مشخصات فــــــيلم
عنوان: گودزیلا: پادشاه هیولاها
محصول: استودیوهای لیجندری پیکچرز و برادران وارنر
تهیهکنندگان: توماس تال، جان یاشنی، برایان راجرزو مری پارنت
سناریست ها: مکس بورن اشتاین و زاک شیلدز
کارگردان: مایکل داگرتی
مدیریت فیلمبرداری: لارنس شر
تدوینگران: راجر بارتون، ریچارد پییرسون و باب روکسای
موسیقی متن: بییر مک کریری
طول مدت: ۱۳۲ دقیقه
بازیگران: کایلی چندلر، ورا فارمیگا، میلی بابی براون، بردلی ویتفورد، سالی هاوکینز، چارلز دنس، تامس میدل دیچ، ایشا هیندز، اوشیا جکسون جونیور، دیوید استراترن، کن واتانابه و ژانگ ژیای.
نسخه تازه گودزیلا که دومین ورسیون امریکایی از روی زندگی و کارهای این هیولای خیالی ساخته شده توسط ژاپنیها به حساب میآید، به سبب علایق خاص و ویژه مایکل داگرتی کارگردان این فیلم به سوژه، یک نامه عاشقانه و وسیلهای برای عرض ارادات به این مخلوق کریه به حساب آمده است.
شمردن تعداد نسخههایی که ژاپنیها از سال ۱۹۵۴ درباره گودزیلا ساختهاند، دشوار است اما شمار این فیلمها و مشتقات آن از ۲۲ هم گذشته و ورود امریکاییها هم به این عرصه از سال ۲۰۱۴ و با فیلمی تحت عنوان ساده و مستقیم «گودزیلا» به کارگردانی گرت ادواردز شروع شد که یک جمعبندی از کل اتفاقات مرتبط با این جانور عظیم هولناک ولی برگرفته از مؤلفههای فیلمسازی هالیوود بود و اینک که فیلم «گودزیلا: پادشاه هیولاها» به نمایش درآمده، مشخص است که به تنها شهرک رؤیاسازیهای کاذب سینمایی بابت فیلم اول ضرر اقتصادی وارد نکرده، بلکه پیگیری این موضوع و ساخت این سری فیلمهای معمولاً پرفروش را براساس فرمولهای خود و ابزاری مثل جلوه های ویژه مافوق مدرنش الزامی میانگارد.
توجه و علاقه داگرتی به سوژه گودزیلا و کارهای ویرانگرانه او از چارچوب مسائل اقتصادی و حرفهای فوق فراتر میرود و او همیشه آرزوی ساخت فیلمی از روی این موضوع و مسائل مرتبط با آن را داشته و طبعاً اینک خوشحال است که به مقصود خود رسیده است.
میزان این رضایت زمانی بیشتر میشود که در نظر بگیریم در نسخه جدید گودزیلا سه کاراکتر و بواقع سه هیولای دیگر معرفی شده در سری فیلمهای گودزیلا ساخته استودیوی ژاپنی توهو برای نخستین بار در یک نسخه امریکایی هم مشاهده میشوند و آنها رودان، موترا و شاه گیدورا هستند و آخری یک موجود وحشتناک با در برداشتن سه سر به طور همزمان است.
مقابل تیم محققان
در برخوردی بالنسبه کلاسیک که در کارهای قبلی گودزیلا هم مشاهده شده بود، جانوران عظیم فوق به قصد به دست گرفتن قدرت به جان یکدیگر میافتند و تبعات این مسأله چنان سنگین و وسیع است که امنیت کل مردم و وضعیت جهان به خطر میافتد. در نقطه مقابل آنها یک تیم از محققان و دانشمندان قرار گرفتهاند که کارشان مبارزه با این موجودات و از بین بردن خطرات فوق و نجات بشریت به طرق متفاوت است و سر آمدان این گروه یک زن باستانشناس بهنام اماراسل (با بازی ورافارمیگا) و همسر او مارک (کایلی چندلر) هستند که هر چند بر سر مأموریت خطیر پیش رویشان تفاهم و اتفاق نظر دارند اما مجادلات زندگی خصوصیشان آنها را به راههایی مجزا از یکدیگر سوق میدهد.
تعطیلیهای گودزیلایی
مایکل داگرتی در اوایل تابستان ۲۰۱۹ میگوید از کودکی دوست داشت فیلمهای گودزیلایی را ببیند و آنها را از کانالهایی که این گونه آثار قدیمی را پیوسته پخش میکنند تعقیب میکرده است.
او میافزاید: قضیه این علاقه و میزان ارادتم به گودزیلا و اتفاقات مرتبط با وی به حدی میرسد که میتوانم مدعی شوم من با فیلمهایی از این دست رشد کردم و با چنان مؤلفههایی به سوی جامعه هنری و سینما سوق یافتم. صبحهای شنبه و بواقع در دو روز تعطیلی آخر هفته عادت داشتم یک کاسه پر از کورن فلکس را پیش روی خود بگذارم و مقابل تلویزیون بنشینم و سری فیلمهای گودزیلا را ببینیم که همگی ساخته ژاپنیها و کار استودیوی سوهو بود. در این میان نسخههای کارتونی گودزیلا هم پخش میشد که کار شرکت امریکایی هانا باربرا بود و جالبتر اینکه عصر همان روز یا یکشنبه یکی دیگر از کانالها فیلم دیگری از گودزیلا را به نمایش میگذاشت و در همان پایان هفتههای سینمایی حداقل یک فیلم هیولایی دیگر و برخی آثار سیاه و سفید، روند پخش فیلمهای هیولایی و ترسناک را کامل میکردند. از همان زمانها و پس از دیدن گودزیلاهای ژاپنی که اغلب هم فیلمهای ناقص و بدی بودند و یک سطح متوسط و معمولی داشتند من به طراحی ساخت فیلمهایی از این دست در ذهنم مشغول شدم و یادم میآید که به کتابخانههای متعدد میرفتم و کتابهایی را که مربوط به این سوژه بودند، میگرفتم و مطالعه میکردم.
بازگشت به دامان طبیعت
داگرتی میافزاید: از طریق همان مطالعات بود که برای اولین بار درک کردم فیلمها باید حامل پیامها و سوژههای خاص هم باشند و سرگرمی صرف نباشد و هر چه بیشتر به عمق مسائل ورود کنند، هم برای خودشان بهتر است و هم برای دوستداران سینما. این برداشت غلط را بارها حس کردهایم که یک فیلم سینمایی ابتدا باید سرگرمکننده باشد و سایر مسائل در درجه دوم اهمیت قرار گیرد اما چه ایرادی دارد که همراه با این عامل پیامهایی را نیز به این و آن برساند و برای همگان درس دهنده باشد. اینکه گودزیلای جدید نامهای عاشقانه ولی صوری از سوی من به موجود کریه معروفی مثل گودزیلا است، تصور غلطی نیست.
اما من موضوعات و معانی متفاوتی بجز علاقه شخصیام را هم در زمان ساخت این فیلم در ذهن داشتم و یکی از آنها دامان طبیعت و زندگی در بطن جامعه بشری و رهاوردهای آن است. این یک واقعیت مسلم است که اگر انسان زندگیای مرتبط با دامان طبیعت و تبعات آن نداشته باشد، از اصل خویش به دور خواهد افتاد و اینکه گودزیلا و کینگ کونگ موجوداتی خیالیاند و ارتباط مستقیمی با زندگیهای جاری و ساری در جهان ندارند اما میتوان آنها را محصول گرایشهای بیمارگونه بشر هم دانست.
وقتی خطرات اتمی و انفجارها و ترورها جهان را در بر میگیرند بدیهی است که از درون آنها و از قلب این حوادث هر چیز کریه و هر موجود غیرقابل محاسبهای سر بر بیاورد و دنیا ناامنتر و جولان وسایل و موجودات قاتل انسانها و در هم کوبنده تمدنها بیشتر شود و شما فرض کنید که این موجودات گودزیلا یا هر اسم دیگری داشته باشند و البته اسامی در این میان مهم نیست و پر اهمیتتر، کاری است که انجام میدهند.
وجه تمایز
داگرتی میگوید که اولین فیلم گودزیلا که همان نسخه اصلی ژاپنیها و محصول ۱۹۵۴ است برای او جذابتر از سایر فیلمهای پرشمار این فرانچیز بسیار دیرپا بوده ولی وجه تمایز فیلم جدید، اضافه شدن سه موجود مخرب تازه به ماجراها و ویرانگریهای آنان و بویژه کاراکتر گیدورا است که با داشتن سه سر به هر طرف سر میکشد. اهمیت این موجود و رویدادهای مرتبط با او به حدی میرسد که بین رودان، موترا و وابستگان موترا گفتوگوهایی درباره لزوم رویاروییشان با گیدورا شکل میگیرد.
- 14
- 3