روزیاتو | آلمان پس از جنگ جهانی دوم سلسله تحولات عظیمی را تجربه کرد و فیلم های متعددی با این موضوع ساخته شد که به خوبی چگونگی این تجربه عموماً تلخ و ناخوشایند را نشان می دهند. در پایان جنگ جهانی دوم، آلمان باید فرآیند اصلاحات اقتصادی و بازسازی را آغاز می کرد، اما این کار آسانی نبود، زیرا دشمنان سابق، ناگهان با ملتی مواجه شدند که زورگویی را برنمی تابید. با آغاز کنفرانس پستدام، این کشور اروپایی به چهار قلمرو تقسیم شد تا در نهایت به جمهوری فدرال آلمان (آلمان غربی) و جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی) تقسیم شود.
با انعطاف دولت ها و شروع اجرای سیاست های جدید، شهروندان این کشور دوران خوب و بدی را تجربه کردند. در طول سال ها، داستان های پس از جنگِ شهروندان عام آلمانی و نیز شهروندانی که دارای نفوذ بودند از طریق کتاب ها و برنامه های تلویزیونی روایت می شدند اما این موضوع در هیچ یک از این منابع به خوبیِ فیلم ها به تصویر کشیده نشده اند. در ادامه به ۱۰ فیلمی اشاره خواهیم کرد که به بهترین و درست ترین شکل، آلمان پس از جنگ جهانی دوم را به تصویر کشیده اند.
۱۰- The Aftermath (2019)
The Aftermath فیلمی است که به عواقب انتخاب ها و تصمیم های غلط می پردازد و نیز به همان اندازه مضامینی همچون عشق اندوه و بخشش را به تصویر می کشد. داستان فیلم در منطقه ای از آلمان روایت می شود که بعد از کنفرانس پستدام به بریتانیا اختصاص یافت و به طور خاص حول چالش های غیرمنتظره ای می چرخد که سرگرد مورگان پس از وظیفه بازسازی شهر ویران شده هامبورگ با آن مواجه است. این مقام بلند پایه انگلیسی و همسرش به دلایل نامشخص و عجیبی تصمیم می گیرند در خانه یک معمار بیوه آلمانی به نام استفان زندگی کنند، در حالی که او را نیز در آنجا نگه می دارند، و به مرور همان طور که انتظار می رود، عواقب این تصمیم خود را نشان می دهند.
اگر چه داستان در ابتدا به تلاش های مورگان برای جلوگیری از رخ دادن معدود جرایمی می پردازد که هنوز در هامبورگ وجود دارند، اما خیلی زود این فیلم به یک درام عاشقانه تبدیل می شود، جایی که همسر سرهنگ با استفان وارد رابطه می شود. آنچه موجب پیوند این دو عاشق می گردد تجربه مشترک از دست دادن فرزند هر دوی آن ها در طول جنگ می باشد. در حالی که عشق بین یک زن انگلیسی و یک مرد آلمانی که یکدیگر را به خاطر جنایات کشورشان می بخشند و عاشق هم می شوند زیباست، اما دیدن مورد خیانت قرار گرفتن مورگان نیز هم زمان در وجود بیننده حس غم و ترحم را بر می انگیزد. با این حال، رویدادهای پیچیده ای رخ می دهند که جریان داستان را به نفع او تغییر می دهد.
۹- Labyrinth of Lies (2019)
فیلم Labyrinth of Lies به بررسی نقاط ضعف و توطئه هایی می پردازد که در طی فرآیند نازی زدایی به وجود آمد – سیاستی که توسط اشغالگران آلمان تنظیم گردید تا از غیرقانونی بودن و تحت پیگرد قرار گرفتن تمام مقامات ارشد نازی اطمینان یابند. در حالی که این یک دستور کار قابل توجیه به شمار می رفت، اما برخی افراد با تبانی با مقامات دولتی موفق می شوند از رسیدن به سزای جنایات و اعمال ناخوشایندشان فرار کنند. بنابراین وقتی یوهان رادمن، دادستان جوان، متوجه می شود که فرمانده سابق اردوگاه کار اجباری اکنون آزادانه به عنوان یک معلم کار مشغول به کار است، تصمیم می گیرد ماموریت خود برای اجرای عدالت را انجام دهد.
خائنان، رد گم کردن ها و توطئه های بسیاری که داستان فیلم Labyrinth Of Lies را می سازند، آن را شبیه بسیاری از فیلم های مشهور در مورد توطئه های دولتی کرده اند، اما این فیلم با داشتن یک قهرمان انعطاف پذیر و در عین حال بدشانس، خود را متمایز می کند. هیچ یک از تلاش های او نتیجه نمی دهد و او حتی ایمان خود را به ماموران انتقامجوی موساد از دست می دهد اما در طول مسیر، یوهان درس های مهمی یاد می گیرد، به ویژه اینکه در می یابد ضعف های زیادی در معنای عدالت وجود دارد و برخی جنگ ها آنقدر بزرگ هستند که یک نفر نمی تواند به تنهیی در آن ها بجنگد.
۸- Sources of Life (2013)
فیلم Sources of Life که بیشتر با لقب «پسر بد سینمای آلمان» شناخته می شود، یک فیلم بسیارتکان دهنده و خاص است و از آنجایی که توسط اسکار روهلر کارگردانی شده، چنین چیزی جای تعجب ندارد. روهلر چندین فیلم درباره جنگ جهانی دوم را کارگردانی کرده است که داستانشان در اوج قدرت رژیم نازی رخ می دهد. اما در این پروژه خاص، او داستان اریش فریتاگ، کهنه سرباز آلمانی را روایت می کند که پس از بازگشت از جنگ روسیه و مواجه شدن با ویرانی ها و تغییرات ایجاد شده در کشورش دچار بحران روحی می گردد.
وابستگی ها به حزب نازی و نفرین های بی دلیل و مداوم اریش، ارتباط گرفتن بیننده و علاقه به این شخصیت را دشوار می سازد. اما مضامینی همچون پیشرفت اقتصادی و آزادی زنان، به طرز ماهرانه ای از طریق او و فرزندانش نمایش داده می شوند. این کهنه سرباز جنگ پس از راه اندازی کارخانه ای برای تولید عروسک های باغچه های سرامیکی به یک تاجر موفق تبدیل می شود. از سویی پسرش که نویسنده است، با این موضوع که دوست دخترش در همین زمینه از او موفق تر می شود، به سختی کنار می آید. و دلیل دشوار بودن پذیرش این موضوع هم به دلیل اعتقاد سخت او به این موضوع است که یک مرد باید بیشتر از یک زن پول در بیاورد.
۷- Never Look Away (2018)
Never Look Away فیلمی است که به مناظر خیره کننده و تصویرهای منحصر به فردش می بالد – و نامزدی آن برای دریافت جایزه اسکار از سوی آکادمی علوم و هنرهای متحرک معروفیت آن را دوچندان کرد – اما این فیلم با پرداختن به دو مضمون عشق و هنر، در پس زمینه ” نازی زدایی” بیننده را شیفته داستان خود می کند. تمام مشکلات و موانعی که هنرمند جوان، کورت، باید در طول تحقیقات با آن ها دست و پنجه نرم کند، به سیاست هایی برمی گردد که پس از جنگ بنیان گذاری شده اند.
به عنوان مثال آن قسمتی که کورت مجبور می شود برای دستیابی به امکاناتی همچون مدارس و موسساتی که از هنر حمایت می کنند از آلمان شرقی به آلمان غربی نقل مکان کند، زیرا در آلمان شرقی هیچ مدرسه یا موسسه ای برای حمایت از هنر وجود ندارد. او همچنین عاشق زنی به نام الی می شود تا اینکه متوجه می شود که پدر الی یک پزشک سابق نازی است که رهبری طرح بحث برانگیز اتانازی را بر عهده داشته و اتفاقا از مجازات فرار کرده است. بنابراین کرت باید چاره ای برای ناکام گذاشتن تلاش های این مرد برای خراب کردن رابطه اش بیاید.
۶- Hilde (2009)
فیلم Hilde شدیداً به افرادی توصیه می شود که به دنبال فیلم هایی با مضامین بیوگرافی بازیگران مشهور هستند. با این حال، هیلدگارد نف، تنها یک ستاره معمولی سینما نبود. او همزمان خواننده و نویسنده هم بود. وی حتی برای مدت کوتاهی در جنگ جهانی دوم در لباس یک مرد، در جبهه حضور یافت و جنگید. بنابراین فیلم کای وسل، داستان جاه طلبی و عمل گرایی بی محابا تلقی می شود، زیرا حول محور فردی می چرخد که حاضر است هر کاری را برای تضمین موفقیت خود انجام دهد. نف از رابطه عاشقانه با اوالد فون دمپوسکی (رئیس استودیو و عضو حزب نازی) برای رسیدن به هالیوود استفاده می کند، اما به جایی نمی رسد.
جاه طلبی های این بازیگر در هالیوود از این رو با شکست مواجه می شوند که آمریکایی ها تمایلی به پذیرفتن یک ستاره سینمای آلمان مرتبط با رایش سوم ندارند، اما بزرگترین اتفاق حرفه ای برای او زمانی رخ می دهد که پس از جنگ به خانه باز می گردد و در یک صحنه از فیلم جدیدش، برهنه ظاهر می شود. همان طور که انتظار می رفت، این اقدام جنجال های زیادی در پی دارد، مخصوصاً که خود نف با افرادی ریاکار احاطه شده بود که با حمایت از یک رژیم دیکتاتوری مشکلی نداشتند اما اکنون نقش انسان های بیگناه و پاک را گرفته بودند. با این حال، تبلیغات بد به تبلیغات خوب تبدیل می شوند و حرفه این بازیگر شکوفا می شود.
۵- Inside Out (1975)
از جمله فیلم های درخشان دهه ۷۰ می توان به فیلم تریلر اکشن Inside Out اشاره کرد که تماشاگران را با نمایش یک داستان عجیب و دیوانه کننده و بازی قوی از تلی ساوالاس (که در فیلم های اولیه جیمز باند با نام بلافلد شرور شناخته می شد) میخکوب می کند. ۳۰ سال پس از پایان جنگ، یکی از فرماندهان سابق ارتش آلمان یک مامور مخفی را متقاعد می کند که جهت نفوذ به زندانی در برلین به او کمک کند تا یک مامور رایش سوم را فراری داده و او را وادار کند تا محل طلای مخفی شده نازی ها را به آن ها نشان دهد. جالبتر از همه، نقشه دوتایی آن ها برای مسموم کردن این مرد و قبولاندن این موضوع به اوست که به جنگ جهانی دوم بازگشته است. از این رو برای رسیدن به این هدف، آن ها باید یک نفر را نیز برای ایفای نقش هیتلر داشته باشند.
این فیلم به خوبی توانست توجه ها را به این موضوع عمدتاً نادیده گرفته شده که چه بر سر ثروت جمع آوری شده توسط مردان هیتلر آمد، جلب کند. علی رغم اینکه داستان این فیلم یک ماجراجویی ساختگی است که نیازمند کنار گذاشتن منطق تاریخی است، به شدت از اتفاقات واقعی الهام می گیرد. اگر چه شاید باورش برای مخاطبان سخت باشد که می توان یک زندان کامل را برای یک زندانی رزرو کرد، ولی این اتفاق در دنیای واقعی رخ داد، جایی که رودولف هس، دستیار هیتلر، تنها زندانی زندان اسپاندائو قبل از تعطیل شدن این زندان بود.
۴- The People vs. Fritz Bauer (2015)
The People vs. Fritz Bauer برنده شش جایزه سینمایی در آلمان شده است و داستان شکار آدولف آیشمن، معمار هولوکاست توسط دادستان آلمانی – یهودی، فریتز بائر را روایت می کند. این فیلم در تمام طول داستان، روایتی سریع و پرتنش دارد و این به لطف تصمیم بائر برای کمک گرفتن از موساد برای دستگیری این مقام نازی می باشد، پس از آنکه دریافت او در آرژانتین با هویتی ساختگی زندگی آرام و خوشی را دنبال می کند. در باب ماهیت دقیق و جزیی این تحقیقات در فیلم، این اعتبار به کارگردان فیلم، لارس کرامه تعلق می گیرد که بیشتر به خاطر فیلم پلیسی کارآگاهی Tatort شناخته شده است.
علاوه بر اینکه داستان جذابی با مضمون تلاش برای عدالت را به تصویر می کشد، فیلمThe People vs. Fritz Bauer، موانع و ساختارهای ناکارآمد سازمانی و شخصی را به شیوه ای بی نقص و قابل قبول تشریح می کند. تنها دلیلی که بائر را به سمت کمک گرفتن از موساد سوق می دهد، موانع بوروکراتیک در بخش خودش است. برخی از همکارانش او را یک تهدید می دانند نه یک نیروی ارزشمند. علاوه بر این، یکی از همکاران بائر به خاطر همجنسگرایی مورد اخاذی قرار می گیرد، موضوعی که لایه ای جدید به داستانی برگرفته از ماجرایی واقعی می بخشد.
۳- The Marriage of Maria Braun (1978)
در فیلم The Marriage of Maria Braunn به دلیل اشغال آلمان توسط بریتانیا پس از جنگ و عدم ارتباط در مورد سرنوشت کسانی که در جنگ جنگیدند، دو مثلث عشقی شکل می گیرد. سرباز آلمانی، هارمن براون. پیش از رفتن به جنگ، ، با ماریا ازدواج می کند. وقتی بر نمی گردد، ماریا تصور می کند که او مرده است به عنوان فاحشه در یک کافه متعلق به متفقین آغاز به کار می کند، جایی که او عاشق یک سرباز بریتانیایی به نام بیل می شود. با این حال، هرمان به خانه باز می گردد، که منجر به درگیری بین دو مرد می شود. در جریان این درگیری، ماریا به بیل حمله می کند و ناخواسته او را می کشد، اما هرمان تصمیم می گیرد که به جای عشقش به زندان برود.
الگویی که در اینجا دیده می شود، مشابه الگویی است که در بسیاری از فیلم های دیگر راینر ورنر فاسبیندر دیده می شود؛ جایی که عشق، پول، حساس بودن و زود از کوره در رفتن، شخصیت ها را به سمت خشونت و خودنابودی می کشاند. حتی با وجود زندانی بودن هرمان، ماریا همچنان تشنه فرصت طلبی و زندگی عیاشانه است. به هر حال، جنگ به اندازه کافی او را رنج داده است. مثلث عشقی بزرگ تر زمانی ظاهر می شود که هرمان که به تازگی آزاد شده، با یک سرمایه دار که در غیاب او با ماریا رابطه داشته است، معامله می کند و با این شرط که او را در وصیت نامه اش از صاحبان ارث به شمار آورد، به او اجازه می دهد که به دیدن ماریا ادامه دهد.
۲- Bye Bye Germany (2017)
مثل هر داستان دیگری در مورد آلمان پس از جنگ جهانی دوم، Bye Bye Germany به موضوعات حساس زیادی می پردازد اما داستان های بامزه و تک گویی های بی نقص مانع از تجربه ای غم انگیز برای بیننده می شود. در مرکز روایت کارآگاهی فیلم، گروهی دوست یهودی هستند که بار تحمل سازگاری مجدد را به جان می خرند و تصمیم می گیرند پس از جنگ در فرانکفورت بمانند،و به جای دور شدن هرچه بیشتر از خاطرات ترسناک خود در دوران هولوکاست، به کار آفرینان موفقی تبدیل شوند. در طول مسیر، موضوعات فرعی عاشقانه و جاسوسی وارد داستان می شوند. این تم ها به همراه تکنیک های تجاری عجیب و غریب این پنج دوست، ارزش جنبه سرگرم کننده فیلم را به مقدار زیادی افزایش می دهد.
ماموریت آن ها فروش لباس ها و منسوجات کتانی فرانسوی است و برای دست یافتن به بیشترین سود، استراتژی های متفاوت بسیاری را به کار می گیرند، به ویژه اغوا کردن زنان خانه دار، ارائه تخفیف های دروغین و دروغگویی در مورد سفارش گرفتن از کسانی که در واقع مرده اند. وقایع فیلم اغلب به آنچه در کتاب های میشل برگمان، رمان نویس آلمانی – سوئیسی که داستان فیلم از کتاب های او اقتباس شده، وفادار می ماند، و چنین تصمیمی، روایت ها را باورپذیرتر می کند. اما درست زمانی که همه چیز به خوبی پیش می رود، رویدادها به شکل شگفت انگیزی تغییر می کنند.
۱- A Woman in Berlin (2008)
در هفته های پایانی جنگ جهانی دوم، ارتش فاتح شوروی، برلین ویران شده را اشغال کرد و همان کاری را انجام داد که ارتش های اشغالگر اغلب انجام می دهند: تجاوز و غارت. هیچ چیز برای متوقف کردن آن ها وجود ندارد؛ حداقل برخی از افسران ارتش سرخ می دانستند که پس از سال ها مبارزه بی رحمانه و بی امان، تلاش برای اجرای نظم، حتی اگر می خواستند، نیز بی فایده است.
A Woman in Berlin کتاب خاطراتی است که در این دوران نوشته شده و حدود ۱۵ سال بعد منتشر شده است. نویسنده این کتاب که خود را روزنامه نگار معرفی می کند، ناشناس بود. انتشار این کتاب در سال ۱۹۵۹ خشم آلمانی ها را برانگیخت، جایی که ایده همکاری زنان آلمانی با نیروهای ارتش سرخ موضوعی غیرقابل تصور بود. همچنین انتشار این کتاب با خشم و اعتراض در روسیه نیز همراه بود، زیرا به باور روس ها، محتوای این کتاب، افتخارات و رشادت های ارتش سرخ را لکه دار می کرد. این کتاب خاطرات و اقتباس سینمایی اش درباره این است که نویسنده چگونه تلاش کرده است با جستجوی عامدانه رابطه عاشقانه با یک افسر روس عالی رتبه که به عنوان حامی او عمل می کند، ننگ بی عفتی خود را کنترل کند. چه کسی می تواند بگوید که این کار اشتباه است؟
این فیلم بازی های بی نقصی با خویشتنداری و تعهد کامل از نینا هاس و یوگنی سیدیخین دارد. نویسنده و کارگردان، مکس فائربربوک، از یک نگاه یک سطح به شخصیت ها استفاده می کند و بیشتر اوقات از احساسات مصنوعی اجتناب می کند. تصویر سازی فیزیکی فیلم نیز قانع کننده است. همچنین فیلم آنقدر طولانی هست که متوجه می شویم همه چیزی که این زن تجربه کرده را دیده ایم.
- 11
- 4