یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۱۰:۱۶ - ۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۰۷۹۳
فیلم و سینمای جهان

آشنایی با صنعت سینمای جهان

بت‌من و سوپرمن پرواز کردند/ پایانِ کلمبیا با فروش سهام به سونی

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,شرکت کلمبیا
در پایان بررسی پرونده کلمبیا پیکچرز به زمان مرگ هری کوهن مدیر این مجموعه می‌رسیم و اینکه با یک فاصله‌ای سهام این کمپانی به سونی ژاپن فروخته می‌شود تا پرونده کلمبیا بسته شود.

به گزارش خبرگزاری مهر،در چهار قسمت قبلی آرام آرام تاریخ کمپانی کلمبیا را تا میانه های قرن بیستم ورق زدیم؛ استودیویی که در اواخر ۱۰ میلادی موجودیت خود را با نام CBC در میان بزرگان این صنعت اعلام کرد. کلمبیا که اوایل به استهزا و با توجه به اسم اختصاری اولیه اش Corned Beef & Cabbage به معنی گوشت گاو نمک زده و کلم! نامیده می شد راه سخت و طاقت فرسایی پیمود تا دهه ۴۰ یکی از پنج قدرت برتر سینما باشد. گرچه مرور تاریخی به درازی یک قرن می تواند مدت ها به طول بیانجامد، اما مجال این مقاله بیش از نیست و مجبوریم راه مانده تا عصر معاصر را با سرعت بیشتری طی کنیم.

 

با خروج فرانک کاپرا به عنوان کارگردانی صاحب‌نام و کسی که بیشترین افتخارات کمپانی در یک دهه اخیر را به ارمغان آورده بود، پیش بینی سقوطی آزاد امری دور از ذهن نبود، اما کلمبیا نشان داد تمام تخم مرغ های خود را در سبد کاپرا نگذاشته بود.

 

بزن و بکوب؛ پول نده!

کلمبیا در این سال ها در کنار فیلم های بلند به خوبی در بخش های مختلف دیگری سرمایه گذاری کرده بود. واحد تولیدات کوتاه کمپانی نیز با بسیاری از کمدین ها از جمله باستر کیتون قرارداد داشت و کمدی های کوتاه یکی از مواد اصلی بسته های تولیدی بود. یکی از موفق ترین کمدی های کلمبیا مجموعه ۱۹۰ قسمتی «سه کله پوک» بود که از ۱۹۳۴ تا ۱۹۵۷ به مدت ۲۳ سال به طور مداوم تولید شد.

 

واحد تولیدات کوتاه کمپانی با بسیاری از کمدین ها از جمله باستر کیتون قرارداد داشت و کمدی های کوتاه یکی از مواد اصلی بسته های تولیدی بود

«سه کله پوک» مجموعه ای از آیتم های کمدی اصطلاحا «بزن، بکوب» یا همان SlapStick بود. ژانری مبتنی بر جنجال، زدوخورد و سروصدا که در آن از برخوردهای عجیب‌وغریب و شوخی‌های فیزیکی به شکلی اغراق ‌آمیز استفاده می‌شود و چارلی چاپلین و لورل و هاردی از سردمداران آن هستند.

 

کلمبیا از این آیتم ها به عنوان گوشت محصولات خود استفاده می کرد و آن را در لا به لای تولیدات اصلی خود به سینماداران می فروخت. نکته جالب اینجاست که «سه کله پوک» از همان اوایل به یکی از محبوب ترین کمدی های عصر خود تبدیل شد، اما هری کوهن هیچگاه این این موضوع را بازیگران آن در میان نگذاشت!

 

جمله معروفی از او مکررا در تاریخ نقل است که: «The market for comedy shorts is dying out, fellas» بازار کمدی های کوتاه رو به موته رفقا!

 

او با این شیوه هیچگاه ارزش واقعی «سه کله پوک» برای کلمبیا را لو نداد و بازیگران آن نیز از بیم بیکاری در تمام این ۲۳ سال هیچگاه تقاضای افزایش حقوق یا سهم خواهی بیشتر نکردند!

 

اما یکی از حساب شده ترین استراتژی های کلمبیا در دوره جنگ جهانی دوم و پس از آن سریال سازی بود. ساخت سریال خصوصا از روی کمیک استریپ ها یکی از علاقه مندی های جدی کلمبیا به حساب می آمد. به لطف همین علاقه مندی، محبوب ترین و شناخته شده ترین شخصیت های جهان در ژانر ابرقهرمان روی پرده های نقره ای سینما آمدند؛ بت من و سوپرمن!

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,شرکت کلمبیا

 

من به اینجا متعلقم؛ بین تو و مردم گاتهام

بت‌من و سوپرمن اولین بار در مجلدات دی سی کامیک DC Comic خلق شدند. دی سی کامیک یکی از بزرگترین و قدیمی ترین ناشران کتاب های کامیک در دنیاست و نطفه بسیاری از ابرقهرمانان شناخته شده در فرهنگ بصری جهان در کتاب ها و مجله های این انتشاراتی بسته شده است.

 

سال ۱۹۴۳ کلمبیا برای اولین بار مجموعه سیاه سفید ۱۵ قسمتی از ماجراهای بت‌من را آماده پخش کرد. مجموعه ای که پرخرج ترین سریال کلمبیا تا آن زمان بود و البته به موفقیت و توجه ویژه ای دست پیدا کرد. این موفقیت چند سال بعد منجر به ساخت ادامه ۱۵ قسمتی دیگری به نام «بت‌من و رابین» و مجموعه دیگری به نام «سوپرمن» باشد. گرچه این دو مجموعه پایان کار کلمبیا با این شخصیت ها بود اما اثری به جا گذاشت که از آن زمان تا بعد از هزاره دوم این ابرقهرمان ها همچنان جزئی ثابت از ذائقه تماشاچیان باشند و هر از گاهی سر از پرده ها درآورند.

 

کلمبیا با این سیاست ها دهه ۴۰ را به خوبی پشت سر گذاشت، هر چند بخت یار آنها نیز بود چراکه در ۱۹۴۸ دیوان عدالت آمریکا در جهت مبارزه با تمرکز سرمایه در استودیوهای بزرگ و به طبع آن از بین رفتن بازار رقابتی قانون مهمی موسوم به «مورد ۱۹۴۸ پارامونت» را به تصویب رساند که یکی از مهم ترین مواد آن الزام استودیوهای فیلمسازی به منحل کردن سیستم زنجیره ای تولید و پخش فیلم بود.

 

بدین معنا که این کمپانی ها دیگر نمی توانستند مالکیت زنجیره ای سینماها را در اختیار داشته باشند و این برای کلمبیایی که هیچگاه سالن سینمایی در اختیار نداشت و برای پخش تولیدات خود همیشه در رقابتی بی امان بود فرصتی طلایی، رسیده از آسمان بود! چنانچه می خواهید درباره روند تصویب این قانون بیشتر بدانید به قسمت چهارم مرور تاریخچه کمپانی پارامونت به قلم همین نگارنده مراجعه فرمایید.

 

گذر پدرخوانده

روزهای خوش اما دوام چندانی نداشت و مرگ به قافله خانواده کوهن ها زد. جک کوهن در ۱۹۵۶ درگذشت. با وجود آن که دو برادر در جنگ و مرافعه ای همیشگی بودند، اما مرگ جک برای هری ضربه ای غیرقابل تحمل بود و او تنها ۲ سال بعد به برادرش پیوست.

 

با مرگ هری کوهن فصلی بلند از دفتر تاریخ کلمبیا بسته می شود. هری همانطور که در جای جای این مقاله ذکر شد شخصیتی عجیب، کاریزماتیک و دیکتاتورماب داشت و کلمبیا را با تکیه بر همین روحیه بالا کشید. مردی که شیفته شخصیت دیکتاتور ایتالیا یعنی موسیلینی بود و برای آن که کنترل خود بر مراجعه کنندگانش را حفظ کند میز کارش ۲۰ سانتی متر بالاتر از مبل های دفترش تعبیه شده بود!

 

همو بود که با دخالت در جزیی ترین مسائل فیلم، کارگردان، نویسنده و بازیگران را دیوانه می کرد و آنها را برای کنترل بودجه تحت شدیدترین فشارها قرار می داد و حتی در مقطعی برای کاهش مخارج، کلمبیا را به سوی ساخت فیلم های نوآر  Noarهدایت کرد تا هزینه کمتری برای تجهیزات نوری بپردازد!

 

با این حال هیچکس نمی‌توانست منکر نقش قابل توجه او در کلمبیا، به اوج رساندن بسیاری از ستارگان و به طور کلی رشد صنعت سینما شود. کوهن آخرین بازمانده از نسل غول هایی چون «داریل زانوک» و «لوئیس بی مایر» و مردی بزرگ بود و مراسم تدفینش به خوبی موید این ادعا شد. تاریخ نویسان نقل می کنند که خاکسپاری هری کوهن یکی از بزرگترین مراسم هایی است که هالیوود تا کنون به خود دیده است و هر کس که نامی در این صنعت داشت برای بدرقه او حاضر شد.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,شرکت کلمبیا

 

بعد از مرگ کوهن، کلمبیا تا مدت ها در گیجی فقدان او به سر برد و برای اولین بار در تاریخش ترازنامه های مالیش قرمز شد. برادران کوهن فلسفه ساده ای داشتند که جواب می داد. فلسفه ای که هری آن را اینطور تعریف می کرد: «هر جمعه درهای استودیو باز می شه و ما یه فیلم رو تو خیابون گوور Gower پرت می کنیم. ما سالی فقط یه فیلم خوب می سازیم و سینمادارها نمیتونن اونو داشته باشن مگه بقیه آشغال هایی که می سازیم رو بخرن!»

 

اما کلمبیا در دهه ۶۰ و ۷۰ همچون دیگر استودیوها به بنگاهی تجاری تبدیل شد و هنر جای خود را به بیزینس داد. این سال ها مجموعه ای است از دست به دست شدن ها توسط کمپانی های بی ربط و با ربط که بیشتر به بیزینس معاملات املاک می مانست. گرچه این موضوع رویه ای جهانی بود و ورود پول های کلان به این صنعت آن را ناگزیر به ورود حوزه های جدید اقتصادی می کرد. فیلمسازی در کلمبیا همچنان ادامه داشت و ستاره هایی چون لارنس عربستان(۱۹۶۲)،  مردی برای تمام فصول(۱۹۶۶) و الیور(۱۹۶۸) همگی اسکار بهترین فیلم سال را از آن خود کردند.

 

و اما پرده آخر این نمایش در سال ۱۹۸۹ اتفاق افتاد و کوکاکولا که در این سال ها سهام کلمبیا را در اختیار داشت در یک نقل و انتقال پرسود و پر سر و صدا و در ازای ۳.۴ میلیارد دلار مالکیت کلمبیا را به کمپانی سونی فروخت تا از این پس تولیدات این استودیو تحت لوای این غول ژاپنی باشد. گرچه کلمبیا همچنان با نام و لوگوی خود به فیلمسازی می پردازد اما این لحظه وقت مناسبی برای گذاشتن نقطه پایان بر این داستان طولانی است تا بعدا ادامه مسیر را تحت نام کمپانی Sony Pictures ادامه دهیم.

 

کلمبیا بی شک یکی از بزرگان عصر طلایی هالیوود به شمار می رود. استودیویی که رستاخیزش از محله فقرای لس آنجلس تا استودیوهای بزرگ کالیفرنیا و لوگوی بانوی آزادی مشعل به دستش در پیشانی فیلم ها، نماد غرور ملی و تجلی رویاهای آمریکایی در آن سرزمین و یادآور بسیاری از خاطرات فرهنگی مشترک در سراسر جهان است.

 

 

 

  • 10
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش