این روزها نسخه قابل دانلود فیلم «مریمِ مَجدَلیه» (Mary Magdalene) (۲۰۱۸) به کارگردانی «گارث دیویس» و بازی «خواکین فینیکس» (در نقش عیسی مسیح (ع))، «رونی مارا» (در نقش مریم مجدلیه)، «چویتل اجیوفور» (در نقش پطرس یا شعمون، یکی از دوازده حواری عیسی مسیح (ع)) و «طاهر رحیم» (در نقش یهودای اسخریوطی یکی از حواریون عیسی (ع) که مکان وی را به دشمنانش نشان داد) در دسترس علاقهمندان به سینمای هنری قرار گرفته است.
این فیلم زندگی حضرت عیسی مسیح (ع) را از زاویه دید مریم مجدلیه به نمایش میگذارد. گارث دیویس توانسته با بازیگران خود فضای متفاوت و جالب توجهی از «تصلیب عیسی» (Crucifixio- of Jesus) را نشان بدهد. این تصلیب را باید به نوعی «خشونت بخشاینده» در سینما بدانیم. این اصطلاح را از مقالهای با عنوان «خشونت بخشاینده در فیلمهای مارتین اسکورسیزی» به نویسندگی «دیوید جان گراهام» و ترجمه امید نیکُفرجام به عاریت گرفته شده است. مقاله حاضر در کتاب «کاوش در الهیات و سینما» ویراسته «کلایو مارش» و «گی ارتیز» به کوشش امید نیکُفرجام و دیگران آمده که از سوی انتشارات بنیاد سینمایی فارابی متشر شده است.
خواندن این کتاب کمک شایان توجهی به درک و دریافت نشانههای مسیحی، دینی و مذهبی در سینمای هالیوود میکند که متاسفانه مورد توجه منتقدان ایرانی قرار نگرفته است! مثلا نقدهایی که درباره فیلمهای دینی مانند «آخرین وسوسه مسیح» (۱۹۸۸) به نویسندگی «پل شریدر» و کارگردانی «مارتین اسکورسیزی» که اقتباسی از کتابی با همین عنوان از «نیکوس کازانتزاکیس» منتشر شده بودند بسیار نا امید کننده بودند.
فیلمهای فراوانی در سینمای هالیوود ساخته میشوند که نشانههای صریح و ضمنی از شخصیت مسیح (ع) را در خود دارند. بسیاری از شخصیتهای مشهور سینمایی مانند «مکمورفی» (با بازی جک نیکلسون) در فیلم «پرواز برفراز آشیانه فاخته» (۱۹۷۷) به کارگردانی «میلوش فورمن» و شخصیت «سرپیکو» (با بازی آل پاچینو) در فیلم «سرپیکو» (۱۹۷۳) به کارگردانی «سیدنی لومت» نشانههای روشنی از مسیح (ع) را بروز میدهند. شخصیتهایی که بر علیه نظم موجود و سرکوبگر شورش و حتی جانشان را هم فدا میکنند. فیلم «مریم مجدلیه» ساخته «گارث دیویس» از تمثیلهای مذهبی دوری کرده و وارد فضای رئالیستی زندگی مریم مجدلیه و مسیح (ع) شده است. سینمایی که این بار به جای حضرت عیسی مسیح (ع) به طور مستقیم به مریم مجدلیه پرداخته است.
بنابراین گروهی از منتقدان مانند نویسنده نشریه «ورایتی» این فیلم را روایتی فمینیستی از مصائب مسیح (ع) دانستهاند. مریم مجدلیه، یکی از پیروان مومن عیسی مسیح (ع) به شمار میرود و کلیساهای کاتولیک رومی، ارتدکس شرقی، لوتری و انگلیکان او را جزو «قدیسهها» میدانند. لقب مجدلیه اشاره به شهری به نام مجدله در کرانه غربی دریاچه «تیبریاس» دارد. مریم مجدلیه با عیسی مسیح (ع) بهعنوان یکی از پیروان او سفر کرد. فیلم «مریمِ مَجدَلیه» هم دقیقا به همین سفر را نشان میدهد که به تصلیب عیسی (ع) منجر میشود. فیلمی بسیار ساده و تاثیرگذار که میتواند مورد توجه فیلمسازهای ایرانی برای طراحی و ساخت فیلمهای دینی و اسلامی هم قرار گیرد. البته چهره شخصیتهای دینی در این فیلم نمایش داده میشود ولی این امر در سینمای ایران ناممکن است.
ظهور یک کارگردان خاص استرالیایی
گارث دیویس استرالیایی پیش از این فیلم بسیار موفق «شیر» (۲۰۱۶) را با بازی «دو پتل»، «رونی مارا»، «دیوید ونهام» و «نیکول کیدمن» ساخته بود که به یک داستان واقعی میپرداخت و توانست نامزد شش جایزه اسکار از جمله جایزه اسکار بهترین فیلم در هشتاد و نهمین دوره جوایز اسکار بشود. او در ساخت سریال «برفراز دریاچه» هم که «جین کمپیون» یکی از کارگردانهای اصلیاش بود همکاری کرده است.
کمپیون یکی از مهمترین کارگردانهای زن سینمای هنری است که توانست برای اولین بار به عنوان یک زن نخل طلای جشنواره کن را برای فیلم «پیانو» (۱۹۹۳) به دست بیاورد. کارگردانهای استرالیایی دیگری مانند «پیتر ویر» هم در سینما فعالیت میکنند که یکی از آثار او به نام «نمایش ترومن» (۱۹۹۸) با بازی «جیم کری» تاثیر شگرفی بر فیلمسازی در تاریخ سینما گذاشته است. با این تفاسیر سینمای استرالیا جایگاه بسیار مهمی در سینمای هنری دارد.
آخرین وسوسه مسیح
با توجه به حضور متفاوت «خواکین فینیکس» در نقش حضرت عیسی (ع) باید حتما بازی او را با چند بازیگر دیگر که چنین نقشی را ایفا کردهاند مقایسه کنیم. همانطور که پیش از این هم عنوان شد فیلم «آخرین وسوسه مسیح» (۱۹۸۸) به کارگردانی مارتین اسکورسیزی یکی از مهمترین فیلمها در این زمینه است. «ویلم دفو» در این اثر نقش مسیح (ع) و «باربارا هرشی» هم نقش «مریم مجدلیه» را ایفا میکنند. این فیلم سر و صدای بسیار زیادی به پا کرد و دفو از آن زمان تبدیل به یکی از ستارههای سینمای هنری شد.
اسکورسیزی تلاش میکند مسیح (ع) را در فضایی پر از خشونت نشان دهد؛ همانطور که در «پیدایش» آمده است: «زمین آکنده از خشونت بود.» در این فیلم شخصیت مسیح (ع) مانند «جیک لاموتا» نقش اصلی فیم «گاو خشمگین» (۱۹۸۰) دیگر فیلم اسکورسیزی، روایت میشود. به قول دیوید جان گراهام در مقاله «خشونت بخشاینده در فیلمهای مارتین اسکورسیزی»: «او مجازات خطایی را تحمل میکند که احساس میکند مرتکب شده است.
بر خلاف اصول کیفری در مسیحیت که بر اساس آنها مسیح (ع) به جای انسان برای خطاهایش کیفر میبیند (این توجیه در حلقههای کالوینی که پل شریدر فیلمنامهنویس این فیلم در آنها بزرگ شده بسیار معمول است) ... مجازات کردن خود در الهیات کاتولیکی امر غریبی نیست و نمونههای آن را در جاهای مختلف زندگی زاهدانه برخی از کشیشان تا داغهای میخ (نشانههای رنج مسیح) میتوان دید.»
فیلم «مریم مجدلیه» هم خشونت بی امانی را نشان میدهد. خشونتی که خانواده بر علیه او اعمال میکند و باعث میشود تا او متوجه مهر مسیح (ع) شود. بنابراین با مسیح (ع) همسفر میشود؛ در ادامه هم خشونت سنگینی بر علیه خود مسیح (ع) را میبیند که توسط نیروهای امپراتوری روم اعمال میشود. روایت متفاوت فیلم اسکورسیزی و کتاب اقتباسی او به قلم کازانتزاکیس، مورد نفرت برخی مسیحیان و حتی کلیسا هم قرار گرفتند.
مصائب مسیح
«مل گیبسون» فیلم «مصائب مسیح» (۲۰۰۴) را ساخته است که در آن هم خشونت بی امانی را شاهد هستیم. این اثر در زمان خودش باعث جنجال فراوانی شد و رئالیسم پر خشونت گیبسون هم در سینما رنگ و بوی دیگری به خود گرفت. طبق مشاهده برخی از روزنامهنگار تعدادی از مومنان مسیحی با دیدن صحنههای خشونتآمیز این فیلم در سالن سینما غش کردهاند. فیلم گیبسون که ۱۲ ساعت آخر عمر عیسی مسیح را نمایش میدهد بر اساس روایاتی از کتابهای عهد جدید، انجیل، انجیل متی، انجیل مرقس، انجیل لوقا و انجیل یوحنا جلوی دوربین رفته است.
این فیلم به صورت مستقل تولید شد و توانست در بیش از سه هزار سالن سینما اکران شود و لقب موفقترین فیلم مستقل را بگیرد. گیبسون بر خلاف گارث دیویس صحنههای تصلیب عیسی مسیح (ع) با خشونت وحشتناکی نشان میدهد. البته در فیلم «مریم مجدلیه» هم شاهد رنج و شکنجه مسیح (ع) هسیتم ولی آن تصاویر فیلم گیبسون کجا و این یکی کجا! در فیلم «مصائب مسیح» بازیگرانی به نام «جیمز کاویزل» در نقش حضرت مسیح (ع) و «مونیکا بلوچی» هم در نقش مریم مجدلیه ظاهر شدند. جیمز کاوزیل پس از این فیلم نتوانست درخشش فوقالعادهای از خود نشان بدهد.
شین
علاوه بر فیلمهایی که به طور مشخص به زندگی و تصلیب حضرت عیسی مسیح (ع) میپردازند فیلمهای دیگری هم هستند که مسیح را به شکل تمثیلی به تصویر میکشند. فیلم وسترن «شین» (۱۹۵۳) به کارگردانی «جرج استیونز» یکی از نمونههای مشخص و موفق در این زمینه است.
اما پیش از این باید به رابطه سینما و الهیات توجه ویژهای داشته باشیم. در این عرصه با مفاهیمی مانند «تجربه امر مذهبی»، «امر مقدس»، «کاوش در مفاهیم مذهبی» و ... مواجه هستیم.
«دیوید جان گراهام» در مقاله «کاربردهای سینما در الهیات» در همین رابطه میگوید: «تمثیلهای عیسی مسیح را در نظر بگیرید؛ آنها اعمال و دیدگاههای مذهبی و اخلاقی شنوندگان خود را به چالش طلبیدند ... اینکه آیا هویت قومی در ملکوت خداوند اهمیت دارد و همینطور معنای عشق بی قید و شرط به خداوند.» «پل شریدر» فیملنامهنویس هم فیلمهایی که چنین مفاهیمی میپردازند را «استعلایی» میداند و در کتاب «سبک استعلایی در سینما» میگوید: «سبک استعلایی میتواند بیننده را از گذرگاه تجربه به بیان امر متعالی برساند؛ سپس میتواند بیننده را قادر سازد که از مکانی دور از بازیگوشیهای احساس یا شخصیت فردی به تجربه برسد. سبک استعلایی میتواند ما را به آن سکوت و آن تصویر نادیدنی نزدیکتر کند که خطوط موازی مذهب و هنر در بطن به یکدیگر میرسند».
«رابرت بنکس» در رساله «درام رستگاری در شین، اثر جرج استیونز» این فیلم را با وسترنهایی مانند «سوارکار رنگپریده» (۱۹۸۵) به کارگردانی «کلینت ایستوود» مقایسه میکند. فیلمهایی که یک «درام رستگاری» هستند. چنین آثاری میتوانند مورد توجه فیلمسازهای ایرانی هم قرار بگیرند. بنکس مینویسد: «هرچند «شین» یکی از وفادارترین اقتباسهای ادبی در سینماست، اما استیونز در داستان کتاب تغییراتی کوچک، اما معنادار ایجاد کرد.
بعضی از این تغییرات تنها به خاطر تفاوت بنیادی ساخت فیلم با نگارش کتاب بود، برخی به خاطر تاثیر دراماتیک عناصر خاصی در داستان و بعضی تغییرات نیز به منظور تقویت بعد مذهبی فیلم اعمال شده بود». شخصیت «شین» در این فیلم از کوهستانی بلند وارد درهای میشود و به مردم در مبارزه با ظلم کمک میکند. شخصیتی که حتی موعظههای تاثیرگذاری هم برای مردم میکند.
سیدحسین رسولی
- 12
- 3