یکی از بزرگترین مشکلاتی که این روزها علاقهمندان به آثار روز جهان را آزار میدهد فیلمهای هالیوودی است که با فاصله زمانی کم از نسخهای غیرانگلیسی بازسازی میشوند. آثاری که تمام آنها در سالهای گذشته با شکست مواجه شده و راهی زبالهدان تاریخ شدهاند.
«راز چشمهایشان»، «پیر پسر» و «بگذارید وارد شوم» نمونههایی از تصمیمگیریهای غلط مسئولان کمپانیهای هالیوودی هستند. اینبار با «بیخوابی» مواجه هستیم، اثری که بازسازی هالیوودی اثری فرانسوی با عنوان «شب بیداری» محصول سال ۲۰۱۱ است. اثری که باتوجه به داستانی که از پیش پایهریزی شده، هزینه سنگین تولید و بازیگران نامآشنای بینالمللی حداقل باید به فیلمی متوسط مبدل شود.
اما تماشای فیلم برخلاف عنوانش مانند دارویی برای خواب عمل میکند و تماشای ۹۵ دقیقه آن را بهصورت کامل ناممکن میکند. «بیخوابی» حتی نمیتواند مخاطب را ذرهای به هیجان آورد و مانع از بسته نشدن پلکهایش شود. اثر تازه باران بو اودار که پیش از این، فیلم آلمانی «سکوت» در ژانر جنایی از او با تحسین منتقدان مواجه شده بود بیش از حد بیمنطق، ملالآور و گاهی توهینآمیز است.
ماجرای نسخه فرانسوی فیلم این بود که کارآگاه پلیسی در شبی طولانی مجبور بود تمام شهر را برای یافتن پسرش که به گروگان گرفته شده بود برهم بریزد. نسخه آمریکایی تقریبا این موضوع را حفظ کرده است و سعی دارد با تکیه بر ستارگانی چون جیمی فاکس، میشل موناهان، اسکات مک نیری و درموت مولرونی زرق و برق اثر را بیشتر کند.
فیلم از نقطهای آغاز میشود که در میان درگیری دو گروه خلافکار متوجه میشویم یک طرف قضیه را پلیسهای فاسد تشکیل دادهاند. آنها موفق به دزدیدن مقدار قابل ملاحظهای مواد مخدر میشوند و میدان مبارزه را ترک میکنند. وینسنت (با نقشآفرینی جیمی فاکس) یکی از این کارآگاهان فاسد است، او که در روز بعد درگیری قصد پنهان کردن ردپاهای خود و دوستش شان (با نقشآفرینی تیآی) دارد متوجه میشود این مواد مخدر متعلق به رئیس دارودسته خلافکاری با نام روبینو (با نقشآفرینی درموت مولرونی) است.
روبینو که در اصل صاحب یک کازینوی گران قیمت و بسیار بزرگ است در اقدامی خشونتآمیز پسر وینسنت را گروگان میگیرد و خواهان بازگشت ۲۵ کیلو کوکائین به سرقت رفتهاش میشود. در همین حین با پسر یک رئیس مافیا با نام نوواک (با نقشآفرینی اسکات مک میری) آشنا میشویم. به نظر میرسد خانواده نوواک که جزو قدیمیترین مافیاهای لاس وگاس هستند خریدار اصلی مواد مخدر دزدیده شدهاند و حال با فشار آوردن بر روبینو قصد دارند هرچه زودتر به مواد مخدر خود دسترسی داشته باشند.
ماجراهای فرعی داستان در اینجا تمام نمیشود و مخاطبان با پلیسی دیگری با نام برایان (با نقشآفرینی میشل موناهان) آشنا میشوند، کارآگاهی که بهشدت در تعقیب پلیسهای فاسد شهر است و به همراه همکارش دنیسون (با نقشآفرینی دیوید هاربور) وینسنت را تا کازینوی مذکور تعقیب میکند. وینسنت برای مبادله وارد کازینو شده و بهشکل عجیبی نیمی از مواد مخدر را از دست میدهد، روبینو نیز تا دریافت کامل مواد پسرش را آزاد نمیکند و تمام شخصیتهایی که در خطوط بالا معرفی شدند در یک فضای بسته پر طمطراق با همدیگر درگیر میشوند و...
گمانه زنی انتهای داستان برای اشخاصی که علاقه زیادی به ژانر اکشن دارند کار زیاد دشواری نیست، فیلم «بیخوابی» فاقد ذرهای هیجان است و مخاطبان بهدرستی چند دقیقه بعد از اتفاقی که شاهدش هستند را میدانند. نسخه فرانسوی اثر دارای سه فیلمنامهنویس است که بهصورت عجیبی توانستهاند با یکدیگر هماهنگ شده و تمام سوراخهای فیلمنامه را تا حدممکن بپوشانند ولی نسخه فعلی نامی چون آندریا برلوف را بهعنوان تنها فیلمنامهنویس کار در تیتراژ خود میبیند، شخصی که تقریبا تمام فیلمنامههایی که از او سراغ داریم مربوط به آثار معتبری چون «بچه ناف کامپتون» «مرکز تجارت جهانی» و «پدر خونی» میشود.
به احتمال بسیار زیاد برلوف با حجم بالای اطلاعاتی که از نسخه فرانسوی تحویل گرفته و تعداد زیاد شخصیتهای فرعی که بر فیلم دیکته شده است دچار فروپاشی ذهنی شده و قدرت فکر کردن را برای چند روز از دست داده است زیرا این تعداد گاف فیلمنامهای در اثری ۹۵ دقیقهای غیرممکن به نظر میرسد. قصه فیلم هیچ علت و معلول مشخصی ندارد، کنشها و واکنشهایش به شدت کلیشهای است و منطق روایی آن به اندازه مجموعههای تلویزیونی درجه سه لنگ میزند. جالب اینجاست که مخاطب در حقیقت شاهد یک اثر اکشن، پلیسی و هیجانی است و با گذشت نیمی از فیلم دچار بیحسی میشود.
در مبحث بازیگری با برنده جایزه اسکاری مواجه هستیم که مانند فیلمنامه اثر درحال تکرار مکررات برای خود است. جیمی فاکس حداقل هیچ تفاوتی با ده اثر گذشتهاش ندارد و مخاطبان به سختی او را باور میکنند. در این زمینه هم باید مشکلات فیلمنامهای آندریا برلوف را فراموش نکرد، او شخصیتی ساخته که بینهایت بیفکر است؛ برای مثال شما پنهان کردن نیمی از مواد مخدر (بههمراه تنها اسلحهاش) در سرویس بهداشتی عمومی یک کازینو را نمیتوانید توجیه کنید، این درحالی است که تمام خلافکاران در کازینو میدانند که او یک پلیس است و نیازی به پنهان کردن اسلحه نیست، حال بماند که برایان که او را در تعقیب و گریز گم کرده به ناگهان متوجه میشود که باید به سمت سرویس بهداشتی برود و مواد مخدر و اسلحه را پیدا کند.
این گره داستانی کلیت ماجرای اثر را تحتتاثیر قرار داده و باعث اتفاق افتادن ماجراهای بعدی میشود. از سویی دیگر میتوان تلف شدهترین بازیگر گروه نقشآفرینان «بیخوابی» را درمونت مولرونی در نظر گرفت. او که معمولا انتخابهای صحیحی در تجربههای سینماییاش دارد تقریبا بهترین بازی اثر را ارائه داده و افسوس که کلیت کار به اندازهای روی این نقشآفرینی تاثیر گذاشته است که نمیتوان آن را جزو بازیهای قابل قبول مولرونی در نظر گرفت.
نسخه آمریکایی فیلم «بیخوابی» برخلاف بازسازیهای ناموفق سالهای اخیر حتی سوخت لازم برای به حرکت درآوردن موتور اثری مهیج و قابلقبول را ندارد. بازیگران بیدقت انتخاب شدهاند، داستان اثر تکراری و کلیشهای است و درنهایت حرکتهای دوربین و فضاسازی بیش از حد چیده شده به نظر میرسند.
در چنین شرایطی بهتر است از خیر تماشای چنین آثاری بگذریم و برای به هیجان آمدن شروع به تماشای نسخههای غیرانگلیسی چنین آثاری کنیم. زیرا به نظر میرسد نمیتوان با این قبیل بازسازیها کنار آمد و مسئولان استودیوهای هالیوودی نیز بهشکل عجیبی اصرار به ادامه عملکرد ناموفق خود دارند. شاید اگر به جای چنین رویکردی آنها ادامهای بر آثار موفق خود نظیر «ربوده شده» بسازند بهمراتب موفقتر عمل کنند و از خیر بازسازی ناموفق آثار نقاط مختلف جهان بگذرند.
- 10
- 5