فیلمساز انگلیسی بن ویتلی، اینبار به سراغ معامله اسلحه رفته است، اکشنی پر سروصدا و کثیف که بیشک آثار تارانتینو و بهصورت خاص «سگدانی» را به یاد مخاطبان سینما میآورد. فیلم، ماجرای ۱۲ مرد خشمگین را که در انباری بزرگی واقع در شهر بوستون به نیت انجام معامله اسلحه دور هم جمع شدهاند روایت میکند.
فیلم «شلیک آزاد» در کمتر از چند دقیقه مسیر خود را به اثری جنجالی و کمدی تغییر میدهد، اثری که در آن تعداد زیادی جسد میبینیم و هیچ شخصی نمیتواند ادعا کند که تعداد گلولههای شلیک شده را شمرده است! زیرا ما شاهد فیلمی هستیم که گلولهها تقریبا شخصیتهای اصلی آن هستند و درنهایت تمام کاراکترهای دیگر را به زانو درمیآورند.
«شلیک آزاد» به اندازهای مسیر عجیب و بامزهای را پیش میگیرد که در نیمههای آن شباهتهای زیادی به یک انیمیشن دارد، اثری بیقاعده که بهشکلی دیوانهوار در میان ژانرهای مختلف حرکت میکند و آثار مطرح فیلمسازانی چون گای ریچی و کوئنتین تارانتینو را در ذهن تداعی میکند. یکی از نکات مهم دیگری که در مورد «شلیک آزاد» میتوان به آن اشاره کرد، روحیه بیرحمانه اثر است، بیرحمیای که بهصورت عجیبی به بی موویهای دهه ۷۰ شباهت دارد.
بیشک اثر ویتلی میتواند علاقهمندان به این قبیل آثار را راضی نگاه دارد، شخصیتهایی که بهدرستی پرداخت شدهاند و توسط گروه بازیگری بسیار قدرتمندی ایفا میشوند و اثر را به اندازهای دیدنی و جذاب میکنند که اکثر مخاطبان دوست دارند مدت زمانی بیشتر را به تماشای آن اختصاص دهند و ماجراهای دنیای اثر را پس از اتمام این ۹۰ دقیقه ادامه پیدا کند.
اما داستان «شلیک آزاد» با جمع شدن گروهی ایرلندی که در جریان جنگهای داخلیشان برای خرید اسلحه به آمریکا و شهر بوستون آمدهاند آغاز میشود. مهمترین عضو این گروه ایرلندی کریس (با نقشآفرینی سیلیان مورفی) نام دارد، شخصی که عضو ارتش جمهوری خلق ایرلند است و بههمراه کاپیتان خود فرانک (با نقشآفرینی مایکل اسمایلی) و دستیارانش برنی (با نقشآفرینی انزو کیلنتی) و استیوو (با نقشآفرینی سام ریلی) برای انجام این ماموریت راهی شده است.
در جبهه دیگر این ماجرا گروهی دلال اسلحه وجود دارند، اشخاصی که توسط ورنون (با نقشآفرینی شارلتو کاپلی) رهبری میشوند، اعضای این گروه نیز عبارتند از هری (با نقشآفرینی جیک رینولد) که فردی عصبی و عشق موسیقی است و به همراه دوستش گوردون (با نقشآفرینی نوا تیلور) راهی به سرانجام رساندن این معامله اسلحه شده است.
در این میان دو واسطه وجود دارند، اولی مردی خوشپوش و خوشصحبت با نام اورد (با نقشآفرینی آرمی همر) است که بسیار در کار خود وارد است و جز زنده ماندن در حین انجام معامله هدف دیگری ندارد و بیشتر به جبهه اسلحهفروشان گرایش دارد تا خریداران ایرلندی. اما رابط دوم که بیشتر به گروه ایرلندیها گرایش دارد تنها شخصیت زن این ماجرا محسوب میشود، زنی با نام جاستین (با نقشآفرینی بری لارسون) که تقریبا به تمام اعضای حاضر در این ماجرا مشکوک است و سعی دارد هرچه زودتر همهچیز را بهخوبی و خوشی به اتمام برساند.
مشکل اصلی از نقطهای آغاز میشود که استیووی معتاد که از ابتدای فیلم درحال تعریف ماجرای دعوای شب قبل خودش در کافهای است متوجه حضور طرف مقابل دعوا یعنی هری در گروه اسلحهفروشان میشود، این دو که هنوز خردهحسابهایی باهم دارند با دیدن یکدیگر دعوای کوچک خود را از سر میگیرند و دیری نمیگذرد که این دعوای کوچک مبدل به نزاعی خونین میشود.
هر دو گروه با کمک اسلحههایی که برای به سرانجام رساندن این معامله آوردهاند به روی هم اسلحه میکشند. این درگیری زمانی سروشکل جدیتر به خود میگیرد که گروه سومی که قصد دزدیدن پولها و اسلحهها را دارند وارد جریان میشوند و...
تقریبا ۳۰ اسلحه در جریان این اتفاقات استفاده میشود و باز هم تاکید میکنم که تعداد گلولههای شلیکشده قابل شمارش نیست. فضای تخریبشده کارخانهای قدیمی، بسیار دقیق مورد استفاده قرار گرفته است و اتمسفر فیلم را بسیار ملموستر جلوه میدهد. بن ویتلی و همسر نویسندهاش ایمی جامپ، موفق شدهاند فیلمنامهای کم نقص را ارائه داده و تمام زوایای ممکن در ساخت اثری هیجانانگیز را تحت پوشش قرار دهند.
شخصیتهای حاضر در این معامله اسلحه، باتوجه به مدت کمی که در اختیار دارند بهخوبی خود را معرفی کرده و پس از لحظاتی باعث بیدار شدن حس همذاتپنداری مخاطبان میشوند. نکته قابل توجه در این بحث نیز بازمیگردد به شخصیتهایی که مورفی و همر نقش آنها را ایفا میکنند، شخصیتهایی کاریزماتیک و پرکشش که تنها با عبور چند سکانس توجه مخاطبان سینما را به خود جلب میکنند.
انتقال صحیح تعلیق در جریان یک معامله اسلحه خونین بهترین دستاورد «شلیک آزاد» محسوب میشود. فیلم پس از عبور از پیچ نیمساعت آغازین خود وارد جریان تیراندازیها میشود و پس از آن هیجان بهشکلی ممتد در تمام فیلم ساطع میشود. ویتلی بهخوبی این نکته را دریافته است که برای حفظ نبض تعلیق و هیجان در اثر باید به کوچکترین جزئیات سکانسهایش توجه کند. شما درحال تماشای «شلیک آزاد» متوجه میشوید که حتی اجسام حاضر در قابهای مختلف اثر نیز دارای شخصیت هستند. از یک چوب یا میله گرفته تا دبه فلزی بنزینی که در گوشهای از صحنههای اولیه فیلم دیدهایم.
در مبحث بازیگری نیز با روند صعودی بسیار قابلتوجهی مواجه هستیم. تمام اعضای گروه درحقیقت سنگتمام گذاشتهاند و نمیتوان هیچ نقشآفرینی ضعیفی در میان اعضای این گروه نام برد. فیلم پس از اثری پرطمطراق چون «کنگ: جزیره جمجمه» اولین حضور جدی بری لارسون پس از دریافت جایزه اسکار برای فیلم «اتاق» محسوب میشود. او که تنها بازیگر زن «شلیک آزاد» است با برنامهای از پیش تعیین شده برای حضور در این جمع انتخاب شده است، هدفی که با پیش رفتن داستان و رسیدن اثر به بخشهای پایانی به آن پی میبریم.
آرمی همر و سیلیان مورفی جزو ستارههای نامآشنای اثر محسوب میشوند ولی شاید یکی از بهترین نقشآفرینیهای فیلم متعلق به شارلتو کاپلی باشد، بازیگر آفریقایجنوبی که شهرت خود را از نقشآفرینی در اثر برجستهای چون «منطقه ۹» بهدست آورده است و نقشآفرینی پرتحرک و متفاوتاش در «شلیک آزاد» جزو آن دست نقشآفرینیها محسوب میشود که مدتها در اذهان مخاطبان سینما خواهد ماند.
«شلیک آزاد» از منظر بحث تکنیکی نیز اثری برجسته بهشمار میرود، لوری رز در مقام تدوینگر اثر، تقریبا هیچ نقطه دیده نشده و کورماندهای از فضای بسته کارخانه مخوف داستان را نادیده نمیگذارد، ریتم فیلم بسیار منطقی و مناسب با روایت پیش میرود و عامل دیگری که در این راه تاثیر بسیار زیادی در روند شکلگیری موفقآمیز درام و تعلیق میگذارد بیشک انتخاب موسیقیهای درخشان اثر است. از سویی دیگر باید به قدرت تنظیم و طراحی جادوگر مطلق صداگذاری یعنی مارتین پاوی اشاره کرد؛ پاوی موفق شده است با صداگذاری ریزبینانهاش فضای مناسبی برای ایجاد حس تعلیق و هیجان بهوجود آورد.
«شلیک آزاد» بهخوبی سویه تاریکتر قاچاق اسلحه را پیش میکشد و این نکته طعنهآمیز را مطرح میکند که شاید روزگاری دود این قبیل اعمال جنایتکارانه در چشم افراد حاضر در این ضدحرفه برود، در نگاهی دیگر فیلم عاقبتی را به تصویر میکشد که بیشتر قربانیان قاچاق اسلحه در نقاط مختلف جهان خواستار به وقوع پیوستن آن در آرزوهایشان هستند.
درنهایت باید گفت فیلم «شلیک آزاد» واجد قابلیتهای فراوانی برای مبدل شدن به اثری کالت است، اثری خوشساخت که بهخوبی میتواند مخاطبش را درگیر روایت کند و در کنار تامین کردن وجوه سرگرمکننده یک اثر سینمایی، ویژگیهای کیفی و آموزشی فراوانی برای علاقهمندان به آثار متفاوت سینما را بهوجود آورد. فیلم بیشک مانند وعده غذایی کاملی است که مخاطب علاقهمند به ژانر را سیر میکند و نیمنگاه شیطنتآمیزی به آثار فیلمسازان معتبری چون سام پکینپا و گای ریچی دارد، اما مهمتر از همه این نکته است که این وعده غذایی لذتبخش با ادویهای تارانتینویی سرو شده است.
- 15
- 5