دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۰۸:۲۷ - ۲۳ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۵۴۲۷
موسیقی

عليزاده با قدردانی از شهرام ناظری و كيهان كلهر در كرمانشاه

موسيقی به لطف كسی نياز ندارد

آواهای تنبور,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

ماجرا از يك تماس تلفني ساده به علي‌اكبر مرادي، نوازنده برجسته تنبور، آغاز شد. تماسي که خبر از افتتاح خانه تنبور در يكي از روستاهاي كرمانشاه در حوالي دالاهو مي‌داد؛ افتتاحيه‌اي با حضور بزرگان موسيقي ايران؛ كيهان كلهر، شهرام ناظري، حسين عليزاده، محمدرضا درويشي و علي‌اكبر شكارچي. خبر به اندازه كافي جذاب بود كه همسفر استادان موسيقي شوم.

 

جمعي ١٠، ١٢نفره از استادان موسيقي و چند روزنامه‌نگار از تهران راهي دالاهو شديم. حضور علي‌اكبر مرادي، نوازنده مهجور تنبور و تلاش‌هاي ١٠ساله او براي افتتاح اين خانه، در كنار دوستي قديمي و همكاري‌هاي مختلف او با ديگر استادان موسيقي، همه و همه باعث شده اين جمع كه حتي در تهران هم به‌سختي مي‌شود آنها را كنار هم جمع كرد، در اينجا دور هم جمع شوند و اين اتفاق را در بيست‌ويکمين روز شهريور ٩٦ جشن بگيرند.

 

بعد از صرف ناهار سنتي كرمانشاه و استقبال، فعاليت‌هاي روزهاي گذشته رمق مرادي را گرفته؛ تا‌آنجاكه رانندگي را به رئوفه، عكاس ما، مي‌سپرد و تنها براي لحظاتي به چشم‌هايش استراحت مي‌دهد. با لهجه شيرين كردي‌اش به رئوفه مي‌گويد: «شما امانتيد و براي كمك به ما آمده‌‌ايد، با احتياط برو».

 

در تمام راه ما را ميهمان تنبورنوازي‌هايش مي‌كند كه از ضبط ماشين در حال پخش است. همين‌طور كه از كنار مزارع بلال رد مي‌شويم و كوه‌هاي دالاهو را از دور مي‌بينيم، از او مي‌پرسم استاد چرا اينجا خانه تنبور را درست كرديد؟ مي‌گويد: «كساني كه اينجا مي‌آيند، حتما خيلي موسيقي يا تنبور را دوست دارند؛ اينجا آمدن هوسي نيست. وقتي براي كلاس‌هاي من در تهران از سيستان‌وبلوچستان مي‌آيند، براي خانه تنبور هم مي‌آيند. نگران نيستم. ضمن اينكه زمين اين بنا، ارث پدري من بوده است و من در همين روستا زندگي مي‌كنم».

 

بانزلان عليا را رد مي‌كنيم و به بانزلان سفلي مي‌رسيم، از دور بناي زيباي خانه تنبور را بر فراز تپه‌اي در دشت در كنار درياچه سد آزادي مي‌بينيم. ساعت سه‌ونيم بعدازظهر است. ماشين‌هاي زيادي بيرون محوطه خانه ايستاده‌اند و صداي سرنا و دهل فضا را پر كرده است.

 

مردان با لباس‌هاي كُردي و سنجاق‌سينه‌هايي كه نشانه موسيقي دارد، روي پله‌ها و اطراف خانه براي خوشامدگويي ايستاده‌اند. زنان با لباس‌هاي رنگارنگ كردي، با روسري‌هاي شاد، با كودكانشان در دست و بغل، زير نور آفتاب تند شهريور دامنه دالاهو نشسته يا ايستاده‌اند.

 

گروه گروه مردان، پير و جوان، خودشان را براي رقص كردي آماده مي‌كنند و فضاي پرشوري را رقم مي‌زنند. از پيش اعلام شده مراسم ساعت شش شروع مي‌شود. دسته‌دسته به تعداد آدم‌ها افزوده مي‌شود و استادان موسيقي در هلهله مردم وارد ساختمان خانه مي‌شوند. طبيعت اطراف چنان همه - به‌ویژه ما پايتخت‌نشين‌ها - را به وجد آورده كه گذر زمان آسان مي‌شود.

 

مراسم اختتاميه جشنواره كهن آواهاي تنبور و افتتاحيه خانه تنبور در ازدحام جمعيت و فريادهاي شادي مردم به‌ویژه براي شهرام ناظري و كيهان كلهر كه همشهري‌هايشان هستند، آغاز مي‌شود.

 

بعد از خيرمقدم، دو هنرمند سرنانواز و دهل‌زن لحظات كوتاهي را به اجراي قطعات مي‌پردازند. بعد از آن، شبستري، مدير اجرائي جشنواره كهن آواهاي تنبور و شاه‌حسيني، معاون  سياسي - امنيتي استانداري كرمانشاه، صحبت‌هايي درباره افتتاح اين خانه مي‌كنند و در ادامه، هنرمندان بوكان به اجراي قطعه مي‌پردازند.

 

علي‌اكبر مرادي، مردي كه تمام اين اتفاق‌ها به همت او شكل گرفته، ميان تشويق‌هاي بي‌امان همشهريانش روي صحنه مي‌آيد. او حالا شمايل مردي است كه نشدني را شدني كرده. خارج از فضاي پايتخت اتفاقي را رقم زده كه نمي‌شود ناديده‌اش گرفت. جانش را گذاشته تا اين اتفاق بيفتد.

 

پشت ميكروفون مي‌رود: «تنها كسي كه در تمام دنيا به كمك من آمد، بهروز بيات، معمار اين بنا بود؛ اگر ناواردي در آن مي‌بينيد، از چشم من ببينيد. خوشبختانه آقاي شاه‌حسيني مشكل ما را حل كرد. مسئولان در دولت آقاي روحاني مشكل مجوز را حل كردند. همين‌طور همسرم و فرزندم بسيار كمك‌حالم بودند كه در اين لحظه از آنها سپاسگزارم. اين مركز براي هنر و جايي براي خدمت به هنر است. خانه تنبور براي همه است». مرادي در خيل سوت‌وكف‌ها بدرقه مي‌شود تا سيروان خالدي روي سن بيايد و آواز سياه‌چمانه بخواند.

 

محمدرضا درويشي سخنران بعدي است. او كه از كم‌حرف‌ترين اهالي موسيقي است، مي‌گويد: «به عنوان يكی از اهالی موسيقي، خيلي خوشحالم اين جمعيت عظيم را اينجا مي‌بينم؛ جمعيتي كه به‌خاطر چيزي جز موسيقي اينجا جمع نشده‌اند و تنها براي افتتاح تنبورخانه يا جشنواره آمده‌اند.

 

من شهادت مي‌دهم كه مرادي ١٢ سال با جان و مال خودش شخصا در اين برهوت به ساخت اين خانه اقدام كرد؛ مكاني كه بدون كمك هيچ نهادي احداث شده است. در دولت‌هاي پيشين كارشكني‌ها تا آنجا پيش رفت كه مي‌خواستند بناي اين خانه را تخريب كنند؛ اما سرانجام اين ادراك به وجود آمد كه اينجا مركزی فرهنگي است براي ساز تنبور، جاي سياسي نيست. به جرئت مي‌گويم هركسي از احداث و راه‌اندازي اين خانه ممانعت كرد، مرتكب اشتباه شده است و تشكر مي‌كنم از هر مسئولي كه سعي در بازگشت به آن داشته است. مرادي بدون هيچ پشتوانه‌اي جان و مالش را براي اينجا گذاشت. من اميدوارم جوانان، نه تنها از دالاهو، بلكه از ديگر نقاط كشور هم از اين خانه تنبور استفاده كنند.

 

بعد از او كيهان كلهر كه به‌تازگي مجموعه كنسرت‌هايش با موفقيت به پايان رسيده، روي صحنه آمد و در چند جمله كوتاه خوشحالي‌اش از وقوع اين رخداد فرهنگي را اعلام كرد و گفت: «خوشحالم بعد از ١٥ سال اين اتفاق افتاده. سال ٨١ بود كه مرادي تصميم به احداث تنبورخانه گوران گرفت و حالا بعد از اين سال‌ها خوشحالم از اينكه اين آرزو به ثمر نشست».

 

در ادامه شهريار و داريوش قبادي دو نوجوان تنبورنواز به دونوازي تنبور پرداختند تا لحظاتي بعد، شهرام ناظري روي سن بيايد. او صحبت‌هايش را اين‌طور آغاز كرد: «به هم‌ولايتي‌ها و همشهريان خودم سلام مي‌كنم و از حضورشان متشكرم. اين هميت و غيرت علي‌اكبر مرادي و مهندس بهروز بيات دوست دوران كودكي من است كه امروز اين خانه افتتاح شده و تشكر مي‌كنم از هر دوي آنها. بعدها تاريخ درباره اين خانه قضاوت خواهد كرد و نام آنها به نيكي خواهد آمد، كساني كه خواستند تخريب كنند روسياهي بر آنها مي‌ماند». بعد از صحبت‌هاي مجري درباره اهميت جايگاه استاد شجريان و شهرام ناظري، ناظري جمعيت حاضر را ميهمان دو قطعه براساس اشعار مولانا و يك قطعه كُردي كرد كه با تشويق فراوان همشهريانش روبه‌رو شد.

 

حسين عليزاده هم در پي سخنان و اجراي ناظري كه در چندسال اخير به شواليه آواز ايران مشهور شده است، روي صحنه آمد و به عنوان شواليه معترض شد. او صحبت‌هايش را با تشكر از مرادي آغاز كرد و گفت: «نام علي‌اکبر مرادي نيازي به هيچ عنواني ندارد. به عقيده من اتفاق امروز يکي از بهترين اتفاق‌ها براي دولت ايران است نه فقط تنبور و موسيقي. ملت ايران هميشه نشان داده وقتي براي عشق دورهم جمع مي‌شوند هيچ تشنجي و اتفاقي وجود ندارد و نياز به هيچ حفاظتي ندارد.

 

ما ايراني هستيم و ساز تنبور به همه ما تعلق مي‌گيرد و حتي به شخص خود من که تنبورنواز نيستم نيز تعلق دارد همان‌طور که هر ساز ايراني و هر فرهنگ ايراني به همه ايرانيان تعلق مي‌گيرد. ايران يکي از سرزمين‌هاي بزرگ دنياست که شايد به لحاظ اينکه فرهنگ‌هاي متنوعي را در خود جاي داده است نظير آن در دنيا کم باشد و حتي از نظر موسيقي بومي به‌لحاظ اقوام متعددي که وجود دارد، ايران يکي از ثروتمندترين کشورهاي دنياست».

او افزود: کشور ايران داراي موسيقي بسيار غني است و مردم ايران و دنيا اين مسئله را نمي‌دانند.

 

ساليان بسياري است که به موسيقي کم‌لطفي شده  اما موسيقي به لطف کسي نياز ندارد و در قلب همه وجود دارد و مانند نفس‌کشيدن هميشه در جريان است. در اطراف ما موسيقي به‌طور طبيعي وجود دارد و تنها با ساز نواخته نمي‌شوند؛ مانند يک تابلو نقاشي‌شده از تصوير يک طبيعت.

 

اين آهنگساز در ادامه گفت: من به شهر کرمانشاه غيرت دارم و تا حدودي با موسيقي اين منطقه آشنا هستم و دو هنرمند بزرگ شهرام ناظري و کيهان کلهر متولد اين شهر هستند بنابراين وقتي صحبت از اين دو دوست مي‌شود، صحبت از دو هنرمند ايراني است که در دنيا محبوبيت دارند اما دو عنوان وجود دارد که بايد از فرهنگ خودمان حذف کنيم.

 

نخست مسئله شواليه است که نمي‌دانم چرا اينقدر به اين کلمه تکيه مي‌شود؛ آيا شهرام ناظري به‌تنهايي گويا نيست؟! وقتي اسم شهرام ناظري برده مي‌شود قلب همه براي او مي‌لرزد و نيازي به پسوند شواليه ندارد. عنوان شواليه براي هنرمند بزرگ کشورمان باب خنده خود فرانسوي‌ها شده است.

 

ما بايد افتخار کنيم شهرام ناظري يک هنرمند ايراني يا کرمانشاهي است و خود من بشخصه براي اينکه ايراني بمانم و حسين عليزاده باشم نشان شواليه را قبول نکردم. هنرمندان ديگري هم قبل و بعد از شهرام ناظري بودند که عنوان شواليه را گرفتند اما هيچ‌گاه به دنبال اسم خود آن را اضافه نکردند. به‌طور مثال هيچ‌کس به آقاي شجريان نمي‌گويد شواليه و او را محمدرضا شجريان خطاب مي‌کنند.

 

او در ادامه صحبت‌هايش درباره كلهر گفت: دومين موضوع کيهان کلهر است که همه ‌جا اين هنرمند را کمانچه‌نواز جهاني مي‌نامند. يعني ما در جهان کشوري به نام ايران نداريم. چرا هر زمان مي‌خواهيم جهاني باشيم نام ايران را حذف مي‌کنيم. کيهان کلهر هنرمند، آهنگساز و کمانچه‌نواز بزرگ يک ايراني است و نبايد با عناوين برتر دادن غيرايراني باعث تمسخر ديگران شويم.

 

اين جوايز حق اين هنرمندان است و مبارکشان باشد. بعد از صحبت‌هاي عليزاده، پرتوي كرمانشاهي شاعر  پشت ميكروفون قرار گرفت و به ايراد اشعار كردي پرداخت. اجراي هوره و مور از آواهاي باستان لك بخش بعدي مراسم بود. اهداي جوايز به برگزيدگان جشنواره آواهاي كهن تنبور با حضور تمامي استادان حاضر موسيقي ايران پايان‌بخش اين مراسم بود كه بيش از سه ساعت به طول انجاميد اما بارقه‌هاي اميد را نه‌تنها در دل و جان اهالي كرمانشاه كه در دل تمامي ايران روشن كرد.

 

در حاشيه: کيهان کلهر و حسين عليزاده با خانواده مشهدي‌اي که در اعتراض به لغو کنسرت‌ها راهپيمايي ۶۰ روزه‌ خود را از مشهد به دور ايران آغاز کرده‌ بودند، ديدار و در اين ديدار از حرکت اين خانواده تقدير کردند.

 

سميه قاضي‌زاده

 

 

sharghdaily.ir
  • 19
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش