صفت دهه شصت میلادی را می توان نقطه عطفی در تاریخ موسیقی جهان دانست. ظهور گروه هایی مانند بیتلز و پینک فلوید از قلب انگلستان، موسیقی سراسر دنیا را تحت تاثیر قرار داد و حتی هنرمندانی در ایران با بازخوانی آثار این گروه ها، آغازگر موسیقی پاپ در کشورمان شدند.
یکی از شاخص ترین گروه های موسیقی انگلستان در دهه ۶۰، پینک فلوید بود که فروش آثارش به چند ۱۰ میلیون نسخه رسید. مغز متفکر این گروه را می توان راجر واترز دانست که حتی پس از جدایی از پینک فلوید توانست آثاری قدرتمند و خلاقانه ارائه دهد. به سراغ دارا دارایی رفتیم تا زندگی هنری واترز، این خواننده، نوازنده، ترانه سرا و آهنگساز را بررسی کنیم. گفت و گوی ما با این بیس گیتاریست را در ادامه می خوانید:
به عنوان یک موزیسین در مورد راجر واترز و تاثیر و تاثراتی که بر موسیقی معاصر چه در پینک فلوید و چه به صورت انفرادی داشت، چگونه فکر می کنید؟
در وهله اول به عنوان یک موزیسین و نوازنده می توانم بگویم قدرت محرکه ام برای شروع موسیقی و انتخاب سازم، وجود پدیده ای به نام راجر واترز بوده است. من به خاطر این که این آدم «بِیس» می زد، به سراغ «بِیس» رفتم و تا مدت ها هم تحت تاثیر استایل او بودم.
کاملا دوست داشتم که بتوانم مثل او ساز بزنم. می توانم بگویم راجر واترز و به تبع آن پینک فلوید در دوره ای از زندگی بیشترین تاثیر را روی من گذاشتند. به هر حال پینک فلوید گروهی است که بسیار زیاد روی آن دقیق شده ام. یعنی اگر بخواهیم یک گروه و یک موزیسین را نام ببریم که در تمام دوران حرفه ای به آن گوش داده ام، آنالیزش کرده ام و حتی روی معانی «lyrics» خیلی دقیق شده ام و به نوعی حتی با مفاهیم همذات پنداری کرده ام، پینک فلوید و راجر واترز در صدر قرار می گیرند. بنابراین تاثیر واترز و پینک فلوید روی من حداقل برای خودم اتفاق و نکته مهمی است.
نکته بعد خط سیری است که پیش از آغاز مسیر گروه پینک فلوید و پس از آن در مورد هم پینک فلوید و هم راجر واترز وجود دارد. لطفا در مورد این تقسیم بندی نیز صحبت کنید...
زندگی و در واقع حرکت موزیکال راجر واترز را باید به شکل ویژه تری نگاه کنیم. اولا که راجر واترز به عنوان یک دانشجوی معماری در دانشکده پلی تکنیک لندن با اعضای دیگر پینک فلوید ملاقات می کند.
او ابتدا با نیک میسن و سپس با ریچارد رایت آشنا می شود. این افراد همراه با دوست بسیار نزدیک واترز که از بچگی با هم دوست بودند یعنی سید برت، هسته اصلی پینک فلوید را تشکیل دادند. البته ابتدا اسم گروه «زیگما سیکس» بوده است. نوازنده های دیگری هم در پینک فلوید بوده اند که همه می توانند در تاریخچه راک بگردند و ببینند که پینک فلوید از چه کسانی تشکیل شده است.
در مرحله اول راجر واترز به عنوان یک آرتیست معمار، نگاه ها را به خود جلب می کند. در واقع دید معماری او بعدها در موزیک هم به نوعی خودش را نشان می دهد. واترز این سبک از موزیک را در دوران نوجوانی با همکلاسی ها و دوستانش شروع می کند. بعدا پینک فلوید از صورت «Cover Band» خارج می شود و موزیک های اورجینال درست می کند که موزیک های بسیار خاصی در دوره خودش محسوب می شده است.
به نظر شما جدایی سید برت تاثیر مثبتی بر گروه گذاشت یا ضایعه بزرگی به شمار می رفت؟
بالطبع یک قشر خاص مخاطبان این موسیقی بودند. آنها در کلاب های بسیار کوچک و خاص موزیک خود را اجرا میکردند. به هر حال رفته رفته پینک فلوید شکل می گیرد تا این که آلبوم اول این گروه منتشر می شود. بعد هم مشکلات سید برت به عنوان مغز اصلی گروه آغاز می شود. اوضاع در حالت حاد به جایی می رسد که برت از گروه بیرون می رود و راجر واترز به نوعی سکان پینک فلوید را در دست می گیرد. به نظر من این مقطع زمانی، مرحله دوم پینک فلوید و زندگی موسیقایی راجر واترز است.
در این مرحله واترز به عنوان ایده پرداز اصلی و کسی که ایده های «lyrics» را مطرح می کرده و آنها را از اتفاقات روزمره آرام آرام به جلو می برده و به یک بیانیه اجتماعی مانند «The Dark Side of the Moon» می رسانده، فعالیت داشته است. بعد همین طور آرام آرام با مفاهیم بسیار مهم زندگی در قالب آلبوم هایی مانند «Wish You Were Here» و «Animals» جلو می آید. بعد به «The Wall» می رسد که دیگر اوج بیان انتقادی و اجتماعی است که از راجر واترز سراغ داریم. آلبوم «The Wall» به نوعی مرحله دوم زندگی هنری واترز است و بعد دوران سولو این هنرمند آغاز می شود که مرحله سوم به حساب می آید. در این دوران واترز بسیار شخصی تر کار می کند. همان موزیکی که از سال های قبل شروع کرده بود را آرام آرام به یک سبک و سیاق خاص می رساند. او با موزیسین های خیلی مطرحی کار کرده و تولیدات بسیار پر حجمی در آن دوران تولید می کند. واترز چند آلبوم سولو می سازد که مهم ترینش «Amused to Death» است که آلبوم بسیار پخته ای است و به نظرم اوج خلاقیت و تنوع و هر چیز دیگری در موسیقی راجر واترز محسوب می شود. آن دوران خوب تا کنون به هر شکل ادامه پیدا کرده است.
به نظر شما نگاه راجر واترز به موسیقی در آلبوم اخیرش تغییری داشته است؟
راجر واترز از نگاه خودش به هیچ وجه دست برنداشته است. می توان گفت نگاهش به زندگی و به انسان تقریبا یک خط سیر مشخصی را طی کرده ولی تجربه های مختلفی هم وارد این قضیه شده است. تا جایی که به آلبوم اخیرش یعنی «Is This the Life We Really Want?» می رسد که آلبوم بسیار مینی مال و ساده ای از لحاظ بافت است ولی همچنان همان راجر واترز با همان دیدگاه، ملودی و هارمونی اما با شکل جدید تولید است.
همان طور که گفتم شکل مینی مال و کم حجمی نسبت به آلبوم های قبلی از نظر بار موزیکال و بافت موزیکال دارد. من زندگی راجر واترز را در این دوره از مرحله زندگی موزیکالش درخشان می بینم. البته به نظر من، واترز در هر دوره ای ویژگی های موسیقیایی خود را حفظ کرده است. در دوره اول تاثیر سید برت و موسیقی سایکدلیک و به نوعی حالت ضد فرم و شکلی کاملا مالیخولیایی بر آثار پینک فلوید دیده می شود. در دوره دوم دیوید گیلمور و ریچارد رایت به صورتی تنگاتنگ با پینک فلوید همراه بودند.
در واقع می توانم بگویم پینک فلوید گروهی بود که هر چهار عضو آن مثل انگشتان دست با یکدیگر هماهنگ بودند و کار می کردند. در این دوره پینک فلوید واقعا صدای گروه پینک فلوید را می دهد. در ادامه راجر واترز در دوره سوم موسیقی واترز به خاطر همکاری با موزیسین های مختلف و استفاده از ایده های producerهایی که با آنها کار کرده و آلبوم های سولو، صدای دیگری می دهد. این اتفاق در هر دوره جذاب است و می توانم بگویم واقعا بر زندگی من تاثیر گذاشته است.
ماجرای کلام در پینک فلوید هم قابل توجه است. البته نقش لیدرگونه راجر واترز آن جایی که از پینک فلوید مستقل می شود هم از بین نمی رود. در واقع امضای واترز همچنان پای کارهای او دیده می شود...
کسانی که جزو طرفداران این نوع از موسیقی هستند با شنیدن آثار بعدی واترز می توانند بر این موضوع صحه بگذارند که نقش تعیین کننده و محوری او بعد از جدایی از پینک فلوید نیز همچنان در دست واترز قرار دارد. به نوعی بعد از جدایی راجر واترز از پینک فلوید همچنان آن بار اجتماعی کلام همراه او بود و از پینک فلوید جدا شد.
نقش تعیین کننده واترز در پینک فلوید را پس از جدایی او و ارائه کارهای مستقل هم همچنان می بینیم؟
واترز موزیسینی صاحب ایده است. به نظر من خلاقیت و قدرت او ارتباط چندانی به همکاری با گروه یا فعالیت مستقل نداشته است.
می توان گفت راجر واترز آلبوم آخر خود را ارائه داد تا بگوید که من هنوز می توانم کارهای خوب ارائه دهم و بحث سن و سال اصلا مطرح نیست؟
نمی توان گفت قصدش این بوده که این آلبوم را ارائه دهد و توانایی خود را ثابت کند چون اثبات چیز خاصی مد نظر نبوده است. به نظر من چنین آدمی بسیار اکتیو و تاثیرپذیر از وقایع و حوادثی است که دور و بر او اتفاق می افتد. زمانی که در جامعه اش احساس نیاز می کند چنین آلبومی را ارائه می دهد. دوره کنونی، دوره خاصی از لحاظ اتفاقاتی است که در دنیا رخ می دهد. من تور آلبوم«The Wall» را واکنشی می دانم به اتفاقات خیلی عظیم و عجیبی که در دنیا و به خصوص خاورمیانه می افتد. این آلبوم واکنش بسیار عالی واترز به دوره زمانی خود است.
واترز بدون پینک فلوید چندان جذاب نیست
همیشه نسبت به ایده هایی که «راجر واترز» در ذهن داشته، غبطه خورده ام
علی نامجوـ انگلستان را می توان کشور اولین ها دانست ( ظهور فوتبال، انقلاب صنعتی که جهان را دگرگون کرد و موسیقی هایی که دنیا را تحت تاثیر قرار داد).
دهه شصت میلادی زمان یکه تازی گروه هایی بود که بازار موسیقی را به تسخیر خود درآورده بودند. بیتلز و پینک فلوید شاخص ترین گروه هایی بودند که به موسیقی کلاسیک تنه زدند و توجه جوانان نسل خود را به موسیقی راک جلب کردند. پینک فلوید که با آلبوم «نیمه تاریک ماه» و فروش چهل میلیونی نام خود را در تاریخ ثبت کرد، پنج عضو داشت که هر یک به تنهایی چهره ای ماندگار در موسیقی راک جهان محسوب می شوند اما یک نام در این میان از دیگران شاخص تر است؛ راجر واترز، گیتاریست گروه که با پدید آوردن سبکی خاص از سایکدلیک راک، موجی نو در موسیقی را رقم زد، نزدیک به دو دهه با پینک فلوید همکاری داشت و موفقیت های چشمگیری را هم تجربه کرد اما در سال ۱۹۸۵ تصمیم به جدایی و فعالیت به صورت انفرادی گرفت.
راجر واترز هفتاد و چهارمین سالگی را پشت سر می گذارد و یکی از بزرگان موسیقی جهان به شمار می رود. به سراغ احسان صدیق رفتیم تا دوران اوج و فرود واترز و پینک فلوید را بررسی کنیم. گفت و گوی ما با این نوازنده گیتار را در ادامه می خوانید:
قصد داریم زندگی هنری راجر واترز، موزیسین نام آشنای انگلیسی را بررسی کنیم. در ابتدا می خواهیم نظر شما را در مورد راجرز واترز و در ادامه پینک فلوید و سپس فعالیت انفرادی واترز جویا شویم. در مورد این شخصیت چه پیش از فعالیت در گروه پینک فلوید، چه همراه با این گروه و چه در انتها که به صورت مستقل کار کرد چه نظری دارید؟
از نظر من واترز یک کاراکتر مهم در موسیقی قرن گذشته است. احساسی که من نسبت به این آدم داشته ام همیشه با تحسین همراه بوده است. شاید هم کمی نسبت به ایده هایی که این آدم همیشه در ذهن داشته است، غبطه خوردهام چون نگرش او به موسیقی واقعا رشک بر انگیز است. در مورد این نگرش به موسیقی می توانیم جزئی و کلی صحبت کنیم. اگر بخواهیم تولد موسیقی گروهی را در قرن گذشته بررسی کنیم باید به شکل ویژه تری به ماجرا نگاه کنیم. در قرن گذشته چند نفر آدم دور هم جمع می شدند و با هم برای موسیقی ایده پردازی می کردند. معمولا یک نفر به عنوان کارگردان و لیدر، این ایده ها را در کنار هم بسط و گسترش می داد و تبدیل به یک موزیک می کرد. یکی از مهم ترین کاراکترها در این حوزه آقای واترز بوده است.
چه چیزی باعث می شود واترز به چهره ای مهم در این زمینه تبدیل شود؟
راجر واترز اصولا نگرش خاصی به موسیقی داشته که با نگرشی که امروز در آن سبک بهخصوص موسیقی وجود دارد، یک مقدار متفاوت است. البته لزوما بهتر از آن نیست ولی تفاوت دارد. شخصا واترز را بیشتر در ترکیب پینک فلوید می پسندم. البته بعد از آن هم واترز برایم کاراکتر جذابی بوده است. هم مدل ایدئولوژی که نسبت به جهان اطرافش داشته و در شعرهایش هم دیده می شود و هم ایده های موزیکالش را دوست دارم ولی همان طور که گفتم واترز را در شکل پینک فلویدی اش بیشتر می پسندم.
واترز در قالب پینک فلوید چه تفاوتی با شخصیت هنری مستقل او دارد؟
واترز در پینک فلوید تنها نبود. در این سیستم و این شکل موزیکال همراه با چند نفر دیگر قرار می گیرد. اگر آدم ها از نظر کاراکتری آن قدر قدرتمند باشند که بتوانند با همدیگر چنین کاری را انجام دهند مطمئنا آن کار بهتر از چیزی میشود که آدم به شخصه می خواهد انجام دهد. هر چه قدر هم آدم با استعداد و موزیسین خوبی باشد مطمئنا در کنار دیگران که در واقع آن دیگران هم موزیسین های خوبی هستند، موسیقی بهتری تولید خواهد کرد. پینک فلوید این قدرت و تاثیر را روی واترز داشت. واترز بعد از پینک فلوید قدرت را به شخصه کاملا در دست گرفت که این اتفاق برای من به آن اندازه که پینک فلوید جذاب است، جذابیت ندارد.
وقتی می خواهیم در مورد شکل گیری یک ستاره یا یک گروه، صحبت کنیم، باید به بستری که این جریان در آن شکل می گیرد هم توجه کنیم. در سال های فعالیت پینک فلوید، جهان دچار تب و تاب بود. فکر می کنید منطقه زندگی این افراد و پیشینهای که از آن برآمده اند چه قدر در موفقیت این گروه تاثیرگذار بوده است؟
اعضای گروه پینک فلوید کسانی نبودند که خیلی تصادفی بیایند و تصمیم بگیرند به این شیوه کار کنند. اگر این اتفاق تصادفی بود، نمی توانست این همه مدت دوام بیاورد.
تعدادی از نوازندگان گروه پینک فلوید در رشتههای مهندسی دانشگاه پلی تکنیک لندن و کمبریج تحصیل کرده اند. طبیعتا در پس زمینه ذهن اعضای گروه، تفکرات علمی هم وجود داشته است. فکر میکنید این مسئله در تفاوت آثار پینک فلوید با دیگر گروه ها اثر داشت؟
من دقیقا نمی دانم که دیگر اعضای گروه در کجا درس خوانده اند اما این موضوع نشان می دهد که با یک گروه متفاوت روبرو هستیم. یعنی اعضای بدنه گروه یک پیش زمینه ذهنی علمی هم دارند و می توان گفت آدم های خیلی سطحی نبوده اند.
از طرف دیگر کلام در پینک فلوید همیشه مورد نظر است و کار این گروه را فارغ از نوع موسیقی که ارائه می دهند و فارغ از نوازندگی ها جذاب می کند. کسانی که طرفدار و دنبال کننده این نوع از موسیقی هستند، اعتقاد دارند وقتی به کارهای پینک فلوید گوش می دهند، به لایه های دیگری از این نوع نوازندگی، موسیقی و ترانه دست پیدا می کنند...
ببینید برای روشن شدن ماجرا باید به تفکراتی که به شکل گیری گروه پینک فلوید انجامیده، توجه کنیم. در واقع باید دید بر اعضای گروه چه گذشته تا به نقطه ای رسیده اند که «پینک فلوید» شکل گرفته است. این نقطه بسیار مهم است. سال های قبل از شکل گیری پینک فلوید در واقع به قبل از سال ۱۹۶۷ برمی گردد. اگر خود را در آن زمان تصور کنیم، در واقع حالا ما در دهه شصت هستیم که اوج ماجرای هیپیزم و داستان های مربوط به این پدیده و فرهنگی است که در آن دوره روی جوان ها تاثیرگذار بوده است. البته این جوان ها به نوعی دچار شرق زدگی بودند. هر چند به نظر من یک سری از موسیقی های دهه شصت مثل بیتلز نیز تاثیرگذار بوده است اما من ماجرای پینک فلوید را کمی جدا از این قضیه می دانم و تاثیرپذیری پینک فلوید را بیشتر از آمریکا می بینم تا شرق. همچنین شما راجع به لایههای دیگری از موسیقی یا شعر صحبت کردید اما من با این موضوع موافق نیستم. اتفاقا پینک فلوید در شعر و موسیقی خیلی مستقیم عمل کرده است.
می خواهیم شعر را فاکتور بگیریم و بیشتر در مورد موسیقی صحبت کنیم...
در موسیقی هم همین طور بوده است. البته نباید نکته ای را در این میان فراموش کنیم. این آدم ها، موزیسین هایی بودند که حتی در دوره خودشان که ساز در دست می گرفتند، شاید از نظر موزیسین های انتلکتوئل تر خیلی نوازندگان چیره دستی محسوب نمی شدند. با نگاهی به گذشته می بینیم که این دید وجود داشته است. هر چند این که ما چیره دست بودن و موزیسین یا نوازنده خوب بودن را چگونه تعریف کنیم خودش مسئله ای است ولی از نظر من مهم بودن پینک فلوید به خاطر سال های اوج فعالیتش است. می دانیم که سبک موسیقی نه چندان تثبیت شده ای در آمریکا بین سال های ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۷ به نام سایکدلیک وجود داشت. این موسیقی می توانست به نوعی از مواد مخدر و داستان های این چنینی تاثیرپذیری داشته باشد. در آن زمان موسیقی هایی شنیده می شد که البته نمی توانیم قضاوت کنیم تحت تاثیر مواد بوده یا نبوده اما به احتمال زیاد تحت تاثیر مواد مخدر بوده است. در نتیجه تحرکی ایجاد شده که باعث شده یک سری منتقد آمریکایی به آن سایکدلیک بگویند.
پینک فلوید به نوعی آغازگر این سبک بوده است؟
این سبک، نگرش و موسیقی منحصر به اروپا نیست ولی ما در انگلیس شاهد خلق اولین آلبوم واقعی سایکدلیک در تاریخ بودیم که آلبوم «The Piper athe Gates of Dawn» پینک فلوید نام داشت. این کار در واقع مهم ترین بخش گروه پینک فلوید است، چون تنها پینک فلوید بود که کاملا موسیقی سایکدلیک که منشا موسیقی راک پیشرو است را در انگلیس آن سال ها اجرا می کرد. تا قبل از پینک فلوید در اروپا و انگلیس و حتی آمریکا کسی به این جدیت این موسیقی را اجرا نکرده بود که منتقدان بتوانند چنین اسمی را به آن بدهند.
مهدی فیضی
- 13
- 2
کاربر مهمان
۱۴۰۱/۱/۲۹ - ۸:۴۷
Permalink