به گزارش بانی فیلم به نقل از گاردین، کریستوفر نولان مجموعه فیلم های جیمز باند را هدف قرار داده است. یا حداقل، این چیزی است که تیترهای خبری آخر هفته می گفتند، آن هم بعد از اینکه کارگردان «ممنتو»، «سرآغاز» و سه گانه «شوالیه تیره» در حالیکه داشت برای فیلم حماسی جنگی جدیدش یعنی «دانکرک» تبلیغ می کرد، گفت علاقه مند است تا هدایت ماجراجویی پرده بزرگ بعدی این جاسوس بریتانیایی را در دست بگیرد.
نولان گفت: «یک فیلم باند، مسلما. من با باربارا بروکولی و مایکل جی ویلسون تهیه کننده طی سال ها صحبت هایی داشته ام. من عمیقا این شخصیت را دوست دارم و همیشه هیجان زده هستم که ببینم آن ها با آن چه کارهایی انجام می دهند. شاید یک روز این مسئله هم عملی بشود. البته باید به آدم نیاز داشته باشند، اگر می دانید منظورم چیست. مجموعه باید نیاز به ابتکاری نو داشته باشد، باید به شما نیاز داشته باشد. و در حال حاضر خیلی خوب دارند کارشان را انجام می دهند.»
آنطور که این فیلمساز بریتانیایی در نظرهایش می گوید، پیش از آن که سینماروها بتوانند روی صندلی بنشینند و یک فیلم ۰۰۷ نولانی را تماشا کنند، اما و اگرهای بسیاری سر راه وجود دارد. به نظر می رسد که زمان بندی یک عنصر اساسی باشد و اگر بخواهیم تصور کنیم که یک فیلم سینمایی جیمز باند ساخته کریستوفر نولان ممکن است چطور از آب در بیاید، باید در عین حال به ترکیب غیرمحتمل تمام شرایطی نگاه کنیم که برای رخ دادن چنین سناریویی مورد نیاز هستند.
بهترین جا برای شروع کردن این کار، نگاه کردن به برخورد قبلی این فیلمساز با فیلمسازی فرنچایزی است. سه گانه «شوالیه تیره» بهترین مجموعه کمیک بوکی تاریخ است، اما برای به وقوع پیوستن این سه گانه هم مجموعه ای از شرایط کنار هم آمدند که از جمله آن ها می توان به تفکر باز کمپانی برادران وارنر در ریسک پذیر بودن با کارگردان ها و شکست کامل فیلم قبلی این استودیو درباره شوالیه نقاب دار گاتهام یعنی فیلم سال ۱۹۹۷ «بتمن و رابین» اشاره کرد. نولان عملا کارش را با یک صفحه خالی شروع کرد و به این ترتیب این امکان را داشت که بتواند این ابرقهرمان دی سی را به عنوان مخلوقی از دنیای واقعی به تصویر بکشد، نه فقط چهره ای خفاش مانند که برای سرگرمی طراحی شده است. این کارگردان شخصیت های بروس وِین و بتمن را مثل روانشناسی که بیمارش را بررسی می کند مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و در نکته ای که بسیار حائز اهمیت بود، متوجه شد که برای اینکه حقیقتا بتوانیم به بتمن باور داشته باشیم، باید در ابتدا درک کنیم که او از کجا آمده است.
فیلم «بتمن آغاز می کند» سال ۲۰۰۵، مسلما شبیه مدلی قابل تصور برای یک فیلم باند به نظر می رسد، حداقل از نظر آن مجموعه شرایط خاصی که باعث به وجود آمدنش شدند. با این حال، ما نباید انتظار داشته باشیم که کارگردان جدید مجموعه بخواهد برخورد مارتین کمپبل نسبت به فیلم «کازینو رویال» که عصر دنیل کرگ در ۰۰۷ را آغاز کرد را برای خودش اتخاذ کند. نولان بیش از حد نسبت به عناصر سنتی افسانه های باند علاقه مند است که بخواهد به راحتی نسخه ای ابتدایی و آغازین از ۰۰۷ را به تصویر بکشد. با توجه به اینکه نولان تاکیدی خاص را دوباره روی تمام وسایل و ابزار مورد استفاده بتمن در فیلم های «شوالیه تیره» قرار داد و حتی روی بت موبیل و لباس خاص او تمرکز کرد، غیرممکن است که بتوانیم یک فیلم جیمز باند این کارگردان را بدون ابزارها و وسایل خاص و اسلحه ها و ماشین های عجیب و غریب تصور کنیم.
با توجه به اینکه نولان یک چشمش را هم به جایگاهش در تاریخ سینما دوخته، مسلما می خواهد برداشتی از ۰۰۷ را بسازد که نهایی است و نسبت به تمام فیلم هایی که قبل از آن ساخته شده، تفاوت دارد. روان باند جدید ساختاری بسیار پیچیده تر خواهد داشت و حس وظیفه ای که او نسبت به ملکه و کشورش دارد، به طور هوشمندانه تری تعریف خواهد شد. ممکن است بالاخره بتوانیم منبع غریزه کشنده سرد او را مشاهده کند، به جای تمام اشاره ها، چشمک ها و نکات ریزی که تا به حال در فیلم های قبلی در مورد دوران جوانی و بزرگ شدن او گفته شده اند. بازگشت این مامور مخفی به ریشه هایش در دهه ۱۹۶۰ هم ممکن است جذبه ای برای نولان داشته باشد و بتواند راهی برای درست کردن عصری جدید نسبت به فیلم های کرگ باشد. سخت می توان تصور کرد که نولان بخواهد کارگردان اقتباس هایی سخت و خشک از رمان های اصلی ایان فلمینگ باشد که بسیاری از آن ها هم به خوبی و وفادارانه روی پرده بزرگ نرفته اند.
این کارگردان بریتانیایی بسیار بیشتر از این حرف ها در سبک داستان سرایی اش خاص و منفرد است که بخواهد به خودش اجازه دهد با متون نمادین یکی شود. او و شریک فیلمنامه نویسی اش یعنی برادرش جاناتان نولان مسلما می خواهد محتوای اصلی را بگیرند و آن را از طریق یک منشور تازه تر اقتباس کنند، در حالیکه شیک بودن دهه شصت را حفظ می کنند و هیجان و رمز و راز خودشان را به آن اضافه می کنند.
حالا کرگ کجای این باند دوباره تصور شده جای می گیرد؟ صفحه سینمای روزنامه میرور، که البته باید بلافاصله به این نکته در مورد آن هم اشاره بشود که همیشه منبع موثق و قابل اطمینانی نبوده، گزارش داده که ۰۰۷ فعلی برای فیلم پنجم بازخواهد گشت و ادل هم بازمی گردد تا آهنگ آن را بخواند. حقیقت این است که اگر کرگ بازگردد، بسیار غیرمحتمل خواهد بود که تا مدت ها بتوانیم هدایت این مجموعه توسط نولان را ببینیم. او هرگز آن نوع کارگردانی نبوده که پروژه کس دیگری را تمام کند و این دقیقا چیزی است که مجموعه باند در حال حاضر به آن نیاز دارد.
برای اینکه عصر حضور دنیل کرگ در نقش جیمز باند بتواند به عنوان یک موفقیت کامل در نظر گرفته شود، بیست و پنجمین فیلم رسمی در مجموعه ۰۰۷ باید بتواند پاسخی حماسی به تمام سوال هایی باشد که فیلم سال ۲۰۱۵ «اسپکتر» آن ها را بدون جواب رها کرده بود و در فیلم جدید، باید استفاده بهتری از شخصیت دست کم گرفته شده ارنست استاورو بلوفلد با نقش آفرینی کریستوف والتز شود و شخصیت مدلین سوان با بازی لیا سدو هم بازگردد. نمی توانیم به سادگی آغازی کامل و دوباره از مجموعه باند را داشته باشیم که در آن ناگهان شخصیت سدو حذف می شود و تبدیل می شود به جدیدترین شخصیت قربانی شده، چون اگر این اتفاق بیفتد، با توجه به اینکه چقدر به رابطه آن ها توجه شده، این مجموعه تمام اعتبار خود را از دست خواهد داد. در عین حال، نولان هم مردی نیست که بخواهد یک ریبوت «نرم» بسازد و در آن کرگ نقش باند را حفظ کند، اما به همان خود سردترش در دوران «کازینو رویال» بازگردد.
تام هاردی که از همین حالا به یکی از بازیگران ثابت فیلم های نولان تبدیل شده، مسلما مرد جدید ملکه خواهد بود. هاردی تا به حال در مورد کیفیت های بالقوه کارگردان «سرآغاز» و پتانسیلش در به دست گرفتن رهبری مجموعه باند صحبت کرده و در سنی درست برای قبول کردن این نقش قرار دارد. این مرد انگلیسی فقط باید لهجه عجیبی که برای سریال «تابو» درست کرد را کنار بگذارد و این نقش از آن او خواهد شد. هاردی هم بی رحمی و هم خوش تیپی مورد نیاز برای تبدیل شدن به جاسوس فلمینگ را دارد و بعد از اینکه توانست در «مد مکس: جاده خشم» خوش بدرخشد، آماده است تا هدایتیک فرنچایز دیگر را به دست بگیرد.
آیا این اتفاق ممکن است بیفتد؟ با وجود گزارش میرور، باید این مسئله را در نظر داشته باشیم که جزییات دقیق فیلم بعدی باند هنوز مشخص نیستند و با توجه به اینکه قرارداد فعلی بین سونی، ام جی ام و ایان به پایان خواهد رسید، باید مشخص شود که کدام استودیو مسئولیت ساختن و توزیع آن را بر عهده خواهد گرفت. علاوه بر این، وقتی که بحث انتخاب کردن ۰۰۷ بعدی می شود، استودیوی ایان اعتباری مبنی بر بی رحم بودن برای خود دست و پا کرده است: در سال ۲۰۰۴، بعد از موفقیت باکس آفیسی فیلم سال ۲۰۰۲ «یک روز دیگر بمیر»، همه انتظار داشتند که پیرس برازنان برای بار پنجم در نقش باند بازگردد. اما پشت صحنه ها، باربارا بروکولی و مایکل جی ویلسون متوجه شده بودند که این مجموعه نیازمند آغازی جدید است و با توجه به اینکه بالاخره آن ها حقوق رسمی اقتباس دوباره نخستین رمان جیمز باند فلمینگ یعنی «کازینو رویال» را به دست آورده بودند، به جای او کرگ را برای ایفای این نقش استفاده کردند.
اگر تاریخ قرار است خودش را تکرار کند، نولان مسلما نخستین کارگردانی خواهد بود که برای قبول کردن مسئولیت کارگردانی این فیلم یک تماس دریافت می کند.
- 18
- 5