روزیاتو | ربات ها یک عنصر مشترک در بسیاری از فیلم های علمی تخیلی هستند، چرا که آن ها همیشه چیزی شبیه به عناصر و دارایی های یک جامعه متعلق به آینده به نظر می رسند. البته با پیشرفت جامعه، حالا هم ربات های واقعی وجود دارند، شاید حتی در خانه خود شما. در حالی که این روزها ممکن است نمونه های متعددی از هوش مصنوعی داشته باشیم، اما چیزی که هنوز کشف نکرده ایم (چه خوب باشد و چه بد) این است که این ربات ها را دارای درک و احساس کنیم، چیزی که هنوز هم فقط در داستان های علمی تخیلی می بینیم.
در حالی که این موضوع همچنان تخیلی باقی مانده است، فیلم های زیادی ساخته شده اند که دوست دارند با ایده ربات هایی که زندگی می کنند و حس دارند، بازی کنند. روش های مختلفی نیز برای بازی با این سوژه وجود دارد. از نشان دادن هوش مصنوعی به عنوان تکنولوژی دارای احساس و درک از همان ابتدای خلقت تا بدست آوردن چنین قابلیتی در طول فیلم، از خوب یا بد ساختن آن ها یا هر جایگاه دیگری در این بین، داستان های خوب زیادی برای روایت وجود دارد و فیلم های خوبی هم ساخته شده اند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۳ فیلم علمی تخیلی آشنا کنیم که در آن ها ربات ها دارای درک و احساس هستند.
۱۳- I, Robot (2004)
I، Robot فیلمی بر اساس رمان معروف آیزاک آسیموف است که در سال ۲۰۳۵ منتشر شد. در این فضا، ربات های هوشمند در سراسر جهان وجود فراوان داشته و شغل های مختلف در بخش خدمات عمومی را پر کرده اند. برای کنترل آن ها، این ربات ها با هدف حفظ امنیت انسان ها تحت سه قانون فعالیت می کنند. کارآگاه دل اسپونر (با بازی ویل اسمیت) در حال بررسی خودکشی ظاهری بنیانگذار یک شرکت بزرگ رباتیک است و به این باور می رسد که یک ربات یک یا چند مورد از این قوانین را زیر پا گذاشته و این مرد را به قتل رسانده است.
در شرایطی که او بیشتر و بیشتر در این مورد تحقیق می کند، رفته رفته طرحی را کشف می کند که می تواند ربات ها را علیه کل نوع بشر شورانده و انسان ها را به برده ربات ها تبدیل نماید. با بدست آوردن قدرت درک و احساس توسط برخی از ربات های عمومی از طریق ارتقای سخت افزاری که به آن ها اجازه می دهد تا قوانین را زیر پا بگذارند، و در حالی که برخی دیگر به اندازه کافی زیسته اند که قوانین خاص خودشان را خلق کنند، قطعاً در این فیلمی آشکارا خطرات بالقوه و بزرگ هوش مصنوعی برجسته می شود.
۱۲- Chappie (2015)
نیل بلومکمپ، کارگردان این فیلم یکی از بزرگ ترین ترس های بشریت یعنی ربات هایی را به تصویر می کشد که دست بالاتر را پیدا کرده اند و بدین ترتیب شاهکاری به نام Chappie را خلق می کند. داستان این فیلم که در شهر پر از تنوعِ ژوهانسبورگ روایت می شود، و ماجرا با تلاش بی وقفه یک دانشمند برای ساخت یک ربات دارای احساس آغاز می شود. در حالی که از قبل نیز اکثر نیروهای پلیس از ربات هایی تشکیل شده اند که برای به حداقل رساندن میزان جرم و جنایت اجرای قوانین مبارزه می کنند، دیون ویلسون (دو پاتل) می خواهد یک گام جلوتر برود. او بدون مجوز ، به صورت مخفیانه موفق می شود کاری غیرممکن را انجام دهد. پس از سرقت رباتی که از قبل آسیب دیده است، ویلسون توسط گروهی از تبهکاران ربوده می شود که پروژه او را فرصتی برای خود می بینند.
هنگامی که دیون شروع به برنامه نویسی کرده و به پلیس مکانیزه، آگاهی تزریق می کند، چپی متولد می شود. این ربات باید همه چیز را درست مانند یک کودک یاد بگیرد و به همین خاطر، به راحتی تحت تاثیر همراهان خود، خوب یا بد، قرار می گیرد. آمریکا، نینجا و یو- لاندی برنامه های بزرگی برای استفاده از او در سرقت ها و ثروتمند شدن دارند. در حالی که در ابتدا، او چیزی بیشتر از یک ابزار پولساز نیست، رابطه درون این گروه عجیب در حال تغییر است. این فیلم علمی تخیلی با حدود دو ساعت روایت های سرگرم کننده، فرهنگ آفریقای جنوبی، اکشن جذاب و همدردی زیاد در برابر چشم های مخاطب روایت می شود. حتی ممکن است عده ای برای چپی اشک هم بریزند.
۱۱- Avengers: Age of Ultron (2015)
در حالی که شاید در ابتدا، واضح ترین گزینه نباشد، اما Avengers: Age of Ultron همه نوع دلیلی برای حضور در این فهرست دارد. کل دنیای مارول دائماً پر از درگیری بین خیر و شر است و معمولاً قهرمانان محبوب نیت خوبی در رابطه با حفظ امنیت افراد بی گناه دارند. با این حال در این فیلم، تونی استارک به عنوان مدیرعامل و دانشمند برجسته ای که با عنوان مرد آهنیِ یک یکدانه شناخته می شود، برنامه ای به نام اولتران را خلق می کند که قرار است از صلح حمایت کند. برخلاف باورهای استارک و همکارش بروس بنر، مشخص می شود که این هوش مصنوعی دارای حس و درک است.
آنچه با هدف برقراری صلح جهانی آغاز می شود، با به بیراهه رفتن هوش مصنوعی پایان می یابد. اولترانی که اکنون حس دار شده است، به خطر بزرگی تبدیل می شود؛ زیرا معتقد است انقراض انسان تنها راه نجات جهان خواهد بود. ارتشی از ربات ها به عنوان حامیان او عمل می کنند و انتقام جویان باید بار دیگر متحد شوند تا به وظیفه خود عمل کنند. در یک نبرد حماسی، آن ها با هوش مصنوعی دارای حس و ارتش او شاخ به شاخ می شوند، در شرایطی که انتقام جویان سرنوشت جهان را در دستان خود می بینند.
۱۰- I Am Mother (2019)
در فیلم من مادر هستم، جهان خارج به شدت آلوده شده و باعث انقراض انسان ها شده است. اکنون تنها شخصیت مادر که یک ربات است و دختری که آخرین انسان است، تنها بازماندگانی هستند که در یک پناهگاه ساکن شده اند تا تنها انسان باقیمانده بیرون نرود. اما واقعیت این است که او آخرین انسان نیست و هیچ آلودگی وجود ندارد. به لطف هوش مصنوعی، مادر قادر به بروز احساسات مختلف و متقاعد کردن دختر به باورهایی خاص است. مادر به عنوان منجی و خالق نسل جدید و پیشرفته ای از انسان ها عمل می کند.
دختر قرار است اولین نفر در این نسل تازه باشد و باید در آزمون های شخصیتی شرکت کند که بعداً متوجه می شود برای این بوده که هوش مصنوعی بفهمد آیا برای این کار به درد می خورد یا خیر. اما وقتی دختر به یک زن زخمی اجازه ورود به پناهگاه را می دهد و او را از مادر پنهان می کند، زندگی اش زیر و رو می شود. او به واقعیت شرایط خود پی می برد و از جنون و دروغ هایی که در آن بزرگ می شود مطلع می شود. آشفتگی درونی در مورد اینکه چه چیزی درست و چه چیزی غلط است، و چه چیزی حقیقت و چه چیزی دروغ است، باعث گیج شدن دختر شده است. اکنون آینده خود او و بشر در دستان اوست.
۹- Ex-Machina (2014)
فیلم Ex-Machina داستان یک برنامه نویس کامپیوتر به نام کیلب اسمیت را دنبال می کند که در یک مسابقه در محل کارش برنده می شود. جایزه او یک هفته گذراندن تعطیلات در ملک شخصی مدیرعامل شرکت (اسکار آیزاک) است. کیلب به زودی متوجه می شود که مدیرعامل یک هوش مصنوعی ساخته و رباتی به نام آوا را با آن برنامه ریزی کرده است و انتظار دارد که کیلب در تست تورینگ این ربات و چند تست دیگر مرتبط با آن مشارکت داشته باشد.
با این حال، وقتی با این ربات صحبت می کند، متوجه می شود که او بسیار حساس تر از آن چیزی است که انتظار داشت و به این باور می رسد که مدیرعامل ممکن است آن کسی نباشد که به نظر می رسد. شخصیت آوا در اینجا قطعاً در مرکز داستان قرار دارد و برای امنیت و آزادی خود، به تنها روشی که بلد است، تلاش می کند. این فیلم حتی به خاطر جلوه های بصری اش برنده جایزه اسکار شد که بیشتر آن ها مربوط به ساخت ربات آوا مربوط می شد.
۸- Blade Runner (1982)
داستان آیا ربات ها خواب گوسفند برقی می بینند؟ نوشته فیلیپ کی. دیک الهام بخش ساخت فیلم مشهور بلید رانر شد. ریک دکارد، افسر سابق پلیس، به پاسگاه بازگردانده شده و از او خواسته می شود تا آخرین ماموریتش را انجام دهد. آن ها به کمک او برای شکار و از کار انداختن چهار ربات انسا نمای پیشرفته نیاز دارند، ربات هایی که در واقع انسان نماهای زیست مهندسی شده ای هستند که به طور خاص برای کار در کلونی های فضایی ساخته شده اند. چهار نفر از آن ها به طور غیرقانونی آنجا را ترک کرده و به زمین بازگشته و اکنون در میان انسان ها پنهان شده اند.
با وجود این که دکارد این کار را برای بیشتر دوران حرفه ای خود انجام داده است، با تعقیب این چهار ربات، خط شاخص بین انسان های عادی و مهندسی زیستی شده، برای او شروع به محو شدن کرده و او از خود می پرسد که آیا این انسان نماها اساساً در ذات خود انسان نیستند. اگر چه جنبه رباتی این فیلم به اندازه دیگر فیلم های این فهرست واضح نیست، اما شکی وجود ندارد که بلید رانر یکی از تاثیرگذارترین فیلم های علمی تخیلی تمام اعصار است.
۷- Her (2013)
فیلم او که داستان آن در آینده ای نزدیک روایت می شود، داستان تئودور تومبلی (با بازی واکین فینیکس) را دنبال می کند که پس از پایان ازدواجش، تنها و افسرده شده است. او با نوشتن نامه برای کسانی که به هر دلیلی نمی خواهند خودشان نامه بنویسند، امرار معاش می کند و حرفه نویسندگی اش به خاطر وضعیت عاطفی که در آن قرار دارد، با مشکل مواجه می شود. او برای اینکه بتواند از این شرایط خارج شود، یک سیستم عامل جدید می خرد که قرار است در کنار شخصی که آن را خریداری کرده، توسعه یابد و به یک موجودیت منحصر به فرد تبدیل شود که قرار است با شخصی که آن را خریداری کرده، سازگاری مطلقی داشته باشد.
پس از روشن کردن این سیستم عامل جدید، او نام خود را سامانتا (اسکارلت جوهانسون) می گذارد و او و صاحبش به سرعت با هم دوست می شوند. با وجود اینکه سامانتا در واقع کامپیوتر تئودور است، اما رابطه این دو به زودی عمیق تر و رمانتیک تر می شود و تئودور به این فکر می افتد که آیا این رویه عاقلانه است یا خیر. او برداشتی نسبتاً منحصر به فرد از هوش مصنوعی بود که دل بینندگانش را ربود. این فیلم نامزد بهترین فیلم در اسکار و گلدن گلوب شد و جایزه بهترین فیلمنامه را در هر دو دریافت کرد.
۶- Moon (2009)
فیلم ماه داستان سم بل را روایت می کند، مردی که در شرکتی به نام لونار اینداستریز کار می کند و در نتیجه باید سه سال را در کره ماه برای کارهای تحقیقاتی بگذراند. در حالی که او مشتاق است به وظیفه خود عمل کرده و منابع حیاتی خاصی را به زمین بیاورد، این واقعیت که او باید این کار را بدون هیچ همراهی انجام دهد به شدت بر او تاثیر می گذارد. تنها همراه او GERTY است که یک هوش مصنوعی است که به نیازهای روزمره اش رسیدگی می کند و به او کمک می کند تا سلامت عفلانی اش را حفظ کند.
هنگامی که حادثه ای برنامه او یرای بازگشت به زمین را مپس از سال ها انتظار، تنها اندکی پیش از رفتن مختل می کند، سم به طور فزاینده ای به نیات ربات همراه خود ظنین می شود. یافته های غیرمنتظره در محل حادثه باعث می شود که سم صداقت هوش مصنوعی همراهش را زیر سوال ببرد. با این عدم اطمینان، سم شروع به احساس ناامنی در مورد سلامت عقل خود کرده و تلاش می کند تا بین آنچه واقعی است و آنچه نیست تفاوت قائل شود. تنها چیزی که می داند این است که باید راهی برای بازگشت به زمین پیدا کند و ماه و GERTY را پشت سر بگذارد.
۵- The Matrix (1999)
ماتریکس یک فیلم کلاسیک با موضوع هوش مصنوعی است. این فیلم داستان نئو را روایت می کند، یک برنامه نویس کامپیوتر که پس از بارها رویارویی با ماتریکس و کشف آن، از خود می پرسد که ماتریکس چیست. ترینیتی و مورفیوس با او تماس می گیرند و پس از تصمیم به پی بردن بیشتر به ماجرای ماتریکس به جای بازگشت به زندگی قبلی اش، نئو متوجه می شود که انسان ها توسط ماشین ها به بردگی گرفته شده اند و به خاطر برق زیستی شان مورد استفاده قرار گرفته و دنیایی که در آن زندگی می کردند، تنها یک شبیه سازی شده است که مغز آن ها مجبور به انجام امور در آن شده است.
در ادامه، نئو نیز به آن دو ملحق می شود تا با ماشین ها و هر مانعی که به سراغ تیم فرستاده می شود مبارزه کنند تا انسان ها را از کنترل آن ها خارج نمایند. وقتی از تسلط ربات های شیطانی بر نسل بشر صحبت می کنیم، کیفیت بهتر از این نمی شود. این فیلم برای جلوه های ویژه اش برنده جایزه اسکار شد، جلوه های ویژه ای که دنیای عجیب داستان را خلق کرد و ژانر علمی تخیلی هزاره جدید را متحول کرد.
۴- ۲۰۰۱: A Space Odyssey (1968)
در ۲۰۰۱: A Space Odyssey، به نظر می رسد که اجرام ستون مانند بزرگ و غیرقابل تخریبی در سراسر فضا وجود دارند و فرکانس های خاصی را ساطع می کنند که انسان ها به آن ها علاقه زیادی نشان می دهند. اولین ستون هرمی رازهای پیشرفت های تکنولوژیکی را در خود داشته و به انسان های اولیه نشان داده که چگونه از استخوان ها سلاح بسازند. هنگامی که ستون دیگری در ماه کشف می شود و ناگهان یک سیگنال رادیویی را در فضا منتشر می کند، تلاش ها برای کشف این سیگنال مرموز آغاز می شود.
گروهی از فضانوردان به این ماموریت فرستاده می شوند، بدون اینکه دقیقاً به آن ها گفته شود مشغول انجام چه ماموریتی هستند و همین باعث می شود که آن ها خیلی زود به سیستم کامپیوتری خود یعنی HAL ۹۰۰۰ بی اعتماد شوند، چرا که او اسرار را می داند و هر کاری برای ادامه یافتن ماموریت انجام خواهد داد. فیلم تاثیرگذار استنلی کوبریک به خاطر تصویر واقع گرایانه اش از سفرهای فضایی مورد تحسین قرار گرفت و HAL نمونه بی نقصی از یک هوش مصنوعی دارای حس و درک است که کارهای وحشتناکی را برای آنچه که فکر می کند هدف درستی است انجام می دهد، رباتی که فاقد احساسات و همدلی است که گاهی باعث می شود انسان های واقعی دست از منطق کشیده و شروع به اخلاق مدار بودن صرف کنند.
۳- Archive (2020)
در فیلم آرشیو، هوش مصنوعی نقش نسبتاً مهمی را از نظر مقابله با دردهای غیرقابل تحملِ احساسی و عاطفی ایفا می کند. بدترین کابوس جورج المور زمانی به واقعیت بدل می شود که همسرش در یک تصادف رانندگی به طرز فجیعی کشته می شود. به لطف شرکتی به نام آرشیو، او این فرصت را دارد که از طریق یک تلفن با ضمیر خودآگاه همسرش ارتباط برقرار کند، اکنون قصد او این است که این تکنولوژی را حتی از این نیز فراتر برده و همسرش را از دنیای مردگان بازگرداند.
او با ساخت و دستکاری ربات ها، سه نسخه J۱، J۲ و J۳ را خلق می کند که نسخه آخر موفق ترین تلاش اوست. جورج قصد دارد ضمیر خودآگاهی همسر محبوبش را به این ربات اضافه کند، اما در این راه باید با موانع متعددی روبرو شود. چه این مانع حسادت J1، ناامیدی های J۲ یا بی اعتمادی شرکت باشد، جورج آلمور هدفی در سر دارد که برای رسیدن به آن مصمم است. چیزی که او نمی داند این است که اوضاع به طور غیر منتظره ای تغییر خواهد کرد و یا او را نابود خواهد کرد یا او را به آرامش خواهد رساند.
۲- Wall-E (2008)
فیلم انیمیشنی وال-ای به زندگی تنهای رباتی به همین نام روی زمین می پردازد، آخرین ربات باقی مانده روی کره خاکی که هنوز هم در میان دریایی از زباله ها فعالیت می کند. او و دیگرانی مانند او ساخته شده اند تا در حالی که انسان ها در فضاپیمایی سراسر در کهکشان ها در حال گشت و گذار و زندگی هستند، معضل بزرگ تجمع زباله های عظیم روی زمین را حل کنند. هنگامی که یک ربات کاوشگر فضایی در ماموریتی روی زمین فرود می آید تا ببیند آیا رشد گیاهی وجود دارد تا شاید انسان ها بتوانند بازگردند، وال-ای به سرعت عاشق می شود.
وقتی او دوباره فرا خوانده می شود، نوال-ای می خواهد او را رها کند، بنابراین سوار شاتل می شود و به سفری در سراسر کهکشان می رود تا به عشقکاوشگرش پیوسته و به انسان ها در این فرآیند کمک کند. این فیلم یک تغییر خوب نسبت به بسیاری از فیلم های دیگر این فهرست است و یک جنبه شیرین و عجیب را برای هوش مصنوعی به ارمغان می آورد جایی که وال-ای شروع به ملاقات با ربات ها و انسان های دیگر می کند و در نهایت دیگر تنها نیست. این فیلم برنده جایزه بهترین انیمیشن اسکار، بفتا، گلدن گلوب و جایزه ساترن شد.
۱- The Terminator (1984)
شکی نیست که ترمیناتور نمونه کامل و بی نقصی از یک فیلم درباره هوش مصنوعی است. قاتل سایبورگی که با نام ترمیناتور شناخته می شود، از طریق سفر در زمان و توسط اسکای نت فرستاده می شود تا ماموریتی مهم را انجام دهد. اسکای نت ماشین دارای درک و حسی است که در تلاش برای از بین بردن نوع بشر در آینده است. اسکای نت معتقد است که با فرستادن ترمیناتور به گذشته و کشتن سارا کانر، مادر آینده پسری که باقی مانده انسان ها را علیه اسکای نت بسیج می کند و رهبری مقاومتی که در نهایت دست بالا را پیدا می کند، می تواند برای همیشه انسان ها را شکست دهد.
اگر سارا بمیرد، پسری هم دیگر وجود نخواهد داشت، و این موضوع آینده را تغییر داده و اسکای نت را به هر چه که می خواهد می رساند. با این حال، یک مسافر زمان دیگر از مقاومت در برابر ترمینتاتور ایستاده و تلاش می کند تا سارا را نجات دهد و خط زمانی را دست نخورده نگه دارد. با دو شخصیت دشمنی که هر دو ربات هستند، حتی اگر تا حدی، تهدید هوش مصنوعی در این فیلم به شدت واقعی است و فیلم ترمیناتور قطعاً یکی از آثار کلاسیک این حوزه است.
- 11
- 2