پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۹:۳۷ - ۲۶ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۷۱۸۸
موسیقی

ماجرای ممنوع التصویری خواننده «آی نسیم سحری»!

حسن همایونفال,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
برخی معتقدند موسیقی ما در این سال‌ها پیشرفت کرده است. گروهی دیگر نظر عکس دارند و دلشان برای موسیقی قدیم‌ها تنگ شده است. آهنگ‌هایی که شلوغ نبود و به مخاطب آرامش می‌داد.

به گزارش صبح نو:  یکی از خوانندگانی که سال‌هاست کاری نخوانده، اما مردم با تعدادی از آثار او هنوز خاطره دارند، آقای حسن همایونفال است. همایونفال دل پری داشت از بی مهری‌ها و البته خاطرات جذابی هم داشت از زندگی و کارش.

 

اولین سؤال من، سؤال خیلی‌هاست. کجا هستید؟ بعد از آن دوره طلایی دهه ۷۰ و اوایل ۸۰ و آهنگ‌هایی که توسط هم‌نسلان ما زمزمه می‌شد؛ از «آی نسیم سحری» گرفته تا «یک آسمان» تا کار‌هایی که با آقایان خاوری و طاهری و بهادری همخوانی کردید و بعد تمام شد. رفتید و دیگر خبری از شما نیست!

سعی می‌کنم سؤالات را یکی یکی جلو ببریم. اهل کاشانم روزگارم بد نیست و به قول سهراب سپهری لقمه نانی داریم، ذره هوشی و سر سوزن ذوقی. همانطور که گفتید در دهه ۷۰ دوستانی بودند شاید انگشت شمار، اما فعال بودیم. خیلی به موسیقی بها می‌دادیم.

 

منظورم این نیست که الان بها نمی‌دهند الان هم همینطور است، اما از هر صدایی که می‌آید و می‌رود همه تعریف می‌کنند. من نمی‌دانم که به اصطلاح نقص اصلی کجاست؟ این برای من و هم نسلان من مایه تأسف است. مردم نسبت به ما لطف دارند و مدام می‌پرسند شما کجا هستید؟ چرا دیگر نمی‌خوانید؟ و من واقعاً برای آن‌ها جوابی ندارم. می‌گویند آقای مهران مدیری هرشب در برنامه‌اش خواننده می‌آورد چرا از شما یادی نمی‌کند و چرا شما را نمی‌آورد؟

 

ما در زمانی می‌خواندیم که شرایط خیلی سخت بود. یعنی من مثلاً وقتی برنامه اجرا می‌کردم، حق نداشتم بایستم حتی با کت و شلوار. حتی اجازه پوشیدن کاپشن هم نداشتیم!

 

حسن همایونفال,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

عجب، شما که کاپشن می‌پوشیدید!

بله. یادم است برنامه‌ای اجرا کردم برای شبکه پنج. یک کاپشنی پوشیده بودم، چون برف آمده بود و ایستادم و خواندم. طبق معمول، خواننده عادت دارد که احساس خود را با سر و صورت نشان دهد. خواندم و کار پخش شد؛ اما سر و صدایی کرد که منجر به ممنوع التصویری من شد! آن زمان آقای لاریجانی رییس سازمان بود و آقای پور نجاتی گفتند، چون شما حرکت دست داشتید، ممنوع‌التصویر شدید.

 

من نامه‌ای به آقای لاریجانی نوشتم و فیلم را دیدند و گفتند هیچ ایرادی ندارد و ایشان جزو خوانندگانی است که ما قبولشان داریم.

 

غرض اینکه آن زمان سختگیری می‌شد.

 

شما خوانندگی را از کجا و در چه سنی شروع کردید؟

من تقریباً ۱۱ سالم بود که بین دو هزار نفر قبول شدم. در رادیو و تلویزیون قبل از انقلاب تست صدا دادم. آقای بهرام گودرزی که الان می‌خوانند و ۱۰ سال از من بزرگتر هستند در آن کلاس‌ها بود. آقای هوشمند عقیلی بودند.

من شاگرد مرحوم استاد مرتضی حنانه بودم. من شاگردی کردم، کوچک‌ترین شاگرد ایشان که در کتابشان ذکر کردند، من بودم. من شاگرد استاد مرتضی قوامی بودم. شاگرد مرحوم استاد بنان و مرحوم استاد مهرتاش بودم. من شاگردی این‌ها را کردم یعنی اکثر عمرم را شاگردی کردم و بعد در ۳۵ یا ۴۰ سالگی کارم به ثمر نشسته است.

 

آن زمان که به رادیو و تلویزیون می‌رفتیم همه جا خاکی بود. ماهی ۲۰۰ تومان به ما می‌دادند که از کلاس‌ها در نرویم؛ اینقدر به ما بها می‌دادند.

 

اساتید شعر آنجا مرحوم فریدون مشیری و مرحوم معینی کرمانشاهی بودند که تلفیق شعر و موسیقی را به ما یاد می‌دادند.

 

دلم می‌خواهد این را صریح جواب بدهید. خودتان کنار رفتید؟ فضا باعث شد؟ یا از یک جایی چیزی گفتند و خودتان احساس کردید فضا برای شما آماده نیست؟

اداره موسیقی سازمان صدا و سیما هر چند وقت یک بار مدیریت عوض می‌کرد. زمانی که اوج کارهایمان بود، زمان آقای کلهر بود که بعد‌ها مشاور آقای احمدی نژاد شد. من کاری به کار‌های سیاسی او ندارم. آقای کلهر خیلی به موسیقی بها می‌داد.

 

بعد از آن دوره فرمانروایی آقای علی معلم شروع شد که بسیار سال بدی بود؛ شاید برای من البته. آقای علی معلم یک قشر خاصی را برای خود آوردند که نسل بعد ما بودند مثل آقایان خشایار اعتمادی، مجید اخشابی، امیر کریمی، قاسم افشار و بهرام حصیری.‌

 

می‌خواهم بگویم ایشان این لطمه را زدند و حتی وقتی که بیمارستان بودند و من به عیادت ایشان رفتم، گفتند که فکر نمی‌کردم تو به دیدن من بیایی. واقعاً من نمی‌دانم ایشان چه مشکلی با من داشتند؟ با بچه‌هایی که یک‌شبه درخشیدیم و بعدش هم کار‌های خوبی ارائه دادیم. ما هم آنطور نبودیم التماس کنیم که کار بخوانیم؛ یکی دو بار گفتند که چرا خودتان کار نمی‌برید؟ اما من کار بردم و رد کردند؛ هم به شعرش که شعر حافظ بود ایراد گرفتند و هم به ملودی که خودم ساخته بودم.

 

از لحاظ فنی صحبت کردند با شما و بعد رد کردند؟

نه شما کار را به اداره موسیقی می‌دهی و ۶ یا ۷ نفر از جوانان داخل شورا هستند و شما کار را به آن‌ها می‌دهی و می‌گویند هفته دیگر برای گرفتن جواب بیایید. می‌روی و می‌گویند جواب نه است بدون هیچ دلیلی. این‌ها درد دل من حسن همایونفال است.

 

ولی آن زمان این طور نبود، یعنی آقای کلهر می‌گفتند حسن همایونفال باید ماهی یک آهنگ بخواند. نامه نوشته بودند که حسن همایونفال یا آقای بیژن خاوری حتماً بخوانند. معتقد بودند که کمک خرجی است برای زندگی آنها.

من یادم است که برای «آی نسیم سحری» ۴۰ هزار تومان دستمزد گرفتم که آن موقع برای من خیلی بود. برنامه‌های زیادی هم در شهر‌های مختلف ایران اجرا می‌کردم.

 

آن برنامه‌هایی که می‌رفتید برای شما آورده مالی مناسب داشت که بخواهد خانه نشینی این سال‌ها را پوشش بدهد؟

بله، آورده مالی داشت. البته یک سری برنامه‌ها را برای دل خودم اجرا می‌کردم. آن زمان اعتقاد داشتم که زکات کار من این است که برای «محک» برنامه اجرا کنم یا مجانی یا برای نابینایان در پاسداران نرگس یا کهریزک؛ اما در نهایت آورده مالی به حدی بود که ما زندگی می‌کردیم نه الان که کنسرت می‌گذارند و درآمد آنچنانی داشته باشند.

 

چون مربوط به گذشته است می‌پرسم. بیشترین و کمترین دستمزدی که گرفتید را می‌توانید بگویید؟

من آخرین کاری که برای سازمان صدا و سیما خواندم یک کاری بود به اسم «صدای پای باران» که آهنگسازی خودم و شعر آقای اسماعیل فرزانه بود و آقایی به نام امیرحسین بخشی که پسری جوان و خوش استعداد بود، این کار را برای من ساخت و تنظیم کرد و من بابت این کار بیشترین دستمزدی که گرفتم ۲ میلیون تومان بود.

 

قصد تولید آلبوم تازه را دارید؟

الان چند سال است که آلبومی را آماده کردم. همانطور که می‌دانید الان آلبوم دادن در بازار کمی سخت است؛ یک اسپانسر می‌خواهد، چون هزینه بر است؛ چون نوازنده و شاعر و آهنگساز دارد و استودیو دارد که دستمزدشان هم زیاد است.

 

نام آلبومم «مثل دریا» ست، اما هنوز به بازار نیامده و به دنبال اسپانسر است. فضای سنتی دارد و یکی از شعرهایش را خودم گفتم که شاید وصف حال خودم باشد. ۸ تصنیف از اشعار حافظ و مولاناست.

 

اگر در این برهه به بازار بیاید، فکر کنم گل کند و من شدیداً دنبال اسپانسر هستم.

 

نگران نسل جدید نیستید که با آلبوم شما ارتباط برقرار نکنند؟

نگران نیستم؛ چند روز پیش بود آقایی به سمتم آمد و گفتم شما متولد چه سالی هستی؟

 

 

گفت: دهه ۶۰ هستم.

 

گفتم الان ۳۴ ساله هستی و پرسیدم من را می‌شناسی؟

گفت: من با کار‌های شما زندگی کردم. از این مثال‌ها زیاد دارم. اما نگران مخاطب نیستم.

 

حسن همایونفال,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

سه ایراد اساسی موسیقی امروز را کدام‌ها می‌دانید؟

متأسفانه کارشناسانی که در رأس کار موسیقی هستند کارشناس نیستند. من دلم می‌خواهد کسی که می‌آید رییس اداره سازمان موسیقی صدا و سیما می‌شود تخصص داشته باشد؛ صرف اینکه طرف شاعر است نمی‌تواند موزیسین شود.

 

آقای علی معلم دامغانی نمی‌توانند موزیسین شوند. بعد از ایشان کسانی که آمدند کارشناس موسیقی نبودند؛ حتی وزارت ارشاد هم؛ البته به جز آقایی که نوازنده نی هم بودند.

 

الان سیستمی که آمده و استودیو‌های خانگی باب شده است و صدا‌ها و زیر و بم را درست می‌کند و فالشی خواننده را می‌گیرد.

 

باید یک سر و سامانی به این استودیو‌ها داده شود که کار سختی است و یکی اینکه خوانندگانی که الان می‌آیند و شروع می‌کنند باید واقعاً یک فیلتری باشد، فیلتری که شاید حدود سال ۱۳۴۲ بود که ما باید رد می‌شدیم و آن، استاد مرتضی خان حنانه بود؛ استاد فریدون مشیری بود؛ استاد معینی کرمانشاهی و فاخته و مهرتاش بود و سرکار خانم ماه منیر شادنوش.

 

این‌ها فیلتر‌های آن زمان بودند که الان نداریم و اکثراً پارتی است؛ یکی پارتی در صدا و سیما دارد و کاری را می‌خواند و مدام می‌بینید که آن کار از آنتن پخش می‌شود.

 

من در ماشین رادیو آوا را گوش می‌دهم و بیژن به من زنگ می‌زند که حسن رادیو را گوش می‌دهم که همه کار‌ها را پخش می‌کنند بجز کار من و تو.

 

گفتم زیاد به دل نگیر و شاید تهیه کنندگان جوان هستند و ما را نمی‌شناسند و تهیه کنندگانی هستند که ما را یادشان نمی‌آید یا اینکه خواستند ما بیرون از گود باشیم. این سه سیستم، یکی خواننده و استودیو و کارشناس درست شود، اوضاع بهتر می‌شود.

 

حسن همایونفال,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

شاید الان این باعث شده که صدا‌ها و ملودی‌ها شبیه هم شده‌اند و ملودی که عشق باشد، شنیده نمی‌شود. موسیقی ما به سمت افول می‌رود و باید از آن ناامید بشویم؟

نه ناامید که نمی‌توان شد، بین این همه بلبل چند قناری هم هستند و چند مرغ که صدایشان خش دارند. آینده موسیقی اگر همین خط سیر را برود، پیشرفتی ندارد مگر تغییری ایجاد شود. متأسفانه الان خوانندگان بد بیشتر هستند از خوانندگان خوب. آقای معتمدی، آقای سالار عقیلی واقعاً خوب هستند؛ آقای قربانی و سینا سرلک خوانندگان خوبی هستند.

 

این‌ها در حدی هستند که می‌شود ستایش کرد؛ آقای محمد اصفهانی هم همینطور و آقای احسان خواجه امیری در سبک خود، مجید اخشابی بسیار با ذوق است در آهنگسازی.

 

در همان کار وصل جانان که سروش داد و یک کاری که خواندم باغ تنهایی، در آن سنتور زده است که بسیار زیباست؛ شعرش هم برای ساعد باقری است، آقای فریدون شهبازیان هر کاری که سنتور داشت مجید را می‌بردند یا آقای راغب.

 

چند کار برای من ساخت که در آن زمان انجام می‌داد، این روال اگر بخواهد این طور پیش برود ممکن است شکست بخورد، ولی اگر تغییراتی در بینش یا تجدید نظری شود، بهتر می‌شود.

 

سه آهنگی که بیشتر دوست دارید و گوش می‌دهید؟

یکی از آن‌ها کار مرحوم نادر گلچین است به نام «من دیگه بچه نمی‌شم». کار دیگر از استاد بنان است به نام «من از روز ازل دیوانه بودم» سومی هم آهنگ یارا یارا.

 

 

 

 

  • 19
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش