قریب به سه دهه از زمانی که نیکپارک مرد شاخص سازمان انیمیشنی آردمن اقدام به ارائه نخستین فیلم کارتونی پرطرفدار والاس و گرومیت بهنام «روزبزرگ گردش تفریحی» کرد، میگذرد و از آن زمان تا بهحال طبعاً تغییراتی عظیم در شیوههای تولید انیمیشنها منجمله روش استاپ فریم به وجود آمده است. کاری که اینک متخصصان انیمیشنهای رایانهای انجام میدهند، چیزی در حد جادو و اعجازهای باورنکردنی است.
همین تغییرها و پیشرفتها است که نیک پارک را بهفکر تولید فیلم اخیرش به نام «بشرنخستین» انداخت؛ چنین فیلمی یک کمدی از مکتب اصیل و قدیمی فیلمسازی و یک اثرهنری سنتگرا درباره ریشهها و مناسبات فوتبال و چگونگی پیشتازی و نحوه مشارکت بشر اولیه و یک مرد غارنشین بهنام دوگ (با صدای ادی ردماین) در مهمترین مسابقه عصر ما قبل تاریخ است. البته نیک پارک بهرغم بهرهوری از دوربینهای دیجیتال و بسیاری از وسایل مدرنی که پیشتر هرگز خواب آن را هم نمیدید، از روشهای سنتی هم در تدوین و ارائه کارتون جدیدش غافل نمانده و از اصول و حربههایی استفاده کرده که شهرت و اعتبار آردمن بر پایه آن بنا نهاده شده است.
در این راستا قیاس «بشر نخستین» با «دزداندریایی، گروه خلافکاران» سختتر و بیهودهتر میشود زیرا آن فیلم مثل سایر فیلمهای بهشدت متکی بر جلوههای بصری بسیار پیشرفته، خط و فضایی کاملاً متفاوت دارد و از اسلوبهایی مجزا بهره میگیرد. در نهایت و با توضیحات فوق با کارتونی مواجه هستیم که با شیوه استاپ موشن و البته گریزهایی به روشهای مدرنتر و افراطیتر هم خط داستانی مورد نظر را به بهترین شکل عرضه میدارد و هم در یک قالب کمدی سهل الوصول از شیرینیهای زندگی و تفریحات سالم آن (فوتبال) میگوید.
در آستانه جام جهانی
حتی زمان اکران این فیلم (در آستانه جام جهانی ۲۰۱۸) نیز به گونهای تنظیم و اجرا شده که سازندگان فیلم بیشترین بهره را از این موقعیت ببرند و به لطف داغتر شدن فزاینده فوتبال و هیجانات آن، به توجهی فزونتر و فروشی هرچه بیشتر نایل شوند. موضوع فیلم نیز جذابیتهای ویژه خود را دارد و بر میزان علاقه به آن میافزاید زیرا از کوشش تیمی متکی بر غارنشینان و انسانهای دارای امکانات بدوی برای غلبه بر تیمی در میدان فوتبال سخن میگوید که از انسانها و امکانات بسیار پیشرفتهتر بهره میگیرند. البته در امریکا و کانادا که فوتبال یعنی سوژه اصلی این فیلم طرفداران زیادی ندارد، فروش چشمگیری برای این فیلم و لایونزگیت که توزیع آن را در امریکای شمالی انجام داده، شکل نگرفته است اما همان نیز کافی بوده و در اروپای دلباخته فوتبال آماری بالاتر به ثبت رسیده است.
جدی در دل شوخی
کاراکترهای«بشر نخستین» مردمانی صمیمی و جذاب هستند و شاید انتظاری بجز این هم نباید از کمپانی آردمن میداشتیم.
در سناریویی که نیک پارک و دستیارانش مارک برتون و جیمز هیگینسون برای این فیلم نگاشتهاند تکیه زیادی روی رد و بدلهای کلامی و شوخیهایی شده که در دل خود مسائلی جدی را مطرح میکنند. «بشر نخستین» طبعاً ما را به عصری میبرد که هنوز دایناسورها در کره زمین رفت و آمد داشتند و از سقوط جرمهای آسمانی به کره خاکی و تبعات آن میگوید. نیک پارک سپس به عصر فعلی رجوع میکند تا نشان بدهد اگر در گذشته رسم بود که بشر با هر جسم گرد و توپ مانندی به اجرای فوتبال بپردازد، در اعصار مدرنتر، ورزشهای شیکتر و ظریفتر مد شده و شیرینیهای این بخش وارد شدن یک خرگوش جذاب و شیرین کاریهای او را ایجاب میکند و اینجاست که هر نما و هر واقعهای در دل فیلم با خندههای برخاسته از کارهای این گونه کاراکترها همراه میشود.
جنگ نسلها
اتفاق اصلی رویارویی دوگ و همراهان او که به عصر حجر تعلق دارند و از نئاندرتالهای اولیه هستند، با بشرهای نسل بعدی و افرادی است که وسایل بالنسبه پیشرفتهتری را در اختیار دارند. یک بازی فوتبال مهم بین آنها میتواند یکی را بر دیگری غالب گرداند و حتی عدم رویکرد نسل دوگ به چیزهایی که برایشان کارگشا باشد، گرهی را بر کار آنها نمیزند. مهم این است که تهیهکنندگان فیلم توانستهاند با استفاده از امکانات فنی مدرن C.G به همه این کاراکترهای متفاوت و انسانهای نخستین و اعصار بعدی و مبارزه جوییها و رقابتشان حالتی فانتزی و در عینحال باورپذیر ببخشند و یک کار جذاب را به مجموعه آثار سینمایی آردمن اضافه کنند. اضافه بر این صحنههای فیلم بهگونهای با ادوات مدرن و روشهای سنتی آمیخته است که بهنظر میرسد بیش از دخیل بودن کامپیوترها در تدوین این تصاویر هنر دست انسانها است که این بلوغ فکری را در عین عتیقهبودن زمان وقوع اتفاقات پیریخته است.
پس از سالها فراموشی
در «بشر نخستین» همان طور که قبلاً آمد، با انواع دایناسورها هم طرف هستیم ولی این انسانهای نخستین هستند که با کارهای ابتکاریشان جلب نظر میکنند و یکی از آنها البته به دوگ و قبیله او برمیگردد که پس از سالها فراموشی ورزش فوتبال اولیه و پرداختن به مواردی مانند طبیعتگردی و شکار، روبهروی غول تازه منطقه قرار میگیرند که همه چیز را برای خودش برداشته است. این غول لورد نوت (با صدای تام هیدلستون) است که قصد دارد مزارع دوگ و همراهان او را بالا بکشد و آنجا را تبدیل به معدن پولاد و خاستگاه مفتولهای فلزی کند.
حقیقت این است که این انسانهای نسل نئاندرتال از روند تحولی که بپا شده، دور افتاده و در شرایط قدیمی و کهن خویش محصور و اسیر ماندهاند و حتی از جمله بندیهای صحیح در زمان گفتوگو نیز عاجزند. نتیجه این امر این است که آنها در بدویترین شرایط زندگی میکنند اما پیشرفتهترها در فضایی نفس می کشند که شهرهای آن با دیوارهای بلند از سایر نقاط تفکیک شده و حتی فضای نبردهای گلادیاتوری آن نیز پیشرفتهتر از زندگی نئاندرتالها است. موارد فوق است که سبب شده «بشر نخستین» یک فیلم خوب تازه اضافه شده به مجموعه کارهای آردمن به حساب آید و همانطور که قبلاً ذکر شد باوجود وامدار بودن فیلم به فناوریهای فوقالعاده «CG» شرایط بهگونهای است که انگار این تصاویر با چیزهای سنتیتر و عادیتر و بهمدد صرف انسانها فراهم آمده است.
مشخصات فــــــيلم
عنوان: «بشر نخستین»
محصول: کمپانیهای لایونزگیت، آردمن و استودیو کانال
تهیه کنندگان: کارلاشلی، ریچارد بیک، پیتر لورد، دیوید اسپروکستون و آلیسیا گولد
سناریستها: مارک برتون و جیمز هیگین سون
کارگردان: نیک پارک / مدیر فیلمبرداری: دیو الکس ریدت
تدوینگر: سیم اوان جونز
موسیقی متن: هری گرگسون ویلیامز و تام هو
صداپیشهها: ادی ردماین، تام هیدلستون، میسی ویلیامز، میریام مارگولیس، تیموتی اسپال، راب بریدون و ریچارد ایو آده.
وصال روحانـي
- 10
- -7