پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۳:۰۶ - ۰۹ تير ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۴۰۲۳۰۷
فیلم و سینمای جهان

فیلم ترسناک «غریبه‌ها: شب‌ها دعا کنید» ساخته یوهانس رابرتس

فیلم غریبه ها,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

در سال ۲۰۰۸ بود که یک فیلم ترسناک به‌نام «غریبه‌ها» هم درگیشه‌های امریکای شمالی و اروپا خوب عمل کرد و هم منتقدان فیلم و سینما را راضی ساخت اما ۱۰سال بعد از آن تاریخ ادامه‌ای بر آن فیلم که عبارت تکمیلی «شب‌ها دعا کنید» را هم یدک می‌کشد، بیش از آن‌که توفیق‌های فیلم نخست را تکرار کند، این سؤال ضروری را مطرح می‌سازد که چه نیازی بر ساخت قسمت دوم مترتب بوده است. آن‌چه بر فیلم اول اضافه شده، افزودن دو قربانی تازه و بیشتر کردن میزان خشم و خونریزی در فیلم دوم و ایمن نبودن هیچ‌کس و هیچ چیز در این ماجرای دلهره ساز است.

 

این فیلم به‌جمع کارهای موسوم به Slasher تعلق دارد و این واژگان در غرب به آثاری اطلاق می‌شود که از خونریزی به شکلی تند و فجیع و روحیات جنایتکارانه نشأت می‌گیرد و سبعیت از اصول عمده قصه است. با این حال سال پیش فیلم «فرارکن» ساخته هوشمندانه جوردن پیل ثابت کرد که برای ارائه یک فیلم ترسناک تازه و موفق نیازی نیست که قتل‌های تند و حرکات بی‌رحمانه روی انسان‌های گرفتار شده در دام قاتلان اهریمنی به تصویر کشیده شود و می‌توان بدون این‌گونه صراحت لهجه‌ها هم دلهره خلق کرد و مردم را تا پایان فیلم به‌دنبال خود کشاند.

 

یک دهه پیش در فیلم اوری‌ژینال «غریبه‌ها» خانه و خانواده‌ای را می‌دیدیم که تحت تهاجم سه فرد نقابدار مجنون قرار می‌گیرند و تفاوتی که فیلم دوم با چنان فیلمی دارد این‌است که اعضای یک خانواده چهار‌نفره را به‌جای قرار دادن در یک خانه سنتی و ساکن درون یک خانه متصل شده به یک تریلر و در یک پارک تقریباً متروکه مقابل ما قرار می‌دهد.آنها می‌خواهند شب را در چنین مکانی به صبح برسانند و سپس به مسیر خود ادامه بدهند ولی اتفاقات سوء و رویدادهایی هولناک آنها را زمینگیر و عفریت مرگ را مقابل‌شان سبز می‌کند.

 

 

خانواده چهار‌نفره فیلم طبعاً از یک پدر به‌نام مایک (با بازی مارتین هندرسون)، یک مادر به اسم سیندی (کریستینا هندریکس) و پسر و دختر نوجوان آنها شکل می‌گیرد که نام پسرک لوک (لوئیس پولمن، پسر بیل پولمن فقید، هنرپیشه مطرح دهه ۱۹۹۰ و اوایل و اواسط دهه ۲۰۰۰) و اسم دخترک کینزی (بایلی مدیسون) است، پسرک تقریباً نرمال و قابل تکیه است اما کینزی سری پرشور دارد و دائماً نق می‌زند و به ندرت سرش را از روی صفحه موبایلش بر می‌دارد. همه اینها نکاتی کوچک و کم‌ارزش در قیاس با اتفاقات اصلی است که در سکانس‌های بعدی فیلم مشاهده می‌شود.

 

کشف جسد بی جان

موقعی که دختر و پسر نوجوان خانواده دیر وقت شب گشتی در آن منطقه و در دشتی متروکه می‌زنند، گذرشان به یک خانه تریلری می‌افتد که در گوشه‌ای قرار دارد و متروکه به‌نظر می‌رسد. آنها وارد خانه می‌شوند و برخلاف انتظارشان یک جسد بی جان را می‌یابند. لوک و کینزی سراسیمه و هراسان به نزد پدر و مادرشان می‌روند و کشف تلخ‌ خود را به اطلاع آنها می‌رسانند. پس‌از گفت‌وگو و مشورت بین آنان قرار می‌شود که پدر و پسر برای تحقیق درباره قتلی که روی داده، به آن‌خانه برگردند و مادر و دختر به‌خانه تریلری دیگری که در آن ساکن بوده‌اند، رجعت کنند و منتظر بازگشت پدر و پسر بمانند.

 

با این‌حال سیندی و کینزی به محض بازگشت به خانه متوجه می‌شوند که تمامی خطوط تلفنی‌شان قطع و بواقع معدوم شده است. از اینجا به بعد است که آشوب برهمه چیز حاکم می‌شود زیرا همان مهاجمان و متجاوزانی که در فیلم نخست دیده بودیم، یک بار دیگر وارد عمل می‌شوند. آنها با ماسک‌هایی برچهره در فیلم اول کاراکترهای اسکات اسپیدمن و لیوتایلر را دچار وحشت کرده بودند و همچنان با نام‌های صورت عروسکی، دختر نمایشی و مرد نقابدار شناخته می‌شوند. البته هیچ‌کدام از آنها چندان حرف نمی‌زنند و فقط چاقوهایی حمل می‌کنند که بیش‌از حد بزرگ و هولناک است و با همین وسایل و کارها فقدان شخصیت‌سازی روی آنها و مبهم ماندن قسمتی از وجوه کاراکتر آنها تا حدی پوشش داده می‌شود.

 

دست و سرهای قطع شده

یوهانس رابرتس کارگردان این فیلم که سال‌ پیش یک فیلم پردلهره موفق به‌نام «۴۷ متر زیر خاک» را رو کرد، آشوبی را که از طریق رویارویی اعضای این خانواده و گروه‌ مهاجمان شکل می‌گیرد، نه لزوماً به شکلی با کلاس و شیک بلکه با اثرگذاری قابل توجهی ترسیم می‌کند و در چنین هنگامی دست و سرهای زیادی قطع می‌شود یا تا مرز فروپاشی پیش می‌رود. شاید برای اکثر هنرپیشه‌های فیلم که شهرت چندانی ندارند، این فیلم وسیله‌ای در راه رسیدن به آن باشد.

 

اما کریستینا هندریکس که شناخته شده‌ترین آنها است، در صورت چشم‌داشتن به نقطه‌ای رفیع‌تر در این حرفه، بهتر بود و هست که به فیلم‌های باکلاس‌تری روی می‌آورد و این فیلم با این سطح و روال لااقل برای او کوچک است. هر شرایط و توقعی را در انتظار با سایر بازیگران این فیلم قائل باشیم، فیلم رابرتس تماشاگران خود را وارد یک بلوا و ناامنی بزرگ می‌کند و این البته بیش‌از آنکه نشانگر کیفیت بالای فیلم باشد از رویکرد فیلمسازان به هر اتفاق و ماجرایی می‌گوید که هیجان را بالا ببرد و ترس و دلهره را بیشتر بر سالن‌های سینما حاکم سازد.

 

ادای احترام به فیلم نخست

دیالوگ‌ها در این فیلم نه چندان پرشمار و بیشتر با تک عبارات و جملات کوتاه همراه است و این محصول سناریویی است که برایان برتینو و بن کتایی به اتفاق یکدیگر برای این فیلم نوشته‌اند و دومی (کتایی) همانی است که ۱۰ سال پیش هم سناریوی فیلم اول را نوشت و هم‌خودش آن را کارگردانی کرد. همین مسأله و ارتباط فیلم دوم با قسمت نخست سبب شده در جاهای مختلف و به دفعات در جریان فیلم جدید، به قسمت نخست ادای احترام شود یا جملاتی ذکر شود که در قسمت اول نیز آمده بود یا کامل‌کننده آن عبارات قبلی هستند. به‌عنوان مثال در فیلم اول چند‌بار از سوی متجاوزان گفته می‌شود که اگر به‌خانه‌تان ریخته‌ایم، به‌این سبب است که اینجا حضور دارید و در فیلم دوم همان متجاوزان یا ادامه‌دهندگان راه آنها از صاحبخانه‌های متوحش شده می‌پرسند: چرا به‌خانه‌تان نریزیم؟!

 

شبیه به دهه ۱۹۸۰

نشانه‌ها و شواهد و ریتم و اتفاقاتی که گفتیم، سبب شده فیلم فعلی بسیار شبیه به سبک و روال فیلم‌های ژانر ترسناک و کارهای Slasher دهه ۱۹۸۰ شود که از درون‌شان فرانچیزهایی سطح پایین اما بسیار سودساز و افسانه‌ای همچون «جنایت در خیابان الم» و «جمعه سیزدهم» بیرون آمد و برخی کاراکترهای آن فیلم‌ها و همچنین تریلوری دهه نودی «جیغ» مانند «فردی‌کروگر» اینک به تاریخ سینما تعلق دارند و تمام آثار سبک «هارور» (وحشت) ۲۰ سال اخیر و حتی فیلم‌های ترسناک روشنفکرانه‌تر این ایام نیز به آن فیلم‌ها وامدار هستند و از آنها تأسی جسته‌اند.

 

مشخصات فيلم

‌ عنوان: «غریبه‌ها: شب‌ها دعا کنید»

‌ محصول: کمپانی‌های فیرفلیسیتی و وایت‌کامت فیلمز

‌ تهیه کنندگان: جیمز هریس، وین‌مارک گادفری، مارک لین، رابرت جونز و تره‌ور میسی

 سناریست‌ها: برایان برتینو و بن کتایی

‌کارگردان: یوهانس رابرتس / ‌ مدیر فیلمبرداری: رایان سامول

‌تدوینگر: مارتین برینکلر / موسیقی متن: ادریان جانستون

‌ طول مدت: ۸۵ دقیقه

‌ بازیگران: کریستینا هندریکس، مارتین هندرسون، بایلی‌مدیسون، لوئیس پولمن و دیمی‌ین‌مافه‌یی.

 

وصال روحانـي

 

iran-newspaper.com
  • 18
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش