این روزها عرصههای مختلف هنر شاهد حضور سلبریتیهای سینمایی شده است، یکی نوشتههای اینستاگرامیاش را در قالب کتاب ارائه میکند، دیگری پشت میکروفن مشغول خوانندگی است و یکی دیگر در گالریها آثار تجسمیاش را به نمایش میگذارد. انگار که هنرهای دیگر حیاط خلوتی شده برای حضور سینماییها که هر از گاهی ناشیانه ناخنکی به شاخههای دیگر هنری بزنند. شاید این تجربههای گذرا برای سلبریتیها جذاب و خوشایند باشد اما آیا مخاطبان هم از دیدن و شنیدن آثار این افراد لذت میبرند؟ تجربههای عموما غیرحرفهای این هنرمندان در شاخههای هنری غیرتخصصیشان چه تاثیری در تغییر سطح سلیقه هنری جامعه خواهد داشت؟
حاشیهساز شدن برگزاری نمایشگاههای تجسمی، نوشتن کتاب و خوانندگی بازیگران اتفاق تازهای نیست. کم نیستند سینماگرانی که در شاخههای غیرتخصصی خود مشغول فعالیت هستند. همین چند وقت پیش بود که موزه ملی ایران میزبان نمایشگاه عکاسی عباس کیارستمی بود. مهران مدیری هم ماه گذشته در تهران به روی صحنه رفت و چند شب به اجرای کنسرت پرداخت. صابر ابر هم در چند روز اخیر از آخرین کتابش با عنوان «هفت خانه آن ورتر» رونمایی کرد. اما آیا همه میتوانند مانند کیارستمی در بخشهای مختلف هنری موفق باشند؟
فضای مجازی علیه میلانی
روز جمعه نمایشگاه نقاشی تهمینه میلانی، کارگردان سینما با عنوان «فیلمهایی که نساختم» در گالری ایوان افتتاح شد. اما این نمایشگاه برای میلانی خوشیمن نبود و برایش دردسرساز شد. با افتتاح نمایشگاه میلانی سیل انتقاد بازدیدکنندگان به سمت این کارگردان روانه شد. مبتدی بودن آثار، قیمتهای بسیار بالا و احتمال کپی بودن آنها صدای اعتراض مخاطبان را بلند کرد. این اعتراضات از روز افتتاحیه بالا گرفت و چند هنرمند جوان مقابل گالری «ایوان» آثار هنرمندانی همچون محسن وزیری مقدم و بهمن محصص را به دست گرفتند و معتقد بودند که مردم باید به تماشای هنر واقعی بروند. کاربران در صفحات مجازی هم به این اتفاقات واکنش نشان دادند.
یکی از کاربران توییتر در صفحهاش نوشت: «خانم میلانی پس از فیلم موفق و فاخر ملی و راههای نرفته، تصمیم گرفتهاند با هنر نقاشی این اثر خود را به کمال برسانند. ایشان شوخی شوخی قیمت ۱۵و۲۰ میلیونی روی کارهایشان گذاشتهاند و یک سری جدی جدی این آثار را میخرند». کاربر دیگری گفت: «نمایشگاه تهمینه میلانی و گالری عکاسی کیانیان و آلبوم موسیقی و بازیگری پژمان جمشیدی و ... دهن کجی به هنرمندانی است که بهخاطر نداشتن پول، آشنا و پارتی سالهاست کارهای هنریشان در انبارها و زیر زمینها خاک میخورد». توییتی دیگر اشاره به هنرمند اصلی دارد که گویا آثار میلانی از روی آنها کپی شده است: «گویا خانم تهمینه میلانی علاقه زیادی به آثار جنی میلیهوف دارن».
کاربر بعدی به واکنش میلیهوف پرداخت و نوشت: «خانم تهمینه میلانی اخیرا نمایشگاه نقاشی برگزار کردند و گویا یکی از کارهایشان شبیه کار هنرمندی با نام جنی است. این هنرمند نسبت به این موضوع در استوری اینستاگرامش واکنش نشان داده است.» شخص دیگری هم با کنایه به کتاب قبلی صابر ابر نوشت: «نمایش آثار عجیب تهمینه میلانی در یک گالری قرتی شمال شهری صدای همه را درآورده است. ای کاش وقتی امثال صابر ابر نوشتههای بی هویت اینستاگرامی خود را به مدد نشر قرتی کتاب میکند هم کسی حرفی میزد. کتابسازی، هویت قلابی».
در پی اعتراضها نمایشگاه تعطیل شد!
اعتراضهای بسیار زیاد و گسترده کارشناسان و مخاطبان به کیفیت آثار، قیمتها و همچنین کپیکاری میلانی در نهایت باعث لغو نمایشگاه نقاشی او تنها پس از گذشت سه روز از افتتاح آن شد. تهمینه میلانی در واکنش به این اعتراضات در صفحه اینستاگرامش اینگونه نوشت: «من یک گالری نقاشی گذاشتم و جامعه جوان هنرهای تجسمی در اعتراض به اینکه چرا گالریها به جای نمایش آثار آنها،نقاشیهای من را به نمایش گذاشتهاند، آشوب کردند.متاسفانه امروز کار به تهدید آتش زدن آثار هنری خود در مقابل گالری ایوان کشید. متاسفم که اعلام میکنم تا اطلاع ثانوی گالری تعطیل است».
با وجود تعطیل شدن این نمایشگاه نقاشی کشمکشها تمامی نداشتند و کاربران همچنان به اعتراضات خود در صفحههای مجازی ادامه دادند. یکی از کاربران با ذکر این مسئله که ما ناراحت از نمایش دادن آثار شما نیستیم، گفت: « اعتراض ما برای این است که چرا کارهای کپی شده و فاقد ارزش هنری را تنها به دلیل اسم و رسم یک شخص به نمایش میگذارند».
کاربر دیگری نوشت: «مشکل نقاشی کردن یا برگزاری یک نمایشگاه نیست. مشکل باندبازی شما و گالری ایوان در تعیین قیمتها و بالا بردن کاذب ارزش هنری کارهای ضعیفتان است. مشکل ما دروغگویی و دورویی و نحوه پاسخگویی شما است».
توهم دو جانبه
برگزاری نمایشگاه و کنسرتها توسط سلبریتیهای سینمایی معمولا با استقبال علاقهمندانشان همراه است.معمولا هم بلیتهای کنسرت این افراد در همان ساعات ابتدایی تمام میشود و افتتاحیه نمایشگاهشان میزبان خیل بیشمار طرفداران است حتی اگر آثارشان از کیفیت قابل قبولی برخوردار نباشند. حال این پرسش مطرح میشود که ارائه چنین آثار ضعیف اما پر مخاطبی آیا در تنزل سطح فرهنگی و هنری جامعه اثرگذار خواهد بود؟ چگونه افرادی حاضرند برای یک اثر بیکیفیت و غیرحرفهای تنها به واسطه شهرت صاحب اثر مبالغ هنگفتی بپردازند؟
محمدعلی الستی، جامعهشناس ارتباطات و استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال به «ابتکار»میگوید: انسان در تعامل محیطی ذهنیت خود را خلق میکند. گاهی یک سینماگر به واسطه فروش بالای فیلمهایش اعتماد بهنفس کاذبی پیدا میکند به این باور میرسد که مورد پسند همگان قرار گرفته است و بدون در نظر گرفتن اینکه پیشینه و تخصصاش چه بوده به خود اجازه میدهد که هنرهای دیگر را تجربه کند.
او میافزاید: در واقع ما با یک توهم دو جانبه طرف هستیم، هم از سوی هنرمندانی که به دلیل مخاطب و طرفداران تصور میکنند که صاحب صلاحیت شدهاند و هم از سوی مردمی که با دیدن یک چهره هنری آنها را در هر شاخهای موفق میدانند. البته قبل از آنکه نتیجه این توهم دو جانبه را کاهش سطح سلیقه هنری بدانیم، باید به جهالت عمومی که از طریق تبعیت « کورکورانه» به وجود میآید توجه کنیم. همین تبعیت بدون علت باعث میشود ارزش هنری، علمی و تخصصی پدیدهها کنار برود و یک نوع عوامگرایی افراطی بر سلیقهها حاکم شود.
الستی با اشاره به برخی کپیکاریها در این حوزه توسط سلبریتیها درباره نتایج چنین رفتاری بر جامعه میگوید: متاسفانه در جوامع امروزی هرچه رفتاری منفیتر باشد، توجه به کسی که آن را انجام داده بیشتر میشود و بالطبع باعث افزایش شهرتش خواهد شد. اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که مردم به صورت ناخودآگاه از این اتفاقات الگوبرداری میکنند و باعث ادامهدار شدن این رفتار در جامعه خواهند شد.
به نمایش گذاشتن آثار کم کیفیت و فاقد ارزش هنری دغدغه جوانان هنرمندی شده است که به دلایلی نمیتوانند آثارشان را به نمایش بگذارند. در صورتی که در جایی دیگر افراد مشهوری بدون هیچ محدودیت آثار بیهویتشان را با قیمتهای نجومی به فروش میرسانند. سوال این افراد این است که تا کی قرار است کارهای ضعیف یک سلبریتی تنها به واسطه شهرت و ارتباطش در گالریهای مطرح به نمایش درآیند اما آثار کسانی که حداقل در این حوزه تخصص دارند مدتها در صف انتظار برپایی نمایشگاه بمانند؟
کیمیا نجفی
- 12
- 6