جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۱:۴۹ - ۳۰ آذر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۹۰۷۸۸۱
فیلم و سینمای جهان

جدیدترین اثر لی چانگ دونگ

نگاهی به فیلم سینمایی «سوختن»؛ سوختن در تنهایی

سوختن,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

فیلم سینمایی «سوختن» جدیدترین اثر لی چانگ دونگ کارگردان کره ای با اقتباسی از «سوختن در انبار» نوشته هاروکی موراکامی ژاپنی است. دونگ کارگردانی آثاری چون «شاعری»، «آفتاب پنهان»، «واحه» و … را در کارنامه خود دارد . این کارگردان گرایشی همتای موراکامی برای بیان تنهایی و پوچی زندگی های مدرن دارد و همواره در آثارش شخصیت ها آنچه که می نمایند نیستند. داستان فیلم «سوختن» درباره جوان علاقه مند به ادبیات است که هیچ مابه ازای ادبی در شخصیتش وجود ندارد. روزی در خیابان با دختری آشنا می شود که این آشنایی به یک ارتباط مرموز منجر خواهد شد. دختر در سفر اخیر خود با پسر دیگری ارتباط برقرار می کند که نمونه مثال زدنی یک شخصیت بورژوای روان پریش است. جوان جویای نام به کشف رازی نایل می آید و برای دختر مورد علاقه اش نگران می شود تا این که … .

 

تنهایی و آپارتمان نشینی

فیلم بیش از آنکه قدرت لی چانگ دونگ را برای روایت یک داستان در مدیوم سینما به رخ کشیده باشد، از تخیلات توانمند موراکامی حکایت می کند. در واقع اندیشه و طرز نوشتار موراکامی در ثانیه به ثانیه فیلم ملموس است؛ این پدیده از اقتباس موشکافانه مولف و تعهد آن نسبت به خلق یک اثر اقتباسی خبر می دهد. شاخصه های اصلی موراکامی مانند تنهایی انسان در عصر حاضر، پوچ گرایی، سوررئالیسم و سرگردانی شخص در این اثر به خوبی قابل لمس است. نه تنها در متن فیلمنامه این پدیده را شاهد بودم، بلکه نگاه فیلم ساز به اتمسفر تصویر و ضرب آهنگ اثر از چنین مولفه هایی حکایت می کند. فیلم خیلی ساده، اما جذاب به شناخت دو کاراکتر اصلی خود اشاره می کند و به همان نسبت از فرهنگ شرقی مابانه اش دفاع کرده است. آدم هایی که آب دهان و خاکستر سیگارشان را هرگز روی زمین نمی ریزند، آدم هایی که به جغرافیایی زیسته خود عشق می ورزند و از آن تعریف می کنند. از سفر به خارج از مرزها ناراضی هستند و امنیت را در کشور خود کشف کرده اند و … .

 

چنین پردازش فرهنگی در یک اثر دفاع همه جانبه در برابر هجوم فرهنگ های بیگانه به جغرافیای خود است ، ابژه ای که در سینمای ایران سال ها است سکوت کرده . اما به همان اندازه که فیلم بر فرهنگ شرقی خود تاکید دارد، بر زوال روح و روان آدمی در زندگی های تکنولوژی محور یا مدرن تاکید می کند. اگرچه این موضوع صراحتا در فیلم بیان نمی شود، اما شخصیت ها از کودکی نوجوانی خاصی خبر می دهند که حاصل تفکیک خانواده از فرزندان است. به عنوان مثال هرگز نوشتن نویسنده را نمی بینیم؛ به غیر از دو پلان که معلوم نمی شود در حال نوشتن چه چیزی است. پیچش داستان آنجایی به شخصیت نویسنده گره می خورد که وکیل پدر خاطی اش به او پیشنهاد می دهد که پدرش را قهرمان داستان هایش کند .

 

در واقع این تنها نکته ای است که در آن فیلم به منظور حقیقی خود اشاره می کند. شاید همه حرف فیلم در ادامه دادن راه پدران توسط پسران خلاصه شود. آن جایی که شخصیت گاوصندوق را باز می کند و گونه های مختلفی از چاقو را که متعلق به پدر است می بیند. فیلم از تقسیم ژنتیکی شخصیت در نسل های بعدی خبر می دهد. آدمهایی که به طور ناخواسته قسمت اصلی شخصیت شان را مدیون ژنتیک خانوادگی شان هستند. اگر پورشه سواری می کنند ، میهمانی های آنچنانی می گیرند و نسبت به همه چیز بی تفاوت هستند ، مولفه ای است که از نسل پیشین خود وام گرفته اند. یا اگر مانند شخصیت دختر در فیلم استعداد بازیگری دارند ، تنها زندگی می کنند و رفتن بدون هیچ دلیلی را ترجیح می دهند شرایط زیسته چنین منطقی را به وجود آورده . پس اثر،داستان را این گونه معنا می کند که رشد ژنتیکی – تکنولوژی انسان ها مانند آپارتمانی است که زیربنای سستی دارد و هرچه ارتفاع بگیرد چهره جذاب تری پیدا خواهد کرد و آن سستی تا قاف قله اش تکثیر خواهد شد.

 

گربه

همانطور که در آثار موراکامی مانند «گربه های آدمخوار»، «کافکا در کرانه» و … می بینیم که گربه نمادی از نهیلیستی جامعه امروزی است، در این فیلم مولف اشاره درستی به این موضوع کرده است. پسر نویسنده تا مرگ معشوقه خود گربه وی را لمس نمی کند و حتی با آن روبه رو نمی شود و گربه را در خانه شخصیت بورژوایی پیدا می کند که تا قبل از آن هیچ از علاقه اش برای نگهداشتن گربه سخن نگفته بود. سوژه در همه آثار موراکامی شکلی فرا انسانی دارد و این شکل به خوبی توسط دونگ به نمایش گذاشته شده است. گربه در این جا نماد مرگ معشوقه نویسنده است. مرگی که با سوزاندن همراه بوده و بورژای روانی که جنایتش نشان داده نمی شود به سوزاندن جنس های مخالف خود ادامه خواهد داد. گربه چهارپایی باهوش شمرده می شود تا قهرمان قصه نامش را بر زبان نیاورد، به آغوش او نمی پرد و از بیگانگان همواره در گریز است . درواقع موراکامی شکل احساسی انسان را به گربه تشبیه می کند . احساسی که انسان ها به خاطر غرورشان حاضر به بیانشان نیستند . نویسنده ای که در غیاب معشوقه خود به آپارتمانش می رود و او را در آنجا فرض می کند و … . گربه نمونه پیشرفت نکرده احساس آدمی است . آدمهایی که جذب زرق و برق می شوند و این جذابیت کار دستشان می دهد .

 

جنایات و مکافات

 

از شروع فیلم فهمیدم که داستان یک معمای جنایی را روایت خواهد کرد . معمایی که بی تفاوت نسبت به رویداد های خود شخصیت ها را شکاف می دهد . نویسنده آدم کنجکاو و جسوری است که عقده های درونی اش اجازه عمومیت یافتن به انها را نمی دهند تا اینکه به قتل معشوقه اش توسط جوان متمول شک می کند. جوان متمول عینیت امروزی راسکلنیکف داستایفسکی است. راسکلنیکفی که برای انتقام از زمانه به سوزاندن خاطرات خود در جنس مخالف پناه برده است . فیلم ساز خیلی هوشمندانه این عمل را پنهان می کند و بیان نکردن آن پایانی باز برای مخاطب به وجود آورده که می تواند به چرایی چنین رویدادی فکر کند . اما گاهی نگفتن های فیلم آزاردهنده می شود. من به عنوان فیلم از گذشته شخصیت بورژوا اطلاعی ندارم و فقط می دانم که این گذشته بوده که حالش را خراب کرده است .

 

شاید همین کافی باشد اما به لحاظ روایتی ناقص مانده است. من به عنوان بیننده نمی دانم چرا قهرمان قصه با پدر خود اختلاف دارد. قهرمانی که پدرش را دوست دارد و این دوست داشتن تبدیل به نفرتی می شود که از آن علیه ظلم استفاده کند و انتقام می گیرد. در واقع جنایتی که در روان قهرمان قصه از همان ابتدای فیلم با گشودن گاوصندوق در ذهن وی شکل می گیرد وحشتناک ترین جنایتی است که اتفاق افتاده. جنایتی که ذهنی است و نمود رئالیستی به خود نگرفته در برابر جنایتی که شخصیت بورژوای قصه با لذت از آن حرف می زند و صراحتا به آن اعتراف می کند. جنایت مسئله فیلم نیست بلکه مسئله فیلم تنهایی آدم هایی است که از سر پوچی دست به جنایت می زنند و به عقیده من این فیلم مهمترین فیلم عصر حاضر برای نشان دادن تنهایی آدم هاست.

 

شناسنامه فیلم

 

 سوختن(Burning)

 

نویسنده و کارگردان: لی چانگ دونگ

بازیگران:آه این یو، استیون یون، جانگ سی جون

ژانر: درام معمایی

محصول: ۲۰۱۸، کره جنوبی

 

علی رفیعی وردنجانی

 

 

 

banifilm.ir
  • 10
  • 7
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش