دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۰۷:۴۸ - ۲۶ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۶۴۶۰
موسیقی

گفت و گویی با کیوان ساکت درباره خواست موزیسین ها از دولت دوازدهم

فرق است میان این ٤‌سال و آن ٤ سال

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,کیوان ساکت

مدت زیادی از پیروزی روحانی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری نمی‌گذرد، اما حجم مطالبات از رئیس‌جمهوری بسیار بالاست. در ایام منتهی به انتخابات، هنرمندان چه در عرصه موسیقی و چه در زمینه‌های دیگر، حمایت همه‌جانبه‌ای از حسن روحانی داشتند و با حضور گسترده خود پای صندوق‌های رأی اعلام کردند که ادامه فعالیت رئیس دولت را به سود هنر این سرزمین می‌دانند.

 

یکی از اساتید برجسته موسیقی ایران معتقد است به دلیل مشکلات عدیده به‌جامانده از دولت دهم، اهالی هنر در چهار‌سال نخست ریاست حسن روحانی اجازه دادند رئیس‌جمهوری به مسائل مهمتری رسیدگی کند، اما حالا زمانی فرا رسیده که رئیس دولت به مسائل کلان هنری و درخواست‌های هنرمندان رسیدگی کند. کیوان ساکت، استاد صاحب‌نام موسیقی و نوازنده مشهور تار و سه‌تار صراحتا از وضع موجود انتقاد می‌کند و البته نوک پیکان انتقادات خود را به سمت متولیان هنر و مدیران ارشد وزارت ارشاد نشانه می‌رود.

 

کیوان ساکت از برخورد کارمندان ادارات زیر مجموعه ارشاد در شهرستان‌ها گلایه دارد و معتقد است این افراد صلاحیت صدور مجوز برای اساتیدی چون او و همسنگانش را ندارند. گفت‌وگوی صریح و بی‌پرده ما با این استاد موسیقی را در ادامه می‌خوانید:

 

پای حرف‌هایم می‌ایستم

موضوع مورد بحث در گفت‌وگوی ما ابتدا به لغو کنسرت‌ها برمی‌گردد. می‌خواهیم این مسأله را کمی بسط دهیم.اساسا محدودیت‌های موسیقی جدی در ایران چگونه است؟ یک هنرمند در این مملکت می‌تواند آزادانه راهش را انتخاب کند و ادامه دهد یا با موانع مختلفی دست‌به‌گریبان است؟

در این سال‌ها سعی کرده‌ام هنرمندی مستقل باشم و تا جایی که می‌توانم حرفم را بزنم، از این‌رو آماده هستم برای این‌که بحث را آغاز کنیم. اگر مسأله، اداره ارشاد و فرهنگ اسلامی است که تا حالا این نهاد، رشدی را موجب نشده و تنها چیزی که به دنبال داشته، افزایش نارضایتی میان هنرمندان بوده است. نمی‌دانم دلیل این کار چیست. من نمی‌خواهم اسمی از افراد شاغل در ارشاد ببرم، چون همه دوستان من هستند.

 

من عمر خود را در راه موسیقی صرف کرده‌ام. کتاب‌هایی که نوشته‌ام توسط هنرجویان رشته‌های مختلف و نه‌تنها تار و سه‌تار نواخته می‌شود. سال‌هاست برنامه‌های آموزشی من از رادیو فرهنگ به گوش هنردوستان می‌رسد.

 

هر روز برنامه من مبنی‌بر آموزش لطایف، ظرایف، ردیف موسیقی ایرانی، آهنگسازی، جمله‌پردازی، بداهه‌نوازی، فرم‌شناسی و... از رادیو پخش می‌شود. آیا کارمند جزء اداره ارشاد یک شهرستان صلاحیت موسیقایی بیشتری از ما اساتید موسیقی دارد؟ ما موسیقیدانان هستیم که فرهنگ‌سازی می‌کنیم. درواقع یک عده خاص هستیم که تعدادمان در حوزه فرهنگ‌سازی شاید کمتر از انگشتان دو دست باشد.

 

البته هنرمندان تفاوتی با یکدیگر ندارند. نمی‌خواهم بگویم که ما تافته جدا بافته هستیم، ولی وظیفه فرهنگ‌سازی در جامعه بر دوش ما است. این بدبختی ما است که افراد، جایگاه خودشان را نمی‌دانند. مثل این‌که عضو تازه متولدشده یک خانواده برای عضو بزرگتر مثل پدربزرگ خانواده تعیین تکلیف کند!

 

من مایل هستم که این صحبت‌ها را منعکس کنید و من هم با شهامت تمام پشت حرف‌هایم هستم. همواره بوده‌ام، هستم و خواهم بود. منظور من این است که این افراد چرا به خودشان اجازه می‌دهند با ما که فرهنگ ایران را رقم می‌زنیم، این‌گونه سخن بگویند؟ با آقای لطفی هم همین رفتار را انجام دادند.

 

این میزها بی‌وفا هستند

فکر می‌کنید چرا این اتفاق رخ می‌دهد و کارمندان ادارات شهرستان‌ها با شما چنین برخوردهایی دارند؟

این موضوع برای من هم سوال است. چه کسی به خودش این اجازه را می‌دهد؟ من متاسفم که متولیان موسیقی با هنرمندان خود، این‌گونه برخورد می‌کنند. تنها دو هفته قبل از کنسرت خیلی لطف می‌کنند، بر سر من منت می‌گذارند و به ما مجوز می‌دهند! می‌خواهم بگویم که درواقع من باید مجوز بدهم که مسئولان اداره ارشاد در فلان شهرستان اجازه پیدا کنند به آن‌جا بروند و در مورد موسیقی اظهارنظر کنند.

 

آقایان و خانم‌ها بدانند که این میزها به کسی وفا نکرده است. نام کمترین هنرمندان هم در تاریخ باقی خواهد ماند، ولی از شما فقط ممکن است یک تأثیر بسیار بد به جا بماند. می‌خواهم این صحبت‌ها نوشته شود. مدیر برنامه‌ام می‌گفت، مسئولان گفته‌اند «به آقای ساکت نگویید ولی ما سه روز زودتر مجوز شما را می‌دهیم!» درحالی‌که من و امثال من که هنرمندان سرشناس این مرز و بوم هستیم باید صلاحیت افراد را تایید کنیم.

 

هنرمندان این سرزمین، انسان‌های نازنینی هستند که با تمام دشواری‌ها، سختی‌ها و بی‌حرمتی‌هایی که صورت می‌گیرد، کار می‌کنند. توهین‌های زیادی در عرصه هنر به ما می‌شود و حتی ما را تهدید می‌کنند، ولی با این حال پا پس نمی‌کشیم. ممکن است یک گروه تکفیری بیاید بمب‌گذاری کند، ولی کجا یک متولی هنری جرأت دارد کنسرت کسی را تعطیل کند یا اصلا کسی را در ممکلت خودش مورد تهدید قرار دهد؟ اینها اتفاقاتی است که برای هنرمندان یک سرزمین و البته بنده رخ می‌دهد. باید تاکید کنم که من خودم را تنها نمی‌بینم.

 

اگر صحبتی می‌کنم به نمایندگی از تمام کسانی است که کنسرت‌های‌شان لغو شده، مورد بی‌مهری، بی‌حرمتی، کم‌لطفی و... واقع شده‌اند و حقوق‌شان نادیده گرفته شده، در حق‌شان اجحاف شده و حقوق‌شان چه مادی و چه معنوی پایمال شده است.

 

در کجای دنیا، صدا و سیمای یک مملکت آثار هنری را پخش می‌کند، ولی اصلا نسبت به هنرمندان و حقوق معنوی و مادی آنها، هیچ تعهدی را در خودش احساس نمی‌کند؟ در کجای دنیا این اتفاق رخ می‌دهد؟ در کجای دنیا می‌بینید چنین برخوردی با هنرمندان سرشناس عرصه هنر و کسانی که فرهنگ‌ساز هستند و تاریخ هنر و موسیقی را رقم می‌زنند، صورت می‌گیرد؟ حتی با کسانی که فرهنگ را رقم نمی‌زنند هم در همان کشورهای خارجی چنین برخوردی صورت نمی‌گیرد!

 

کارشناسان ارشاد شهرستان چه کسانی هستند؟

اگر موافق باشید بحث را تطبیقی پیش ببریم و شرایط شما را با هنرمندان دیگر کشورها مقایسه کنیم. شما اجراهای مختلف و بزرگی در سالن‌های مهم جهان داشته‌اید. ما در ایران یک روند دریافت مجوز داریم. می‌خواهیم بدانیم در خارج از کشور، ماجرا به چه صورت است؟

مطمئنا پاسخ من برای شما بسیار تعجب‌آور است. ما در خارج از ایران می‌رویم و فقط تاریخ اجرای کنسرت را مشخص می‌کنیم. با وجود سالن‌های بسیار، ما باید از مدت‌ها قبل برای دریافت سالن اقدام و اعلام آمادگی کنیم. تنها مسأله‌ای که وجود دارد همین است و بس. یعنی کسی نمی‌آید به شما بگوید «آلبوم تصویری کار خود را بیاور!» ما می‌خواستیم کنسرتی در کرج که مرکز استان البرز محسوب می‌شود، اجرا کنیم.

 

اول ما را به اداره‌کل فرستادند. در اداره‌کل گفتند «باید به اداره شهر کرج و به دفتر موسیقی آن‌جا بروید» ولی دیدیم اصلا دفتر موسیقی ندارند! یک دفتر کوچک بود که هیچ شباهتی به دفتر ارشاد تهران نداشت. دفتر کوچکی بود که دونفر آن‌جا به‌عنوان کارمند و مسئول بایگانی نشسته بودند تا پاسخ تماس‌های تلفنی را بدهند. گفتیم «چه کنیم؟» بیست برگه به ما دادند و گفتند که «باید پر شود.»

 

گفتند «تصویر کار را هم باید بیاورید و نام کسانی که می‌خواهند اجرا کنند را هم ارایه دهید.» گفتیم «روندش چقدر طول می‌کشد؟» گفتند «بعد از تکمیل مدارک حداقل ١٠روز کارشناسی موسیقی زمان می‌برد.» نکته این‌جا بود که کارشناسی کار توسط چه‌کسی صورت بگیرد؟ بنا شد کار توسط خانمی که ایشان را هیچ‌گاه در عرصه موسیقی ندیده بودیم، کارشناسی شود.

 

من یکی از آدم‌های شناخته‌شده این مملکت هستم، اما برخی از کارمندان جزء ادارات موسیقی حتی نمی‌دانستند که قرار است کارهای مجوز چه هنرمندی را پیگیری کنند، با این حال می‌خواستند صلاحیت ما را تشخیص دهند! ١٠روز کارشناسی و ١٠روز امور مربوط به حراست طول می‌کشید که می‌شود بیست روز. درحالی‌که دو هفته دیگر کنسرت ما باید برگزار می‌شد.

 

همان‌طور که می‌دانید تا زمان دریافت مجوز هم ما حق تبلیغ نداریم، درحالی‌که من می‌خواهم سالنم پر شود، اما سالن ما به حسرت پر می‌شود. من به این روند اعتراض دارم. این افراد چه حقی دارند برای من کیوان ساکت، کارشناسی کنند؟ هر کسی که حتی در یک مدرسه کوچک کار می‌کند، قابل احترام است، ولی ما اصلا کاری به این موضوع نداریم. هرکسی حق صحبت دارد و حق شهروندی او است که صحبت کند. این مسائل اصلا مهم نیست، اما آنها در چه سطحی از موسیقی هستند که به خودشان اجازه می‌دهند راجع به من چنین اظهارنظر و کارشناسی کنند؟

 

مشکل من این است که مجوز را دیر می‌دهند، ولی در عوض مامور مسلح برای محافظت از من می‌فرستند!

 

مانع‌تراشان در فکر مطرح‌کردن خویش‌اند

برخی از هنرمندان معتقدند رفتارها و برخوردهای مدیران و کارمندان ادارات ارشاد در شهرهای مختلف با یکدیگر متفاوت است و اعتقاد دارند این تفاوت گاهی‌اوقات درد را بیشتر می‌کند. نظر شما در این‌باره چیست؟

اگر ماجرا قانونی است که ما که ایالتی نیستیم. ما یک کشور هستیم و یک قانون واحد داریم. اگر قانونی وجود دارد باید به ماده قانونی استناد کنیم. صحبت دوستان هنرمند کاملا درست است. اگر وزارتخانه کل یک چیزی می‌گوید، یک کارمند جزء یک شهرستان کوچک نمی‌تواند آن را زیر پا بگذارد. سوالی که من از مسئولان و متولیان هنر در این مملکت دارم این است که مجوز‌دادن برای کنسرت‌های موسیقی به چه دلیل انجام می‌شود؟ اجازه دهید خودم به این مسأله پاسخ دهم. چند دلیل بیشتر به ذهن من نمی‌رسد.

 

یکی این‌که در مرحله نخست، مسائلی خلاف امنیت ملی، شئون فرهنگی جمهوری اسلامی، شئون فرهنگی جامعه، شأن مسائل و اعتقادات مردم انجام نشود. یعنی کاری خلاف امنیت ملی، خلاف شأن جامعه، خلاف عرف و... صورت نگیرد. دوم این‌که یک فرهنگ‌سازی غلط انجام نشود و اگر با فرهنگ ایرانی و اسلامی تجانس داشته باشد، انجام شود و غیرمتجانس آن مجال رشد پیدا نکند.

 

اگر این مسائل مدنظرشان باشد، اولا سوال من این است کسانی که در ارشاد هستند، از لحاظ تجربه و از نظر تسلطی که باید بر امور هنری داشته باشند، آیا صلاحیت لازم را دارند که بتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند؟ کسانی که در شورای موسیقی هستند حداقل آنهایی که در تهران حضور دارند، جز یک نفر، بقیه‌شان اصولا آدم‌هایی هستند که در طول زندگی‌شان اصلا کار اجرایی نکرده‌اند یا اگر کار اجرایی انجام داده‌اند این‌قدر انگشت‌شمار و کوچک بوده که به حساب نمی‌آید.

 

آنها از دانشجویان موسیقی هم کمتر کار اجرایی کرده‌اند. در این میان افرادی در شهرستان‌ها هستند که می‌خواهند با مانع‌تراشی، خودشان را مطرح کنند.

 

کاری می‌کنند که از کشور برویم؟!

گفته می‌شود حتی کارهایی که در ژانر موسیقی ملل قرار می‌گیرد و ممکن است در کشوری مثل انگلستان اقبال عمومی نداشته باشد، اگر از رادیو پخش شود، پولش مستقیما به حساب صاحب اثر واریز می‌شود...

بله، دقیقا همین‌طور است. با این حال، حرف ما این است که می‌خواهیم حقوق معنوی‌مان را رعایت کنند، اما این اتفاق رخ نمی‌دهد که بسیار دردناک است. تاکید من بر این مسأله است. متاسفانه با آدم‌های دیگر مانند دانشجوها و حتی شاگردان هنر بهتر از استادان ما رفتار می‌شود. کسانی که راجع به مجوزها با ما بحث می‌کنند، صلاحیت ندارند حتی در مورد موسیقی صحبت کنند.

 

آنها به خودشان اجازه می‌دهند که به هنرمند بگویند «ما دو هفته زودتر مجوز شما را صادر می‌کنیم.» شما چه کسی هستید که می‌خواهید مجوز من را زودتر بدهید؟ این حرفی بوده که اداره ارشاد اصفهان به من زده است.

 

اگر این‌گونه است پس چرا فلان شخص به من زنگ می‌زند و می‌گوید «هر وقت فکر مجوز هستی، اصلا زنگ هم نزن و فقط به من پیامک بده» ولی از آن طرف کارمند ایشان منت بر سر مدیر برنامه من می‌گذارد و می‌گوید «ما دو هفته زودتر مجوز نمی‌دهیم، ولی به آقای ساکت سه روز زودتر مجوز می‌دهیم.»

 

مگر من نباید تبلیغ انجام دهم و مردم را برای کنسرتم جمع کنم؟ من جز این‌که حرکات ضدفرهنگی تمام و کمالی از آنها متصورم، هیچ ایده دیگری ندارم. آنها می‌خواهند کنسرت هنرمندان برگزار نشود. این تفکر، تفکری است که می‌خواهد کنسرت هنرمند موفق نباشد و مردم به کنسرتش نروند وگرنه چه دلیلی دارد که تنها دو هفته زودتر مجوز بدهند؟ چرا همین الان که برای برگزاری کنسرت تقاضا می‌دهم، جواب را نمی‌گویند؟

 

مگر امثال من یا هنرمندان دیگر شناخته‌شده نیستند؟ مگر نخستین بار است که کنسرت برگزار می‌کنیم؟ چرا کاری می‌کنند که همه از این کشور بروند؟ چرا کاری می‌کنند که فرار مغزها رخ دهد. این اتفاق، اتفاق ناخوشایندی است. من مراتب نارضایتی، رنجوری و دلگیری خودم از تمام متولیان هنری که این گونه حقوق معنوی هنرمندان را نادیده می‌گیرند و رفتارشان توهین به هنر و شخصیت هنری هنرمندان است را اعلام می‌کنم. ما از دولت آقای روحانی انتظار نداشتیم که متولیان جزء اینچنین با ما رفتار کنند.

 

منتظر ورود روحانی به مقوله فرهنگیم

فکر می‌کنید چرا کار دریافت مجوز حتی برای هنرمندانی چون شما سخت و دشوار است؟

نکته مهم دیگری در این میان وجود دارد که نباید از آن غافل شد. اگر هدف این است که چیزی خلاف شأن جمهوری اسلامی، خلاف شأن فرهنگ ایران و اسلام، خلاف امنیت ملی، خلاف شئونات جامعه اسلامی و ایرانی به دست مردم نرسد، شما چرا سنگ جلوی پای هنرمندان نام‌آشنا می‌اندازید؟ شما به پمپ‌بنزین‌ها بروید و ببینید که همه‌نوع سی‌دی مستهجن و غیرمجاز را در این اماکن و حتی سر چهارراه‌ها و سر گذرها می‌فروشند. به خیابان انقلاب بروید و ببینید که این اتفاق واقعا رخ می‌دهد.

 

به‌طور مثال خیلی‌ها هستند که مجوز ارشاد نمی‌گیرند و به حوزه هنری می‌روند. حوزه با آنها از نظر مالی به توافق نمی‌رسد، اما آنها به صداوسیما می‌روند و رسانه ملی، کارشان را صدبار پخش می‌کند. این‌جا یک بام و دو هوا هم نیست، بلکه یک بام و سه هواست! بنابراین اصلا مجوز دادن نه به من کیوان ساکت یا هنرمندانی که تاثیرگذار و پیشکسوت هستند، بلکه اصلا به همه معنی پیدا نمی‌کند.

 

به همین دلایلی که عرض کردم، این کار وجاهت ندارد. یکی این‌که شورای مجوز اصولا خودش به صورت مصداقی، صلاحیت این کار را ندارد و من رسما این حرف را می‌زنم. به جز یک یا دونفرشان که به‌هرحال آنها را می‌شناسیم، بقیه اصلا چیزی برای ارایه ندارند. ما از دولت آقای روحانی انتظار داریم جدی‌تر وارد این مقوله شود.

 

این موضوع الان مشکل ما هنرمندان است. آقای روحانی در چهار‌سال نخست حضورش به دلیل این‌که یک دولت و یک مملکت سرشار از مشکل و دغدغه به او رسیده بود، چندان مورد انتقاد اهالی هنر قرار نداشت. اگر ما در گذشته به دولت آقای روحانی خرده نمی‌گرفتیم، به این خاطر بود که این دولت به قدری مشکل داشت که می‌دانستیم باید به امورات مهمتری از هنر و به‌طور ویژه موسیقی رسیدگی کند.

 

در چهار‌سال نخست دولت آقای روحانی، گرانی بود، تورم بود، برجام بود، تحریم‌ها بود، کارشکنی‌ها بود، اختلاس حیرت‌انگیز مدیران و دزدی‌های آدم‌های دولت قبل بود و به همین دلیل ما گفتیم «آقای روحانی اینها را برطرف کند و بعد به هنر و فرهنگ برسد.» الان که بخش زیادی از مشکلات به قول خودشان برطرف شده، ما انتظار داریم دولت آقای روحانی به‌طور جدی وارد مسأله فرهنگ شود.

 

دولت فعلی و درواقع هیچ‌کدام از دولت‌ها تاکنون به هنرمندان کمکی نکرده‌اند؛ مگر به هنرمندان قلم به مزد! مگر به هنرمندانی که چیزهایی را که برخی مدیران نالایق به آنها دیکته می‌کنند، انعکاس می‌دهند.

 

آقای صالحی امیری در جلسه معارفه‌شان در تالار وحدت صحبت‌هایی را مطرح کردند مبنی بر این‌که هنرمندان نام‌آشنا و پیشکسوت ما اساسا خودشان مسائل موردنظر متولیان امر را در کارهای‌شان لحاظ می‌کنند. به نظرتان این سخنان در ساحت عمل چقدر اجرایی می‌شود؟

 

می‌بینیم که در عمل چنین اتفاقی رخ نداده است. به‌نظرم ماجرای اصلی تفاوت در نگرش‌هاست. ما در تهران حداقل در کمیته ارزشیابی و جلسه‌ای که هر سه‌شنبه برگزار می‌شود یکی، دو نفر داریم که ما هم آنها را می‌شناسیم و می‌دانیم که آن دونفر معمولا به هنرمندان پیشکسوت، احترام خاص خود را می‌گذارند و همیشه می‌گویند که «شما نگران نباشید و ما این کار را انجام خواهیم داد.»

 

مسأله‌ای که وجود دارد این است که ما در تهران منتظر رفتارهای متفاوتی بودیم، اما در تهران هم این اتفاق نیفتاد. من چند هفته پیش با وحید تاج کنسرت داشتم، اما این‌قدر مجوز ما را دیر دادند که تمام برنامه‌های‌مان تحت‌الشعاع قرار گرفت. برای چه این کار را می‌کنند؟ مگر نه این‌که بارهاوبارها مدیران مختلف گفته‌اند «کیوان ساکت، مجوز نمی‌خواهد.» پس اگر مجوز نمی‌خواهد چرا مجوز تبلیغ را به ما نمی‌دهید یا دیر می‌دهید؟

 

علی نامجو

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 13
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش