پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴
۱۱:۰۳ - ۲۷ بهمن ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۱۰۳۰۲۲
فیلم و سینمای جهان

کارگردانی حرفه عجیب‌ و‌ غریبی است!

گفت‌وگو با پیتر برگ، به‌ بهانه موفقیت «افق آب‌های عمیق»

پیتر برگ جزو معدود فیلمسازان ژانر اکشن است که مسیر فیلمسازی خود را در خطی بدون پستی‌و‌بلندی طی کرده است. آثار او همواره اکشن‌‌هایی قهرمان‌محور بوده که با هزینه‌ای مشخص ساخته شده‌اند؛ نه آنچنان علاقه به ساخت پروژه‌‌هایی پرطمطراق چون سری‌فیلم‌های «جیمز باند» دارد و نه از مسیر ساخت اکشن خارج شده و برای مثال شروع به ملودرام‌سازی کرده است. برگ سال گذشته با دو فیلم «افق آب‌های عمیق» و «روز میهن‌پرستان» موفقیت‌های بسزایی را به کارنامه خود اضافه کرد؛ این در‌حالی بود که «افق آب‌های عمیق» هم در گیشه عملکردی موفقیت‌آمیز داشت و هم نظر منتقدان را جلب کرد و درنهایت نامزد دو جایزه اسکار برای تنظیم صدا و جلوه‌های ویژه شد. در مصاحبه‌ای که پیش‌رو دارید سعی بر این است که در مورد کلیت کارنامه برگ و علاقه‌اش به فیلم‌های اکشن صحبت شود و درنهایت دلیل علاقه نداشتن وی به آثار ابرقهرمانی مورد بررسی قرار ‌گیرد. این نکته به این دلیل در مورد پیتر برگ بیشتر خودنمایی می‌کند که این روزها از هر کارگردان موفقی در ژانر اکشن، انتظار می‌رود که وارد مبحث ابرقهرمان‌ها شود و نباید در مورد برگ این نکته را فراموش کرد که پیش از این‌که بازار ابرقهرمان‌ها دوباره گرم شود او با فیلمی چون «هنکوک» با بازی ویل اسمیت بخت خود را در این ژانر آزموده است و گویا علاقه‌ای به بازگشت ندارد.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,پیتر برگ

آیا علاقه دارید فیلم‌هایتان در فستیوال‌های مختلف نمایش داده شود؟

طبیعتا هر فیلمسازی دوست دارد اثرش در محیطی که افراد حاضر در آن به فیلم‌ها بیشتر از بقیه اهمیت می‌دهند نمایش داده شود، من غوطه‌ور شدن در دل فرهنگ فیلم‌ها و فیلم‌بین‌ها را دوست دارم اما موقعیتش هیچ‌گاه پیش نیامده است زیرا کارگردانی حرفه بسیار عجیب‌و‌غریبی است و انسان را منزوی می‌کند.

 

منظورتان چیست!؟

خب برای مثال فیلمسازان هیچ‌گاه نمی‌توانند به‌صورت آزادانه از صحنه فیلمبرداری همدیگر دیدن کنند، آن‌ها نمی‌توانند به‌سراغ محل کار همکاران خود بروند و به‌صورت عامیانه با آن‌ها مشورت کنند. فیلمسازان با هم صمیمی هستند ولی لزوما این سخن به معنی رفتاری دوستانه نیست، با این‌که رفتار اکثر آن‌ها با هم محترمانه و دوستانه است ولی اجازه نزدیک شدن به همدیگر را صادر نمی‌کنند. به‌طور‌کلی نمی‌توان فیلمسازان زیادی را درطول تاریخ یافت که وقت زیادی را با همدیگر گذرانده باشند زیرا تمام همکاران من عادت کرده‌اند در برآورده‌کردن خواسته‌هایشان خودکفا باشند. در مورد فستیوال‌ها هم همین‌گونه است، من هیچ‌گاه موقعیت این‌که در فستیوالی به‌صورت خودخواسته حاضر شوم را نداشتم چه برسد به اکران فیلم‌هایم. این اتفاق بسیار بامزه‌ای است که ما به‌جز فستیوال‌ها نمی‌توانیم به اندازه کافی به فیلم‌بین‌ها نزدیک شویم، تمام بازخوردهایی که یک فیلمساز در‌حال‌حاضر در مورد فیلمش می‌گیرد از طریق رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها عبور کرده است. البته یادداشت‌ها و بازخوردهای محدودی که استودیوهای فیلمسازی در مورد فیلم‌ها دریافت می‌کنند را نیز نباید فراموش کرد، در هر صورت تفاوت چندانی ندارد و این بازخوردها نیز از فیلتر استودیوها عبور می‌کند. می‌توان گفت که فیلمسازان در این روزگار در جهان خود گیر افتاده‌اند.

 

نظرتان در مورد فیلم‌هایی که براساس یک داستان واقعی ساخته‌اید، چیست؟

زمانی که من شروع به ساختن فیلمی می‌کنم در درجه اول بسیار هیجان‌زده هستم، فکر می‌کنم دیگر فیلمسازان نیز همین‌گونه باشند زیرا در آغاز پروژه‌ای قرار گرفته‌اند (فرقی نمی‌کند اکشن، کمدی یا موزیکال) که قادر به انجام هر کاری در تصویرکردن دنیایی که در ذهن دارند هستند. این‌که داستان‌‌هایی که دوست داری را به‌تصویر بکشی برای یک فیلمساز بزرگترین شانس محسوب می‌شود و شانس دوم ساخت آثاری نه‌چندان کوچک و نه‌چندان بزرگ است. زیرا شما پس از گذشت مدتی و حضور در این حرفه به فکر تجربه‌کردن داستان‌‌هایی جدیدتر و بازسازی دنیاهایی تازه‌تر می‌افتید. ماجراهای واقعی این شانس را در اختیار فیلمساز می‌گذارد تا تجربه‌ای بی‌نظیر را به‌عنوان خالق از سر بگذراند. برای مثال خود من، زمانی که به اواسط کارنامه‌ام رسیدم به این فکر افتادم که چه چیزی در دنیای واقعی و غیرداستانی من را جذب می‌کند! فوتبال، فرهنگ، جنگ و... چه نکته‌ای بیشتر من را به‌سوی خود فرا می‌خواند! بنابراین به‌سراغ ساخت فیلم «پادشاهی» در عربستان سعودی رفتم و سپس اکشن «تنها بازمانده» را در عراق ساختم. هر دوی این فیلم‌ها به طریقی من را به صنعت نفت وصل می‌کرد و درنهایت کارم را به «افق آب‌های عمیق» کشاند.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,پیتر برگ

یعنی این نکته‌ای است که برای ساختن فیلم‌ها الهام‌بخش شما می‌شود؟

برای من این‌گونه است، برخی از کارگردان‌ها علاقه دارند آثار ابرقهرمانی بسازند، برخی عاشق فیلم‌های علمی‌تخیلی هستند، موتور من با فیلم‌های اکشنی که از دل دنیای واقعی بیرون آمده است روشن می‌شود. من علاقه زیادی به وقایع غیر‌داستانی دارم تا خود به آن حیاتی سینمایی بدهم.

 

اما شما فیلم ابرقهرمانی هم ساخته‌اید!

بله؛ ولی از ساخت آن فیلم لذت نبردم.

 

آیا علاقه دارید باردیگر فیلمی ابرقهرمانی بسازید؟

خیر؛ به‌هیچ‌وجه... من کارم با این قبیل آثار تمام شده است، دو فیلم سی‌جی‌ای محور مانند «هنکوک» و «ناو جنگی» ساخته‌ام. دوست دارم حتی اگر فیلمی با جلوه‌های ویژه زیاد می‌سازم باز هم اثری خلق کنم که هم از دل دنیای واقعی بیرون آمده باشد و هم مانند «افق آب‌های عمیق» سی‌جی‌ای در خدمت داستان باشد و نه برعکس. ذهن من نمی‌تواند به‌صورت سی‌جی‌ای دکوپاژ کند و صحنه‌ها را در خود تداعی کند، بیشتر علاقه دارم طبیعی فکر کنم.

 

چگونه مسئولیت فیلمی براساس داستانی واقعی را برعهده می‌گیرید!؟ شما که در آن محل نبوده‌اید و از همه جوانبِ رویدادی که درحال ساخت آن هستید خبر ندارید!

دوست ندارم در این مورد سختگیرانه فکر کنم، هدف اصلی‌ام انتقال مو‌به‌موی داستان اصلی نیست زیرا درنهایت جایی و نقطه‌ای پیدا می‌شود که با واقعیت تفاوت دارد و به‌عنوان گاف فیلم تلقی می‌شود، هدف اصلی من انتقال کلیتی از داستان است که بسیار قوی است، به اندازه‌ای قوی که تاثیرگذار باشد و دین خود را به ماجرای واقعی ادا کند. واقعیت این است که اگر بخواهم به‌گونه‌ای دیگر فکر کنم باید از خودم بپرسم که اگر این فیلم براساس داستان زندگی خودت بود، علاقه داشتی این بخش‌هایش حذف شود و یا این تغییرات در واقعیت، در بدنه آن صورت بگیرد!؟ راستش جوابم به این سوال هم مثبت است، احساس می‌کنم اگر هدف اصلی زندگی‌ام به‌درستی بیان شده باشد، جزئیات دیگر اهمیت چندانی ندارد.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,پیتر برگ

این اعتقادات در مورد «افق آب‌های عمیق» هم صدق می‌کند!؟

در «افق آب‌های عمیق» داستان نیازی به دخالت هیچ عامل خارجی‌ای نداشت، ماجرا به اندازه‌ای دراماتیک بود که نمی‌توانستیم حتی ذره‌ای در آن دخالت کنیم. ما با سرعت و دقت تمام توان خود را به‌کار گرفتیم تا روی واقعیت‌ها و رخدادها کار کنیم. این کار من را برای بهتر ساختن این فیلم تشویق می‌کرد زیرا دیدار با خانواده قربانی‌ها و بازماندگان ما را وارد بحرانی عاطفی کرده بود که نمی‌توانستیم از هیچ منظر از آن چشم‌پوشی کنیم. در حین تحقیقات فیلمنامه کار، انگار در زمان سفر کرده بودیم و احساس نزدیکی زیادی با بازماندگان این فاجعه می‌کردیم. تنها کاری که من به‌عنوان کارگردان انجام دادم شفاف‌سازی این حجم اطلاعات و اتفاقاتی بود که از دل این تحقیقات بیرون می‌آمد. البته در این مورد باید ذکر کنم که این سخنان باعث بی‌وفا بودن من در مورد داستان‌‌هایی که از آن‌ها الهام گرفته ام نیست، زمانی که تحقیقات به‌صورت کامل و جامع انجام شود بی‌شک برداشتی صحیح از اتفاقی که رخ داده است دارید و جان مطلب را به‌درستی منتقل می‌کنید. من برای فیلم «تنها بازمانده» همین روند را طی کردم، برای «نورهای جمعه شب» نیز همین تحقیقات کامل را انجام دادم و برای این فیلم نیز وقت زیادی با ۱۱ خانواده‌ای که در این حادثه دخیل بودند، گذراندم.

 

تجربه دشواری بود!؟

زمانی که با بیوه‌ها و بچه‌‌هایی که عزیزانشان را در این حادثه از دست داده بودند ملاقات کردم بسیار تحت‌تاثیر قرار گرفتم. من با اشخاصی روبه‌رو بودم که سعی می‌کردند با واقعیت از دست‌دادن عشق زندگی خود کنار بیایند. در برخی موارد بسیاری از روی‌دادن چنین اتفاقی عصبانی بودند، من باید به تمام اشخاصی که با آن‌ها مصاحبه می‌کردم این نکته را یادآوری می‌کردم که اشخاص جان‌باخته قصد به‌وجود آوردن این فاجعه زیست‌محیطی را نداشتند و تنها برای خاموش کردن آتش با دکل‌های غول‌پیکر نفتی دست‌و‌پنجه نرم کردند. البته در این مورد هم کارم به‌جایی رسید که متوجه شدم مدت‌هاست درحال توضیح دادن دلایل کشته شدن این افراد برای دیگران هستم، بنابراین تصمیم گرفتم تحقیقات را متوقف کرده و به‌مدت چند‌ماه ساعت چهار صبح از خواب بیدار شوم تا این فیلم را بسازم. زیرا دیگر نمی‌توانستم به تمام افرادی که سرراهم قرار می‌گیرند توضیح دهم که این افراد انسان‌های بدی نبودند. اگر دیگران دوست دارند این‌گونه در مورد افرادی که در این حادثه جان باختند فکر کنند، نمی‌شود طرز تفکرشان را با توضیح عوض کرد. بنابراین بیشتر تلاش کردم تا این نتیجه حاصل شد.

 

آیا فکر می‌کنید فیلم نظر مخاطبانش را در مورد حادثه‌ای که رخ داده عوض کرده است؟

واقعیت این است که من افرادی که در راه خاموش کردن دکل‌های نفتی جان باخته‌اند مقصر نمی‌دانم، از سویی افرادی که نظرشان با این فیلم هم عوض نمی‌شود را شماتت نمی‌کنم، پول زیادی در این میان به کمپانی‌های نفتی رسیده است و این واقعیت مردم را خشمگین کرده است. نمی‌شود با ساخت چنین اثری شعبده‌بازی کرد و به‌ناگهان نظر مردم درباره اتفاقی را تغییر داد. تنها امیدوارم اشخاص ناراضی از سوءاستفاده‌گرهای این حادثه با خانواده‌های کارگرانی که در این میان جان باخته‌اند بهتر رفتار کنند و برای لحظه‌ای خود را جای آن‌ها بگذارند.

 

 

khabargozarisaba.ir
  • 13
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش