چند ماهی از تماشای حکایت ندیمه (The Handmaid's Tale) میگذرد، اما نوشتن درموردش را به تاخیر انداختم تا رمان منبع آن را هم بخوانم: اثر جایزهبرده و بسيار مشهور مارگارت اتوود که در سال ۱۹۸۶ منتشر شد. دوست داشتم کتاب را بخوانم و ببینم شباهت غریب فضای سریال به اوضاع سیاسی امروز جهان تا چه حد میتواند به داستانی برگردد که بیش از سی سال از انتشارش میگذرد.
بازتاب نوع نگاه داعش به دین و حکومت و نسبت آن با نوع نگاه ترامپ و تصور او از بستن مرزها به بهانهی پاسداری از مردم، و تصویر کانادا بهعنوان کشوری که آمریکاییهای تحتظلم به آن پناه میبرند (یادتان هست شب اعلام پیروزی ترامپ، تعداد آمریکاییهایی که در سایت مهاجرت کانادا فرم پر کردند آنقدر زیاد شد که سایت از کار افتاد؟!) همه آنقدر پررنگ در سریال دیده میشود که انگار داستان، همین تازگی نوشته شده است.
سریال حکایت ندیمه یکی از بهترین محصولات تلویزیونی امسال است. دنیای سرد و تیره و نامتعارفش را سرفرصت و با انسجام به تماشاگر معرفی میکند، داستان آیندهنگرانهی ترسناکش را با تعلیقی نفسگیر اما غیرهالیوودی تعریف میکند، اطلاعات جهان غیرعادیاش را با خست به تماشاگر میدهد، در تمام ده اپیزود، روایت یکدست و کنترلشدهای دارد و با انتخاب بازیگر فوقالعادهاش (مخصاصا الیزابت ماس در نقش آوفرد که با صورت بیحالتی که چشمهای درشت پرهراساش در آن جلبتوجه میکند، در یاد تماشاگر میماند)، موفق میشود این سریال شخصیتمحور را به اوج برساند.
آیندهای که سریال در آن میگذرد، آیندهی ترسناکی است که متاسفانه تصور آن چندان سخت نیست. اینکه بشر با پیشرفت تکنولوژی و آزمایشهای هستهایاش کار را بهجایی برساند که تولید مثل، این طبیعیترین و کهنترین اتفاق بشری را به امری دستنیافتنی تبدیل کند، برای ما که هر روزمان را با خبری جدید درمورد تأثیرات مخرب و شوم آلایندههای شیمیایی بر هوا و زمین و حیوانات و درنهایت، بدن بیزبان خودمان آغاز میکنیم، دور از ذهن نیست. اما وقتی چنین اتفاقی بیفتد، وقتی بچه داشتن تبدیل به یک امر نامعمول شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
عجیب است اگر یک گروه مسیحی متعصب با شعارهایش مردم را همراه خود کند و دنیای مدرن را مسبب این فاجعه بداند و کمکم کنترل آمریکا را در دست بگیرد؟ و بعد برای رسیدن به دنیای مطلوبش، برای کنترل مردمی که نگاه مدرن و روش زندگی آن در خونشان جاری است، دست به اقدامات خشونتآمیز، زننده و غیرانسانی شبهداعشی بزند؟
نه راستش، اینها هیچکدام دور از ذهن نیست. چیزی که عجیب است این است که خانم اتوود این داستان را سی و دو سال پیش نوشته و در آن نوعی از افراطیگری را تصویر کرده که ما امروز هم در ترامپ آن را میبینیم و هم در گروه داعش. اگرچه که پررنگ شدن نقش کانادا شیطنت سازندگان سریال بوده و اشارهای مستقیم به اوضاع امروز آمریکاییهای ناراضی از حکومت دارد.
حکایت ندیمه اولین داستان علمیخیالی است که من از یک نویسندهی زن خواندم. روایت داستان، اول شخص است و راوی، آوفرد، دختری است جوان که بههمراه هزاران دختر جوان دیگر، در این دنیای تغییرشکلداده، به اسارت گرفته شده است. آوفرد در فصلهای مختلف کتاب، این دنیا و همهی اتفاقاتی را که برایش میافتد، با بیانی کموبیش یکنواخت روایت میکند. گاهی به عقب میرود و تکههایی از پازل زندگی گذشتهاش را، پیش از آنکه مسیحیان تندرو حکومت آمریکا را در دست بگیرند، تعریف میکند.
دنیای این کتاب، همانطور که میشود از یک نویسندهی زن انتظار داشت، بیش از آنکه روی اتفاقات بیرونی تمرکز داشته باشد، روی افکار و احساسات ضدونقیض زنی تمرکز دارد که از یک طرف فرزندش را از او گرفتهاند و خودش را اسیر کردهاند، از طرف دیگر کسی را جز زندانبانهایش نمیشناسد و کمکم به این دنیای دفرمه و زشت خو میکند. شخصیتپردازی آوفرد، درآوردن این دوگانگی در شخصیت و افکارش، داستانپردازی و قصهگویی مینیمال داستان، ایدههای بکری که در یک آیندهی خیالی ترسیم میشود، حکایت ندیمه را تبدیل به یک اثر ادبی تکاندهنده و تأثیرگذار میکند. عناصری که اغلب در اقتباس تلویزیونی آن حفظ شده و بهاصطلاح، درآمدهاند.
اما کتاب حکایت ندیمه پایانبندی غیرمنتظره و بهنظرم، نهچندان دلچسبی دارد. یک پایان تقریبا باز، که حرف و پیامهایی واضح درش گنجانده شده است. رمان، همانطور که پیش از این اشاره کردم، بهجای اینکه پی اتفاقات عجیب و جهانبینی جدیدی برود که بر دنیای پساآیندهی رمان حاکم شده، روی شخصیت آوفرد میماند و در آن عمیق میشود و فقط در حدی به دنیای بیرون میپردازد که برای درک آوفرد لازم است، و همین تمرکز باعث میشود مخاطب یک پایانبندی مشخص برای چنین شخصیت مهمی را طلب کند.
فصل اول سریال حکایت ندیمه در دو سه اپیزود پایانی، فاصلهگیری از اتفاقات رمان را آغاز کرد. پایان فصل اول کموبیش شبیه به پایانبندی رمان بود و از آنجاکه فصل دوم سریال در حال ساخت است، میشود با قطعیت گفت که سریال قرار است مسیری متفاوت را، البته تحتنظر خانم اتوود، در پیش بگیرد.
پخش فصل اول حکایت ندیمه در ده اپیزود، پنج ماه پیش به پایان رسید.
توضیح: نام رمان اشاره به کتاب حکایتهای کانتربری دارد. جفری چاوسر در آن کتاب، هر حکایت را به نام شغل راوی آن حکایت نامگذاری کرده است: «حکایت شوالیه»، «حکایت کشیش»، «حکایت آشپز» و...
کوثر آوینی
- 14
- 4