جوکر ۲۰۱۹ فیلم سینمایی آمریکایی در ژانر تریلر روانشناختی است. این فیلم را تاد فلیپس نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی کرده است. اسکات سیلور در نوشتن فیلمنامه این اثر، فلیپس را همراهی کرده است. ماجرای فیلم در سال ۱۹۸۱ و در شهر گاتهام سیتی جریان دارد و زندگی یک کمدین شکستخورده به نام آرتور فلک را به تصویر میکشد. بازی نقش جوکر در این فیلم را واکین فینیکس بر عهده داشته است. او را باید بعد از سزار رومرو، جک نیکلسون، هیث لجر و جرد لتو پنجمین بازیگر شخصیت جوکر در تاریخ سینمای جهان دانست. رابرت دنیرو، زازی بیتز، فرانسیس کانروی و مارک مارون دیگر چهرههای حاضر در این فیلم به عنوان بازیگر هستند.
جوکر در این فیلم دچار یک اختلال عصبی عاطفی است و در شرایطی که با مشکل یا وضعیت ناخوشاینی مواجه میشود، شروع به خندههای هیستریک میکند. او را میتوان نماد تکتک آدمهایی به حساب آورد که در جوامع لبریز از هرج و مرج و فساد زندگی میکنند. شاید این تعبیر چندان دور از ذهن نباشد که در هر جامعهای به تعداد آدمها، جوکرهای بالقوه حضور دارند. تجربه این آدمها در جامعه و برخورد صاحبان قدرت با آنها میتواند از هر کدامشان جوکری بسازد که قدرت به نابودی کشاندن شهرهایشان را دارد. فارغ از نگاه عموم جامعه در مواجهه با جوکر فلیپس و نگاهی که به لحاظ اجتماعی میتوان به این اثر داشت، به لحاظ سینمایی هم میتوان درباره این فیلم سخن گفت. در این شماره سیدمسیح میرجعفری نگاه خودش درباره جوکر را منعکس کرده است.
جوکرِ تاد فلیپس اثری دروغگو و دورو است که به ما اثبات کرد فلیپس کارگردان بزرگی نیست اما میتواند کارهای بزرگی انجام دهد. کار بزرگی که او انجام داد این بود که توانست با این فیلم، افراد زیادی را فریب دهد و به آنها القا کند این فیلم، فیلم مهمی است. در ایران و خارج ایران، افرادی مقابل جریانهایی که جوکر را پروموت کردهاند و میکنند، ایستادهاند. با این وجود، ایرادات بزرگی اعم از سینمایی و غیرسینمایی بر پرفروشترین اثر بزرگسال تاریخ سینمای جهان وارد است.
همان طور که افراد زیادی تا به امروز به این مسئله اشاره کردهاند این فیلم به طرز عجیبی شبیه دو اثر مارتین اسکورسیزی یعنی «راننده تاکسی» و «سلطان کمدی» است. دلیل شباهت جوکر و «راننده تاکسی» تغییر ساختاری مهمی است که اولین بار اسکورسیزی در «راننده تاکسی» انجام داد، یعنی وی برای اولین بار یک سوپرویلین یا ابرشرور را به عنوان شخصیت اصلی داستان خود انتخاب کرد اما کار اسکورسیزی به چند دلیل سختتر از کار فلیپس بود. نخست این که چنین تغییری اولین بار در «راننده تاکسی» انجام شد و کسی انتظار آن را نداشت، حتی ممکن بود با حملات مخاطبان و منتقدان مواجه شود، اما فلیپس این ریسک را نداشت، چرا که حالا دیگر همه تجربه دیدن چنین اثری را داشتهاند. دوم اینکه شخصیت آرتور فلک / جوکر شخصیتی شناخته شده است، چرا که دهههاست کمیکهای آن در سراسر دنیا به فروش میرسد و این شخصیت در تقابل با بتمن در چندین اثر سینمایی و تلویزیونی حضور داشته و دیده شده است. در حالی که تراویس بیکل پیش از «راننده تاکسی» وجود نداشت، اما توانست با تنها یک فیلم، جایگاه مهمی در فرهنگ عامیانه کشورهای متفاوت پیدا کند.
مهمتر از مواردی که ذکر شد، تفاوت نتیجه نهایی این دو فیلم با یکدیگر است. فیلم «راننده تاکسی» پایان ویژهای دارد که میتوانیم چند برداشت متفاوت از آن داشتهباشیم و هرکدام شامل یک پیام اخلاقی مهم است. اما در فیلم جوکر ما به سمت هرج و مرج طلبی و بیاخلاقی سوق داده میشویم. مهمترین سکانس فیلم جوکر که سکانس کشتهشدن موری فرانکلین (رابرت دنیرو) است، از میزانسن و دکوپاژ تا عنصر مهم رنگ، از «راننده تاکسی» برداشته شدهاست. سکانس نظیر این در اثر اسکورسیزی، در پایان فیلم است، زمانی که در بهت و وحشت جودی فاستر اینبار دنیرو در نقش قاتل است و ماشه را میکشد.
الگوبرداری جوکر از «راننده تاکسی» حتی تا سکانسی که دنیرو با خودش صحبت میکند هم پیش میرود و اینجا هم فنیکس در نقش جوکر چنین گفتوگویی را با خود دارد. صحنهای که آرتور فلک در اتوبوس برای یک کودک شکلک در میآورد هم از سریال «برکینگ بد» برداشته شده است. جوکر حتی از شوالیه تاریکی هم تکهای را بر میدارد و به کلاژ خود اضافه میکند. سکانس پایانی که جوکر در خودروی پلیس است عیناً در فیلم نولان هم وجود دارد. در تمام این سکانسها، نه تنها محتوا بلکه تمام ویژگیهای فرمی اعم از دکوپاژ و میزانسن هم برداشت شده است.
با توجه به این نکات، «جوکر» تاد فلیپس نه یک اثر هنری منسجم بلکه کلاژی عامهپسند و عوامفریب است که تمام نقاط اوج و سکانسهای جذاب خود را از گوشه و کنار دنیای سینما جمع کرده و کنار هم گذاشته است. به ادعای هواداران فیلم جوکر، این فیلم اثری چپ و بر ضد مناسبات امروزی جهان است. حال سوال من اینجاست: چرا یکی از بزرگترین کمپانیهای سینمایی که مالکان آن سرمایهداران عمده در ایالات متحدهاند، بخواهد پیامی ضد سرمایهداری و کمونیستی را به دنیا مخابره کند؟ این فیلم بر خلاف آن چه نشان میدهد کاملا به سود جریانهای سرمایهدار در سرتاسر دنیا است.
جوکر به عنوان رهبر جامعه یا همان سوسایتی چگونه برای ما تصویر شده-است؟ در درجه اول، او بیمار روانی است، فردی عصبی و خشن که در میانههای فیلم با آرامش و شقاوت، مادر پیر خود را روی تخت بیمارستان میکشد.
هنگامی که مردم با ماسکهای جوکر به خیابانها میآیند به جای آن که یک عملیات سوسیالیستی و یک کنشگری اجتماعی را از آنها ببینیم، جامعه را به هرج و مرج میکشند. در واقع جوکر و مردم پشت سر او آنارشیست هستند، نه سوسیالیست و چپ. در مقابل جوکر، توماس وین نماینده طبقه سرمایهدار، اگرچه بلایی بر سر مادر آرتور آورده اما او در انتخابات نماینده و امید مردمی است که مدنیت را به هرج و مرج ترجیح میدهند که نماد این دسته، مادر آرتور است که با قدرت گرفتن آرتور (آنارشیسم)، آنها کشته و از جامعه حذف میشوند. وین در آخرین لحظات زندگی خود به دنبال نجات خانواده خود است. نهاد خانواده در تمام جوامع از جمله جامعه آمریکا مورد توجه است.
از نکات مثبت اثر فلیپس، بازی بینظیر واکین فنیکس در نقش جوکر است. فنیکس که پیشتر در فیلم «استاد» ساخته پاول توماس اندرسون و «او» ساخته اسپایک زون مورد توجه سینمادوستان زیادی قرار گرفته بود. سه سال پیش با بازی در «تو هیچگاه اینجا نبودهای» خودش را به همه اثبات کرد. بازی درخشان او در این فیلم مستحق کاندیداتوری اسکار است. «جوکر» فیلمی فریبکار و پیچیده از مهمترین محصولات هالیوودی امسال است که از شانسهای اصلی اسکار به شمار میرود.
- 10
- 2