سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۱۴:۱۶ - ۳۰ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۸۳۳۷
موسیقی

بیورن مه‌یر: از هيچ ايده‌ای فرار نمی‌كنيم

بيورن مه‌ير,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

تريو اپن سورس در سال‌هاي ٩٣ و ٩٤ با اجراهايي در تالار وحدت و فرهنگسراي نياوران مخاطبان خود را در ايران پيدا كرد. نطفه اين تريو به نوعي در تهران شكل گرفته است؛ در سال ٩٢ كه رامين صديقي، مدير برگزاري بخش بين‌الملل جشنواره موسيقي فجر بود فرصتي پيش آمد تا سه نوازنده اين گروه (بيورن مه‌ير، ساموئل روهرر و كلاوس گزينگ) در كنار هم يك كنسرت پژوهشي در موسسه سرنا برگزار كنند.

 

تريو اپن سورس به تازگي طي دو شب در فرهنگسراي نياوران روي صحنه رفت تا از نخستين آلبوم خود كه نشر هرمس در ايران آن را منتشر كرده رونمايي كند. در كارنامه قابل اعتناي هر يك از اعضاي گروه، سابقه همكاري با هنرمندان بزرگ دنيا و همچنين انتشارات پيشرو و معظم ECM مشاهده مي‌شود. «بيورن مه‌ير» نوازنده باس و عضو سابق گروه مشهور رونين، موسس گروه سوئدي بازاربلو، عضو گروه هنرمند فقيد ايراني آزيتا ح ميدي و همچنين كوارتت انور براهم (عود نواز تونسي) به بهانه اين اجرا مصاحبه‌اي با روزنامه اعتماد داشته است كه در ادامه آن را مي‌خوانيد.

 

تريو اپن سورس براي مخاطبان ايراني تبديل به گروهي شده است كه همواره بر اساس بداهه‌نوازي مطلق روي صحنه مي‌رود و هيچ ساختار و چارچوب مشخصي را نمي‌پذيرد. اما اين كنسرت قرار بود به بهانه رونمايي از نخستين آلبوم گروه برگزار شود و شايد انتظار مي‌رفت آلبوم «اميرا» اجرا شود اما به جز چند نقطه كه بر ملودي‌ها و موتيف‌هاي آلبوم فرود داشتيد؛ تقريبا اكثر اجرا باز هم بر پايه بداهه‌نوازي بود. درباره اين بدون ساختار بودن بگوييد و اينكه چگونه تنها به واسطه چند نقطه مي‌توانيد يك ساعت و نيم با هم بداهه‌نوازي كنيد؟

ما وقتي مي‌خواهيم روي صحنه برويم به يك بداهه‌نوازي كامل فكر مي‌كنيم و هميشه تلاش كرديم كه حتي درباره آن صحبت هم نكنيم. ما روي صحنه مي‌رويم از يكجا شروع مي‌كنيم و بعد پيش مي‌رويم تا ببينيم چه مي‌شود اما در طول اين سال‌ها كه با هم ساز زديم تم‌هاي مشتركي در ساختار موسيقي پيدا كرديم.

 

به طور مثال وقتي كلاوس سراغ يك تم مشخص مي‌رود من مي‌دانم كه بايد در چه مسير او را همراه كنم. اين تم‌ها شبيه ايستگاه‌هايي هستند كه در يك بداهه‌نوازي بلند به ما كمك مي‌كند تا در صورت لزوم در آنها فرود بياييم. اما گاهي هم پيش مي‌آيد كه اصلا از آنها هم استفاده نمي‌كنيم. توضيح اتفاقي كه روي صحنه مي‌افتد بسيار سخت است چون تركيب ذهن سه آدم است اما سه آدمي كه به هم اعتماد كامل دارند و يكديگر را به خوبي مي‌شناسند.

 

آيا آن ايستگاه‌هايي كه براي فرود ساخته شده هم حاصل بداهه‌نوازي هستند؟

واقعيت اين است كه در ابتدا از بداهه‌نوازي به دست آمدند اما وقتي براي ضبط آلبوم رفتيم و شروع به بداهه‌نوازي كرديم و به آن گوش داديم متوجه نكاتي شديم كه مي‌گفتيم تقريبا شبيه يك قطعه كامل است و بعد آنها را تغيير داديم و آهنگسازي كرديم.

 

با اين حال شما هيچگاه در كنسرت دقيقا آلبوم را اجرا نكرديد؟

نه. فكر مي‌كنم اين تقريبا غيرممكن است چون بسيار به حال ما در آن روز بستگي دارد. هرچند از نظر تئوريك مي‌شود دقيقا آلبوم را اجرا كرد اما وقتي شما كاملا بر اساس بداهه‌نوازي پيش مي‌رويد قواعد كمي متفاوت مي‌شود. بارها پيش آمده كه ما بداهه نواختيم و بعد خوش‌مان آمده و گفتيم نت‌هايش را بنويسيم اما وقتي دوباره همان نت‌ها را نواختيم آنچه به دست آمده تنها شبيه به كار اوليه بوده است.

 

چه اتفاقي مي‌افتد كه گروه بعد از سال‌ها لذت بردن از بداهه‌نوازي در كنار يكديگر تصميم مي‌گيرد كه حالا وقتش است آلبوم ضبط كنيم؟ طبيعتا در طول اين سال‌ها احوالات مختلفي داشتيد كه باعث شده قطعات شما فضاي خاص خودش را داشته باشد اما وقتي براي ضبط آلبوم تاريخ مشخص مي‌كنيد حال شما در آن روزهاست كه بر خروجي آلبوم سلطه دارد چون آلبوم آهنگسازي شده نيست و به نوعي احساس شما در لحظات است...

اين مساله‌اي بوده كه ما مدت‌ها به آن فكر و درباره‌اش صحبت‌كرديم؛ اينكه اصلا قطعات را به چه شكل منتشر كنيم. حتي به انتشار ماهيانه يك قطعه روي اينترنت هم فكر كرده بوديم اما واقعيت اين است كه وقتي به استوديو رفتيم و بعد تمام قطعات را شنيديم، متوجه شديم كه مثل يك آلبوم كامل كه شروع و پايان مشخص دارد، صدا مي‌دهد.

 

در مصاحبه قبلي كه با شما داشتم درباره نواختن نت اشتباه در بداهه‌نوازي صحبت كرديم و اينكه چگونه اين اتفاق بداهه‌نوازي را شبيه به زندگي مي‌كند. به عقيده من در آخرين اجراي شما يك فضايي درست شده بود كه انگار هر صدايي در آن فضا اتفاقي درست بود. درواقع بيش از اينكه هر ساز چه مسير و الگويي را براي يك ساعت و نيم انتخاب مي‌كرد يك اتمسفر كلي و يك فضاي آزاد ايجاد مي‌شد كه اين فضا اجازه مي‌داد اعضاي تريو به راحتي براي هر انتخابي آزاد باشند.

قطعا موافقم. هيچ اتفاق غلطي وجود ندارد. اين مساله هم باز به همان اعتماد و شناخت متقابل برمي‌گردد. من مي‌دانم كه هر كاري كه انجام بدهم كلاوس يا ساموئل واكنشي خواهند داشت كه مكمل من است. براي همين است كه به راحتي هر كدام از ما در هر لحظه‌اي مي‌توانيم تصميم بگيريم تا مسير را به طور كامل تغيير دهيم. در موسيقي هيچ قاعده و قانوني نبايد قرار داد. درست و غلط بودن نت‌ها مساله ما نيست و فكر كنم اين نكته‌اي كه گفتيد همان چيزي است كه شخصيت تريو را مي‌سازد. تنها چيزي كه مي‌تواند در اين فضا غلط باشد اين است كه شما از ايده‌هاي‌تان فرار كنيد يا واكنش و گوش دادن به يكديگر را قطع كنيد. پس تا زماني كه ما هوشيار باشيم و به همديگر گوش دهيم و واكنش نشان دهيم هر اتفاقي روي صحنه رخ دهد، درست است.

 

اگر مخاطبي موسيقي شما را دنبال كند متوجه مي‌شود كه انگار گروه تبديل به يك ساز شده است. آن همسازي كه نمي‌تواند نت اشتباه بزند. شبيه به عملكرد پيانو كه نت فالش ندارد و من فكر مي‌كنم اين عامل موفقيت شما در اجرا است. ضمن اينكه يك شانس بزرگ ديگري كه داريد اين است كه مدام با هم ساز نمي‌زنيد و اين باعث مي‌شود هيچگاه لذت با هم نواختن براي‌تان عادي نشود. از طرفي هم مسووليتي براي برگزاري كنسرت و انتشار آلبوم نداريد...

ما پيش از هر چيزي با هم دوست هستيم. فكر نمي‌كنم هيچگاه از ايده‌اي فرار كنيم. هميشه روي صحنه يا خارج از آن از كنار هم بودن لذت مي‌بريم. من درمورد اينكه گروه يك صداي واحد مي‌دهد با شما موافق هستم. نكته‌اي كه هميشه سعي مي‌كنيم رعايت‌كنيم اين است كه اگر مثلا اجراي شب گذشته خوب بود دوباره تلاش نكنيم آن را بازسازي كنيم. هميشه بايد به ساخت ايده‌هاي جديد فكر كرد و به هيچ‌وجه نبايد از اين موضوع فرار كنيم شايد اين موضوع هم به خاطر مدت زمان و مقداري است كه ما با هم مي‌نوازيم.

 

نخستين شب كنسرت شما با صداي گريه يك بچه آغاز شد. از اين دست اتفاقات كمتر در كنسرت‌هاي هرمس پيش مي‌آيد اما اين‌بار به عقيده من اتفاقي درخشان روي صحنه افتاد چراكه دركنار اين اتفاق گريه بچه مثل تولد ايده‌هاي شما در اجرا عمل كرد؛ آنچه در آغاز نواختيد بسيار به آن صدا نزديك بود. آيا شروع شما بر اساس آن صدا بود؟

من فكر مي‌كنم قطعا اين اتفاق بر موسيقي تاثير مي‌گذارد. اين طور نيست كه ما سعي‌كنيم آن صدا را بازسازي كنيم اما ارتباطي ميان موسيقي و مخاطب است كه كاملا بر هم تاثير مي‌گذارد. حتي نمي‌شود گفت كه دقيقا ما به واسطه آن صدا تاثير گرفتيم يا آنچه نواخته شد در آن فضا، صداي گريه بچه را هم نوع ديگري به گوش مخاطبان رساند. اما قطعا در ناخودآگاه‌مان گريه بچه تاثيرگذار بوده. مساله مهمي كه در كنسرت وجود دارد نوع واكنش مخاطب به موسيقي است. ما دو شب پشت سر هم كنسرت داريم و اين واكنش‌ها باعث مي‌شود تا هر شب مسير متفاوتي را پيش بگيرد.

 

كمي درمورد ست آپ سنگين صوتي كه روي صحنه داريد صحبت كنيم. با وجود تمام صداهايي كه در طول اين سال‌ها به پالت رنگ‌هاي خود اضافه كرديد و تمام فضاسازي‌هاي صوتي كه هر كدام از شما سه نفر شايد از آن در كنسرت استفاده كنيد آيا اين هم بخشي از اجراست كه شما يكديگر را روي صحنه سورپرايز مي‌كنيد يا در اين بخش به يكديگر مي‌گوييد كه قرار است احتمالا از كدام فضاسازي‌هاي صوتي استفاده كنيد؟

واقعيت اين است كه اين هم بخشي از بداهه‌نوازي است. ايده همچنان بر شگفت‌زده كردن يكديگر است. اين تنها يك فرصت است تا صداهاي ديگري را به موسيقي‌مان اضافه كنيم. اگر من يك صداي تازه از ساموئل يا كلاوس بشنوم مي‌توانم سريعا تصميم بگيرم كه چه صدايي مي‌توانم به آن اضافه كنم. اين مثل يك بازي است.

 

در اجرايي كه به همراه ساموئل و كلاوس داشتيد چقدر تحت تاثير آلبوم تك‌نفره خودتان كه به تازگي ECM منتشر كرد، بوديد؟ در شب اول اجرا به‌شدت فضاهايي از آلبوم شخصي‌تان در مسيري كه بيس مي‌رفت شنيدم و برايم جالب بود كه انگار يك هويت كلي بر هر آنچه مي‌نوازيد مستتر است.

واقعيت اين است كه هيچ اتفاقي با تصميم‌گيري من نمي‌افتد اما من نقش بازي نمي‌كنم. اين چيزي است كه من هستم. مطمئنا به صورت اتوماتيك تمام كارهايم بر هم تاثير مي‌گذارند. اما مساله اين است كه هرجا فضاي خالي خودش را دارد كه من مي‌توانم در آن فضاي خالي قرار بگيرم.

 

اين فضاي خالي كه مي‌گوييد در اپن سورس بيشتر مثل يك آزمايشگاه است. انگار شما در هر لحظه مي‌توانيد هر چيزي را امتحان كنيد.

بله، دقيقا. در اين تريو مي‌توانم به راحتي و آزادانه حركت كنم براي همين هم شايد بيشتر آنچه بر من تاثير مي‌گذارد، شنيده مي‌شود. اگر من با گروه‌هاي ديگر بنوازم نمي‌توانم هركاري كه دلم مي‌خواهد بكنم. در اينجا ما برنامه داريم اما برنامه كاملا آزادانه اتفاق مي‌افتد. اين شانس بزرگي براي من است.

 

يكي از مسائل مهمي كه براي گروه شما وجود دارد؛ اين است كه چگونه بتوانيد براي موسيقي‌تان مخاطب پيدا كنيد. هرچند ممكن است در آغاز گروه بگويد به مخاطب اهميتي نمي‌دهد اما در نهايت براي سرپا نگه داشتن آن نياز به فروش موسيقي‌اش دارد. چقدر اين مسير براي شما سخت بود تا بتوانيد تا موسيقي‌تان را دسته‌بندي و مخاطبش را پيدا كنيد؟

خوشبختانه از ابتداي كار منتقدان و مخاطبان واكنش مثبتي به موسيقي ما داشتند اما دسته‌بندي‌كردن اين موسيقي كار سختي است. ما در فستيوال‌هاي مختلفي اجرا داشتيم و طبعا اين موسيقي مي‌تواند در فستيوال‌هاي جز، كلاسيك يا حتي الكترونيك شنيده شود اما فكر مي‌كنم بيشترين استقبال را در بين مخاطبان جز شاهد بوديم.

 

فكر مي‌كنم دقيقا كاري كه رامين صديقي در ايران هم انجام مي‌دهد همين است. طبعا اكثر مخاطبان اپن سورس از مخاطبان موسيقي جز هستند و همواره كنسرت‌هاي اپن سورس طوري تبليغ شده كه كساني كه جز گوش مي‌دهند احتمالا از اين اجرا هم لذت ببرند...

بله، دقيقا. من فكر مي‌كنم اگر مخاطب دقيقا بداند كه اين بداهه‌نوازي در چه قالبي است وقتي به كنسرت مي‌آيد از آن لذت مي‌برد. مساله معرفي شدن اين نوع موسيقي است. فكر مي‌كنم نبايد شكايت كنيم. شايد به عنوان يك موزيسين خيلي راحت‌تر از اينها هم مي‌شود مخاطب داشت اما اين سبك موسيقي مخاطبان خاص خودش را دارد و بايد به درستي اين مخاطبان را پيدا كند و معرفي شود.

 

جالب است كه تقريبا در طول اين سال‌ها جريان جدي موسيقي جز همواره از طريق نشر هرمس به گوش مخاطبان رسيده و اين نشر در اين سال‌ها توانسته كه اين سليقه را در مخاطبان به وجود آورد كه كنسرت‌ گروه‌هايي مثل شما به راحتي در دو سانس با تعداد مخاطبان معقولي برگزار شود. اين به سيستم نشر هرمس در معرفي شما به مخاطبان هم برمي‌گردد...

اين واقعا مهم است. مخاطبان اگر گروه را هم نشناسند به عنوان هرمس اعتماد مي‌كنند و به كنسرت‌ها مي‌آيند. من هم معمولا در تهران واكنش‌هاي خوبي از مخاطبانم گرفته‌ام. بايد براي به دست آوردن چنين موقعيتي به يك هويت دست پيدا كرد و اين هويت هم در صورتي ايجاد مي‌شود كه يك نگرش مستمر باشد. قطعا گروه ما هم در چنين فضاهايي مي‌تواند بهتر ديده و شنيده شود.

 

در آخر اينكه آيا برنامه‌اي براي انتشار آلبوم دوم داريد؟

قطعا برنامه داريم اما درحال حاضر بيشتر به كنسرت فكر مي‌كنيم. هرچند در ماه گذشته چند جلسه ضبط راديويي خيلي خوب را هم در يك كليساي ايتاليايي تجربه كرديم و احتمالا با آنها هم كارهايي انجام دهيم اما به طور كل تمركز ما بر برگزاري كنسرت خواهد بود و قطعا برنامه‌هايي در آينده دور براي انتشار آلبوم دوم خواهيم داشت.

رامين صديقي ، اميرحسين ناظم‌زاده

 

  • 18
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش