفقیت فیلم‌های اصغر فرهادی توجه به «طبقه متوسط» در سینمای ایران پر رنگ‌تر شده است. طبقه‌ای که با هزاران مشکل ریز و درست در شرایط اجتماعی ایران دست به گریبان است. فرهادی به دروغ و خیانت در بین خانواده‌ها به خوبی پرداخته است. زنان فیلم‌های او از دل جامعه می‌آیند و تاثیر خودش را هم بر سینماروهایی که بیشتر هم از قشر متوسط هستند، گذاشته است.

 

اما فیلم «شماره ۱۷ سهیلا» به زنانی از طبقه متوسط می‌پردازد که فرصت ازدواج را از دست داده‌اند. زنانی که نه عشق را تجربه می‌کنند و نه توانسته‌اند در زمان مناسب ازدواج کنند و خانواده‌ای با حضور بچه‌ها تشکیل بدهند. زنان بسیاری در شهرهای بزرگ ایران هستند که به دهه چهارم زندگی خود رسیده‌اند و هنوز نتوانسته‌اند خانواده‌ای شکل بدهند. این موضوع هزاران دلیل دارد که باز هم تاکید می‌کنیم اصلی‌ترین علت آن اقتصاد است. با این تفاسیر، کارگردان فیلم «شماره ۱۷ سهیلا» تلاش می‌کند که «سبک زندگی» زنان طبقه متوسط را از خلال «زندگی روزمره» در دهه ۱۳۹۰ به تصویر بکشد. همان زنانی را جلوی دوربین می‌بینیم که ازدواج نکرده‌اند و حالا سخت به دنبال شوهر هستند. «سهیلا» (با بازی زهرا داودنژاد) به مرکزی مراجعه می‌کند که در آن همسریابی می‌کنند.

 

او به شدت آدم خجالتی و توداری است و این کار برای او سنگین تمام می‌شود. بنابراین تلاش می‌کند که دوباره به مردهایی که پیش از این در زندگی‌اش بوده‌اند، رجوع کند. این تلاش او هم به شکست می‌انجامد. ولی اکثر آن مردان طلاق گرفته‌اند و درگیر «زندگی روزمره» تکراری با هزار و یک مشکل هستند. سهیلا هر کاری می‌کند به بن‌بست می‌خورد تا اینکه پسر جوانی به او ابراز علاقه می‌کند اما اختلاف سنی آنها بسیار زیاد است! ترس و وحشت سنگین سهیلا از آینده مجردی‌اش زندگی او را در چنبره خودش اسیر کرده است. سهیلا مدام «اضطراب» دارد. حالا یک پسر جوان هم سر راه او قرار گرفته است. سهیلا باید انتخاب کند. بنابراین، یک «dilemma» (دو راهی خطرناک) برای او شکل می‌گیرد.

 

او هر انتخابی کند برای او تلخکامی شدیدی به همراه خواهد داشت. سهیلا و پسر جوان را می‌بینیم که در شهر و مخصوصا در مترو«پرسه» می‌زنند. پسر بارها از سهیلا می‌پرسد که حالا چه شده است که او به فکر ازدواج فوری افتاده است؟! ولی سهیلا هیچ جواب مشخصی به او نمی‌دهد. در واقع، این «سکوت» مضمون محوری فیلم هم است. کارگردان تلاش دارد با رویکرد «اگزیستانسیالیستی» زنانی را نشان بدهد که با ترس و اضطراب به ۴۰ سالگی خودشان پا می‌گذارند و وحشت‌زده می‌شوند. این شکل از روایت در سینمای ایران منحصر به فرد است. برای اینکه جنس این نوع از سینما «کاربردی» و «تاریخی» است. با تمام این احوال، فیلم «شماره ۱۷ سهیلا» بینندگان بسیار کمی داشته است؛ البته نباید از نظر دور نگاه داشت که سینمای زنانه ایران پیشینه بسیار موفقی دارد.

 

تهمینه میلانی

تهمینه میلانی زاده ۱۳۳۹ در تبریز است. او فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان فیلم‌هایی است که بیشتر آنها به زن‌ها می‌پردازند. او آثار مختلفی را ساخته است که موفق‌ترین آنها یک سه‌گانه با بازی نیکی کریمی است. اولین قسمت این سه‌گانه فیلم «دو زن» (۱۳۷۷) است با ایجاد فضای باز سیاسی پس از انتخابات دوم خرداد ساخته شد و به شدت مورد توجه سینمادوستان هم قرار گرفت.

 

فیلم‌های «نیمه پنهان» (۱۳۷۹) و «واکنش پنجم» (۱۳۸۱) دو بخش دیگر این سه‌گانه هستند. البته میلانی به خاطر ساخت این سه‌گانه با واکنش‌ها و نقدهای سنگینی از برخی جناح‌های سیاسی هم روبه‌رو شد. فیلم «دو زن» شاید یکی از بهترین آثار سینمای زنان باشد. فیلمی که به ازدواج زنی کم سن و سال و با سواد با مردی به شدت حسود و پارانویایی می‌پردازد. 

 

رخشان بنی‌اعتماد

رخشان بنی‌اعتماد ‌زاده ۱۳۳۳ در تهران است. او کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و تهیه‌کننده موفقی است. بنی‌اعتماد توانسته که فیلم‌های هنری درباره زنان بسازد و حتی در هفتاد و یکمین جشنواره فیلم ونیز (۲۰۱۴) جایزه بهترین فیلمنامه را برای فیلم «قصه‌ها» به دست آورد.

 

فیلم‌های او اغلب به زنان می‌پردازند ولی چهار فیلم «نرگس» (۱۳۷۰)، «روسری آبی» (۱۳۷۳)، «بانوی اردیبهشت» (۱۳۷۶) و «زیر پوست شهر» (۱۳۷۹) با استقبال منتقدان و مردم روبه‌رو شدند و به شدت زنانه هستند. فیلم «نرگس» برای او جایزه بهترین کارگردانی دهمین دوره جشنواره فجر را به همراه داشت. فیلم «روسری آبی» نیز سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را کسب کرد. بیشتر شخصیت‌های اصلی بنی‌اعتماد، زنان درد کشیده هستند. مثلا فیلم «بانوی اردیبهشت» مادری به نام فروغ را نشان می‌دهد که می‌خواهد مستندی از زندگی مادران نمونه بسازد.

 

بهرام بیضایی

بهرام بیضایی زاده ۱۳۱۷ در تهران است. او نمایشنامه‌نویس، فیلمنامه‌نویس، کارگردان و پژوهشگر بسیار تاثیرگذاری است. بیضایی تاکنون ۱۰ فیلم سینمایی را ساخته است که در اغلب آنها با زندگی زنان و روشن‌فکران مواجه می‌شویم. بر خلاف کارگردان‌های مرد، نقش‌های اصلی بیشتر فیلم‌های بیضایی برای زنان است.

 

زنانی که مانند «گلرخ کمالی» (با بازی مژده شمسایی) در فیلم «سگ کشی» (۱۳۷۹) قربانی شهوت قدرت و ثروت مردان می‌شوند. زنانی که حتی از آبروی خود برای خانواده و زندگی خود می‌گذرند ولی می‌فهمند که زندگی مردانه بسیار بی رحم‌تر از این حرف‌هاست! فیلم «باشو غریبه کوچک» (۱۳۶۵) زنان متفاوتی را در دل جنگ نشان می‌دهد. «باشو» که خانواده‌اش را در جنگ از دست داده است به مزرعه زنی به نام «نایی» (با بازی سوسن تسلیمی) در شمال ایران پناه می‌برد. نایی،‌ زنی است که به تنهایی مزرعه‌ای را اداره می‌کند. 

 

اصغر فرهادی

اصغر فرهادی زاده ۱۳۵۱ در خمینی‌شهر است. او کارگردان، فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کننده موفق و تاثیرگذاری است. فرهادی با فیلم «جدایی نادر از سیمین» (۱۳۸۹) برنده جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان و جایزه گلدن گلوب شد. او با فیلم «فروشنده» (۱۳۹۴) اسکار خود را تکرار و در جشنواره کن هم برنده جایزه فیلمنامه‌نویسی شد. سینمای او طبقه متوسط ایرانی را جلوی دوربین برد.

 

طبقه‌ای که مضمون‌هایی مانند: دروغ، خیانت، مهاجرت، تنهایی و طلاق در آن از کلیدهای اصلی است. فرهادی زنان پیچیده‌ای را برای اولین بار در سینمای ایران به نمایش گذاشت. زنانی که یا مانند «درباره الی» (۱۳۸۷) به شکل ناگهانی ناپدید می‌شوند یا مانند «فروشنده» قربانی تجاوز و وحشت از افشای آن شده‌اند. اما پیچیده‌ترین زنان سینمای ایران را در فیلم «چهارشنبه‌سوری» (۱۳۸۴) شاهد هستیم. فیلمی که سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را هم برای فرهادی به همراه داشت.

 

سیدحسین رسولی

 

 

  • 17
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش