ترانه و موسیقی تیتراژ فیلم ها و سریال ها امروزه به عنوان یک پای ثابت آثار سینمایی و تلویزیونی شده است. به طوری که گاهی اثری آنقدر در دل مخاطبان جا پیدا می کند که موسیقی آن فیلم به صورت تک آهنگ روی شبکه های مجازی دست به دست می شود.
وقتی صحبت از ترانه سرایی برای فیلم ها و سریال ها به میان می آید، بحث سفارشی بودن کار نیز این سوال را در ذهن متبادر می کند که ترانه ای که قرار است از دل بر آید و بر دل بنشیند چگونه می تواند سفارشی باشد؟ شاید پرداختن به بحث مستقل بودن ترانه از موضوع و محتوای فیلم و سریال در اینجا اهمیت بیشتری یابد. به گفته برخی از کارشناسان ترانه ای را می توان موفق دانست که مخاطب آن را به تنهایی و بدون در نظر گرفتن فیلم و موضوع آن لذت ببرد. گاهی هم موسیقی در نظر گرفته شده برای ترانه توسط آهنگساز خود فیلم صورت می گیرد که ممکن است در تخصص و توان او نباشد. صرف نظر از بحث فنی شعر و ترانه، مشکلات ممیزی و سانسور هم می تواند یکی دیگر از مشکلاتی باشد که ترانه سرایان با آن مواجه اند.
چه بسیار ترانه هایی بوده اند به دور از اعمال سانسورهای سلیقه ای، حتی با گذشت سال ها هنوز هم مردم با شنیدن آن ترانه ها صحنه هایی از فیلم مربوطه را به خاطر می آورند و همچنان ماندگارند. ترانه های فاخری که به دور از سطحی گرایی برخی از ترانه های امروزی، در کنار موضوع فیلم به خلق دنیای زیبایی از جنس موسیقی برای مخاطب پرداخته اند. در بخش اول این گزارش به سراغ برخی از ترانه سرایان و صاحب نظران حوزه شعر و ترانه رفتیم و نظرات آنان را در خصوص مشکلات ترانه سرایی برای فیلم ها و سریال ها جویا شدیم که حاصل آن را از نظر می گذرانید.
محمد صالح علا:ترانه، هویت زیباشناختی ادبی مستقل از درام دارد
محمد صالح علا، نویسنده و ترانه سرا، در خصوص جایگاه و نقش ترانه در سریال ها و فیلم های سینمایی، به بانی فیلم گفت: به نظرم ترانه یک کیفیت و مطبوع و شأن مضاعفی به هر اثر دراماتیک می بخشد؛ نه تنها در فیلم و مجموعه های تلویزیونی بلکه در تئاتر هم همین گونه است. به نظرم ترانه به بیان دراماتیک هر اثر نمایشی کمک می کند. ضمن اینکه معمولا آثاری که با موسیقی کلامی (لیریک) تولید شده اند، دست کم برای توده های مردم و آثار نمایشی مردم وار بسیار موفق تر عمل کرده اند. البته این موضوع را در مورد الیت (نخبگان فرهنگی) نمی دانم اما به نظرم ترانه در برخی از کارها مانند آثار کن راسل -که اساس کارش موسیقی بود و آن را باید در وجه دیگری نقد کرد- به شکل شگفت انگیری تاثیر دارد.
ترانه سرای فیلم سینمایی «زخمی» درباره اینکه چه ترانه هایی می توانند موفق باشند، عنوان کرد: ترانه خود یک هویت زیباشناختی ادبی جدا دارد که به نظرم جالب نیست که در سمت موضوع درام باشد. همینکه تلویحا با هدف های یک اثر دراماتیک مماس و همسو باشد، کافیست. اما اگر بخواهد فیلمنامه و یا نمایشنامه را تعریف کند، میل به ابتذال می کند و سطحی و پیش پا افتاده می شود. ترانه برای خود، یک اثر زیباشناختی مجرد است، ولی در حوزه درام بسیار خوب کار می کند. منتها بیشتر آثار مردم وار و آثاری که برای سرگرمی ساخته می شوند و نه برای نخبگان و الیت.
وی ادامه داد: ترانه خود یک رویداد است. غیر از این تبدیل به یک اثر تبلیغی می شود. مثل شاعران گذشته که مجبور بودند برای ممدوح خود شعر بگویند. به نظرم ترانه نباید در خدمت بیان درام باشد، چرا که دچار پیش پا افتادگی می شود. بسیاری از ترانه ها هم هستند که حتی از خود اثر با استقبال عمومی بیشتری روبرو شوند و در حافظه و روی زبان مردم قرار بگیرند، در حالی که مردم آن فیلم مورد نظر را نپسندیدند یا فراموش کردند، ولی ترانه همچنان هست. در گذشته هم که نگاه کنیم، آثار ماندگاری همچون آثار استاد انوشیروان روحانی وجود دارد که نسل هاست در حافظه جمعی جای گرفته و کسی هم نمی داند این ترانه برای چه فیلمی نوشته شده است. به نظرم ترانه زلف شانه زده هر اثر دراماتیک است.
این نویسنده در خصوص مشکلاتی که ترانه سرایی برای فیلم و سریال با آن مواجه است، گفت: ترانه سرایی هم با همان مشکلاتی مواجه است که تمام کارهای فرهنگی و زیبایی شناختی مواجه هستند. ما مشکلاتمان شبیه هم است و مشکلات جدا از هم نداریم، مشکلاتمان سر روی شانه هم گذاشته اند و به صورت زنجیره ای دست در دست هم داده اند.
عبدالجبار کاکایی:کارگردانان دوست دارند ترانه وابسته به فیلم باشد
عبدالجبار کاکایی، شاعر و ترانه سرا در خصوص جایگاه و نقش ترانه در سریال ها و فیلم های سینمایی، به بانی فیلم گفت: به نظرم نقش ترانه را مخاطبان هم می توانند تعیین کنند. به هر حال «ترانه» اثر مستقل موسیقایی است که به یک موضوع و هنر بصری اطلاق می شود. این یعنی افزودن یک هنر به هنری دیگر که خودش بار زیبایی شناسانه مستقلی دارد و خود مخاطب می تواند برایش نقشی متصور شود. ممکن است عده ای دوست داشته باشند انتهای یک فیلم بصری در معرض ترانه ای قرار بگیرند و خاطره های فیلم را مرور کنند، شرایط فیلم و شنیدن ترانه حس خوبی به آنها دست بدهد و با متن فیلم رابطه دوباره برقرار کنند. این موضوع را مخاطب تعیین می کند. گاهی هم ممکن است به تشخیص کارگردان و عوامل فنی کار باشد و احساس کنند اگر انتهای یک فیلم ترانه باشد می تواند مکمل اثر بوده و به فهم آن کمک کند.
وی درباره اینکه چه ترانه هایی می توانند موفق تر بوده و در ذهن مخاطب ماندگارتر باشند، افزود: ترانه ای موفق تر است که هم بتواند مسئولیت دوگانه ای داشته باشد و هم فضای نوستالژیک فیلم را در ذهن مخاطب تقویت و متبادر کند. همچنین به عنوان یک اثر مستقل هنری بتواند هویت خود را حفظ کند و وابسته به فیلم نباشد. اگر این شرایط را یک ترانه داشته باشد به نظرم می تواند موفق باشد.
این نویسنده در خصوص مستقل بودن محتوای ترانه از موضوع فیلم عنوان کرد: این موضوع به اکیپی که کار را می سازند بستگی دارد. بسیاری از ترانه سرایان دوست دارند که ترانه شان مستقل باشد، چون یک اثر هنری مستقل است، ولی معمولا کارگردان ها نه تنها دوست دارند ترانه وابسته به فیلم باشد، حتی اگر بتوانند کلید واژه هایی از فیلم را هم در ترانه می گنجانند. به نظر می آید ترانه ای که آن دو نقش را ایفا کند، یعنی هم بتواند محتوای فیلم را در ذهن مخاطب متبادر کند و هم بتواند جدا از آن هویت خود را حفظ کند ترانه موفقی است.
کاکایی درباره مشکلات ترانه سرایی فیلم و سریال در کشور یادآور شد: یکی از مشکلات ترانه سرایی برای فیلم و سریال سفارشی بودن کار است و کار سفارشی هم کاری است که باید با مشورت کارگردان و خواندن فیلمنامه و با در نظر گرفتن شرایطی که به سراینده و سازندگان اثر تحمیل می شود، ساخته شود. همچنین در ساخت موسیقی ترانه ها، معمولا آهنگسازی که آهنگ فیلم را ساخته آهنگساز ترانه هم می شود و بعضا ممکن است در تخصص و توانشان هم نباشد. این مسائل مشکلات فنی کار است، اما غیر از این به نظرم خلق یک ترانه به وسیله یک گروه حرفه ای فرقی نمی کند که تیتراژ فیلم باشد یا خیر.
وی در مورد مشکلات سانسور و ممیزی ترانه، توضیح داد: اگر قرار باشد آن اثر از رسانه های خانوادگی مثل تلویزیون پخش شود مشمول ممیزی هایی است که سلیقه ای است و بعضا ترانه سرا را محدود می کند. اگر قرار باشد کار در آلبوم قرار بگیرد خودش یک مسیر مجزا دارد. آثاری که تولید می شوند سه مسیر متفاوت دارند. یا سریال هستند که طبعا ممیزی سخت تری دارند یا در آلبوم قرار می گیرند که ممیزی دارند، ولی سخت نیست یا اینکه به شکل ترک های مستقل در فضای مجازی پخش می شوند که این شکل آزادتر ترانه است. اکثر ترانه های موفق هم ترانه هایی هستند که مشمول ممیزی ها و سانسورها قرار نمی گیرند.
کاکایی اضافه کرد: بحث سر این نیست که ما نیازی به ممیزی داریم یا خیر. در وهله اول باید نظارتی روی ترانه باشد که معایب فنی آن برطرف شود و نظارتی روی موضوعات اخلاقی آن باشد که ایجاد حساسیت نکند. مشکل ما در ممیزی بودن این قانون نیست، چون قانون روشن و شفاف است. مشکل در مفسران قانون است، آنهایی که نشسته اند و ترانه را با آن قانون انطباق می دهند، کسانی هستند که اجتهاد می کنند و گاهی این اجتهاد کامل نیست، تولید شبهه می کند و مسائلی را دامن می زند که به هر حال مبتلابه موضوع ترانه و شعر روزگار ماست. امیدوارم که این مشکلات حل شود و به تعریف درستی از ممیزی برسیم.
یغما گلرویی:سانسور، مشکل اصلی و همیشگی ترانه است
یغما گلرویی، شاعر و ترانه سرا در خصوص جایگاه و نقش ترانه در سریال ها و فیلم های سینمایی، به بانی فیلم گفت: به تاریخ ترانه که نگاه کنیم، سینما همیشه پناهگاهی برای ترانه مترقی و راهی برای دور زدن سانسور بوده است. بسیاری از ترانه سرایانی که در دهه های چهل و پنجاه فعال بودند به این موضوع اشاره می کنند که چون ممیزی مرسوم برای پخش آهنگ و ترانه ای از رادیو، در سینما اعمال نمی شد و یا کمرنگتر اعمال می شد، بسیاری از آثار متفاوت و معترض این ترانه سرایان برای به گوش مخاطب رسیدن روی فیلمهای سینمایی قرار می گرفتند. در دوره بعد از بیست سال خاموشی موسیقی پاپ هم همین وضعیت ادامه دارد. بسیاری از ترانه هایی که خود من روی فیلمهای مسعود کیمیایی نوشته ام، بعدها نتوانستند مجوز انتشار در آلبوم یا اجرای زنده توسط خواننده را دریافت کنند. یعنی می توان گفت سینما در این زمینه به کمک ترانه آمده است. بسیاری از ترانه ها درگذر روزگار هویتی جداگانه و مستقل از فیلم یا سریالی که برای آن ساخته شده اند پیدا کرده اند و بسیاری چنان با آن فیلمها عجین شده اند که هر بار شنیدنشان در ذهن شنونده تصاویر آن فیلمها را تداعی می کند. این بیشتر به ماندگاری یا ناماندگاری آن فیلمها هم برمی گردد که آیا می توانند خود در عبور سالها خود و ترانه شان را در حافظه تاریخ نگه دارند یا ترانه هاشان از آنان پیشی می گیرند و هویتی مستقل می یابند.
این ترانه سرا درباره اینکه چه ترانه هایی می توانند موفـق و ماندگارتر باشند، توضیح داد: ترانه هایی می توانند موفق تر باشند که بتوانند چیزی به تصاویر و پیام فیلم اضافه کنند و به نوعی خلاصه حرف فیلم یا صحنه ای که بر آن قرار گرفته اند، باشند. این نکته را هم باید در خاطر داشت که ماندگاری باید در ذات آن ترانه و موسیقی و اجرا هم باشد، وگرنه چه فیلمهای ماندگاری که ترانه های سطحی و از یادرفته بر خود داشته اند. یعنی این کیفیت باید هم در ترانه و هم در فیلم باشد.
ترانه سرای فیلم سینمایی «متروپل» در خصوص نزدیک بودن محتوای متن فیلم و ترانه آن بیان کرد: این موضوع به نوع و سبک ترانه سرا بستگی دارد. به شخصه ترجیح می دهم ترانه ام در عین همراهی با فیلم، هویت مستقل خود را هم حفظ کند و بدون سنجاق شدن به فیلم هم قابل شنیدن و اثرگذار باشد. حتی در مواردی فیلمها از عبارتی که در ترانه بوده استفاده کرده اند. مثلا می توانم به فیلم «رییس» اشاره کنم که عبارت «حرف هفتتیر پر رو باور کن» از ترانه را به شعار خود بدل کرد و حتی این سطر ترانه روی پوسترهای تبلیغاتی آن فیلم هم نوشته شد.
ترانه سرای سریال «مرگ تدریجی یک رویا» در مورد مشکلات ترانه سرایی برای فیلم و سریال ها در ایران گفت: مشکل اصلی و همیشگی ترانه سانسور است و این مشکل در همه ویترینهای ارائه که سینما و سریال هم از آن جمله هستند وجود دارد. این مورد در سینما کمتر و در سریالهای تلویزیونی بیشتر است. حتی صدا و سیما سانسور شدیدتری از سانسورهای مرکز موسیقی و ارشاد را اعمال می کند و راه هر گونه نوآوری را بر ترانه سرا بسته است. به همین دلیل سال به سال ترانه جدی و نوآورانه ای روی سریالهای رسانه نمی شنویم. من اصولا صدا و سیما را بستر مناسبی برای انتشار ترانه و موسیقی نمی دانم. سریالهایی که سالها پیش کار کرده ام هم اغلب طنز بوده اند، ولی همانها هم دچار ممیزی شدند و به همین دلیل سالهاست پیشنهادهای کار روی ترانه سریالهای تلویزیونی را قبول نمی کنم.
- 16
- 6