به گزارش هفته نامه کرگدن، درباره سریال «دروغ های کوچک بزرگ» که در قالب فضایی بسیار زنانه، به معنای یک جنایت می پردازد؛ هر چند در جریان تماشای سریال، زندگی آدم ها از اصل جنایت مهم تر می شود.
بهت راست میگم تو باور نکن
رامبد خانلری: دوستی می گفت در دوران رکود اقتصادی تنها مشاغلی سرپا می مانند که سر و کارشان با خانم ها باشد، یعنی کاسب کاران یا ارائه کنندگان خدماتی که دستمزدشان را از دست خانم ها می گیرند. این قانون نانوشته به دنیای فرهنگ و هنر هم سرایت کرده است. چند سال است که رمان های پرفروش دنیا رمان هایی جنایی معمایی با دنیای زنانه هستند. معروف ترین این رمان های پرفروش «دختری در قطار» و «دختر گمشده» هستند؛ رمان هایی که طرح و توطئه جنایتشان بر رفتار و کنش و واکنشی زنانه سوار است.
«دروغ های کوچک بزرگ» نیز یکی از همین رمان هایی است که با حال و هوایی زنانه و جنایی- معمایی در سال های گذشته منتشر و بعد از انتشار با اقبال عمومی مواجه شد. شبیه به بسیاری از کتاب های موفق دیگری که به سرعت تبدیل به سریال می شوند، این کتاب هم در کوتاه ترین زمان ممکن تبدیل به یک مینی سریال هفت قسمتی شد. هنرپیشه های مطرحی چون نیکول کیدمن، الکساندر اسکارسگارد و آدام اسکات در این سریال به ایفای نقش پرداختند.
دروغ های کوچک بزرگ اولین سریال نیکول کیدمن نیست. او اواخر دهه هشتاد میلادی در مینی سریالی با نام «بانکوک هیلتون» بازی کرده بود، اما بعد از سال ها شهرت، حضور او در یک پروژه تلویزیونی این قدر خبرساز بود که خیلی ها این سریال را با عنوان سریالی که نیکول کیدمن در آن ایفای نقش کرده است، می شناسند.
دقت و وسواسی که صرف ساخت این سریال شده، شبیه به دقت و وسواسی است که برای ساختن یک پروژه آبرومند سینمایی صرف می شد. بیشتر بازی های سریال بازی های درخشانی هستند. شاید تماشای سریال برای آقایان کمی مشکل باشد، چون مناسب های میان شخصیت ها زیادی زنانه است، اما تماشای این سریال برای خانم ها بسیار لذتبخش خواهدبود. چیزی که سریال را ویژه می کند، نحوه پرداخت قصه است.
ما در ابتدای داستان با یک قتل سر و کار داریم، اما نه می دانیم چه کسی کشته شده و نه می دانیم چه کسی قاتل است بعد با آدم های حاضر در صحنه قتل آشنا می شویم و به بهانه مرور چند روز گذشته آن ها، به زندگی تک تک آن ها سرک می کشیم.
بعد از مدتی دیگر برای ما مهم نیست که چه کسی کشته و چه کسی کشته شده است؛ در حقیقت تمام این آدم ها می توانند کشته شده باشند و تمام این آدم ها پتانسیل قاتل بودن را دارند و این همان چیزی است که داستان سریال را مهم می کند؛ این که در داستانی با طرح و توطئه جنایی دغدغه این قدر مهم می شود که مثلث قتل و قاتل و مقتول اهمیت خود را از دست می دهد و دقیقا به همین خاطر توصیه می کنم که فرصت تماشای این مینی سریال هفت قسمتی را از دست ندهید.
حتی اگر اهل تماشای سریال نیستید و این کار را وقت تلف کردن می دانید، این یکی را تماشا کنید. فرض کنید به تماشای یک فیلم سینمایی هفت ساعته نشسته اید؛ فیلمی که سازندگان آن با دقت و وسواس زیادی حواسشان را پی این داده اند که ماجرا از ریتم نیفتد و بازیگران این سریال یکی از بازی های ماندگار عمر هنری خودشان را ارائه کنند.
شما در این سریال با آن بخشی از ساختمان داستان های جنایی سر و کار دارید که در آثار قبلی با این حال و هوا کمتر به آن پرداخته شده است.
اتحاد زنانه
روناک حسینی: درد و غم زن ها را به هم نزدیک می کند و شادی و خوشبختی بینشان تفرقه می اندازد. البته شاید گزاره بی رحمانه ای به نظر بیاید و لابد همیشه هم صادق نیست، اما مصادیقش زیاد پیش می آید. وقتی درد و غمی دارید و در عین حال زن هم هستید، باقی زن ها ممکن است به خاطر رنجتان به شما نزدیک شوند و مهارت مادرانگی شان را روی شما پیاده کنند.
حالا برعکس، اگر شاد و خوشحال باشید، عده بسیاری از زن ها هستند که گمان می کنند لابد چیزیتان می شود و یک جای کار می لنگد و مگر می شود همیشه همه چیز بر وفق مراد باشد؟ این جاست که زن ها علیه شما متحد می شوند و حتی شده با کنار گذاشتنشان از معادلات زنانه روزمره، دلخوری شان را نشانتان می دهند.
سریال «دروغ های کوچک بزرگ» فضای زنانه ای دارد. روایت مادران یکی از شهرهای ایالت کالیفرنیاست که بچه هایشان به سن مدرسه رسیده اند. در مهمانی خیریه مدرسه، یک نفر به قتل رسیده است و شما از ابتدا نمی دانید مقتول کیست، چه برسد که بخواهید قاتل را هم حدس بزنید. باقی والدین یکی یکی در اتاق بازجویی می نشینند تا ماجرا را از روز اول مدرسه کلاس اولی ها برای کارآگاه تعریف کنند.
زندگی افراد از زاویه دید شهروندان یک شهر کوچک نقل می شود که همه هم را می شناسند و هیچ چیز پنهانی، چندان دوامی ندارد. با بحرانی کوچک، آهسته آهسته نقاب خوشبختی از صورت اهالی شهر کنار می رود و جدل ها و اختلافات، کینه ها و دشمنی ها و حتی عشق های ممنوع آشکار می شود.
در میان این آشفتگی، درد زخم های کهنه آدم ها به اوج می رسد و همگی درمانی برای دردهایشان پیدا می کنند؛ درمانی که شاید از میان برداشتن یک نفر است که انگار ریشه همه آشوب ها به حضور او بر می گردد. حالا چه به خودش ربط داشته باشد و چه اجتماعی چنین تصمیمی گرفته باشد.
رازهایی کوچک، در هفت قسمت سریال به آهستگی آشکار می شوند. شاید هر کدام از این رازها به تنهایی مسئله غریبی نباشند، اما تجمعشان اضطرابی در اجتماع کوچک شهر ایجاد کرده است که در نهایت آشوب به پا می کند و با مرگ پایان می یابد.
تضاد میان زندگی فردی و زندگی اجتماعی، تم فیلم ها و داستان های زیادی است. این که افراد، قربانی جمع می شوند یا باید قربانی بدهند تا در جمع پذیرفته شوند.
سریال دروغ های کوچک بزرگ فضای ساده ای دارد که شاید زنانه بودنش برای برخی خوشایند نباشد، اما روایت داستان با محوریت زن ها، آن را جذاب تر کرده است. در این سریال، زن ها و زندگی زنانه شان اهمیت دارد و آرامش شهر در گروه آرامش آن هاست. حتی تنش های میان مردان هم وابسته به حال و احوال زن هاست.
حتی تنش های میان مردان هم وابسته به حال و احوال زن هاست و آن ها مهم ترین شخصیت های داستان هستند. با این وجود، حضوری مردانه به نحوی به هرکدامشان آسیب زده است. سه زن در داستان، هر کدام به نحوی رابطه ای پیچیده با مردانشان دارند که همین پیچیدگی ها آن ها را به هم نزدیک کرده است
در آخر، مرگ میان همه پیوندی ایجاد می کنند. همه چیز آرام می شود، بحران از میان می رود و حتی مشکلات ظاهرا بی ربط به ماجرای قتل هم حل می شوند. بیشتر از این نمی توان درباره داستان سریال گفت، بدون آن که ماجرا لو برود. اگر شروع به تماشای آن کنید، احتمالا ناچارید تا صبح بیدار بمانید و همه قسمت ها را پشت سر هم ببینید. هر قدر هم که ایرادهای آن آزاردهنده باشند، شیوه جذاب روایت شما را به دنبال خودش می کشاند و در بلبشوی زندگی های این شهر، همراه شخصیت ها خواهید شد.
جنایی خاله زنکی
المیرا حسینی: در همه سریال های جنایی که دیده ایم، قضیه چندان هم ساده به نظر نمی رسد. مثلا داستان درباره کسی است که جنون آدمکشی دارد و به یک گروه خاص از آدم ها پیله می کند و تا نسل آن ها را از روی زمین برندارد، آرام نمی گیرد.
گاهی هم قضیه سیاسی است و آدمکشی در این قالب پیچیده می شود. در بعضی موارد هم ریشه های کشته شدن آدم های قصه بر می گردد به مسائل اجتماعی یا دعواهای بیخ دار خانوادگی. حتی در نمونه هایی دیده شده که آدم ها از نظر قاتل ها مصرف خوراکی دارند و قاتل با هدف بار گذاشتن قیمه و قورمه و پذیرایی از مهمان ها آدم می کشد.
راستش را بخواهید تا به حال ندیده بودم یک دعوای کوچک خاله زنکی در شهری آرام که مردمش اتفاقا وضع مالی نسبتا خوبی دارند، بتواند منجر به یک قتل شود. اصلا ماجرای داستان سریال «دروغ های کوچک بزرگ» از زمانی شروع می شود که دو تا بچه با هم درگیر می شوند و دختر کوچکی ادعا می کند پسر تازه وارد شهر قصد داشته او را خفه کند. هر دو کلاس اولی هستند و اصلا بهشان نمی آید آغاز داستان یک قتل را کلید بزنند، ولی می زنند.
همان جاست که مادرها به دو دسته تقسیم می شوند: آن ها که معتقدند ممکن است دختر کوچک اشتباه کرده باشد و هواخواه مادر تنهای پسر کوچولو می شوند و دسته دوم نیز می گویند این غریبه می تواند خطرناک باشد و نباید بچه ها به این پسر نزدیک شوند که احتیاط شرط عقل است.
تکیه سریال بیش از هر چیز روی نمایش مادرهاست؛ مادرهایی که در درگیری مداوم میان شوهر و فرزندانشان هستند. توی زندگی خودشان را کشته و بیرونش مردم را. به نظر می رسد که زیبا و شاد و فعال هستند، ولی به شدت آسیب پذیرند و از این که اوضاع زندگی از دستشان خارج شده، وحشت زده به نظر می رسند.
جالب است که مردها در این جا ظاهرا نقش کلیدی ندارند، اما می توانند تاثیر عمیقی روی زن های سریال بگذارند و آن ها را آشفته تر و پریشان تر از چیزی که قبلا بودند، به جامعه مادرها برگردانند.
مینی سریال دروغ های کوچک بزرگ که تازه از تنور درآمده و شبکه اچ بی او سال ۲۰۱۷ آن را به نمایش گذاشته است، از روی کتابی به همین نام ساخته شده و بعدی نمی دانم که موفقیتش را مدیون ایستادن روی یک رمان خوب باشد. داستان ذره ذره پیش می رود و ما کم کم با واقعیت شخصیت ها آشنا می شویم.
قتل همان اول کار اتفاق افتاده و هم زمان با پیش رفتن د استانی که در گذشته پیش آمده و زمینه قتل را فراهم کرده است، صحبت آدم های شهر را در جریان بازپرسی پلیس می شنویم که درخصوص اتفاقاتی که افتاده و شخصیت آدم ها نظر می دهند.
دروغ های کوچک بزرگ هم خوش ساخت است و هم از بازیگران درجه یک پرطرفدار استفاده کرده است.سرشناس ترینشان هم نیکول کیدمن است که نیاز به معرفی ندارد. اما بازی درجه یک را از ریس ویترسپون می بینید که اگر «فرندز» باز باشید، او را در نقش خواهر لوس ریچل خوب به خاطر خواهید داشت.
این جا ویترسپون یک سر و گردن از باقی بازیگرها بالاتر ایستاده و نقش مادری را بازی می کند که پرحرف است، می ترسد بچه هایش را از دست بدهد، به عنوان مادری تقریبا خانه دار حسابی فعال است و به قول خود اهالی شهر، نخود هر آش.
لذتی که از تماشای این مینی سریال برده ام، به من این اجازه را می دهد که قرص و محکم بایستم و تماشای دروغ های کوچک بزرگ را به شدت توصیه کنم، به خصوص به کسانی که اهل دیدن سریال های معمایی هستند.
مختصر و مفید درباره سریال «دروغ های کوچک بزرگ»
تهیه و ترجمه: مستانه تابش
سریال «دروغ های کوچک بزرگ» براساس رمانی به همین نام نوشته لیان موریارتی ساخته شده است. این رمان در سال ۲۰۱۴ منتشر شد و به سرعت در لیست کتاب های پرفروش سال امریکا قرار گرفت.
شبکه کابلی اچ بی او امریکا در یک نبرد تمام عیار با نت فلیکس توانست امتیاز ساخت این سریال را براساس فیلمنامه ای از دیوید ای کلی به دست بیاورد.
فیلمبرداری این سریال پنج ماه طول کشید و هر روز چهار صفحه از کتاب فیلمبرداری می شد. این انتخاب ژان مارک والی، کارگردان سریال، بود که می خواست دروغ های کوچک بزرگ را مثل یک سریال تئاتر بسازد.
پخش این سریال به صورت رسمی از فوریه امسال، از کانال شو کیس استرالیا شروع شد و از ماه می به کانال اسکای آتلانتیک انگلستان رسید.
حضور نیکول کیدمن در این سریال توجه بسیاری از منتقدان را جلب کرد. سایت اینترنتی روتن تومیتوز که نقدهای سینمایی و تلویزیونی را بررسی می کند به این سریال ۸.۰۵ امتیاز از ۱۰ امتیاز موجود را داد. یکی از منتقدان در این سایت نوشته است که دروغ های کوچک بزرگ «به شدت اعتیادآور» است! در متاکریتیک نیز امتیاز سریال ۷۵ از ۱۰۰ است.
نیکول کیدمن در دروغ های کوچک بزرگ با زونی کراویتز هم بازی است و به تازگی اعتراف کرده که زمانی با پدر او لنی کراویتز، که یک نوازنده گیتار و خواننده راک مشهور امریکایی است، نامزد بوده است. نام هر دوی این بازیگرها در تیتراژ پایانی به عنوان تهیه کننده سریال آمده است.
ریس ویترسپون برای بازی در این سریال پیشنهاد بازی در فیلم سینمایی «کوچک سازی» را رد کرد. او قرار بود در این فیلم با مت دیمون هم بازی شود. نیکول کیدمن هم به خاطر تداخل برنامه فیلمبرداری این سریال نتوانست در فیلم «زن شگفت انگیز» بازی کند. این فیلم کمتر از یک ماه دیگر در امریکا اکران خواهدشد.
ریس ویترسپون و نیکول کیدمن در جریان فیلمبرداری این سریال آن قدر با هم صمیمی شدند که ریس خانه ای در شهر نشویل در همسایگی کیدمن خرید تا بیشتر بتوانند با هم معاشرت کنند.
با وجود این که داستان کتاب در شهری ساحلی در حومه سیدنی می گذرد، اما مکان وقوع ماجراهای سریال شهری در امریکاست و کیدمن هم تنها بازیگر استرالیایی است که در این فیلم حضور دارد.
- 16
- 3
ناشناس
۱۳۹۷/۱/۸ - ۱۳:۰۴
Permalink