چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۳
۱۹:۱۱ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۵۶۷۶
موسیقی

گفت و گو با ناصر مسعودی، درباره موسيقی گيلکی

ناصر مسعودی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

مهرباني خاصي درنگاهش به چشم مي‌خورد؛ موهاي يکدست سپيد و خط و خطوطي که بر صورتش نقش بسته بيانگر سال‌ها تلاش او در عرصه موسيقي است، آن از سال‌هاي خيلي دور که موسيقي فولک گيلان را با «کوچک جنگلي» به گوش دنيا رساند و او را به بلبل گيلان شهره کرد. ناصر مسعودي فعاليت خود را ازسال ۱۳۲۸ آغاز کرد و به گفته خويش سابقه کاريش به تاريخ پيوسته و تا به امروز چه درموسيقي گيلکي که زادگاهش بوده وهست و چه درکار ترانه و قطعات فارسي هرچه در توان داشته عرضه کرده است.

 

اما نغمه صداي او با زمانه کوک نبود و به مدت ۲۰سال فعاليت هنري  نداشت. استاد مسعودي مي‌گويد «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و دفترموسيقي خانه من است اگر کسي از خانه‌اش رانده شود اين انتظار وجود دارد که با مهرباني بيشتر به خانه‌اش بازگردد نه آنکه مورد کم لطفي قرارگيرد.» مسعودي تأکيد مهمي به ريشه موسيقي دارد و براين نظر است که اگرنسل امروز با زمان پيش مي‌رود مراقب گذشته هم باشد تا ريشه‌ها واصالت‌ها را فراموش نکنند.» اين هنرمند بزرگ بعد از سال‌ها آلبوم موسيقي «حالا چرا» را با تنظيم مجيد درخشاني منتشر کرد، اثري که معرف مهمي براي  موسيقي سنتي و گيلکي است. اين اثر بهانه‌اي براي گفت‌وگو  و سخن از گذشته است که  در ادامه مي‌خوانيد.

 

بعد ازانقلاب فعاليت شما به‌طور کلي قطع شد تا به امروز که آلبوم «حالاچرا» تقريباً بعد از ۲۰ سال منتشرشد.  علت فاصله و دوري از فضاي موسيقي به‌چه علت بوده است.

همکاري من با راديو ازسال ۱۳۳۹ آغازشد حدود ۱۰سال با استاد احمد عبادي در برنامه گل‌ها به مديريت داوود پيرنيا فعاليت داشتيم و بعد ازفوت ايشان اين همکاري با آقايان رهي معيري و محمد ميرنقيبي ادامه يافت؛ آن دوران فريدون ناصري، حبيب‌الله بديعي، علي تجويدي ومصطفي کسروي درشوراي موسيقي راديو بودند ومن درارکسترها موسيقي گيلکي و ايراني مي‌خواندم.

 

اوايل سال ۵۷- ۵۸ بود موسيقي شرايط واوضاع مساعدي نداشت ومخالفان موسيقي مانع اينگونه برنامه‌هاي هنري بودند همين امرسبب شد هنرمنداني که درراديو فعاليت مي‌کردند آرام آرام به موسيقي‌هاي مناسبتي و انقلابي گرايش پيدا کنند؛ بنابراين بعد مدتي به ما گفتند اگرمي‌خواهيد با راديوهمکاري داشته باشد بايد درهمين مسيرحرکت کنيد.

مسئولان وقت راديو تأکيد داشتند بايد سرود بخوانم، به آنها پاسخ دادم شناسنامه من درآرشيو موسيقي سازمان موجود است من ۲۲ سال درعرصه موسيقي آوازي فعاليت کرده‌ام بنابراين اگرفکرمي‌کنيد صدايم مناسب خواندن سرود است پيشنهاد بدهيد دراين زمينه کاري بسازم؛ آنها گفتند اگر موسيقي سنتي فعاليت خود را در راديو آغاز کرد با شما تماس مي‌گيريم؛ ازاين موضوع سال‌ها گذشت و تماسي گرفته نشد و تنها درمحفل‌هاي دورهمي درکنار هنرمندان قديمي حضور مي‌يافتم. تا اينکه در سال ۶۳ مرحوم عبادي از من دعوت کردند با تلويزيون همکاري داشته باشم.

 

به ايشان گفتم ۱۰سال است کسي سراغي ازمن نمي‌گيرد چرا پس از اين همه سال امروز يادي از من کرده‌اند! بعد ازآن ديگر ارتباطي با راديو و تلويزيون نداشتم تا اينکه آقاي بهروز افخمي براي سريال «ميرزاکوچک خان جنگلي» تماس گرفتند و تقاضا کردند تيتراژ اين کار را بخوانم البته پيش از اين توسط شخص ديگري اين کار خوانده شده بود اما چون لهجه گيلکي نداشت بزرگان و مفاخر گيلان چون جهانگيرخان سرتيپي به خواندن اين کار اعتراض داشتند و سازندگان سريال تصميم گرفتند ترانه قبلي پخش نشود و به من گفتند طبق سابقه و تجربه شما در موسيقي گيلکي مسئوليت خواندن اين کاررا به شما مي‌سپاريم.

 

موسيقي تيتراژ اين فيلم سينه به سينه منتقل شده و شاعرو آهنگساز آن مشخص نيست و آقاي ميرزماني آن دوران تنظيم کار را انجام داده‌ بودند. همين آغازي شد بر فعاليت دوباره من بعد از انقلاب. طي اين سال‌ها آلبوم «کوراشيم»، «پرچين» و «قلندر» را با همکاري و تنظيم آقاي احمد علي راغب منتشر کرديم و بعد آن نيز چندين تک آهنگ با همکاري آقاي اکبر پورمنتشر شد. بعدها هم آلبومي از اشعار شيون فومني ارائه دادم به نام «هلاچين». اما پس از آن به دلايل مختلفي اين دو دهه را دور از بازار موسيقي گذراندم.

 

درمدتي که گيلان زندگي مي‌کردم هرازگاهي دوستان هنرمند جوان کاري مي‌ساختند و اگر شعر يا ملودي زيبايي داشت و مورد پسند من بود آن را اجرا مي‌کردم البته اين گونه کارها به ندرت انجام مي‌گرفت من انتظار داشتم شوراي موسيقي ازما دعوت به همکاري داشته باشد نه هنرمندان و اعضاي ارکستر‌هاي مختلف که نهايت لطف و مهربانيشان را به ما ثابت کرده‌اند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و دفترموسيقي خانه من است اگر کسي از خانه‌اش رانده شود اين انتظار وجود دارد که با مهرباني بيشتر به خانه‌اش بازگردد نه آنکه مورد کم لطفي قرارگيرد.

 

اما درباره علت اين سکوت چندساله بايد بگويم از يک‌سو بيماري و بعد مهاجرتم از تهران به رشت در اين امر دخيل بود و از ديگرسو، تغيير مناسباتي که بر اين بازار حاکم شده مرا از ارائه آلبوم دور نگاه داشت. البته بخشي از آن هم برمي‌گردد به وسواس خودم.

 

بعد ازانقلاب که سرود جايگزين تصنيف شد. هنرمندان بسياري درعرصه موسيقي آوازي فعاليت داشتند اما چرا تنها مانع ازهمکاري شما بودند؟

تنها مانع من نبودند. اتفاقاً من ازمعدود کساني بودم که «ممنوع‌الصدا» نشده بودم. از همنسلان من هنرمندان بسياري چون اکبر گلپايگاني، ايرج خواجه‌اميري، نادر گلچين و نام‌هاي معتبر و مهم ديگري بودند که امکان تداوم فعاليت را نيافتند. دليلش را بايد از همان مسئولان وقت بپرسيد.

 

برنامه گل‌هاي صحرايي بيشتر به ترانه‌هاي محلي مي‌پرداخت و هنرمنداني چون شما و خانم سيما بينا دراين برنامه فعاليت داشتيد ازآن دوران وآثاري که ساخته شد کمي توضيح مي‌فرماييد.

 

 بهترين خاطرات دوران خواندن من دربرنامه گل‌ها آغاز شد. پيش ازآنکه به تهران بيايم درراديو رشت به همراه ديگر هنرمندان چون آقاي نادر گلچين همکاري داشتيم اما زماني که به استاد عبادي معرفي شدم ايشان دربرنامه گل‌ها فعاليت داشتند و بعد ازيک آزمون کوتاه دعوت کردند که به راديوبروم. درواقع بواسطه کمک و راهنمايي ايشان بود که توانستم به برنامه گل‌هاي صحرايي راه يابم.«بنفشه گل» نخستين کاري بود که دربرنامه گل‌هاي صحرايي اجرا کردم و بعد ازآن «دلواپسي» کاري ازغلامرضا اماني را خواندم و به دنبال آن آرام آرام کارهايي که پيش ازاين درراديورشت خوانده بودم را اجرا کردم. اغلب کارها ملودي‌هايي بود که به ذهنم مي‌رسيد وروي آن شعر يا ترانه مي‌گذاشتم و اجرا مي‌کردم.

 

اين اشعار يا ترانه‌ها سروده خود شما بوده يا آنکه سينه به سينه منتقل شده است؟

ترانه‌ها برگرفته ازموسيقي فولکلور گيلان بود مانند قطعه «لالايي»که درارکستر فارابي با استاد مرتضي حنانه اجرا کردم.شعراين کارتوسط يکي ازهمشهري‌هايم به‌دستم رسيد. آن زمان صاحب دختري شدم به‌نام بنفشه و اين لالايي را هميشه براي دخترم مي‌خواندم.کارهايي که آن دوران ساخته مي‌شد همه ازروي عشق وعلاقه بود و براي ساخت چنين آثاري بايد جرقه‌اي درذهن هنرمند ايجاد شود.

 

پيش از انقلاب اسلامي نهضت جنگل شکل گرفت و درواقع شرايط آزاديخواهي وجود داشت و بعد آن آثاري چون موسيقي جنگل براي تيتراژ فيلم ميرزا کوچک خان جنگلي ساخته شد.در خصوص ساخت اين اثر توضيح مي‌فرماييد.

 

آهنگ ملي – ميهني جنگل را سال ۶۷ اجرا کردم. درکودکي ملودي اين کاردرخانواده ما زمزمه مي‌شد وگوشمان با داستان جنگل وميرزا کوچک خان آشنا بود درواقع بزرگان ما براي کساني که علاقه‌مند به فرهنگ و تاريخ بودند اين روايت‌ها را تعريف مي‌کردند و همين امر باعث شد اين کار را قبول کنم و بخوانم، اما بعد ازآن ديگر به تلويزيون نرفتم.

 

برنامه گل‌هاي صحرايي در معرفي موسيقي اقوام و محلي چقدر تأثير گذار بوده است؟

مؤثر بودن اثردرمانا بودن آن است؛ همين که بعد ۵۰سال بازهم اين آثاربه گوش مي‌رسد نشان ازساختار آثاري است که هيچ گاه تاريخ مصرف نخواهد داشت اما آثاري که امروزه به گوش مي‌رسد به ندرت داراي اين خصوصيات است. در واقع ديگرآن حال و هواها وجرقه‌هاي ذهني وجود ندارد. نکته ديگراينکه دراجراي موسيقي‌هاي فولک مانند کارهاي گيلکي بسيارمهم است کسي که اين کارها را انجام مي‌دهد ريشه‌اش به آن منطقه برگردد و ازفرهنگ آن منطقه مطلع باشد باشد.

 

ناصر مسعودی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

با توجه به تجربه و سال‌ها فعاليت شما دراين عرصه آيا موسيقي مقامي ما از شرايط خوبي برخوردار است؟

آثاري که امروز به گوش مي‌رسد تقريباً ارائه همان کارهاي اصيل است وگرايش جوانان به موسيقي و سازهاي سنتي چندان چشمگيرنيست واغلب به سمت موسيقي‌هاي پاپ کشيده شده‌اند البته استعدادهاي بسيارخوبي در بين جوانان وجود دارد که بايد پرورش يابند و بستري مناسب براي آنها فراهم کنند و قطعاً کارهاي مانايي توليد خواهد شد. ما نمي‌توانيم بگوييم زمينه‌اي وجود ندارد به هرحال هنرمندان بسياري فعاليت مي‌کنند منتهي مطلب رسانه‌ها و سيستم‌هاي ديجيتالي باعث شده همه خواننده شوند و متأسفانه هر کسي به سليقه خودش به موسيقي‌هاي فولکلور رنگ و لعابي اضافه کرده است.

 

اين رنگ و لعاب‌ها ازروي اصول صورت گرفته است؟

 بستگي به فردي دارد که اين کاررا انجام مي‌دهد و اينکه چه هويتي داشته باشد.اگرکسي بخواهد اصالت ملي خودش را حفظ کند سعي مي‌کند به اصل موضوع صدمه‌اي وارد نشود اما يک تعدادي هم هستند که با کيبورد و ديگر سازها مي‌خواهند براي خود رکورد ثبت کنند.دردوران ما تنها فرستنده‌اي که سال‌هاي سال مردم ازطريق صدا با هنرمندان آشنا بودند و معرفي شدند راديو بود. امروزه تنوع موسيقي بسيار شده و صداهاي مختلفي به گوش مي‌رسد. اما ما هنرمنداني بوديم که اگر کاري بر دلمان نمي‌نشست و به سمت خود سوق نمي‌داد نمي‌توانستيم بپذيريم و اين همان اتفاقي است که سبب شده آثار گذشته از دل برآيد و لاجرم بردل نشيند درواقع مانا بودن آثارگذشته سبب شده اوضاع موسيقي به تکرارآثار گذشته روي بياورند. امروزه موسيقي دررسانه تصويري با رنگ و لعاب‌هاي بسيار به چشم مي‌خورد و وقتي تصوير نمايش داده مي‌شود ديگر تمرکز و توجه به موسيقي از بين مي‌رود.

 

آن زمان با تعدادي هنرمند که ۱۵-۱۰ نفر بوديم به‌صورت گروهي يک قطعه را چندين بارتمرين و اجرا مي‌کرديم و اگر کوچکترين اشتباهي رخ مي‌داد از ابتدا شروع مي‌کرديم اما درحال حاضرتمامي اين کارها تسهيل شده و کلمه به کلمه مي‌توانيد بخوانيد و اين اتفاقات به سبب ازدياد هنرمند است.نسل امروز هنرمندان تلاش بسياري براي موسيقي مي‌کنند اما بايد اين نکته را بدانند که اگر با زمان پيش مي‌روند مراقب گذشته هم باشند و ريشه‌ها واصالت‌ها را فراموش نکنند.

 

با توجه به نکاتي که اشاره فرموديد آلبوم «حالا چرا» چقدر به حال و هواي موسيقي امروز نزديک است! آيا همان اصالت‌هايي که تأکيد داشتيد رعايت شده است؟

بستگي به شنونده آن دارد.موسيقي اين کار سنتي است و روي اين کار وسواس ودقت بسياري داشتم. سال ۹۴ درآلمان آقاي مجيد درخشاني را ملاقات کردم.ايشان دربخش موسيقي يکي از شعبات فرهنگي آلمان فعاليت مي‌کردند و من درآلمان اجراي کنسرت داشتم؛ ديگراين فرصت ديدارمهيا نشد تا آنکه اخيراً در رشت همديگررا ديديم واين ديدارمنجر به شکل‌گيري آلبوم «حالا چرا» شد. موسيقي اين کار براي ۲۰سال گذشته است اما هميشه به اين موضوع فکرمي‌کردم تنظيم کاررا به کسي بسپارم که دوست داشته باشد من نيزبا کارهاي آقاي درخشاني آشنايي داشتم واحساس مي‌کردم نبوغ و توان بسياري در وجود اين هنرمند نهفته است؛ زماني که گوشه‌اي ازملودي اين کاررا گوش دادند بسيارلذت بردند و تنظيم آن را برعهده گرفتتد. آقاي درخشاني زحمت بسياري براي اين کار کشيدند و فکر مي‌کنم کساني که به موسيقي اصيل علاقه‌مند هستند ازاين کار لذت ببرند. چيزي که در گذشته هوادار بسياري داشت و به موسيقي بزمي سنتي مشهور بود در اين آلبوم ديده مي‌شود.

 

يک موسيقي بزمي در يک چارچوب سنتي و موسيقايي درست. اين آلبوم کاريست که بايد به دل بشيند واين همکاري ادامه خواهد داشت چنانچه تصميم داريم آلبوم «خورشيد خانم» که تمامي موسيقي آن گيلاني است بزودي منتشرکنيم. اشعار اين آلبوم از شيون فومني است که پيش‌تردرآلبوم «هلاچين» با ايشان همکاري داشته‌ام. کارهاي شيون فومني سبک و ديدگاه خاصي دارد و موسيقي‌هاي چنداني از اشعار اين شاعر ساخته نشده است. در مورد شعر قطعه«حالا چرا» هم بايد بگويم اصل شعر متعلق به استاد شهرياراست که تضمين آن براي شاعري است به نام عبدالحسين فيض رباني که همشهري من بود اما ايشان را نمي‌شناختم و شنيده بودم سال‌ها پيش در دريا غرق شده است و دريک مجله اين شعر را ديدم که درمقدمه اين مجله نوشته بود تضمين شعرشعراي بزرگ بايد از روي اصول صورت بگيرد افراد زيادي هستند که اشعار حافظ، مولانا و سعدي را تضمين مي‌کنند اما از روي اصول نيست ولي اين کار هم وزن شعر استاد شهريار بوده و نزولي به شعر ايشان نداده است.

 

درارکسترهايي که به موسيقي گيلکي يا آلبوم‌هاي نواحي اختصاص دارد ازسازهاي محلي استفاده نمي‌شود و بيشترسازهاي ايراني است به‌طور مثال در قطعه دريا فقط سه تار استفاده شده است.

من در اجراهايم ازسازهاي متنوعي استفاده مي‌کنم. آن دوران آثاري که به گوش مي‌رسيد سينه به سينه بودکه با تعداد اندکي ساز يک اجرا برگزار مي‌شد و امروز به‌صورت ارکستر شده اما رنگ آميزي کار دليلي براين نيست که بگوييم موسيقي از اصالت خود خارج شده است بلکه بستگي به نحوه برداشت کارواجرا دارد. به هرحال کلام گيلکي است و کارارزشمند.

درخصوص قطعه گيلکي«دريا»که دراين آلبوم قراردارد بايد بگويم شعرآن به سال ۱۳۲۵ و زماني که متفقين در گيلان بودند برمي‌گردد و جهانگيرسرتيپ پورانسان بسيارفاضلي که طبع شعرهم داشتند اين کاررا سرودند. سرتيپ پورشاعر و محقق نامدار گيلان دستي هم برآهنگسازي داشت و روي ملودي‌هاي اروپاي شرقي شعرمي گذاشتند. تعدادي از اين نمونه کارها چون «جمعه بازار» است که زنده ياد احمدعاشورپور آن را اجرا کرده‌اند. سرتيپ پوراين شعرها را براي آن زمان سروده بودند و چون شهر رشت درآن دوران دروازه اروپا بود و تأکيد داشت که اينجا مملکت و شهرمن است به اين اشعار مي‌پرداختند و اين اجازه را به من داد که روي هر کدام از شعرهايي که اجرا نشده است را ملودي بسازم. کساني که شنونده موسيقي هستند وآشنا به کارهاي ما بخوبي مي‌دانند که هميشه سعي کرده‌ام شعرهايي را انتخاب کنم که مفاهيم آن هدفمند باشد.

 

سازهم مي‌نواختيد؟

خير. البته به نواختن ساز بسيار علاقه‌مند بودم و هميشه با دقت گوش مي‌دادم اما چندان پيگيرآموختن آن نبودم؛ درواقع اغلب ازراه شنيدن آموختم و آشنا شدم وبعدازمرحوم استاد عبادي چون با استادان بسياري ارتباط داشتم ازهنرهرکدام ازاين بزرگواران بهره بردم وخوشه‌اي چيدم و همين امر زمينه تشويق شد وموسيقي‌هايي که در خلوتم به ذهنم مي‌رسيد آنها را يادداشت مي‌کردم.

 

چرا آثار شما کمتراز راديو پخش مي‌شود؟

بايدازمسئولان راديو سؤال کرد. اشعار وآهنگ‌هايي که درراديو پخش مي‌شود يا آرشيو شده با ارکسترهاي بزرگ جمع‌آوري شده است و دليل پخش نشدن آن را نمي‌دانم من بارها به دوستان تهيه‌کننده پيشنهاد کرده‌ام کارهاي آرشيو را مميزي کنند و آثاررا گوش بدهند و به ملودي، کلام و ارکستر آن توجه لازم داشته باشند.

 

شما اشاره داشتيد اغلب از راه گوش موسيقي را آموخته‌ايد آيا امروز هم اين روش آموختن را توصيه مي‌کنيد؟

منظورمن ازگوشي اين است که موسيقي، رديف‌ها وگوشه‌ها را با گوش جان مي‌شنيدم. درگذشته چون همه گرفتارمايحتاج زندگي بودند شرايط زندگي به گونه‌اي بود که ازدرس خواندن تا کارکردن و آموختن موسيقي به‌صورت مقطعي انجام مي‌گرفت منتهي به سبب علاقه‌اي که وجود داشت هميشه به‌دنبال موسيقي بودم. به‌طورمثال مدتي نزد استاد علي اکبرخان شهنازي آموزش موسيقي مي‌ديدم وسپس درسال ۱۳۳۴ به گيلان بازگشتم و در رشته تئاتر به فعاليت پرداختم. ضمن اينکه استفاده از روش‌هاي سنتي در کنار شيوه علمي هميشه مي‌تواند مؤثر باشد. شما وقتي آموزش شنيداري را هم در کنار آموزش آکادميک تجربه مي‌کنيد، ديگر ماشيني و بدون حس و خط کشي شده نمي‌خوانيد.

 

استاد محمود خوانساري ازخوانندگان بسيارخوب موسيقي هستند با توجه به آشنايي ديرين شما چرا ايشان نسبت به ديگر خوانندگان برنامه گل‌‌ها مغفول ماندند؟

با مرحوم محمود خوانساري سال‌هاي سال دوستي و آشنايي داشتم.ايشان يکسال پيش از من به راديو رفتند و در برنامه برگ سبز فعاليت داشتند آن زمان چون تعداد فرستنده و هنرمندان اندک بود همين تعداد معدود نيزبا جان و دل براي موسيقي تلاش مي‌کردند و بسياراثرگذار بودند.در برنامه‌هاي گل‌ها هنرمنداني چون اکبر گلپايگاني، ايرج خواجه اميري و… حضور داشتند آقاي محمودي هنرمندي خجول و کم رويي بودند و ترجيح مي‌داد بيشتردربرنامه تکخواني باشد و تمايلي نداشت جايي روي صحنه برود. تا آنجا که اطلاع دارم تا آن زمان که ايشان درراديو فعال بودند کارهايي با مرحوم اسدالله ملک داشته‌اند اما متأسفانه خيلي زود فوت کردند. مرحوم خوانساري صداي بسيار گرمي داشت و مخاطبان از صداي اين هنرمند لذت مي‌بردند اما بعد از فوت ايشان متأسفانه آثارش بسيار کم پخش شد.

 

ناصر مسعودی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

به ترانه‌هاي عاميانه و کوچه بازاري هم مي‌پرداختيد؟

بله.کارهاي بسياري دراين خصوص انجام داده‌ام اما متأسفانه از راديو پخش نشد و امروز هم بکلي پخش نمي‌شود اما خوشبختانه گويا بحر طويل خواندن مد شده است. در دوران ما قاسم جبلي و منوچهرشفيعي و بهرام سير بودند که به‌عنوان خواننده روز فعاليت مي‌کردند. اين شاخه از موسيقي ما اتفاقاً بسيار هم مهم و تأثيرگذار بوده است.

 

سال ۴۳ با استاداني چون فرهنگ شريف وروح‌الله خالقي سفري به روسيه داشتيد خاطراتي ازآن دوران را بيان مي‌کنيد؟

درآن سال روح‌الله خالقي سرپرست برنامه گل‌ها بود ايشان درانجمن روابط فرهنگي فعاليت داشتند آن زمان پيش ازما هنرمندان ديگري به شوروي رفته بودند وتبادل فرهنگي – هنري داشتند اين تبادل فرهنگي مدتي تعطيل شد و زمان آقاي معينيان به آقاي خالقي پيشنهاد کردند ايشان هم گروهي را انتخاب کردند.من در بخش کارهاي محلي انتخاب شده بودم و نوازندگاني چون آقاي بديعي، فرهنگ شريف، جهانگيرملک، مهدي خالدي در بخش موسيقي ايراني که به مدت ۱۶ روز در باکو اجراي برنامه داشتيم که بسيارابرازعلاقه کردند و بعد ازآن هنرمندان بزرگ آذربايجان به ايران آمدند.

 

اجرا وکنسرتي در تهران خواهيد داشت؟

کنسرتي در شهررشت برگزار کردم که اغلب نوازندگان آن جوان بودند. دوستاني بودند که بسيار تأکيد داشتند چون بعد سال‌ها کنسرت برگزار مي‌کنم ازتهران ارکستر بياوريم اما من به دوستان گفتم نوازندگان جواني که در ارکستر ما هستند تحصيلکرده اين دوره و عاشق موسيقي هستند و عشق به اينکه يک روز روي صحنه ديده شوند. البته قرار براين است با همين گروه يک برنامه‌اي در تهران برگزار کنم.

 

شرايط امروز موسيقي را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟

بايد براي هنرمندان فضا و بستري براي موسيقي ايجاد شود تا بتوانند حرف‌هايشان را بزنند. موسيقي امروز جايگاهي ندارد نفس با موسيقي است اما متأسفانه مورد بي‌مهري قرار مي‌گيرد.

 

نقدي هم به نسل امروز خوانندگي وآهنگسازي داريد؟

به‌خاطردارم يک روزدرآلمان با مرحوم علي اصغر بهاري صحبت مي‌کردم به ايشان گفتم چه کسي در راديو بخوبي کمانچه مي‌نوازد گفتند همه بهتر هستند (مي‌خندد) شرايط امروز هم همين است. موسيقي آوازي کمتر شده و ديگر فضا و زمان براي مرکب‌خواني آماده نيست. عمده کاري که يک خواننده انجام مي‌دهد يک کار آهنگين با مدت زمان بسيارکوتاه آوازخواني است اما درآن روزگارفرصت بيشتري براي مرکب‌خواني بود البته ديگرشنونده‌اي هم براي شنيدن موسيقي اصيل و گذشتگان نيست و اميدواريم آيندگان اين موسيقي را حفظ کنند و به بيراه نبرند.

 

 اتفاق خوبي که اين روزها به گوش مي‌رسد نصب کاشي بر سردرمنزل مفاخر واهالي فرهنگ وهنرو قدرداني  از  اين بزرگان است اتفاقي که چندي پيش براي شما هم انجام شد نظر شما در اين باره چيست؟

دراين چندماه گذشته هم سرديس من در سبزه‌ميدان شهررشت نصب شد و هم نصب کاشي برسر درمنزلم، البته به نظرمن اين کارها رو بنايي است و اصل قضيه چيزديگري است.

 

 

 

 

iran-newspaper.com
  • 13
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش