دوشنبه ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
۰۸:۰۹ - ۰۴ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۰۹۴۵
فیلم و سینمای جهان

فیلم‌های برتر قرن تا همین امروز

فیلم‌های برتر قرن,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

همه ساله فیلم های سینمایی فراوانی در سبک های گوناگون ساخته می شوند. فیلم هایی که انواع خوب شان در نهایت درک هر چه بهتر انسان از خود و جهان پیرامونش را حاصل می آورد؛ و البته در انواعی دیگر علاوه بر این هدف متعالی؛ از واقعیت های تلخ زندگی بشر پرده برداشته شناخت جدیدی را برای او به ارمغان می آورد...

اما این را نیز باید گفت که فیلم های خوب، صرف‌نظر از ژانر و خط روایتی که کارگردان‌های شهیر تاریخ برای بازگویی داستان های موردنظرشان انتخاب کرده اند، برخی از فیلم های سینمایی با اقبال بیشتری همراه بوده و در طول سالیان متمادی، همچنان در رأس توجه مخاطبان قرار داشته اند. شمار این فیلم های بی بدیل کم نیست. مطلب زیر نگاهی دارد به شماری از این بهترین ها که از ابتدای قرن حاضر تا همین امسال روی پرده آمده اند...

 

ممنتو

ممنتوی کریستوفر نولان یک معمای بدون نقطه ضعف از زندگی مردی به نام لئونارد شلبی (گای پیرس) است که حافظه کوتاه‌مدت خود را از دست داده و با کمک یادداشت‌ها، خالکوبی‌ها و عکس‌هایش سعی می‌کند کسی که همسرش را کشته است، پیدا کند و انتقام بگیرد. این فیلم نئو نوآر و روانشناسانه به‌گونه‌ای ظریف و دقیق ساخته شده که کمتر فیلمی توانسته از ساختار آن کپی کرده و درنهایت موفق شود.

 

این فیلم مملو از فریب‌کاری‌های عمدی کارگردان است تا ما (بیننده) نیز همچون قهرمان داستان در ابهام و تاریکی حاصل از بی‌خبری بمانیم.

 

در این فیلم سعی شده تا غیرقابل اعتمادبودن حافظه و گرایش به خودفریبی انسان به‌ تصویر کشیده شود. همزمان نوعی هراس از جرم و جنایت احتمالی را نیز در ذهن بیننده ایجاد می‌کند.

 

ممنتو شامل سکانس‌های سیاه و سفید با روایت خطی و همچنین سکانس‌های رنگی است که وقایع از آخر به اول در آنها روایت می‌شود. در آخر داستان هم این دو نوع روایت‌ به هم پیوند می‌خورند. همچنین گفتنی است که این فیلم نولان مورد تحسین منتقدان قرار گرفته و در فهرست یکصد فیلم برتر تاریخ ثبت شده است.

 

پنهان میشائیل‌هانکه‌

تمامی فیلم‌های میشائیل‌هانکه اتریشی قصد شکارکردن ذهن بیننده را دارند. فیلم پنهان او روایتگر زندگی آرام یک خانواده فرانسوی است که به واسطه فیلم‌های ویدیویی نامعلومی که دریافت می‌کنند، تحت‌تأثیر قرار گرفته و به آشفتگی و بی‌اعتمادی می‌گراید.

 

نمای آغازین فیلم، چشم‌انداز بیرونی خانه‌ای در خیابانی فرعی در پاریس را به ما نشان می‌دهد و بیننده شاهد اتفاقاتی روزمره در خیابان است، اما پس از چند دقیقه متوجه می‌شود که این صحنه در واقع یک فیلم ضبط‌شده است که «آن» و «ژرژ» درحال تماشای آن هستند. این زوج به هیچ عنوان نمی‌دانند که چه کسی این فیلم را گرفته و به چه منظوری آن را برایشان ارسال کرده است!

 

تأکید اصلی این فیلم دلهره‌آور و گیج‌کننده که بسیار اثرگذار آغاز می‌شود، این است تا به بیننده نشان دهد یک واقعیت ساده که «کسی درحال پاییدن ماست» تا چه اندازه می‌تواند موجب آشفتگی و ایجاد مشکل در زندگی انسان‌ها بشود.

 

این زوج به دنبال دریافت فیلم‌های بیشتر، با سوالات و مشکلات لاینحل بیشتری مواجه می‌شوند. تضادهای داخلی و بیرونی، احساس گناه فردی و گروهی مسائلی است که‌ هانکه به واسطه آنها شما را با فردی آشنا می‌کند که با جرم و جنایات خود و پیشینه تاریخی کشورش مواجه است.

 

با این‌که روبه‌روشدن با مجید پس از ۴۰‌سال این فرصت را به ژرژ می‌دهد، تا اشتباهات کودکی خود را اصلاح کند اما این مرد در مواجهه دوباره با فردی که در گذشته به او بدی کرده، از پیله کینه و خشونت بیرون نمی‌آید. گفتنی است که مجید یک فرد الجزایری است که دولت فرانسه در گذشته به کشتار مردم سرزمینش پرداخته بود.

 

هتل بزرگ بوداپست

هتل بزرگ بوداپست، خداحافظی قرن ۲۱ به قرن گذشته است. داستان فیلم از امروز به‌ سال ۱۹۸۵ بعد به ۱۹۶۸ و در آخر به سال ۱۹۳۲ میلادی بازمی‌گردد؛ جایی که مدیر یک هتل بسیار معروف اروپایی به نام گوستاو (رالف فاینس) ما را به دنیایی فانتزی وارد می‌کند. وی در تلاش است تا آرامش هتل را در خلال جنگ حفظ کند، اما در پی درگذشت بانوی مُسنی به نام مادام دی (تیلدا سویینتون) که رابطه بسیار خوبی با گوستاو داشت، پلیس به گوستاو برای قتل این خانم مظنون می‌شود.

 

گفتنی است که در فرم روایت داستان هتل بزرگ بوداپستِ «وس آندرسون» از جابه‌جایی زوایای دید به‌عنوان ابزاری برای حرکت در تاریخ استفاده شده است. هر قدر فیلم بیشتر در گذشته پیش می‌رود، سکانس‌ها رنگ‌های زنده‌تر و درخشان‌تر پیدا کرده و شخصیت‌های داستان، فانتزی‌تر می‌شوند.

 

به‌طورکلی، «هتل بزرگ بوداپست» را می‌توان نمونه بارز یک اثر هنری دانست. وس اندرسون با این فیلم ثابت کرد که می‌شود با دوری از ابتذال و درک فضای هنری، یک فیلم کمدی زیبا و جذاب ساخت.

 

مد مکس جاده خشم

جرج میلر با «مکس دیوانه: جاده خشم» یک بلاک‌باستر مدرن است. مد مکس همان‌طور که از نامش پیداست، یک اکشن جنون‌آمیز اما خارج از قاعده ژانر اکشن به حساب می‌آید که نمونه آن پیش از این ساخته نشده است.

جرج میلر با این‌که خشونتی عریان و افسارگسیخته را در این فیلم به تصویر می‌کشد اما این نمایش نه‌تنها منزجرکننده نیست، بلکه به دلیل فرم فانتزی که دارد، بسیار مورد توجه بیننده قرار می‌گیرد.

 

داستان فیلم پسارستاخیزی «مکس دیوانه: جاده خشم» در آینده اتفاق می‌افتد. جایی که منابع طبیعی درحال نابودی و زمین درحال تبدیل‌شدن به بیابانی بی‌انتهاست که نسل بشر را به ورطه نابودی می‌کشاند. همچنین هرج‌ومرج همه جا را فرا گرفته و گروه‌های یاغی حکمفرمای منطقه شده‌اند.

 

مکس با بازی تام‌ هاردی پس از دستگیری، به‌عنوان بانک خون برای یکی از اعضای گروه بچه‌های جنگ به نام نوکس (نیکلاس هولت) تعیین می‌شود. با این‌که انتظار می‌رود سرنوشت تلخی برایش رقم بخورد اما عصیان و شورش زنی به نام فیریوسا (شارلیز ترون) با همکاری پنج همسر جوئی (پادشاه) باعث می‌شود تا داستان به گونه‌ای هیجان‌انگیز رقم می‌خورد.

 

روبان سفید

«یک گروه از کودکان در سکوت و به‌طور دسته‌جمعی به انجام جنایت می‌پردازند.» با قراردادن موقعیت داستان در یکی از روستاهای شمال کشور آلمان در ماه‌های پیش از جنگ جهانی اول، ‌هانکه نه‌تنها بی‌گناه‌بودن و معصومیت کودکان را به چالش کشیده، بلکه دقیقا عکس این باور را نمایش داده است.

 

یکی دیگر از شاهکارهای این کارگردان اتریشی، حکایت کشیش سختگیری در یک دهکده کوچک است که با بستن روبان سفیدی بر دست‌های فرزندانش می‌کوشد تا به آنها یادآوری کند تا پاکی و معصومیت خود را هرگز فراموش نکنند.

 

اما فیلم، نمایش معصومیت نیست، بلکه فقدان معصومیت را به تصویر می‌کشد؛ چراکه وقتی کودکان با ناملایمتی‌ها و عدم توجه و محبت از سوی بزرگان اجتماع روبه‌رو هستند، مجبور به احترام ظاهری می‌شوند. این امر سبب بروز آسیب‌های جدی‌تر در دوران بزرگسالی می‌شود. ‌هانکه در این اثر خود به مسائل جنسی و آزار جنسی کودکان و زنان اشاره‌های زیادی دارد.

 

گفتنی است که این فیلم درام، برنده جایزه نخل طلای شصت‌ودومین دوره جشنواره فیلم کن شد.

 

هزارتوی پن

آیا سالی پربارتر و میمون‌تر از ۲۰۰۶ برای «گیرمو دل تورو» وجود دارد؟ او با ساخت این فیلمِ فانتزی تاریک به زبان اسپانیایی توانست نظر مثبت منتقدان و تماشاگران بسیاری را در سراسر جهان از آن خود کند. به‌طوری که در جشنواره کن، این فیلم پس از پخش با ۲۰دقیقه تشویق حاضران همراه شد.

 

هزارتوی پن، نامزد ۶ جایزه اسکار ازجمله اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان بود که درنهایت موفق شد سه جایزه را به دست آورد. فیلم همچنین برنده جوایز بفتا و «گویا» (معادل اسپانیایی اسکار) شده است.

 

این فیلم برخلاف نامش، لایه‌های چندان پنهان و تودرتویی ندارد. قصه‌ای سرراست و ساده که شاید بارها نظیرش را شنیده، خوانده یا دیده باشیم. اما «دل تورو» فیلم را با جملاتی از عالم پریان شروع کرده و ناگهان بیننده را در میانه واقعیتی خشن و وحشیانه از جنگ‌های داخلی اسپانیا رها می‌سازد.

 

داستان فیلم در مورد دختر ۱۲ساله‌ای موسوم به اوفلیا (ایوانا باکرو) است که با مادر باردار و ناپدری‌اش، یک نظامی فاشیست در زمان جنگ‌های داخلی دوران ژنرال فرانکو، دیکتاتور اسپانیا زندگی می‌کند. او روزی حشره‌ای شبیه یک پری می‌بیند که او را به یک «هزارتو» اسرارآمیز هدایت می‌کند که به دنیای زیرزمینی ختم می‌شود.

 

٤ ماه، ۳ هفته و ٢ روز

یک صحنه، یک کات و بدون موسیقی. فیلم درام و دلهره‌آور رومانیایی به کارگردانی کریستین مونگیو در ‌سال ۱۹۸۷ و در زمان حکومت دیکتاتوری نیکولا کاشنکو و فضای رعب و وحشت حاکم بر آن کشور جریان دارد. دانشجویی به نام اوتلیا (آناماریا مارینکا) می‌خواهد به دوستش، گابیتا (لورا واسیلیو) کمک کند که سقط جنینی غیرقانونی را انجام دهد. ریسک بزرگی که اگر به آن پی ببرند، محکوم به زندان می‌شوند و حال آنها مجبورند که این کار را از طریقی نامناسب و غیرقانونی انجام دهند. همه اتفاق‌های این فیلم در یک روز دلخراش به وقوع می‌پیوندد و تأثیر این وقایع به‌حدی است که بیننده را به‌گونه‌ای در حالت تعلیق نگاه می‌دارد.

 

مونگیو فیلمش را به شیوه‌ای بسیار صریح و روان نشان می‌دهد، به‌طوری‌که در بیشتر اوقات دوربین در جایی ثابت است و تنها مشاهده می‌کند، اما کاملا خوش‌ساخت و دیدنی است. این فیلم در جشنواره فیلم کن ۲۰۰۷ برنده نخل طلایی شد.

 

زودیاک

دیوید فینچر این فیلم معمایی را براساس کتابی با همین نام به قلم رابرت گری‌ اسمیت ساخته است. او که همه فیلم‌هایش نشانی از یک وسواس فکری دارند، در زودیاک سعی کرده نگاهی موشکافانه به جنایت و قتل داشته باشد.

 

داستان این فیلم در مورد قاتلی است که پسر و دختری را در خودروشان کشته‌ است و به روزنامه سان‌فرانسیسکو کرونیکل نامه می‌فرستد و خود را به‌عنوان قاتل معرفی می‌کند.

 

زودياك براساس جنايات خوفناك زودياك در كاليفرنيا ساخته شده است. قاتل كه هرگز دستگير نمی‌شود، با بخشندگی سرنخ‌های فراوانی را براي يك شرلوك هولمز احتمالی فراهم می‌كند كه در اتاقش بنشيند و آنها را پیگيری کند. اما اينجا تنها كسي كه به اندازه كافی كله‌شق است و سماجت دارد، يك كاريكاتوريست است كه با كنار هم نهادن اين سرنخ‌ها، مدارك متقاعدكننده‌ای عليه كسی كه شايد گناهكار باشد به دست مي‌آورد.

 

جایی برای پیرمردها نیست

بهترین فیلم برادران کوئن تمام عناصر یک فیلم هیجان‌انگیز را داراست و فیلم یک مطالعه شخصیتی است و نشان می‌دهد که چطور مردم با مردی بسیار بد، دیوصفت و بی‌احساس معامله می‌کنند. چیگور مردی بسیار خطرناک است و بعضی وقت‌ها مسخره هم به نظر می‌رسد.

 

جایی برای پیرمردها نیست، برپایه رمانی با همین نام از کورمک مک‌کارتی، نویسنده آمریکایی و به کارگردانی جوئل و اتان کوئن است.

 

«آنتون چیگور» (باردم) قاتل بی‌رحمی است که هر کسی را که سر راهش قرار بگیرد، می‌کشد و به دنبال «ماس» و چمدانی است که حاوی دو‌میلیون دلار پول نقد است و متعلق به قاچاقچیان مواد مخدر بوده است.شخصیت‌پردازی این فیلم عالی است و هیجان و داستان آن تا آخر بیننده را با خود همراه می‌کند.

 

 جدایی نادر از سیمین

درام پیچیده، دردناک و جذاب اصغر فرهادی به گفته نیک جیمز سردبیر سایت‌اند ساوند، فیلمنامه‌ای هیچکاکی‌‌مانند دارد. فیلمنامه‌ای که بیننده را دایما گول ‌می‌زند و بعد غافلگیر می‌کند و مدام مسائل اخلاقی پیچیده‌ای را مطرح می‌کند، به‌طوری که شما هیچ‌وقت نمی‌فهمید مقصر چه کسی بوده‌ است!

 

در هر صحنه از این فیلم پیچ‌وتاب بر سر جزییات سرنوشت‌ساز داستان و معماهای اخلاقی آن را تجربه می‌کنیم و حتی برای لحظه‌ای مجال آن را نداریم که خودمان را در کنار تنها یکی از چهره‌های فیلم قرار دهیم و صرفا از او حمایت کنیم.

 

این فیلم محصول‌ سال ۱۳۸۹ است و برنده اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی‌زبان در‌ سال ۲۰۱۲ شد.

 

درخشش ابدی یک ذهن پاک

خاموشی و فراموشی؛ فراموش کردن و به یاد آوردن هنرهایی هستند که تنها نوابغ و دیوانگان به‌درستی از عهده آنها برمی‌آیند.

 

این موضوعی است که در فیلم رمانتیک و علمی - تخیلی «درخشش ابدی یک ذهن پاک» به آن پرداخته شده است.

چارلی کافمن و میشل گوندری در همکاری مشترک فیلمی ساخته‌اند که بر مبنای یک نگاه خاص به حافظه بنا شده است: هر خاطره یعنی یک نقطه نورانی در مغز. با این حساب، خاموشی نقطه نورانی یعنی فراموشی.

 

داستان فیلم از این قرار است: ابتدا کلمنتاین و سپس جول آگاهانه تصمیم به پاک کردن خاطرات مشترکشان می‌گیرند، اما حتی بعد از فراموشی یکدیگر، مجددا به سمت هم کشیده شدند زیرا لکه نوری که در قلب آنها روشن شده بود، درخششی ابدی داشت.

 

این فیلم از سوی بسیاری از جشنواره‌ها، مراسم فرهنگی، انجمن‌ها و موسسات مورد تحسین قرار گرفته‌ و جوایز زیادی نیز کسب کرده است.

 

پسرانگی

شاهکار قرن ۲۱ بخش بزرگی از قرن ۲۱ را گرفت تا ساخته شود. بیش از یک دهه، ریچارد لینکلیتر به شخصیت‌پردازی میسون (الار کولترین) پرداخت. ساخت این فیلم در تابستان ۲۰۰۲ شروع و در اکتبر ۲۰۱۳ به پایان رسید. «پسرانگی» مانند این است که از درون دریچه‌ای به جزییات خصوصی زندگی دیگران سرک بکشیم.

 

کارگردان به‌طور مداوم در یک دوره دوازده‌ساله با فیلمبرداری از الار کولترین که از کودکی به بزرگسالی می‌رسد، فیلم خود را ساخته است. وجه تمایز این فیلم در این است که زمانی که در واقعیت سپری می‌شود با زمان سپری شده روی پرده سینما برابر است.

 

شهر اشباح

به‌سختی می‌توان اولویت یا برتری بین انیمه‌های جذاب استودیو جیبلی قایل شد. اما‌هایائو میازاکی از عهده این کار به‌خوبی برآمده است. این کارگردان ژاپنی توانسته با ساخت انیمه‌ای در سبک خیالپردازی و درام، پردرآمدترین فیلم در تاریخ سینمای ژاپن را از آن خود کند. او یکی از برترین مولفان دنیای انیمه و در کل دنیای تصویرسازی‌های سینمایی است.

 

«شهر اشباح» روایتی بشدت شیرین، پرکشش، عمیق و جدی دارد و می‌توان آن را دریایی از نمادپردازی‌های شگفت‌انگیز و دنیایی پر شده از مفاهیم فلسفی دانست.

 

داستان فیلم در مورد دخترکی ١٠ساله به نام چیهیرو اوگینو است. او با والدینش آکیو و یوکو تازه به شهری جدیدی نقل مکان کرده‌اند و چیهیرو از این جابه‌جایی ناراضی است. آنها که با ماشین درحال حرکت هستند، راه خانه جدید را گم کرده و سر از تونلی در جنگل درمی‌آورند. پس از پیاده شدن و گذر از این تونل به دلیل کنجکاوی، آنها وارد مکانی سرسبز و آرام می‌شوند که در اصل گرمابه و استراحتگاه خدایان و ارواح دین ژاپنی شینتو است.

 

خون به پا خواهد شد

پانزده دقیقه ابتدایی خون به‌پا خواهد شد پل توماس اندرسون، بدون هیچ دیالوگی صحنه‌هایی از تلاش دانیل را در‌ سال ۱۸۹۸ نشان می‌دهد که برای یافتن طلا و نقره با زحمت زمین را می‌کَند اما در کمال ناباوری به نفت می‌رسد.

دانیل پلین ویو (دی لوئیس) فردی جامعه‌گریز، منزوی و متعصب است که مصمم شده تا به هر شکل ممکن از گذشته و حتی خانواده و نزدیکانش فاصله بگیرد و فقط گوشه عزلتی برای خود اختیار کند. هر تجربه بد، او را خشن‌تر می‌کند تا جایی‌که دیگر از رنجاندن فجیع ناسپاسان و کشتن ریاکارانی که به سراغش می‌آیند، ابایی ندارد و فیلم پایان خونینی پیدا می‌کند.

 

خون به پا خواهد شد، صحنه‌هایی از ترس و تلخی و بیم، صحنه‌هایی از بی‌قراری و حیله‌گری، لحظه‌هایی نجواکننده و پایانی عجیب که فیلم خواستار آن است را در پی دارد.

 

 در حال و هوای عشق

وونگ کار وای بدون‌ شک یکی از ایده‌آلیست‌گراترین سینماگران جهان است، اما او با ساخت ژرف‌ترین اثر خود یعنی درحال و هوای عشق توانست راوی نوعی نگاه شرقی به مقوله عشق باشد. پس از دیدن فیلم، با حسی رمانتیک و عاشقانه سرگردان خواهید شد که شاید پیش از آن هرگز در دنیای سینما آن را تجربه نکرده باشید.

 

این شاهکار هنگ‌کنگی، روایتگر زن و مردی است که همسران خیانتکار دارند اما در قلب خود، عاشق هم شده‌اند و در جدال عمیق هستند تا شبیه همسران خود نباشند. این دو عاشق که دیوانه‌وار همدیگر را دوست دارند، بدون هرگونه تماس جسمانی فقط اوقات خالی خود را با هم سر می‌کنند.

 

فیلمبرداری منحصربه‌فرد، لباس و صحنه‌ها که با دقت انتخاب شده‌اند، همگی دست در دست هم یک ملودرام عاشقانه بی‌نظیر را رقم زده‌اند.

 

جاده مالهالند

دیوید لینچ با فیلم نئو نوآر و معمامی بی‌نظیر خود، عناصر فراواقعی را با ظرافت فوق‌العاده‌ای در کنار هم چیده تا یک اثر ماندگار رقم بخورد.

 

جاده مالهالند به پردازش سرکوب عذاب وجدان در بشر می‌پردازد، کما این‌که در طرف دیگر داستان، فساد موجود در‌ هالیوود را نیز نشانه می‌رود و وضع بازیگر و کارگردان و کلا هنرمندان در ستیز با سرمایه‌داران و صاحبان کمپانی‌های بزرگ و بی‌عدالتی موجود را نمایان می‌کند.

 

در اين فيلم نبايد به دنبال داستان خطی و رابطه منطقی بين شخصیت‌ها باشیم چون موضوع كاملا برعكس تصوير شده است. از سوی ديگر، آثار لينچ آميزه‌ای از رويا و حقيقت هستند و كاربرد مجاز براي پيشبرد داستان و شايد گره‌گشايي‌های از پيش امتحان شده بيشتر نمود دارد.

 

فيلم در يك جمع‌بندی؛ نقد انسان و اميال شيطانی اوست. انسانی كه هميشه از موقعيتش راضی نيست و به عوامل بيرونی و دروني چنگ می‌اندازد تا در مسيری كه جاده مالهالند نام دارد و چيزي جز يك بن‌بست فطری نيست به آرزوهای خويش دست پيدا كند.

 

فروغ بیداری

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 17
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش