به گزارش ماهنامه تجربه، سالار عقیلی را می توان یکی از موفق ترین خوانندگان موسیقی سنتی در حال حاضر و آشتی دهنده نسل جوان با موسیقی ایرانی دانست. صدای حجیم او بسیاری از سریال های تلویزیوین را ماندگار کرده و توانسته قطعاتی از موسیقی ایرانی را در هیاهوی موسیقی پاپ به زمزمه میان مردم تبدیل کند. خواننده آثار ماندگاری چون «وطنم» و «تبریز در مه»، آلبومی به نام «از تنهایی گریه مکن» را در روزهای ابتدای سال جای روانه بازر کرد که با استقبال گسترده مخاطبان رو به رو شد. جالب این که هم مردم کوچه و بازار و جوانان با قطعات این آلبوم ارتباط برقرار کردند و هم اهالی فن و متخصصان موسیقی ایرانی لب به تحسین این اثر گشودند.
سالار عقیلی در این سال ها به زعم خود از تکرار گریخته و سعی کرده به همکاری با یک آهنگساز محدود نشود. در کارنامه کاری او هم همکاری با اساتیدی چون استاد ارشد تهماسبی و فرهاد فخرالدین دیده می شود و هم نام آهنگسازان جوان و گمنام به چشم می خورد. انتخاب «از تنهایی گریه مکن» به عنوان بهترین آلبوم موسقی ایرانی در ماهنامه تجربه نشان می دهد عقیلی توانسته پس از حدود دو دهه فعالیت در موسیقی اصیل ایرانی، سلیقه مخاطب را بشناسد و آثاری تولید کند که در عین حفظ رنگ و بوی موسیقی ایرانی، نظر مخاطبان را نیز به خود جلب کند.
آلبوم «از تنهایی گریه مکن» با آهنگسازی ابوالفضل صادقی نژاد، نوازنده سنتور، اشعار محمد رضا یار، و تنظیم غلامرضا صادقی، چهره متفاوتی از خوانش سالار عقیلی را به نمایش گذاشته و البته مخاطبان این خواننده، نه تنها آن را پس نزده اند بلکه استقبال بسیار خوبی نیز از این اثر داشته اند. با سالار عقیلی درخصوص انتخاب این اثر به عنوان بهترین آلبوم در بخش موسیقی ایرانی نظرسنجی ماهنامه تجربه به گفت و گو نشستیم. صحبت از این آلبوم آغاز شد و به مسائل مختلف دیگری رسید که در ادامه می خوانید:
«از تنهایی گریه مکن» در نظرسنجی ماهنامه تجربه و در بخش موسیقی ایرانی توانست رتبه نخست را به خود اختصاص دهد. استقبال بسیار خوبی از این اثر صورت گرفت. فکر می کنید چه شد که قطعات آلبوم جدید شما به دل مردم و البته منتقدان نشست؟ با توجه به این نکته که نسل امروز بیشتر به سمت موسیقی پاپ و رپ گرایش دارد...
موسیقی اگر اصیل باشد هیچ گاه ارزش خود را از دست نمی دهد. مگر آثار تاریخی سرزمین ما همچون تخت جمشید، سی و سه پل و طاق بستان ارزش خود را از دست داده اند؟ موسیقی ایران زمین هم مانند نمادهای این خاک هیچ گاه از بین نخواهد رفت. از سوی دیگر باید این نکته را در نظر گرفت که مردم ما حتی افرادی که به موسیقی ایرانی علاقه مند نیستند، احترام خاصی برای این نوع از موسیقی قائل هستند. آنها از موسیقی ایرانی با عنوان موسیقی فاخر یاد می کنند و زمانی که اثری ارائه می شود که می توانند با آن ارتباط برقرار کنند، فارغ از دسته بندی ها به سمت آن متمایل می شوند.
بسیاری از مخاطبان جوان موسیقی بر این باورند که صدای خوانندگان موسیقی ایران و سبک آنها شبیه به یکدیگر است و ایجاد تمایز، کار سختی محسوب می شود. با این حال سالار عقیلی توانسته در موسیقی ایران دارای شناسنامه شود. این تفاوت از کجا رقم می خورد؟
من یک خواننده و درواقع آوازخوان هستم. نزدیک به یک دهه نزد استاد صدیق تعریف به آموزش آواز پرداختم و ردیف های آوازی عبدالله خان دوامی را نزد استاد تعریف آموختم. در سال هایی که من مشغول به یادگیری موسیقی بودم کمتر تصنیف ارائه می شد و بخش اعظمی از آثار اساتید زمان را آواز تشکیل می داد. در حالی که حالا سلیقه مردم به سمت تصنیف گرایش پیدا کرده است. بسیاری از مخاطبان هنگام اجرای کنسرت، درخواست قطعات آوازی دارند و برخی دیگر می خواهند تصنیف اجرا کنیم. من تلاش داشته ام تعادلی میان این دو ایجاد کنم و هر دو طیف طرفداران را راضی نگه دارم.
نکته مهمی در این میان مطرح است، برخی از خوانندگان رضایت مخاطب را در الویت قرار می دهند و بعضی دیگر بر این باور هستند که رعایت اصول در درجه اول اهمیت قرار دارد. شما جزو کدام دسته هستید؟
من برای مردم سرزمینم می خوانم. به روی صحنه می روم تا با مردم دیدار کنم و برای آنها بخوانم این حنجره بدون مردم معنی ندارد. با این وجود همیشه سعی کرده ام شان هنر موسیقی ایرانی و آواز را حفظ کنم. سالار عقیلی برای جلب رضایت مخاطب دست به هر کاری نمی زند اما رضایت مخاطب هم برای او مهم است. استقبال مردم و لطفی که در تمایم این سال ها به من داشته اند، نشان می دهد راه را بیراه نرفته ام.
به آلبوم «از تنهایی گریه مکن» برسیم، تصور می کنید این آلبوم چه تفاوتی با دیگر آثار موسیقی ایرانی داشته که توانسته توجهات را به خود جلب کند؟
هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. من همیشه سعی کرده ام چیزی را بخوانم که اول از همه به دل خودم بنشیند و حال خودم را دگرگون کند. طبیعتا وقتی من با اثری به عنوان خواننده ارتباط برقرار کنم، مردم نیز آن را می پذیرند. همچنین هیچ گاه در کارم کم نگذاشته ام. این گونه نبوده که با خودم بگویم صرفا فقط یک آلبوم منتشر کنم. سعی کرده ام تمامی نکات فنی، اصولی و احساسی را در اثرم رعایت کنم. مردم همه چیز را می فهمند. آنها اگر احساس بدی از یک اثر بگیرند، هیچ گاه با آن ارتباط برقرار نمی کنند. تصور می کنم این اتفاق خوب در مورد آلبوم «از تنهایی گریه مکن» رخ داده است.
خوشحالم که مردم این آلبوم را پذیرفته اند و روی خوش به آن نشان داده اند. ما در این آلبوم تلاش کردیم از تکرار بگریزیم و فضاهای جدیدی را تجربه کنیم. «از تنهایی گربه مکن» در عین حال فضایی ساده یا همان رنگ و بوی موسیقی ایرانی دارد که باعث می شود مخاطب حداقل برای لحظاتی تامل کند و به موسیقی و آواز اثر گوش فرا دهد.
من اعتقاد دارم باید با مخاطب صادق بود. مردم در انتخاب موسیقی نه با کسی تعارف دارند و نه به اجبار به قطعه ای گوش می دهند. موسیقی با خلوت مردم سر و کار دارد. هیچ کس در خلوت به خودش دروغ نمی گوید. من سعی می کنم به خلوت مخاطب احترام بگذارم و آوازی بخوانم که بتواند هم حال او را خوب کند و هم او را به فکر فرو ببرد.
نام ابوالفضل صادقی نژاد به عنوان آهنگساز «از تنهایی گریه مکن» روی آلبوم دیده می شود. از تجربه همکاری با این آهنگساز برای ما صحبت کنید.
ایشان را می شناختم اما تصور نمی کردم تا این اندازه هنرمند باشند. وقتی برای اولین بار قطعات آلبوم را گوش دادم، به حدی ذوق زده شدم که برای خواندن و اجرای قطعات لحظه شماری می کردم. من آثار زیادی را تاکنون اجرا کرده ام اما آلبوم «از تنهایی گریه مکن» یکی از بهترین آثاری است که تا به امروز خوانده ام. شاید جالب باشد که بدانید بعضی از قطعات این آلبوم را با گریه خواندم. زمانی که در استودیو مشغول ضبط قطعات بودیم همین طور اشک می ریختم و می خواندم. فکر می کنم این مسئله گویای احساس عمیق موجود در اثر باشد. به نظر من هنر زمانی به دل مخاطب می نشیند که وارستگی و عدم تعلق خود را حفظ کرده باشد.
همان طور که گفتم به هیج عنوان کاری را سرسری انجام نمی دهم. تمام کسانی که با من کار کرده اند، می دانند که با چه وسواس و حساسیتی کار می کنم. تلاش کردیم مجموعه ای در خور شان موسیقی ایرانی خلق کنیم که هم قدمی رو به جلو برداشته باشیم و هم مخاطب امروز را به موسیقی ایرانی نزدیک تر کنیم. فکر می کنم استقبال مردم نشان می دهد آنها ارزش کار ما را می دانند. هیچ اتفاقی به اندازه رضایت مردم حال ما را خوب نمی کند.
از وسواس در انتخاب و خلق اثر صحبت کردید. چه پروسه ای طی شد تا «از تنهایی گربه مکن» به مجموعه ای تبدیل شود که در حال حاضر در دست مخاطب قرار دارد و البته توجه او را تا حدی جلب کند که این آلبوم به چاپ دوم برسد؟
در این آلبوم احساسات درونی آقای صادقی نژاد و من متبلور شده است. اگر این اثر توانسته بر دل مخاطب بنشیند حاصل دانش و بینش عمیق و البته مطالعه فراوان است. در تنظیم آثار هم سعی شده کارهایی علمی و اصولی صورت بگیرد که بتواند نظر مثبت اهالی فن را نیز جلب کند. در انتخاب اشعار آلبوم هم وسواس زیادی به خرج دادیم. مردم جامعه ما با ترانه بیشتر از شعر خو می گیرند. یک ترانه خوب به سرعت به ورد زبان مردم و حتی به بخشی از فرهنگ تبدیل می شود. خدایم را شکر می کنم که اشعار آلبوم هم مانند موسیقی و آواز مورد توجه قرار گرفته است. شاید نام شاعر آثار هم برای خیلی از مخاطبان ناآشنا باشد اما می بینیم که توانسته تاثیر خود را بگذارد و مردم با آن ارتباط خوبی برقرار کرده اند.
سالار عقیلی نه تنها میان طرفداران موسیقی سنتی بلکه میان علاقه مندان به موسیقی کلاسیک هم مخاطبانی دارد. فکر می کنید چه ویژگی هایی در صدای شما وجود دارد که توجه این طیف از دوستداران موسیقی را هم به خود جلب کرده است؟
«از تنهایی گریه مکن» نه حاشیه ای دارد و نه چیز اضافه ای را در خود جای داده است. سعی شده کاری قوی و در عین حال بی آلایش تولید شود. در این کار همه چیز در جای درست خود قرار گرفته است. آقای صادقی نژاد به ردیف های موسیقی ایرانی تسلط کامل دارند و نوازنده چیره دست سنتور محسوب می شوند. همان طور که در اثر می شنوید، اشعار به درستی روی نت ها نشسته اند. همه ما تلاش خود را به کار گرفتیم تا وظیفه خود را در جایی که هستیم؛ صحیح انجام دهیم. فکر می کنم مجموعه زحمات من و دوستان در مقام خواننده، آهنگساز، شاعر و تنظیم کننده به اثری قابل احترام تبدیل شده است.
در سال های اخیر نووری هایی در موسیقی ایرانی صورت گرفته است، از استفاده از سازهای غربی تا تغییر در لحن که موافقان و البته مخالفانی دارد. آیا سالار عقیلی هم قصد دارد روزی به چنین سمت و سویی برود؟
نوآوری در موسیقی امری اجتناب ناپذیر است. این اتفاق در تمام کشورهای جهان رخ می دهد. موسیقی هیچ کجای این کره خالی نمی تواند خود را تا ابد به یک شکل حفظ کند اما ابتدا باید مفهوم نوآوری را برای خود تعریف کنیم. من نیز با نوآوری مخالف نیستم. چگونه می توانم با حرکت و نوآوری همسو نباشم اما نباید از مسیر صحیح منحرف شد. متاسفانه برخی نوآوری ها با نابودی اصالت همراه است؛ اتفاقی که من به شدت روی آن حساس هستم.
باید تحقیقات عمیق و آسیب شناسی کاملی انجام دهیم. موسیقی سنتی چارچوب و قواعد خاص خود را دارد اما راه برای نوآوری همبازی است. باید به گونه ای نوآوری انجام دهیم که به اصالت موسیقی ایرانی خدشه ای وارد نکنیم. نمی توان دست به هر کاری زد و نام آن را نوآوری گذاشت. موسیقی ایرانی پایه های مستحکمی دارد که هرگونه نوآوری باید بر این پایه ها سوار شود. همان طور که در شعر نمی توان هرچه گفت و نام آن را نوآوری در شعر گذاشت. به همین دلیل بر تحقیق تاکید دارم. اگر بتوان با رعایت اصول دست به نوآوری زد، من به عنوان اولین نفر از این اتفاق استقبال می کنم.
موافقان نوآوری معتقدند موسیقی ایرانی به مرز تکرار رسیده و به همین اقبال عمومی نسبت به این موسیقی کم شده است...
موسیقی ایرانی ظرفیت بالایی دارد و می توان راه بی پایانی را در این موسیقی پیمود و به تکرار و بن بست نرسید. اتفاقی که باعث شده استقبال از موسیقی ایرانی در جامعه کم رنگ شود، دلیل دیگری دارد. مردم و به خصوص نسل جوان هر روز از رسانه های داخلی و خارجی درحال شنیدن موسیقی های غیرایرانی هستند؛ چه موسیقی پاپ، چه رپ، چه ایرانی و چه خارجی.
وقتی به صورت مداوم موسیقی غیرایرانی در گشور شما زمزمه شود، چه طور ممکن است سلیقه شما با موسیقی ایرانی شکل بگیرد؟ کودکان و نوجوانان ما با موسیقی های سنتی بزرگ نمی شود. از سوی دیگر شناخت و درک درستی از موسیقی ایرانی در میان نسل جوان وجود ندارد. نسل امروز، هم کم حوصله است و هم آواز را نمی شناسد. یک علاقه مند به موسیقی سنتی از سه دقیقه آواز ابتدایی یک اثر با تمام وجود لذت می برد اما جوانی که به موسیقی پاپ و رپ عادت کرده، حوصله شنیدن سه دقیقه آواز را ندارد و از خستگی دم می زند. بارها در کنسرت های خود با این مسئله مواجه شده ام.
جوان هایی را می بینم که با تصنیف ها ارتباط برقرار می کنند و حتی به وجود می آیند اما هنگام اجرای آوازها بی قرار می شوند یا حتی به خواب می روند! متاسفانه برخی معتقدند برای جلب نظر مخاطب باید موسیقی را به سمتی برد که آنها به هر قیمتی راضی شوند اما من چنین نظری ندارم.
چه باید کرد تا نسل امروز و فردا موسیقی اصیل سرزمینش را بشناسد یا حداقل به دست فراموشی نسپارد؟ چه کسانی باید وارد میدان شوند و زمام را در دست بگیرند؟
شما برای خرید یک وسیله یا یک خودرو به چه چیزی توجه می کنید؟ طبیعتا تبلیغاتی که در گذشته دیده اید و شنیده اید، ناخودآگاه شما را به سمت یک شرکت یا شرکت های خاص سوق می دهد چون به واسطه تبلیغ به سازنده آن محصول اعتماد می کنید و علاقه مند می شوید. ما در زمینه آموزش و ترویج موسیقی ایرانی هیچ گونه تبلیغی نداریم.
رسانه ملی ما باید موسیقی ایرانی و سنتی را به مردم معرفی کند و از گنجینه ای بگوید که نوابع و اساتید فراوانی سال ها خون دل خورده اند تا به این جا برسد. باید برنامه هایی در جهت معرفی موسیقی ایرانی ساخته شود تا نسل امروز بداند چه کسانی به درخت تناور موسیقی ایرانی آب داده اند تا امروز چنین سایه پهناوری بیفکند.
مردم با «دیدن» می شناسند و علاقه مند می شوند. کودکی که ساز ایرانی همچون سه تار، دف و نی را ندیده، چگونه می خواهد به موسیقی ایرانی علاقه مند شود. اگر مردم ما به فوتبال علاقه وافری دارند، به دلیل پخش مسابقات متعدد داخلی و خارجی است. وقتی شما هنرنمایی ستاره های فوتبال را در رسانه ملی می بینید، جذب می شوید. کودکی که فوتبال را از تلویزیون می بیند، ترغیب می شود حتی این رشته ورزشی را به صورت حرفه ای دنبال کند اما وقتی کودک ما هیچ سازی را حتی از نزدیک ندیده، نمی توان انتظار داشت به موسیقی علاقه مند شود.
به نوابغ و اساتید موسیقی ایرانی اشاره کردید، چرا دیگر مانند علی اکبر شهنازی، محمدرضا شجریان و دیگر چهره های شاخص در موسیقی ایران ظهور نکردند؟
متاسفانه در سال های اخیر تعداد کارهای خوب کاهش یافته است. این در حالی است که کمیت کارها به شدت افزایش داشته و مخاطب با انبوهی از آثار مواجه می شود که البته تعداد انگشت شماری را در این جمع می پسندد. برخی هنرمندان از تنوع می هراسند چون نگران هستند که مخاطب کار آنها را پس بزند و اثر جدیدشان که با تنوع همراه شده را نپسندد.
همان طور که گفتم نسل امروز کم حوصله شده و دو، سه دقیقا آوازخوانی را تاب نمی آورد. من سعی کرده ام با وجود توجه به علاقه و نیاز مخاطب، به اصول خودم نیز پایبند باشم. هیچ گاه به کار خودم دست نمی زنم و کم و زیادش نمی کنم. من سابقه اجرای ۱۲ دقیقه اجرای ساز و آواز روی صحنه را دارم. بدون توجه به خستگی احتمالی حضار سعی کرده ام کار خودم را انجام دهم.
من معتقدم به عنوان یک خواننده موسیقی ایرانی باید در حد خودم، وظیفه ام را انجام دهم و گامی کوچک در جهت حفظ و اعتلای این موسیقی بردارم. اگر من نیز از ترس خستگی مخاطب، آواز را کوتاه کنم، به همان ورطه می افتم و دردی به دردهای موسیقی ایرانی اضافه می کنم. سالار عقیلی هیچ گاه روی اصول خود پا نگذاشته اما به مردم هم بی توجه نبوده است.
خوانندگانی مانند حسین خواجه امیری و اکبر گلپایگانی هم بودند که لحن دیگری از موسیقی ایرانی را به اجرا گذاشتند. چرا امروزه تنوع این چنینی نیز در موسیقی اصیل ایران دیده نمی شود؟
باید ابتدا این مبحث را مورد بررسی قرار داد که تقلید خوب است یا بد. آیا باید خوانندگان دیگری شبیه به این اساتید بیایند یا هنرمندان دیگری ظهور کنند که آنها نیز لحنی منحصر به فرد اما متفاوت داشته باشند؟ من با این تفکر که تقلید بالذات اتفاق بدی است، مخالف هستم. هر هنرمندی در ابتدا الگویی را برای خود تعریف می کند و اهتمام می ورزد از استادی تقلید کند اما نکته این جاست که پس از اتمامدوران آموزش باید از فضای الگوی خود دور شود و شخصیت هنری منحصر به فردی را برای خودب سازد.
زمانی هنر من ارزش پیدا می کند که «سالار عقیلی» باشم. همان طور که می بینیم مقلدان متعددی از خوانندگان مختلف در موسیقی ما ظهور کرده اند اما نامی از هیچ یک از آنها باقی نمانده است. من معتقدم مردم بهترین راهنما برای یک هنرمند هستند؛ البته برای هنرمندی که نظر مردم را مهم می شمارد. بسیار هستند خوانندگانی که چون در یک فضا توانسته اند نظر مثبت بخشی از جامعه را جلب کنند، از تغییر می هراسند و دیگر نمی خواهند به سمت ایجاد شخصیت مستقل هنری پیش بروند. این اتفاق در راستای همان نوآوری البته در چارچوب قواعد موسیقی ایرانی رخ می دهد. همه این موارد پیش نیازی به نام دانش را طلب می کند. اگر یک خواننده به تحصیل دانش موسیقی پرداخته باشد نه به تکرار می افتد، نه از تغییر می ترسد و نه دست به نوآوری های بی حساب و کتاب می زند.
سالار عقیلی تاکید زیادی بر واژه «مردم» دارد، مردمی که نشان داده اند حداقل بخشی از آثار او را می پسندند و در خاطر نگه داشته اند...
مگر آواز و در کل هنر بدون مردم معنایی دارد؟ من برای مردم می خوانم. وقتی روی خوش آنها را می بینم حال خوبی پیدا می کنم و خستگی از تنم در می رود. زمانی که می بینیم جمعیت زیادی به کنسرت هایم می آیند و عشق و شور و انرژی آنها را دریافت می کنم، انگیزه ام برای اجرای آثار جدید صدچندان می شود. پس از سال ها اجرا کمی با ذائقه مخاطب و حداقل کسانی که موسیقی من را دوست دارند، آشنا شده ام. سعی می کنم سلیقه مخاطب را در آثار جدیدم لحاظ کنم . البته اصولم را هم رعایت کنم. به قولی تلاشم جلب رضایت مخاطب با حفظ امضای سالار عقیلی است.
من وقتی مرم را در خیابان می بینم و لطف بی اندازه آنها را نسبت به خودم درک می کنم، نمی توانم بی تفاوت باشم. همیشه سعی کرده ام در هر شرایطی به مردم لبخند بزنم تا بخشی از محبت بی کران آنها را جبران کنم.
سالار عقیلی سیری صعودی را در یک دهه اخیر طی کرده و به یکی از محبوب ترین خوانندگان نسل خود تبدیل شده است. با ما بگویید که شما چه هدفی را برای آینده دنبال می کنید؟
من یک آوازخوان هستم و تا پایین عمر هم آواز می خوانم. آواز همه جان و زندگی من است. من برای مدتی آوازتدریس می کردم اما پس از مدتی کلاس هایم را تعطیل کردم و تمام تمرکز خود را روی آلبوم ها و کنسرت هایم گذاشتم. احساس می کنم آوازخواندن، کاری است که باید در حال حاضر انجام دهم و تدریس را به اساتید این حوزه بسپارم. بسیارند کسانی که در تدریس بسیار بهتر از من هستند.
وظیفه خود می دانم در جایی که می توانم بهترین خود را ارائه دهم ایفای نقش کنم. البته به تدریس در سنین بالا فکر می کنم. شاید زمانی که به دهه ششم و هفتم زندگی خود رسیدم، بار دیگر کلاس هایی را برای تدریس آواز تشکیل دهم و تجربیات خود را به نسل جوان منتقل کنم تا موسیقی ایرانی بتواند به حیات خود ادامه دهد و در هیاهوی موسیقی های روز گم نشود. تدریس بخشی از اهداف من در آینده دور است اما در حال حاضر تنها به آواز خواندن می اندیشم.
فکر می کنید سالار عقیلی در این ۱۵ سال که آلبوم های متعددی را روانه بازار کرده،توانسته تنوع را در کار خود لحاظ کند یا سیری یکنواخت را طی کرده است؟
من هیچ گاه از تغییر و تحول نترسیدم چون به نظر من تکرار، مرگ یک هنرمند را در پی دارد. هستند هنرمندانی که به دلیل استقبال مخاطب از یک سبک و ایده، همان راه را ادامه می دهند تا مخاطبان خود را راضی نگه دارند اما کارنامه من نشان می دهد دل به دریا زده ام. من با آهنگسازان متعددی کار کرده ام که در میان آنها هم نام اساتید بزرگ و شناخته شده و هم جوانان جویای نام دیده می شود.
همین مسئله مطمئنا سبب ایجاد تنوع در فضای کارها می شود. همچنین در انتخاب اشعار و ترانه ها هم به سراغ شهرهای کهن رفته ام و هم از ترانه های روز بهره برده ام تا در گرداب تکرار اسیر نشوم. شاید کودکی آهنگی بسازد و آن قطعه را نزد من بیاورد. اگر به این نتیجه برسم که اجرای این اثر با موفقیت رو به رو خواهدشد، درنگ نخواهم کرد.
اگر قرار بود استادانی که در ابتدای راه با من همکاری کردند، چنین طرز تفکری داشته باشند و از ریسک بپرهیزند، امروز سالار عقیلی هم نبود. احساس رضایت قلبی خواهم داشت اگر بتوانم در معرفی یک جوان بااستعداد به دنیای موسیقی کمکی کنم. به طور مثال اجرای برخی قطعات آلبوم «سر هزار ساله» بسیار دشوار بود.
خواندن براساس پرده بندی تنبور در موسیقی مقامی کار آسانی نیست. پیش از این نیز گفته ام زمانی که آلبوم را برای نخستین بار گوش دادم، خودم باور نمی کردم این آوازها را اجرا کرده باشم! از سوی دیگر قطعاتی مانند «خوشه چین» و «وطنم» را دارم که بارها دیده ام کودکان و نوجوانان این قطعه را زمزمه می کنند. من به دنبال جست و جو و اکتشاف در موسیقی هستم.
سعی می کنم هر روز بیاموزم. تلاشم بر این است سالار عقیلی امروز حداقل یک نکته بیش از سالار عقیلی دیروز بداند. در همه آثارم در این راستا حرکت کرده ام که مخاطب خود را نه تنها با موسیقی ایرانی که با ادبیات فارسی آشنا کنم و اجازه ندهم این پیوند از هم گسسته شود. متاسفانه ارتباط جوان امروز با ادبیات این سرمزین نیز در حال قطع شدن است.
البته گاهی اوقات در موسیقی، صرف حضور نام یک شخص حداقل از لحاظ فروش می تواند موفقیت یک اثر را تضمین کند. نگران نبودید همکاری با آهنگسازان جوان، اعتبار گذشته شما را خدشه دار کند؟
من هیچگاه مسائل مالی و اقتصادی را در درجه اول اولویت قرار نداده ام و نمی دهم. ذات هنر و مادیات با همدیگر در تعارض است. اگر بخواهید برای کسب درآمد، به سراغ موسیقی و آواز بروید، من به شما تضمین می دهم که آب در هاون می کوبید و هیچ دستاوردی نخواهید داشت. من همیشه به جذابیت کار فکر کره ام. اگر کاری هر چند از یک آهنگساز جوان و گمنام توانسته دل من را برباید، به این موضوع اندیشیده ام که پس می تواند بر دل مخاطب هم بنشیند.
بهتر از من می دانید چه بسیار خوانندگانی بودند که با صرف هزینه های گزاف، همکاری با چهره های شناخته شده و حتی ضبط در استودیوهای خارجی به تهیه آلبوم پرداختند اما به نظر من نمی توان گوش و قلب مردم را خرید. البته من هنگام اجرای کنسرت به امکانات، توجه ویژه ای دارم و به راحتی مردم فکر می کنم. دوست دارم آنها هنگام تماشای کنسرت در آرامش به موسیقی و آواز گوش فرا دهند و لذت ببرند.
سالار عقیلی به واسطه اجرای آثار حماسی و ملی مانند «وطنم»، «ایران جوان» و «معمای شاه» به خواننده ای حماسی مشهور شده است. برخی از منتقدان بر این اعتقاد هستند در زمانه ای که مردم با مشکلات عدیده اجتماعی و اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند، این نوع از موسیقی جایی ندارد...
موسیقی ایرانی خود زیرشاخه های متعددی را شامل می شود. موسیقی نواحی، موسیقی مقامی، موسیقی آیینی و موسیقی حماسی. من پس از اجرای قطعه «ایران جوان» یا همان «وطنم ای هستی من» به خواننده ای حماسی شهره شدم. در حالی که اگر جست و جویی کوتاه در آثار من انجام دهید با قطعات عاشقانه متعددی رو به رو می شوید. من نزدیک به پانصند قطعه مختلف را اجرا کرده ام که تعداد بسیار انگشت شماری در زمره آثار حماسی قرار می گیرند.
بخشی اعظمی از کارهای من در حیطه موسیقی های عاشقانه و حتی عارفانه طبقه بندی می شوند. یکی دیگر از دلایل این اتفاق، پخش متعدد آثار حماسی و ملی- میهنی از رسانه ملی بوده است. صدا و سیما در اکثر مناسبت ها چند اثر حماسی من را پخش می کند. به همین دلیل بخشی از توده مردم، من را به آثار حماسی می شناسند. همه مردم آلبوم های من را گوش نداده اند و شناخت آنها از من به پخش آثارم از رادیو و تلویزیون بر می گردد. این عده نمی توانند آثار عاشقانه من را از تلویزیون بشنوند.
البته باید این نکته را بگویم که در قیاس با دیگر خوانندگان، آثار حماسی بیشتری دارم. مردم نیز با شور این قطعات ارتباط خوبی برقرار می کنند. از سوی دیگر هنر ذاتی لطیف و خیال انگیز دارد. نباید برخوردی سخت و خشن با هنر داشت. موسیقی می تواند شما را برای لحظاتی از مشکلات برهاند و در دنیای زیبای خود به پرواز درآورد، نه این که مشکلات شما را فریاد بزند. نباید با این دید به موسیقی نگاه کرد. هر چند بخشی از کارکرد موسیقی می تواند بیان مشکلات اجتماعی هم باشد اما موسیقی ایرانی از دیرباز روح را جلا داده و آرامش را به مخاطبانش هدیه داده است.
کوروش شیرازیان
- 15
- 5