انتقام یکی از مضامین پرتکرار در سریالهای کرهای است و بعضی از موفقترین سریالها در سالهای اخیر حول همین مضمون ساخته شدهاند؛ از «تولد دوباره در خانوادۀ ثروتمند» گرفته تا «ازدواج مجدد و آرزوها»، «قاضی شیطان» و چندین سریال دیگر.
«افتخار» تازهترین سریال کرهای از این جنس است که میتواند جزء فهرست بهترینهای ژانر خودش قرار بگیرد. این سریال یک داستان خارقالعادۀ انتقامی را با موضوعات دیگری مثل نزاع طبقاتی در کشور کره ترکیب کرده و یک ماجرای هیجانانگیز کامل و درجهیک را شکل داده است. بخش اول این سریال حدود سه ماه قبل به پایان رسید و حالا یک هفته است که بخش دوم از راه رسیده.
شخصیت اصلی این سریال زنی به اسم دونگیون است که در نوجوانی در مدرسه تحت آزار و قلدری هممدرسهایهایش بوده و از این بابت به لحاظ روحی آسیب زیادی دیده است. او دانشآموز فقیری بود که آرزوی معمار شدن داشت، اما گروه قلدرهای مدرسه باعث شدند که او نهایتا مدرسه را ترک کند. حالا او یک نقشۀ عجیب برای انتقام در سر دارد.
بیست سال بعد، قلدرها هر کدام برای خودشان خانواده و کسب و کار دارند و بی هیچ پشیمانی و شرمی به زندگی ادامه میدهند. اما در تمام این مدت دونگیون آنها را زیر نظر داشته تا زمان مناسب برای ضربه زدن فرابرسد. او منتظر مانده بود تا رئیس قلدرها ازدواج کند و بچهدار شود. حالا خود دونگیون معلم شده و بر طبق نقشهای که داشته نقش معلم سرخانۀ فرزند رئیس قلدرها را پیدا کرده؛ بدون اینکه آنها از هویت و گذشتۀ او خبر داشته باشند؛ موقعیتی شگفتانگیز برای پیش رفتن یک داستان انتقامی!
این یکی از تاریکترین سریالهای کرهای است که تا به حال دیدهاید؛ یک جور خشونت عمیق و تکاندهنده در زیر پوست این سریال در جریان است. البته قرار نیست شاهد صحنههای خونریزی و مرگ عجیب و غریبی باشیم بلکه خشونت داستان در نسبت با روح آدمها اتفاق میافتد. فیلمنامۀ قوی و بازیهای فوقالعاده باعث میشوند که شما صدای شکسته شدن و خرد شدن روح آدمهای این داستان را زیر فشار تحقیر و تنهایی بشنوید!
بر خلاف خیلی از فیلمها و سریالهای آمریکایی، قلدری در مدرسه در این سریال موضوعی برای خنده و تفریح نیست بلکه یک موضوع هولناک و تاریک است؛ همانطوری که در واقعیت هست. آزارهای جنسی، دزدی، آسیبهای بدنی و انواع تحقیرها به تکاندهندهترین شکل ممکن در این سریال و از طریق فلاشبکها به ما نشان داده میشوند. شاید با شنیدن داستان فکر کنید آزار و اذیتهای مدرسهای نمیتواند دلیل خوبی برای یک نقشۀ بیست سالۀ انتقام باشد، اما اگر سریال را ببینید حتما نظرتان عوض خواهد شد.
ریتم سریال کاملا پرشتاب است و هیچ صحنۀ اضافهای در کار نیست. از همان قسمت اول بیننده با داستان درگیر میشود و دیگر نمیتواند چشم از صفحۀ تلویزیون بردارد. البته این فقط به خاطر جذابیت داستان نیست؛ جلوۀ بصری و صحنهپردازی سریال هم چشمگیر و فوقالعاده است. در بین بازیهای سریال باید از درخشش خیرهکنندۀ سونگهیوککیو یاد کنیم که نقش اصلی سریال را به شخصیتی همدلیبرانگیز، عمیق و باورپذیر تبدیل کرده است.
«افتخار» به طرز تحسینبرانگیزی لبریز از تنهایی، خشم، تضاد، آرزوهای بر باد رفته، خشونت و وحشیگری و عطش انتقام است و همۀ اینها را در قالب یک قصۀ خلاقانه به مخاطب ارائه میکند. این سریال را از همین حالا باید جزء فهرست بهترین سریالهای کرهای سال جدید میلادی قرار بدهیم.
- 18
- 3