هنرمند با هنر خود زندگی میکند، به آن نیاز دارد و نمیتواند هنر خود را کنار بگذارد. اما متأسفانه امروز میشنویم تعدادی از هنرمندان ما یا ممنوع ازکار هستند یا به دلیل نبود حمایت و پشتیبانی نمیتوانند در این زمینه فعالیت کنند یا اینکه بهدلیل لغو کنسرتها مجبورند مدتی در انتظار اجرای برنامههای هنری خود باشند. حسین زمان نیز از این مورد مستثنی نبوده است. هنرمندی که سال های بسیاری زحمت کشیده و آثار زیبایی منتشر کرده و امروز به یک امیدی میخواهد بار دیگر فعالیت خود را ادامه بدهد. مسأله لغو کنسرتها برای اکثریت خوانندگان وجود داشته است. ما مطیع و تابع قانون هستیم اما متأسفانه برخی یک فهرست بهطور مثال ۳۰ نفر دارند که تنها تعدادی از نورچشمیها می توانند اجازه فعالیت داشته باشند.
کسانی که با آنها قرارداد بسته اند یا در برخی شهرها به این علت است که عدهای نمیخواهند جوانان شادمانی داشته باشند مانع اجرای کنسرت میشوند. موسیقی خوب شنیدن یا فیلم خوب دیدن تنها تفریح مردم جامعه ما است و به عقیده من مانع شدن در این باره بسیار اشتباه است و صلاح نیست. مشکلات مالی و کاری آنها را افسرده کرده است و باید این تفریحات برای آنها گنجانده شود. من شخصاً ۵۰ سال برای موسیقی این مملکت زحمت کشیدهام اما امروز بهدلیل حمایت نشدن دیگر نمیتوانم فعالیت کنم. انتظارم از مسئولان این است در هنر آزادی به وجود آورند و هنر را سانسور نکنند. موسیقی ما بیمار شده است و هیچ اتفاق تازهای در آن رخ نمیدهد.
فرهنگ و هنر هیچ گاه از سیاست جدا نبوده و از جزئیترین کنش ها تا موارد کلان سیاسی تأثیرگذار است؛ در حقیقت میتواند به نوعی راهبری سیاست را نیز در چنگ بگیرد. این فرهنگ در ساحت زندگی مردم شکل گرفته و مردم خاستگاه آن هستند اما گاهی قدرت و تفکرات سیاسی بر فرهنگ و هنر چیره گشته و مانع ادامه حرکت آن شده و حتی فعالیت برخی از هنرمندان به کنارهگیری از حوزه سیاسی منوط شده است. حسین زمان نیز از این امر مستثنی نبوده و سالها است که اجازه فعالیت هنری ندارد و در این سالها از طریق فضای مجازی توانسته جسته گریخته آثار خود را منتشر کند. او از مسئولان فرهنگی این انتظار را دارد که بتواند به مانند گذشته مجوز کارهای خود را دریافت کند.
زمان میگوید حرمت موسیقی رعایت نمیشود، چتر سیاست بر سر موسیقی افراشته شده و استفاده ابزاری از موسیقی صورت میگیرد و آزادی کافی در اختیار هنرمندان عرصه موسیقی نیست و تنها با همت و پشتکار خود هنرمندان این مسیر ادامه پیدا کرده است.حسین زمان از جمله هنرمندان موسیقی پاپ است که در هشت سال دفاع مقدس بهعنوان رزمنده در مناطق عملیاتی شرکت کرد و سالیان بعد در جرگه هنرمندان عرصه موسیقی قرار گرفت و توانست آثار خاطره انگیزی را در کارنامه هنری خود به ثبت برساند. گفتوگو با حسین زمان را در ادامه میخوانید.
به نظر شما آیا تا امروز جریانی بهعنوان موسیقی اعتراضی در کشور ما یا در دنیا وجود داشته است؟
در دنیا بیشتر بوده و در ایران بعد از انقلاب کمتر. در ایران موسیقی بعد از انقلاب بشدت تحت کنترل بود و فضا برای عرضه موسیقی بسیار محدود. به خاطر دلهره از برخوردهای شدید نیز هنرمندان کمتر به فضای اعتراضی نزدیک شدهاند. خود من تنها در زمان دولت اصلاحات توانستم آلبوم قصه شب را به بازار عرضه کنم که به لحاظ محتوایی شاید یکی از سیاسیترین و اعتراضیترین آثار بعد از انقلاب بود.
آیا موسیقیهایی که امروز تحت عنوان پاپ، راک یا رپ در کشور ما شنیده میشوند توانستهاند خود را بهعنوان موسیقی اعتراضی معرفی کنند؟
همان طور که عرض کردم در عرصه موسیقی بعد از انقلاب، با توجه به کنترل و فشارهای زیاد، هنرمندان بیشتر تلاش کردهاند در این عرصه بمانند و زیاد خطر نکنند. اما به ندرت کارهای تک اعتراضی داشتهایم ولی برندی تحت این عنوان وجود ندارد.
موسیقی اعتراضی در ترانهها قابل مشاهده است یا ساخت موسیقی؟
ببیشتر در کلام نمود دارد ولی موسیقی هم میتواند کمک فراوانی به تفهیم کلام اعتراضی داشته باشد.
در یادداشت ترانه علیدوستی به عدم حضور در دریافت جایزه اسکار به حقوق اجتماعی اشاره شد که ای کاش هنرمندان، فرهیختگان و روشنفکران نسبت به سلب حقوقها و محدودیتها حساس باشند؛ در واقع شما نیز اینگونه عمل کردید. به نظر شما هنرمندان در نشان دادن این مسیر به مردم چقدر میتوانند مؤثر باشند؟
هنرمندان مورد توجه و اکثراً مورد علاقه مردم هستند و میتوانند الگوهای جدی و تأثیرگذاری باشند. گاهی رفتار عملی یک هنرمند میتواند تأثیر دهها سخنرانی و موعظه و مقاله را داشته باشد. در همین مدت اخیر حمایت چشمگیر هنرمندان از آقای روحانی به نظر من بسیار تأثیرگذار بود. هنرمندان با حمایت، اعتراض، تشویق و مخالفتهای مدنی خود میتوانند در بسیاری از فعل و انفعالات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی مؤثر واقع شوند.
آیا هنرمند وظیفه دارد در فعالیتهای سیاسی و به نفع مردم شرکت کند؟
حتماً. اگر نکند بیتوجهی کرده و شاید بعضاً خیانت به مردم. ما هرچه داریم به برکت مردم است و به اعتبار حمایتهای مردم. ما متعهدیم که با هنرمان به مردم و جامعه خدمت کنیم. وظیفه هنرمند آگاهی بخشی هنرمندانه است. وظیفه هنرمند تبیین زیبای واقعیتهای زندگی است. هر جا پای منافع مردم در بین است هنرمندان باید خاضعانه و پر تلاش حضور داشته باشند.
به گفته شما براساس یک خواسته متقابل، کارهایتان از صدا و سیما پخش نمیشود آیا بازهم تصمیم دارید آثارتان از صداو سیما پخش نشود؟
من سیاستهای صدا و سیما را قبول ندارم. صدا و سیما را از مردم جدا میدانم. صداقتی در رفتارهای مسئولان صدا و سیما نمیبینم. برنامههای صدا و سیما را جهتدار و در خدمت گروهی خاص میدانم و لذا علاقهای به همکاری با چنین سازمانی ندارم.
با توجه به تجربه شما در جبهههای جنگ کمی از موسیقی دوران جنگ بگویید.
موسیقی زمان جنگ در انحصار صدا و سیما بود و به همین دلیل رشد چندانی طی سالهای جنگ نداشته است. تعدادی خواننده محدود در ساختاری محدود قادر به کار بودند. البته کارهای ارزشمندی هم صورت گرفت که بیشتر به استادان موسیقی ما همچون استاد شجریان و استاد شهرام ناظری تعلق داشت که آن آثار بسیار فاخر و ماندگار بودند.
آن دوران موسیقی با محدودیتهای بسیاری مواجه بود اما بودند هنرمندانی چون زنده یاد لطفی، حسین علیزاده و استاد شجریان که در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و چاووش فعالیت میکردند. با این حال موسیقی نتوانست راه خود را بازکند و تنها به شعار در تظاهرات و پخش تعدادی آثار سفارشی بسنده شد.
همانطور که گفتم بخشی از موسیقی دوران اول انقلاب و زمان جنگ که حاصل کار استادان بزرگ و دلسوز میهن همچون زنده یاد لطفی، حسین علیزاده، محمد رضا شجریان، شهرام ناظری و تعدادی دیگر، قابل دفاع بود و کارهای ارزشمند و ماندگاری از آن دوران باقی مانده است. بخش دیگر عمدتاً شامل تولیدات صدا و سیما بود که صرفاً بهصورت مارش نظامی و سرودهای مناسبتی بود. اما مسأله حائز اهمیت نقش موسیقی در برانگیختن احساسات وطن دوستانه و ترغیب مردم به مشارکت در دفاع از کشور است.
برخی معتقدند موسیقی ما به سمت سفارشی وفرمایشی شدن در حرکت است؛ آیا به تعبیر شما این کار هنر فروشی قلمداد میشود؟
هنر اگر ابزار تثبیت قدرت باشد، زبان نقادی آن بریده خواهد شد و هنرمندان به بلندگوهای یک دسته یا گروه خاص تبدیل میشوند. هنرمند باید آزاد بیندیشد و آزاد فکر کند و نباید هنرش را براحتی در اختیار اهداف غیر قرار دهد. هنری که در خدمت پول و قدرت باشد میشود هنر سفارشی و فرمایشی و نتیجه کار هنرمند چیزی نیست جز هنر فروشی.
طی سالهایی که بهصورت جدی فعالیت نداشتید آیا بازار موسیقی نظیر موسیقی پاپ و سنتی را هم رصد میکردید؟ ارزیابیتان چیست؟
بله من همواره موسیقی ایران و جهان را دنبال میکنم. متأسفانه موسیقی در ایران به خاطر محدودیتها نرخ رشد خوبی در مقایسه با دیگر کشورها حتی کشورهای همسایه مثل ترکیه و برخی کشورهای عربی نداشته و این حق موسیقی ما نیست. بسیاری از هنرمندان جوان ما امکان حضور و رشد نمییابند و چون نمیتوانند از رانت استفاده کنند و سرمایه زیادی هم ندارند امکان حضور جدی در عرصه موسیقی پیدا نمیکنند. ما استعدادهای بسیار زیاد و درخشانی داریم که به چشم نمیآیند و هرز میروند. بزرگترین مشکل ما این است که برخی از مقامات برای موسیقی ارزش و اعتبار قائل نیستند.
اگر بچههای ما از همان دوران دبستان و دبیرستان کم کم با مفاهیم موسیقی آشنا بشوند، همان اتفاقی که در اکثر کشورها میافتد، آگاهی موسیقایی آنها بالا میرود و به تبع آن سطح موسیقی کشور نیز بالا خواهد آمد. مدتها بعد از انقلاب سعی کردیم موسیقی را از مردم مخفی کنیم و بعد سعی در کانالیزه کردن و کنترل بیرویه آن گرفتیم و امروز هم شاهد حملات برخی از تندروها هستیم. در چنین فضایی چه انتظاری از موسیقی کشور میتوان داشت؟
آیا دراین کنسرتها وجاهت موسیقایی رعایت میشود؟
با توجه به توضیحاتی که در پاسخهای قبلی دادم جایگاه موسیقی در کشور ما مشخص نیست. حمایتهای لازم از موسیقی صورت نمیگیرد. ما هنوز یک سالن مناسب برای اجرای کنسرت در همین پایتخت نداریم. هیچیک از سالنها دارای استانداردها و تجهیزات درخور اجرای زنده نیستند. برگزاری کنسرتها دست تعدادی دلال است که از موسیقی هیچ نمیدانند و فقط به کسب و کار خود میاندیشند. ویژگیهای یک موسیقی و اجرای خوب مشخص نیست و به خاطر همان فقر آگاهی ناشی از محدودیتهای چند ده ساله موسیقی درست تعریف نشده است. ذائقههای موسیقایی خوب شکل نگرفته و با همه این نواقص نمیتوان انتظار بالایی از اجراهای موسیقی داشت اگر چه تعدادی از دوستان هنرمند ما زحمات خود را میکشند و در همین فضای معوج کارهای قابل قبولی ارائه میکنند ولی متأسفانه تعداد چنین کنسرتهایی زیاد نیست.
موسیقی امروز با اوایل انقلاب چه تفاوتی دارد؟
موسیقی اوایل انقلاب خلاصه میشد در تعدادی سرود انقلابی و مناسبتی و افراد دخیل در اینگونه تولیدات هم انگشت شمار بودند و عمدتاً هم تولیدات مرکز موسیقی صدا و سیما بودند. یعنی در واقع اکثریت قریب به اتفاق تولیدات، آثار دولتی بود و کمتر شاهد کارهایی از هنرمندان مستقل بودیم. از شروع انقلاب موسیقی ما جبراً از عقبه خود جدا شد و بخش وسیعی از پتانسیل موسیقایی کشور از کشور خارج شد و یکباره سازمان موسیقی کشور از هم پاشید. امروز آثار مستقل بیشتر است، تعداد هنرمندان عرصه موسیقی بسیار رشد کرده، تنوع سبکها بسیار بیشتر از اوایل انقلاب است، ممیزی و محدودیتها بسیار کمتر از اوایل انقلاب است ولی کماکان جایگاه موسیقی مهجور است، حرمت موسیقی رعایت نمیشود، چتر سیاست بر سر موسیقی افراشته شده است، استفاده ابزاری از موسیقی صورت میگیرد و آزادی کافی در اختیار هنرمندان عرصه موسیقی نیست. با همه نامهربانیها موسیقی امروز ما با همت و پشتکار خود هنرمندان و مبارزه ایشان با مخالفان موسیقی تفاوت بسیار زیادی به لحاظ کمی و کیفی با موسیقی اول انقلاب دارد. ما تقریباً از سال ۷۵ دوباره برگشتیم به سالهای ۵۶و۵۷ و ادامه کار را با بیست سال تأخیر شروع کردیم. باید اعتراف کنم موفقیت نسبی موسیقی پاپ در ایران کنونی مدیون موسیقی دهه پنجاه و هنرمندان آن دوره است.
در باره لغو کنسرتهایی که کم وبیش رخ میدهد صحبتی دارید؟
علت اصلی لغو کنسرتها اعمال قدرت عوامل خودسری است که فراقانونی عمل میکنند و تابع هیچ مقرراتی نیستند. البته عوامل تحریک نیز وجود دارند؛ مانند سخنرانیهای افرادی که اصولاً با موسیقی مشکل دارند و آن را مضر به حال جامعه میدانند. متأسفانه مسئولان هم در تثبیت جایگاه موسیقی کوتاهی کردهاند و البته من بیتوجهی هنرمندان عرصه موسیقی را در دفاع از هنر موسیقی نادیده نمیگیرم. اگر هنرمندان محکم بر سر مواضع خود بمانند و تن به فرمایشات ندهند بهتر و اصولیتر میتوان با این زورگوییها مقابله کرد.
حرف آخر.....
حرف آخر من بیشتر با اهالی هنر است. باید توجه داشته باشیم هنر متعهد، هنری است که در خدمت مردم است. باید دردها و رنجهای مردم را بشناسیم و برای کاهش آنها تلاش کنیم. باید واقعیتهای تلخ و شیرین جامعه را درک کنیم و هنرمندانه و زیبا آنها را بیان کنیم و با روشنگری در جهت تثبیت ارزشهای انسانی گام برداریم. هنرمندان نباید فریب شعار انحرافی جدایی هنر از سیاست را بخورند. در زمانهای که همه تلاشها در عرصه سیاست صورت میگیرد تا آینده من و تو را رقم بزنند بیتوجهی به هنرمندان گناهی نابخشودنی است.
- 9
- 4