چهارشنبه ۰۳ مرداد ۱۴۰۳
۱۲:۱۹ - ۱۶ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۴۲۵۳
فیلم و سینمای جهان

«ديترويت»، داستانی از تلاش سياه‌پوستان امريكا برای دسترسی به حقوق شهروندی

فیلم سینمایی ديترويت,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

يك «ندانم‌كاري» گاهي كبريتي مي‌شود براي انفجار يك بشكه باروت؛ حكايت سنگ انداختن ديوانه‌اي مي‌شود در چاه، كه صد عاقل هم نتوانند آن را درآورند. اين روزها كه همين داستان آشناي سنگ‌اندازي به شيشه آرامش شهرها تكرار شده، بد نيست دوباره فيلمي را به تماشا بنشينيم كه قصه‌اي مشابه البته با شخصيت‌هاي ديگر دارد.

 

چندي پيش و در ٥٠ سالگي وقايع خونبار تابستان ١٩٦٧ در ديترويت ايالت ميشيگان امريكا، فيلمي از خانم كاترين بيگلو با عنوان «ديترويت» به نمايش درآمد كه اين واقعه را يادآوري كرده است. چنين ماجرايي با ابعادي كم و بيش كوچك‌تر در طول نيم قرن اخير بارها تكرار شده؛ حداقل ما ايراني‌ها كه صداوسيماي‌مان يد طولايي در پوشش چنين خبرهايي دارد به ياد داريم همين چند وقت قبل در شهر فرگوسن ايالت ميزوري چه آتشي از قتل يك جوان سياهپوست به دست پليس امريكا برپاشد و اين آتش به شهرها و ايالت‌هاي ديگر هم رسيد.

 

داستان دستيابي سياهان امريكا به حقوق شهروندي، مثنوي هفتاد هزار من كاغذ است كه تقريبا با آن آشنايي داريم. هنوز هم نوادگان برده‌داران، رنگين پوستان اين كشور را با همان چشم آبا و اجداد خود مي‌بينند و براي جبران حضور ٨ ساله يك امريكايي آفريقايي‌تبار در كاخ سفيد، يك «فكل زري» سرمايه‌دار را به رييس‌جمهوري انتخاب مي‌كنند كه از كاراكترهاي وحشي «كلبه عمو تم» يك شلاق كم دارد.  خانم بيگلو براي روايت وقايع ديترويت، خود را به دردسر نينداخته تا ريشه‌هاي اين خشونت را نشان دهد؛ اينكه چگونه بشكه‌هاي باروت خشم در طول سال‌ها براثر تبعيض در شهري صنعتي كه بزرگ‌ترين كارخانه‌هاي ماشين‌سازي را داشت، در روح و جان مردم جمع شده است. او كار خود را ساده كرده و با پس‌زمينه قرار دادن ماجرا، جزئي كوچك از واقعه را براي روايت انتخاب مي‌كند.

 

قصه فيلم و شروع واقعي وقايع ديترويت از دستگيري شركت‌كنندگان در يك مهماني شبانه توسط پليس آغاز مي‌شود. خود فيلم حتي به اين موضوع به درستي نمي‌پردازد كه چرا پليس خبرچين خود را داخل مهماني فرستاد تا مهمانان را دستگير كند اما به جاي پرداختن به اين ندانم‌كاري، پاي بخت و اقبال را به ميان مي‌كشد. اگر در پشتي ساختمان باز مي‌شد و پليس حدود ٨٠ دختر و پسر جوان كه به صورت مختلط در حال پايكوبي و مصرف مشروبات الكلي قاچاق بودند را از همان كوچه به كلانتري هدايت مي‌كرد، ديگر لازم نبود جلوي چشم بروبچه‌هاي خلاف، از وسط خيابان آنها را سوار ون‌هاي سياه خود كند. اهالي شر و شور محله هم كه متوجه مي‌شوند حواس پليس فقط به دستگيري شركت‌كنندگان در پارتي شبانه است، يكراست سراغ قفل و شيشه نزديك‌ترين فروشگاه مي‌روند و بي‌توجه به زنگ دزدگير مغازه، ويترين آن را پايين‌ مي‌آورند. شعله آشوب اين گونه روشن مي‌شود.

 

صحنه‌هاي بعدي مستندگونه و با استفاده از فيلم‌هاي خبري آن زمان پيش مي‌روند. آشوب و غارت گسترده‌تر مي‌شود و علاوه بر نيروهاي پليس ايالتي، تانك‌هاي ارتش خيابان‌هاي ديترويت را قرق مي‌كنند. صحنه‌هايي كه در اين قسمت از فيلم مي‌بينيم هم بيشتر نمايانگر دزدي و غارت سياهپوستان از فروشگاه‌هاست و خبري از اعتراض‌هاي مدني از جنس راهپيمايي‌هاي مارتين لوتركينگ نيست.  ديترويت، قهرمان اصلي ندارد و «متل الجريز» كاراكتر محوري است. براي رسيدن به اين كاراكتر مهم، روايت فيلم، بيننده را با چند جوان سياهپوست آشنا مي‌كند كه آشوب‌هاي خياباني، اجراي موسيقي آنها را به هم مي‌زند و بگير و ببندهاي نيروهاي انتظامي‌، دو نفر از اعضاي گروه را به متل مي‌كشاند.

 

 آشنايي آنها با دو دختر سفيدپوست و چند جوان آفريقايي تبار ديگر در متل، قصه را براي رسيدن به نقطه دلخواه كارگردان پيش مي‌برد. ازسوي ديگر بيننده فيلم، علاوه بر چند شخصيت فرعي، پليس جوان اما خشن و نژاد پرستي را مي‌شناسد كه از پشت به يك مرد سياهپوست شليك مي‌كند؛ آن هم فقط براي سرقت چند قلم خوراكي از يك مغازه غارت‌زده. يك ماجراي پيش‌پا افتاده، اين دو گروه را در متل به هم مي‌رساند و از اينجا بخش اصلي فيلم شكل مي‌گيرد.

 

در تقابل خير و شر هاليوودي، آن گونه كه از اغلب فيلم‌هاي خانم بيگلو برمي‌آيد اين است كه او به رابطه گرگ و بره بيشتر تمايل نشان مي‌دهد. در ديترويت نيز با چنين منطقي مواجهيم. انگار اين معصوميت و سكوت بره‌هاست كه گرگ قصه را درنده‌تر مي‌كند. جالب اينكه در اين فيلم آنكه بايد نقش سگ گله را داشته باشد خود به سراغ دريدن بره‌ها مي‌رود و از سوي ديگر همقطارانش كه مي‌توانند مانع وي باشند، او را در اين بازي كمك كرده يا بي‌تفاوت از كنار آن مي‌گذرند؛ حتي سرجوخه سياهپوستي كه در فيلم مي‌بينيم، مقابل بدرفتاري‌ها و شكنجه جوانان سياهپوست به دست پليس نژادپرست، سكوت مي‌كند.

 

اگرچه اين انفعال در مقابل خشونت چه ازسوي قربانيان و چه ازسوي ديگر نيروهاي نظامي و انتظامي در اين فيلم به نمايش گذاشته مي‌شود اما بازهم به ريشه‌هاي اين انفعال پرداخته نمي‌شود. چرا جوانك پليس با حس مالكيت نسبت به شهر و رنگين‌پوستاني كه ٨٠ درصد جمعيت ديترويت را تشكيل مي‌دهند، برخورد مي‌كند و چرا ديگران نسبت به اين مالكيت اعتراضي ندارند. يكي از جوانان سياهپوست قبل از اينكه ماجراي ورود پليس به متل آغاز شود در دورهمي خودشان مي‌گويد: «وقتي سياهي انگار مثل اينه كه مستقيم يه اسلحه توي صورتت نشونه رفته باشن... اونا دوست دارن اين جوري خودشون رو نشون بدن؛ خونه من، ماشين من، خيابون من. اين‌جوري مي‌تونن همه‌چيز رو ازت بگيرن.»

 

در مقابل اين حس مالكيت، رفتار توام با نفرت از رنگين‌پوستان ديده مي‌شود. سياهاني كه مي‌خواهند در دل پليس‌ها ترس بيندازند و پليس‌هايي كه مي‌خواهند با ترساندن، از زير زبان دستگيرشدگان حرف بكشند؛ و اين دوگانه ترس و نفرت است كه جنايت   مي‌آفريند. بخش پاياني فيلم اين انفعال را به دستگاه قضايي امريكا تعميم مي‌دهد. «ديترويت» گرچه سعي دارد با نمابرداري‌هاي خود حس تماشاي يك مستند به بيننده بدهد اما ناگفته‌هاي پرونده متل الجريز كه حاصل انفعال سيستماتيك است راوي را ناچار مي‌سازد در انتها به بازسازي قصه خود اعتراف كند. اگراين فيلم را تا حالا نديده‌ايد مي‌توانيد آن را در بساط دي‌وي‌وي فروش‌هاي كنار خيابان پيدا كنيد يا فيلم ديترويت را با كمترين جست‌وجو و بالاترين كيفيت و بهترين زيرنويس در اينترنت پيدا كنيد، البته اگر اين روزها نفس اينترنت بالا بيايد.

 

 

 

 

 

etemadnewspaper.ir
  • 14
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش