چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳
۰۷:۴۷ - ۲۰ بهمن ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۱۰۳۱۲۹
فیلم و سینمای ایران

رودررو با کوروش آهاری، کارگردان فیلم آن شب

هراس درونی شخصیت‌های یک فیلم رمزآلود/ آدم‌هایی که می‌ترسند رازهای‌شان افشا شود

فیلم سینمایی آن شب,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

کوروش آهاری نام چندان آشنایی در سینمای ایران نیست. جوانی که سالیان‌سال از ایران دور بوده و تنها زمانی که شهاب حسینی اعلام کرد که در آمریکا یک دفتر فیلمسازی تأسیس کرده و قصد تولید فیلم در آن کشور دارد، شانس ساخت اولین فیلم بلند سینمایی‌اش را به دست آورد.

فیلمی به نام آن شب، با بازی شهاب حسینی و چند بازیگر ایرانی و آمریکایی دیگر، درباره اتفاقات عجیبی که در طول یک شب بر یک خانواده ایرانی ساکن آمریکا رخ می‌دهد و پرده از رازهای آنها کنار می‌زند. کوروش آهاری در این چند روزی که برای نمایش فیلمش در ایران بوده، بارها و بارها به صراحت گفته که با قواعد و مناسبات فیلمسازی در ایران آشنایی چندانی نداشته و حتی ظاهرا فیلمنامه «آن شب» را نیز از طریق فراخوان به دست آورده است.

او در این مورد گفته که «من سال‌های‌سال است که در آمریکا زندگی می‌کنم. درست هجده‌سال و در این مدت هم تحصیلات آکادمیک خود را در رشته فیلمسازی در این کشور به پایان رسانده‌ام و هم اینکه در این مدت چند فیلم کوتاه براساس داستان‌هایی غیرایرانی ساخته بودم، اما دوست داشتم فیلم اول سینمایی‌ام داستان ایرانی باشد؛ بنابراین از طریق یک کمپانی آمریکایی یک فراخوان فیلمنامه‌نویسی منتشر کردیم، که درنهایت فیلمنامه میلاد جرموس انتخاب شد و ما هم رو کردیم به بازنویسی آن تا آماده تولید شود».

 یعنی ایرانی‌بودن داستان اولین فیلم‌تان،  برایتان اولویت داشت؟

بله، نه فقط ایرانی‌بودن کاراکترها و داستان، بلکه فیلم در ایران به نمایش درآید. برای همین هم در مسأله حجاب و دیگر مسائل فیلم را با قواعد و قوانین ایران ساختیم، تا مانعی برای نمایش عمومی آن در ایران وجود نداشته باشد. در حقیقت می‌خواستم یک فیلم باکیفیت و استاندارد ایرانی بسازم.

 روند ساخته‌شدن فیلم راحت پیش رفت؟

دشوار هم نبود؛ یعنی زمانی که به محسن درمنش که یکی از دوستان نزدیکم است، موضوع علاقه‌ام به ساخت فیلم را گفتم و او هم مرا به پدرش معرفی کرد، کارها روال خودش را طی کرد و  محمد درمنش پروانه ساخت فیلم را گرفت.

 اینکه برای اولین فیلم‌تان رفته‌اید سراغ ژانر وحشت؛ دلیل خاصی دارد؟

من خودم به‌شخصه سینمای وحشت را دوست دارم و از علاقه‌مندان و هواداران این ژانر هستم، اما این را هم رد نمی‌کنم که بیشتر فیلم‌هایی که در ژانر وحشت ساخته می‌شوند، الزاما فیلم‌های خوبی از کار درنمی‌آیند. در حقیقت به باور من در این ژانر نوع، جنس و منشأ ترس و وحشت است که اهمیت دارد و موفقیت یا ناموفق‌بودن یک فیلم را شکل می‌دهد.

 درباره فیلم خودتان چه؟

ما قرار نبود یک فیلم مرسوم در ژانر وحشت داشته باشیم. در واقع آنچه دوست داشتم، یک فیلم روانشناختی و رمزآلود بود، که مایه‌هایی از سینمای وحشت هم داشته باشد. هراسی که از درون کاراکترها می‌آید، نه مثلا از قاتلی با یک اره برقی در دست. در فیلم آن شب هراس فیلم ریشه در درونیات آدم‌ها دارد. آدم‌هایی که هراس‌شان از افشاشدن رازهایی که سال‌ها پنهان در دل نگه داشته‌اند، خود را در فضای فیلم به شکل وحشت نشان می‌دهد، توجه کردیم. در حقیقت یک‌بار دیگر هم تأکید می‌کنم که هدف اصلی من در این فیلم نه تولید یک فیلم ترسناک، بلکه روایت یک داستان انسانی بود. داستان ترسی که درونیات انسان را افشا و آشکار می‌کند.

 اصلا چرا فیلم ترسناک؟ فقط به خاطر علاقه‌تان؟

با اینکه تقریبا همه‌ جا گفته‌ام که با شرایط سینمای ایران آشنایی چندانی نداشتم، اما این را خوب می‌دانستم که در سال‌های اخیر در سینمای ایران فیلم ترسناک ساخته نشده و درحقیقت سینمای ایران در حوزه ژانر وحشت دستش چندان پر نیست. در واقع ناچارم اعتراف کنم که ما در این زمینه روی کمبودهای سینمای ایران حساب باز کرده بودیم؛ یعنی احساس می‌کردم در سینمای ایران جای چنین فیلم‌هایی خالی است و اگر فیلم خوبی تولید شود، مورد استقبال قرار می‌گیرد.

 شما پیش از ساخت فیلم «آن شب» فیلم‌های ترسناک ایرانی را دیده بودید؟

چند فیلمی را که در سال‌های دورتر تولید شده بودند، چرا.

 مثلا؟

مثلا فیلم‌هایی مانند «خوابگاه دختران» یا «شب بیست‌ونهم»...

 اما فیلم شما متفاوت از این نوع فیلم‌ها به‌خصوص «شب بیست‌ونهم» است که روایتش روی خرافه‌ها و باورهای مردم طبقه پایین فرهنگی پیش می‌رود.

بله، می‌دانم که تیپ فیلم من آمریکایی‌تر است؛ یعنی که سعی کرده بودیم بتوانیم فیلم ترسناک استاندارد از آن نوع که در سینمای آمریکا زیاد ساخته می‌شوند، بسازیم.

 می‌دانستید کار در زمینه سینمای وحشت به‌خصوص برای تماشاگر ایرانی دشوار است؟ چون تماشاگر اینجا آن سنت فرهنگی تماشای فیلم ترسناک را ندارد و شاید با ریزه‌کاری‌های روایتی این نوع سینما چندان آشنا نباشد.

بله، می‌دانستم و البته این را هم می‌دانستم که تماشاگران ایرانی علاقه و اشتیاق و تمایل زیادی به ژانر وحشت دارند؛ اما در تمام این سال‌ها این اشتیاق‌شان ارضا نشده و فیلمی که رضایت‌شان را جلب کند، ساخته نشده است. این نکته را هم باید اضافه کنم که ساخت و تماشای فیلم ترسناک چندان هم معادله پیچیده‌ای نیست که قواعد مشخصی داشته باشد؛ یعنی اینکه می‌خواهم بگویم به سابقه ساخته‌شدن یا نشدن فیلم ترسناک در سینمای ایران چندان ربطی ندارد. می‌خواهم با صراحت بگویم که در هر جای دنیا ساخت فیلم ترسناک کار دشوار و پرچالشی است؛ چرا که کارگردان در این ژانر درست در لبه تیغ قرار دارد و اگر مثلا صحنه‌ای درست اجرا نشود، حاصلش تنها یک صحنه کم‌احساس یا از کار درنیامده نخواهد بود، بلکه در ژانر وحشت چنین سکانس‌هایی تماشاگر را به خنده می‌اندازد. برای همین هم اگر قرار است کاری در حیطه سینمای وحشت تولید شود، باید بسیار با دقت و انرژی و در حد استانداردهای لازم تهیه شود تا درنهایت تبدیل به فیلمی مضحک و خنده‌دار نشود.

 چرا گاهی این اتفاق می‌افتد؛ شما ایراد کار را در کجا می‌دانید؟

در سال‌های اخیر گام‌های بلندی در سینمای ایران برداشته شده و از نظر فن و تکنیک پیشرفت‌های خوبی را شاهد بوده‌ایم؛ اما اینکه چرا فیلم‌های ایرانی در کل در دیگر نقاط دنیا به سطح فیلم‌های‌ هالیوودی نمی‌رسند را می‌توان در یک کلمه خلاصه کرد و آن هم چیزی نیست مگر «فضاسازی»؛ یعنی آنچه فیلم‌های ‌هالیوودی دارند و ما نداریم و حتی ژاپنی‌ها و کره‌ای‌ها هم ندارند، فضاسازی است.

 برویم سراغ بازیگران کار؛ چه شد که شهاب حسینی را برای بازی انتخاب کردید؟ ربطی به کمپانی آمریکایی او داشت؟

حقیقتش انتخاب شهاب حسینی اصلا برایم قابل تصور نبود و برای همین اصلا به آن فکر هم نکرده بودم؛ چون به ‌هر حال شهاب حسینی در ایران حضور داشت و در ثانی نمی‌دانستم آیا اصلا این نقش و چنین فیلم‌هایی را دوست دارد یا نه. به ‌هر حال شهاب حسینی کارنامه‌ای دارد که در آن این‌جور کارها زیاد نیستند و همین هم مرا با تردید مواجه کرده بود. اما وقتی از طریق محمد درمنش با شهاب آشنا شدم و در ادامه هم فیلمنامه را برای او ارسال کردیم، واکنش منفی نشان نداد و حتی در سفری که به آمریکا داشت، ابراز تمایل کرد پیش از اینکه بخواهد جوابی به پیشنهاد بازی در این فیلم بدهد، با من و تیم فیلمسازی‌ام بیشتر آشنا شود. روند رخدادهای بعدی هم دیگر به‌سرعت رخ دادند و وقتی با هم دیدار کردیم، خیلی زود به پیشنهاد بازی در این پروژه جواب مثبت داد.

 دیگر بازیگران چه؛ چرا از بازیگران شناخته‌شده ایرانی و به‌اصطلاح بازیگران چهره برای نقش‌های مهم فیلم استفاده نکردید ؟

ما مشکلی بزرگ داشتیم و آن هم این بود که فارغ از شرایط مالی و اقتصادی پروژه، با توجه به شرایط سفر به آمریکا نمی‌شد هر بازیگری را دعوت به کار کرد.

 یعنی شما سراغ بازیگران شناخته‌شده رفتید و بعد این همکاری با مانع مواجه شد؟

بله، مثلا در ابتدا از مهناز افشار خواستیم که یکی از بازیگران این فیلم باشد، ولی خانم افشار با اینکه ظاهرا از کار بدش نیامده بود و برای حضور در فیلم ما حتی تلویحا ابراز تمایل و علاقه کرده بود، اما درنهایت نتوانست به آمریکا سفر کند. به این دلیل ما هم از خانم نیوشا جعفریان، دختر حسین جعفریان فیلمبردار سینما برای بازی درخواست کردیم.

 می‌گویند فیلم شما در بسیاری از لحظاتش بیننده را، به‌خصوص از نظر فضای کلی کار، به یاد فیلم تلألو یا همان شاینینگ استنلی کوبریک می‌اندازد. این شباهت را می‌پذیرید و آیا این شباهت ظاهری آگاهانه و عامدانه و برای ادای دین بوده است یا نه؟

نمی‌دانم. همان‌طور که گفتم من ژانر وحشت را دوست دارم و در این ژانر هم شاینینگ یکی از فیلم‌های محبوب من است. البته تنها من نیستم که استنلی کوبریک را دوست دارم، بلکه تمام سینمادوستان دنیا این کارگردان را ستایش می‌کنند. پس عجیب نیست اگر آگاهانه یا ناآگاهانه از کارگردانی در حد و اندازه کوبریک تأثیر گرفته یا حتی ادای دین کرده باشم. در جلسه مطبوعاتی فیلم هم گفتم که با توجه به علاقه‌ام به کوبریک در این فیلم به او ادای احترام کرده و  سعی کردم در برخی از سکانس‌ها ظاهر قضیه شبیه «شاینینگ» شود. اما فراموش نکنید که پایه و اساس «آن شب» متفاوت از شاینینگ است.

shahrvand-newspaper.ir
  • 18
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش