فیلم سینمایی «تالی» به کارگردانی جیسون رایتمن هدیه هالیوود به مادران فداکار غربی است که میخواهند خانوادهشان را با چنگ و دندان حفظ کنند اما آن جامعه پسا مدرن پذیرای چنین فرهنگی نیست.«تالی» فارغ ازملزومات سینمایی یک ایده نوین در سینمای آمریکا محسوب میشود . این اثر با بازی تحسین برانگیز شارلیز ترون میتواند امید از دست رفته مادران غربی در مواجهه با نیروهای مخالف را بازگرداند.
فقط زنان میتوانند مادر باشند
شاید این ميان تیتر شما را به خنده وادار کند اما حقیقتی است که مردان نیمه متمدن امروزی را به تاسف کنایه میزند. فیلمنامه نمایانگر زندگی مادری است که دارای پسر بچهای پیش فعال، دختری باهوش و آرام و کودکی در شکم است که پس از زایمان مشکلات آوار شده بر سر او نه تنها دو چندان میشود بلکه شکل و شمایل ضخیمتری به خود میگیرند. علاوه بر این میبینیم که پدر خانواده در رفت و آمد بین کار و خانه هیچ مقدار زمان مشخصی را برای گذراندن وقت با خانواده قرار نمیدهد و شبها به بازی های ویديویی مشغول میشود تا خوابش گیرد. نه اینکه مرد همسر و بچههای خود را دوست نداشته باشد بلکه پس از مدت زمانی که از سالها زندگی در کنار آنها طی شده، سردی خسته کننده ای میان این دو شکل گرفته که هردو از آن بیخبرند .
قضیه برای مادر خانواده کسل و کسل کنندهتر میشود تا اینکه پای یک منجی به نام تالی به عنوان بِیبی سیستر باز میشود . این منجی که از طرف برادر این مادر معرفی شده است علاوه بر ایجاد امنیت روانی برای مادر از بچه محافظت و سعی میکند با حرفهای انرژیزا امید را به مادر بازگرداند و رابطه میان شوهر و همسر را بازسازی میکند که البته چگونگی این بازسازی بسیار دیدنی و قابل ستایش است. نکته ای که تا اینجا با آن برخورد می کنیم، این است که زنان تنها موجوداتی هستند که می توانند امیدبخش یک جامعه نا امید باشند و از طرفی این زنان هستند که میتوانند مردانی خانواده دوست یا مردانی بدون وابستگی اخلاقی – وجدانی از جامعه طلب کنند.
کشف داستان
وابستگی که مادر به تالی پیدا میکند به دلیل عدم توجهی است که از اطرافین نسبت به خود میبیند. این که مادر میخواهد همه را خوشحال کند و این خوشحالی ادامه دار باشد و در نتیجه خود را خسته میکند اما همچنان به آدمهای زندگیاش علاقه دارد. اما بزرگترین شکاف فیلمنامهای این اثر در زمینه عقبهای است که مخاطب باید از تالی داستان داشته باشد. یعنی من به عنوان مخاطب تا پایان فیلم نمیفهمم تالی چه سرگذشتی داشته و در حال حاضر چگونه زندگی خود را می گذراند. این بزرگترین نقطه ضعف یک فیلم است که منجی داستان خود را مانند یک فرد سر راهی به مخاطب معرفی می کند که نه گذشته اش مهم است و نه آینده وی.دومين نکته استفاده از دوربین رو دستی که بعضی مواقع سرگیجه آور می شود هم به لحاظ درک داستانی و هم به لحاظ درک بصری و این معقوله نه تنها به روند تعلیق سینمایی اثر کمکی نمیکند بلکه فهم مطلب را پیچیدهتر خواهد کرد .
مادران یک سرزمین غریب
اما جذابیت این اثر برای من به عنوان یک مخاطب جدی سینما در نگاهی است که مولف به ابژههای تولد، مادری و خانواده دارد؛ اینکه این نگاه از کجا نشأت میگیرد و چرا در چنین زمانی ارائه آن مهم بوده و وظیفه رسانایی هنر به طور کامل صورت گرفته است؟ اول باید بگویم جامعه زیسته مولف جامعهای بوده پر از تناقضهای فرهنگی و در این میان خانواده تنها مسالهای است که شاید عموم بر سر ادامه حیات آن اصرار داشته باشند. این کورسوی نور باعث شده تا مولف به دنبال کشف نادیدهشدههایی در جامعه خود برود که ممکن است در پیش رویمان اتفاق افتند اما از نظر گذرانده خواهند شد. جامعهای که در آن مادر شدن امر خندهداری به نظر میرسد (مانند هنگامی که شارلیز ترون در پارک با دختر جوان میدود و هنگامی که دختر متوجه میشود او بچه شیر میدهد با حالتی تاسف زده عبور می کند) و شاید از آن بالاتر قدیمی منسوخ شده باشد.
اما همچنان هنر است که با کشف حقیقتهای زیبا می تواند نگاه موضع گیرانه و غیر توجیه جوانان یک سرزمین مثلا مدرن را چه پسر و چه دختر را به خانواده و اهمیت حفظ آن تغییر دهد . البته که از آمریکا چنین تولیدات بعید به نظر میرسد اما باید باور کنیم که ابزار و میزان توجه غرب نسبت به تغییرات فرهنگی، اجتماعی پیرامون خود سالهای سال با دید هنرمندان کشورمان فاصله دارد. می توان از «مادر و پسر» و «پدر و پسر» الکساندر سوکورف روسی نوشت که وجهه عاشقانهای از وابستگیهای روانی – ژنتیکی این دو نسبت خانوادگی را به نمایش گذاشته است . کما اینکه در سینمای خودمان نیز «مادر» علی حاتمی و اندک نمونههای دیگری دیده می شوند که قابل ستایش هستند اما متاسفانه امروزی ها به دنبال کشف دوباره آتش هستند و میخواهند از دل یک اجتماع آشفته از نظر فرهنگی و سلیقهای رازهایی را کشف کنند که شاید جذاب باشند اما دردی از جامعه دوا نخواهند کرد.
- 15
- 5