سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۱۷:۲۹ - ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۳۴۹۵
فیلم و سینمای جهان

«نابودسازی»؛پیشتازی زنان در مبارزه با فضایی‌ها

فیلم نابودسازی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

 «نابودسازی» کار تازه و علمی- تخیلی و حادثه ای الکس گارلند یک بار دیگر بینندگان را به دنیای خیال و جهان فردا می برد اما از چنان تحولی می گوید که شاید اذهان آشنا با مدرن گرایی های مفرط آینده نیز آمادگی پذیرش و لمس آن را نداشته باشند.

 

این فیلم هم از عناصر زیباشناسی بهره می گیرد و هم نوعی ترس را در دل بیننده ها می آفریند و با اینکه به سان بسیاری از فیلم های ساینس فیکشن با واقعه تهاجم بیگانگان و موجودات سایر کرات به زمین، این سیاره پرحاشیه و پردردسر طرف هستیم اما آنها به جای سلاح های لیزری و امثال آن از هر روش موجود و هر وسیله تهاجم «دم دستی» برای رسیدن به مقصود سود می جویند و از آن قبیل اند ویروس های ناشناخته و نحس و همین طور سرطان هایی نادر و غیرقابل درمان. با این اوصاف جای تعجب ندارد که کاراکتر اول فیلم که یک دانشمند زن به نام لنا (با بازی ناتالی پورتمن) است و از دانشگاه علوم فضایی جان هاپکینز فارغ التحصیل شده، در مطالعات سلول شناسی و راههای بسط و اعتلای آن تخصص دارد و مدرس رشته تازه ای به نام سیکل سلول ها در همین دانشگاه است.

 

گارلند در همان سکانس های اولیه فیلم لنا را در شرایطی مقابل ما قرار می دهد که در دانشگاه مشغول قرائت متن تئوری تازه خود در خصوص نحوه مشابه سازی سلول ها از روی خودشان است و حرف های او این معنا را می رساند که این مشابه سازی ها تا آنجا ادامه می یابد که بدن انسان- البته در عصر پسا مدرن- به قابلیت های لازم برای پس زدن عوارض مختلف و نیرومندسازی خویش دست یابد. این در حالی است که نزدیکان و روسای لنا نیک می دانند که همسر او کین (اسکار ایزاک) که با وی «هم حرفه» و در یک زمینه واحد مشغول بررسی ها و اکتشافات بوده، اخیراً در یک سفر تحقیقی چنان آسیب دیده بود که با چهره ای زامبی وار و زخم های روحی مهلک به سطح کره زمین بازگشت.

 

نورانی ولی سرشار از ویروس

«نابودسازی» براساس سلسله داستانهای سه گانه جف واندر میر موسوم به تریلوژی «ساترن ریچ» ساخته شده و هر یک از کتاب ها دیدگاه انسان متفاوتی را از سفری خطیر به نقطه ای که آن را منطقه ایکس می نامند، تشریح می کند و در توضیح این امر آمده است که منطقه ایکس محلی قرنطینه شده و در برگیرنده نقطه ای نورانی ولی سرشار از ویروس بیماریهای مسری و احتمال و امکان بسط و سرایت کسالت ها به انسانها است. هیچکس به دقت نمی داند در منطقه ایکس چه روی می دهد اما این مسئله مشخص است که هر کسی از این منطقه عبور می کند، تغییر وضعیت و رفتار می دهد و اغلب افراد اصلاً از آنجا بازنگشته اند و عوارض تسری پذیر و مهلک آنها را از پای در آورده است و با این اوصاف مشخص می گردد که کین از معدود انسانهای بازگشته از آنجا است.

 

چرخش ها و حالاتی تازه

اینکه فیلم «نابودسازی» را یک اقتباس صرف بنامیم، هم کم لطفی به این اثر سینمایی است و هم حق مطلب را درباره کتاب های مرجعی که نام شان را آوردیم، ادا نمی کند. سناریوی این فیلم توسط الکس گارلند مدتها قبل از اینکه جف وان درمیر قسمت های دوم و سوم کتابش را بنگارد، نوشته شده بود و با هر نگاه و ملاحظه ای گارلند در عین حفظ و تکرار برخی سوژه های کلیدی کتاب نخست، چرخش ها و حالات تازه ای را هم به داستان بخشیده است و شاید از اصل ماجرا فقط به عنوان یک سکوی پرتاب و تکیه گاه اولیه برای به پرواز در آوردن بیشتر ایده های خود بهره گرفته باشد. هر چه هست «نابودسازی» در درجه اول بر روی کاراکترهای زن متمرکز است و کسانی که اولین تماس ها و گفتگوها را با فضایی های هجوم برده به زمین برقرار و از این طریق کره خاکی و نسل بشر را حفظ می کنند، پنج زن هستند. آنها لباس های یک شکل را که مثل کاراکترهای سه گانه کمیک «درهم شکنندگان ارواح» است و آنها را کاملاً پوشش می دهد، بر تن دارند و برای مدتی به نظر می رسد که مأموریت محوله به آنها چیزی بیش از یک خودکشی نیست ولی با وجود تأخیر فراوان آنها در شروع کارشان- که فیلمسازان هیچ توضیحی بابت آن ارائه نمی دهند- همه چیز در مسیر حل موضوع و موفقیت این زنان در برقراری ارتباط با بیگانگان به حرکت در می آید و شاید کنجکاوی تماشاگران برای به سامان رسید اتفاقات و مشخص شدن آنچه در مناطق مرموز ذکر شده در متن قصه شکل می گیرد، نیز سهم مهمی در این فرآیند داشته باشد.

 

یک تشبیه اغراق آمیز

سرکردگی عملیات «مذاکره و نجات» و به واقع هدایت پنج زن مورد بحث با افسری به نا وینترس است که مدرک پزشکی هم دارد (با بازی بسیار جدی جنیفر جیسن لی) و سه بازوی نظامی گروه (با بازی جینا رودریگز، تووا نووتنی و تسا تامپسون) نیز شاخص اند و در چنین جمعی و در نگاه اول لنا یک نقطه ضعف و نازل ترین عضو گروه نشان می دهد ولی سیر وقایع به آرامی نشان می دهد که او یک افسر و در عین حال دانشمندی مجرب است و امتیازات ویژه خود را دارد و به لطف پیشینه ۷ سال حضور و کارش در ارتش در مناسبات نظامی وا نمی ماند. حس تعلیق و ترس به سبب طول کشیدن عملیات گفتگو با بیگانگان و همچنین نوعی سفر مکاشفه یا این کاراکترها در کشف فلسفه زیست و آرمان های احتمالی سایر سیارات و تمدن های دور دست تا پایان فیلم پا برجا می ماند ولی تعبیر برخی اهالی سینما مبنی بر اینکه «نابودسازی» ادغام قصه «استاکر» فیلم سال ۱۹۷۹ آندری تارکوفسکی روسی با برخی کاراکترهای زن بزن بهادر فیلم های هالیوودی است، نیز توام با اغراق نشان می دهد و «نابودسازی» با پایان باز و مبهمی که گارلند برای آن فراهم می آورد تبدیل به یک «Twilight» ثانوی و مدرن تر می شود و پاسخ سوالات موجود را به بینندگان براساس میزان اطلاعات و سلایق شان می سپرد.

 

پس از شگفتی های «رسیدن»

یک سال و نیم پیش فیلم «رسیدن» (ورود) که یک کار فضایی با تم مشابه ورود جاندارانی ناشناخته از سایر سیارات به کره خاکی بود، بسیاری را شگفت زده کرد و «نابودسازی» به سبک همان فیلم از دکور صحنه ها و فضاسازی ویژه ای بهره می برد که در آن هجوم رنگ ها و ادغام رویاها و کابوس ها چیزی را به نام امنیت در کره خاکی به جا نمی گذارد و همه چیز توام با ترس و ناامنی است و این البته همان چیزی است که الکس گارلند در جستجوی آن بوده است. نشانه های ترس و تعلیق در فیلم «رسیدن» نیز وجود داشت و آنجا هم یک زن (با بازی ایمی آدامز) رهبری گروه برقرار کننده تماس ها با فضایی ها را در دست داشت ولی تفاوت آشکار و بزرگ «ویران سازی» با آن فیلم کم کردن از بار علمی و برخورد توام با دانش فضایی با پدیده ورود بیگانگان به کره خاکی و بارزتر کردن خیال ها و رویاهای ناملموس با مسئله حیات در سایر کرات و نوع دایر شدن تماس بین این دو قشر است.

 

مشخصات فیلم

عنوان: «نابودسازی»

محصول: کمپانی های پارامونت و اسکای دنس

تهیه کنندگان: اسکات رودین، اندرو مک دانلد، الون رایچ، الی بوش و دیوید الیسون

سناریست: الکس گارلند براساس رُمانی از جف واندرمیر

کارگردان: الکس گارلند

مدیر فیلمبرداری: راب هاردی

تدوینگر: بارنی پیلینگ

موسیقی متن: جف بارو و بن سالیزبری

طول مدت: ۱۱۵ دقیقه

بازیگران: ناتالی پورتمن، جنیفر جیسن لی، جینا رودریگز، تسا تامپسون، تووا نووتنی، اسکار ایزاک و بنه دیکت وونگ.

 

وصال روحانی

 

 

banifilm.ir
  • 9
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش