«شرایط بیماری پدرم به سمت بهبود نرفته اما وضعیت بدتر هم نشده.» چه کار باید بکنیم با این جمله خبری کوتاه که به نقل از همایون شجریان روی خروجی خبر یورونیوز قرار گرفته؟ چه کنیم با این وحشت بیرحم که گاهی به جانمان چنگ میاندازد تا بهت زده خودمان را دوباره به صدایش برسانیم، که تنها صدا، صدای او میتواند از این «سکوت سرد زمان» نجاتمان دهد.
همایون گفته: «سال گذشته برای پدر بیماری پیش آمد و مجبور شدند بشدت اشعه درمانی و رادیوتراپی کنند. اما این کار ضمن اینکه مریضی را کنترل میکند باعث میشود بافتهای سالم نیز آسیب ببینند و یکسری اشکالاتی نیز ایجاد میکند. امروز نسبت به آن روزهای اول خیلی وضعیتشان بهتر است.در یک مقطعی که ایشان در شرایط قابل قبول و تثبیت شدهای قرار گرفت؛ گفتیم دو راه پیش روی ما قرار دارد؛ یعنی یا ایشان با فیزیوتراپی و درمان به سمت خیلی بهتر شدن پیش میرود یا اینکه خداینکرده مریضی پیشرفت میکند و ایشان را به سمت بدتر شدن میبرد.»
نگرانی اما واژه کمی نیست برای ما؟ برای ما که گرفتار دوست داشتن مدام اوییم و در هراس که اگر روی بپوشاند چه کار کنیم وقتی قرار نداریم دیده از او بپوشیم؟
او از امیدواریها هم گفته: «هفت هشت ماه است که متأسفانه وضعیت بیماری به سمت بهتر شدن نرفته ولی خوشبختانه بدتر هم نشده است اما ما همچنان بر سر همان دور راهی ماندهایم. پدر نه آنچنان بدتر شدهاند و نه آنچنان بهتر. خب این امکان وجود دارد که بیماری فعالیتش را درون ایشان شروع کند که برای ما جای نگرانی دارد. آن بخشی که میخواستیم به وسیله فیزیوتراپی بهتر شود هفت هشت ماه است که در یک مرحله ثابت مانده و ما را ناامید کرده است، با این حال حضور و وجود ایشان برای ما نعمتی است و همچنان که در گذشته بودند هوشیاریهای عجیب و غریب خودشان را دارند. ما هم برای سلامتیشان دعا میکنیم.»
درست میگوید همایون، صرف بودنش، نعمت است. خاطره صدایش هم برای ما کافی است. صدایی که پنجههای علیزاده و لطفی را مست میکرد روی تار، خیال مشکاتیان را پرواز میداد روی مضراب سنتور و اندوه کلهر را بر آرشه کمانچه. خاطره صدایش برای ما و همه آنها که بعد از ما میآیند کافیست. برای ما که معاصر او بودیم و حالا هر بار که جان میسپاریم به مخمل صدایش چه داریم بگوییم جز «ای دردت به جانم». دردی که ۱۵ سال در صبوری و سکوت میزبانیاش کردی و دم نزدی مبادا خاطر عاشق ما را آشفته کنی؟ حالا «درد بر من ریز و درمانم مکن/ زان که درد تو ز درمان خوشتر است».
همایون از آرزویش برای بازگشت پدر به صحنه هم گفته. اینکه اگر شرایط به گونهای شود که بتواند روی صحنه بازگردد وبخواند: «من خاک صحنه ایشان را تمیز میکنم.» اما نگفته این کاری ست که ما همه برای انجامش حاضریم. که خاک آن صحنه را توتیای چشم کنیم و ایمان بیاوریم برای یک بار هم که شده، آهمان دامن مهر خدا را گرفته و آرزویمان را برآورده کرده است. جز این چه کار میتوانیم بکنیم؟
جز اینکه به مدد خیال دوباره قامت بلندش را روی صحنه ببینیم؟ او که جان جهان و جان ماست و حالا «خشکسال وصل»اش را میبینیم مدام، در این روزگار نامراد بیآرزو؟ مهرش را به دل نهان میکنیم و دمی از امیدواری دست نمیکشیم. دور از چشم بد و بدخواه، دعایش میکنیم و تا قیام قیامت پیوسته آرزوی بهبود را به جانش وصله میزنیم که «هر که خورد از جام عشقت قطره ای/ تا قیامت مست و حیران خوشتر است...»
الهه خسروی یگانه
- 10
- 1