دوشنبه ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
۱۴:۴۰ - ۲۴ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۵۶۷۳
فیلم و سینمای جهان

نگاهی به فیلم «زن عموی من ریچل»

ماجرای یک تردید عاشقانه

فیلم زن عموی من ریچل,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

به گزارش خبرگزاری صبا، «زن عموی من ریچل» به اندازه‌ای خوب است که شما با پایان فیلم آرزو می‌کنید ای کاش کمی بهتر بود. داستان فیلم به سال ۱۸۳۰ بازمی‌گردد، جایی که فیلیپ اشلی (با نقش‌آفرینی سام کلافلین) روی تصاویر به ما توضیح می‌دهد که چگونه در کودکی یتیم شده است و زمین‌داری با نام آمبروز (با نقش آفرینیِ خودِ سام کلافلین) او را به فرزندی قبول کرده است.

 

آمبروز که فرد ثروتمندی محسوب می‌شود، چندین زمین زراعی و چراگاه‌های بزرگ دارد و در محیطی کاملا مردانه فیلیپ را بزرگ می‌کند. دنیای این نجیب‌زاده بریتانیایی در حقیقت بهشتی است خشن و مردانه که پر است از اسب‌ها، صخره‌های کنار ساحل، مرگ و شعر.

 

راجر میشل ابتدای اثرش را با نماهایی چشم‌نواز از مناطق زراعی انگلیسی آغاز کرده است. جایی که ما باید به‌عنوان مخاطب باور کنیم که طی ۲۵ سال هیچ زنی در آن قدم نگذاشته است و تمام تفکرات شخصیت آمبروز و پسر‌خوانده‌اش به چگونگی گسترش ملک‌هایشان معطوف بوده است.

 

راجر میشل در حقیقت دورنمایی از طریقه بزرگ شدن فیلیپ به ما نشان می‌دهد که کمی غیرقابل‌باور است،گرچه توضیحات روی تصاویر که از زبان اول شخص بیان می‌شود کمی به باورپذیری مخاطبین کمک کرده است. در هر صورت در نیم ساعت ابتدایی فیلم «زن عموی من ریچل» طبیعت حرف اول را می‌زند. طبیعت که روی شیوه تفکری افراد حاضر در فیلم تاثیر گذاشته است و آن‌ها را به شخصیت‌هایی کاری و قوی مبدل کرده است. افرادی که برخلاف پیشرفت کاری و شغلی، هیچ تجربه‌ای در روابط عاطفی کسب نکرده‌اند.

 

در هر صورت زمانی که فیلیپ به سن ۲۵ سالگی می‌رسد، آمبروز مدتی است خانه را ترک کرده است و به ماجراجویی در سایر کشورهای اروپا می‌پردازد. او در نامه‌های متعددی که برای فیلیپ ارسال می‌کند جزئیات سفرها و احساساتش را برای وی شرح می‌دهد. یکی از نقطه عطف‌های احساسی جدید زندگی آمبروز که در نامه‌هایش بسیار پرقدرت به‌نظر می‌رسد، زنی با نام ریچل (با نقش آفرینی ریچل وایز) است.

 

این زن موفق شده است به مرور زمان تمام تفکرات آمبروز را به خود اختصاص دهد و در نهایت با وی ازدواج کند. ریچل که زنی انگلیسی- ایتالیایی است در نامه‌های ابتدایی آمبروز، همسری بسیار خوب و بی‌نقص معرفی می‌شود و در نامه‌های آخرین وی، زنی شیطان‌صفت لقب می‌گیرد.

 

فیلیپ با خواندن آخرین نامه‌های آمبروز نگران پدرخوانده‌اش می‌شود و در جلساتی با مشاور خانوادگیشان کندال (با نقش‌آفرینی ایان گلن) و دخترش لوئیس (با نقش آفرینی هالیدی گرینجر) نگرانی خود نسبت به تصاحب تمام اموال آمبروز توسط همسرش را ابراز می‌کند.

 

مدتی نمی‌گذرد که خبر مرگ آمبروز ابهامات زیادی را در دل فیلیپ به‌وجود می‌آورد. او زن عموی بیوه‌اش را دلیل اصلی مرگ عمویش آمبروز می‌داند و با تفکری منفی در انتظار دیدار با ریچل می‌ماند. با ورود ریچل به منطقه زندگی آن‌ها، همه چیز تغییر می‌کند. فیلیپ که مترصد درگیری و توهین به ریچل است، او را زنی تنها و زخم‌خورده می‌بیند که هنوز دل در گروی شوهر تازه فوت شده‌اش آمبروز دارد.

 

ریچل که برخلاف انتظارات رابطه خوبی با فیلیپ برقرار می‌کند، به او اطمینان می‌دهد که هیچ چشم‌داشتی به مال و اموال وی ندارد؛ این در حالی است که سرپرست و درواقع عموی فیلیپ، هیچ وصیت‌نامه جدیدی مبنی بر تغییر مالکیت اموال و داشته‌هایش از فیلیپ به ریچل را به رشته تحریر درنیاورده است.

 

تمام اموال آمبروز به صورت قانونی به فیلیپ می‌رسد و این در حالی است که این پسر ۲۵ ساله به علت شیوه پرورش یافتنش هیچ نیازی به مال و اموال احساس نکرده است و اکنون با دیدن وضعیت مالی متزلزل ریچل دچار شک و تردید می‌شود.

 

راجر میشل که فیلمنامه اثر را از رمان دافنه دو موریه اقتباس کرده است، موقعیت عجیب به‌وجود آمده را بسیار صحیح برای مخاطبین جا می‌اندازند. پسر جوانی که تا این لحظه از زندگیش تعریفی از رابطه عاطفی و عاشقانه ندارد، یک زن عجیب و غریب که با لبخندی همچون مونالیزا وارد زندگی او می‌شود و یک مرگ نابهنگام که حتی گمان می‌رود به‌صورت طبیعی رخ نداده و می‌تواند قتل باشد!

 

یکی از دلایلی که اثر میشل را جذاب می‌کند، نقش‌آفرینی خوب و تکنیکی ریچل وایز است. او با رفتاری مودبانه و چشم‌هایی مهربان وارد داستان می‌شود و در روزهای ابتدایی حضورش تنها نظاره‌گر تمام افراد املاک آمبروز است.مدتی بعد ریچل با تمام افراد املاک همسر سابقش ارتباطی دوستانه برقرار می‌کند، شیوه رفتاری وی به‌گونه‌ای است که از خدمتکار خانه تا مشاور اعظم و وکیل خانوادگی به او اطمینان می‌کنند.

 

ریچل وایز با هوشمندی توانسته است بیشتر وجوه شخصیتی کاراکتر ریچل را از طریق حرکات ظریف چهره‌اش به نمایش بگذارد و ما بیشتر با نقش‌آفرینی تکنیکی مواجه هستیم تا با بازی احساسی و برگرفته از متد اکتینگ.

 

مشکل اصلی این‌جاست که فیلم جدید راجر میشل مانند آثار کارنامه‌اش «ناتینگ هیل» و «شبنم صبح» در مرز ملودرام‌های عاشقانه حرکت می‌کند و البته بار کمدی آثار نام برده را ندارد. از سویی میشل که در کارنامه‌اش اثر درامی چون «مادر» را دارد با ارائه آثار جدی بیگانه نیست. اما «زن عموی من ریچل» قادر به حرکت کردن به‌سوی عمق نیست.

 

فیلم به‌شدت علاقه دارد از جزئیات مهم داستان عبور کند و تنها معمای موجودیت زنی با نام ریچل را بیان کند. ما از همان ابتدای کار با اثری مواجه هستیم که دهقان‌ها را شاد، تمام منظره‌های روستا را زیبا و امارت خانوادگی آمبروز را شکوهمند نشان می‌دهد. به این ترتیب است که شما در اکثر مواقع این حس را دارید که راجر میشل سعی دارد، برش‌هایی از داستان را برای مخاطب به تصویر بکشد و تمام ماجرا این نیست. همین رویکرد باعث شده است به‌جز شخصیت ریچل (که مشخصا مدیون بازی فوق‌العاده ریچل وایز است) تمام شخصیت‌ها و موقعیت‌های به‌وجود آمده در داستان، مصنوعی به‌نظر برسد.

 

ماجرا این‌گونه پیش می‌رود که فیلیپ پس از مدتی زندگی با زن عمویش در امارت بزرگ خانوادگیشان، متوجه وجوه مثبت زیادی در شخصیت وی می‌شود. او که شخصیتی کمک‌کننده دارد با دیدن مشکلات زندگی ریچل پس از مرگ عمویش، سعی می‌کند کمک‌های کوچکی از لحاظ مالی و جایگاه اجتماعی به او بکند. مشکل از جایی آغاز می‌شود که فیلیپ پس از مدت کوتاهی نه‌تنها به کمک‌های کوچک بسنده نکرده بلکه در حال بخشیدن جواهرات گران‌قیمت به ریچل است. این اتفاق باعث نگرانی اطرافیان وی از جمله مشاور خانوادگی آن‌ها یعنی دکلان می‌شود.

 

اخطارهای دکلان و دیگر وکیل‌ها در ادامه ماجرا معکوس عمل می‌کند و فیلیپ تصمیم می‌گیرد در روز تولد ۲۵ سالگی‌اش تمام اموالش را به‌نام ریچل کند! او که شیفته رفتارها و صمیمیت ریچل شده است، قصد دارد با این کار حق مطلب را در مورد این زن تنها به‌جا آورد و کاری که آمبروز انجام نداده را خود به سرانجام برساند.

 

این در حالی است که فیلیپ به‌تازگی دچار سردردهای مشکوکی می‌شود و حتی گاهی با وضعیت جسمانی ضعیفی روبه‌رو می‌شود که باعث بی‌هوش شدنش شده و ابهام‌ها در مورد به قتل رسیدن آمبروز را بیشتر می‌کند و...

 

فیلم «زن عموی من ریچل» با یک سوال کار خود را آغاز کرده و با یک سوال کار خود را به پایان می‌رساند، شیوه چیده شده داستان که شاید از ابتدای امر، قابل حدس است نمی‌تواند جذابیت بیشتری به کار اضافه کند و گاهی باعث سردرگمی مخاطبین می‌شود.

 

فیلم واجد لحظات بسیار موفق و تاثیرگذار است ولی این امر باعث پوشیده شدن ضعف‌های زیاد فیلمنامه‌ای و ساختاری‌اش نمی‌شود. هنگام طرح چنین معمای بزرگی بسیار سخت است که برخی از پرسش‌ها را بی‌جواب گذاشت و برخی از نقطه‌عطف‌ها را براساس یک اتفاق رقم زد. این نکته را می‌توان اساسی‌ترین مشکل «زن عموی من ریچل» در نظر گرفت.

 

با این احوال نقش‌آفرینی جانانه ریچل وایز در اثری که گویی مختص به او طراحی شده است، یکی از بهترین ویژگی‌های فیلم محسوب می‌شود که تماشای اثر را برای هر علاقه‌مند به سینمایی واجب می‌کند. وایز در حقیقت شخصیت کلیدی داستان است و نقش کلیدی‌اش تازه‌ترین اثر راجر میشل را از شکست نجات می‌دهد و باعث بالا رفتن عیار فیلم می‌گردد.

 

آرش واحدی

 

 

  • 17
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش