دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۰۷:۱۹ - ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۷۴۱۱
موسیقی

تلویزیون در سیطره خواننده‌های جوان‌پسند بازاری!

ماکان بند,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

ساعتی مانده به افطار نخستین روز ماه رمضان، آنهایی که پای تلویزیون‌هاشان به انتظار شروع نخستین قسمت برنامه ماه‌عسل نشسته بودند، با شنیدن صدای بهنام بانی که تیتراژ آغازین این برنامه را خوانده، شگفت‌زده شدند؛ حتی بیشتر از زمانی که دیدند از میان تمام خوانندگانی که در این سال‌ها درخشیده‌اند و نامی و احترامی دارند، دعای تحویل ‌سال را اوست که می‌خواند. به‌هرحال کتمان نمی‌شود کرد که در یک روند منطقی و نرمال گمان نمی‌رود رشد یک خواننده هرقدر هم انفجاری و سریع باشد، بتواند او را به جایی برساند که در عرض یک‌سال خواننده مهمترین تیتراژ مهمترین برنامه مناسبتی تلویزیون شود و چند ماه پیشتر هم دعای تحویل سال را خوانده باشد. تیتراژ انتهایی ماه‌عسل شگفتی‌ها را بیشتر کرد.

 

این تیتراژ را آرش و مسیح خوانده‌اند؛ دو برادری که نخستین آهنگ مجازشان به نام دیوونه کن همین حوالی ‌سال گذشته در شرکت ترانه شرقی به مدیریت محسن رجب پور پخش شد. برادران عدل پرور هم مثل بهنام بانی توانسته بودند در یک‌سال از زیرزمین به تیتراژخوانی برنامه مناسبتی تلویزیون صعود کنند. در همان ساعات اگر حوصله داشتی و می‌توانستی کانال‌های تلویزیون را مرور کنی، می‌دیدی در شبکه اول رسانه ملی این مرز و بوم ترانه تیتراژ برنامه دعوت را هم حمید هیراد خوانده. خواننده‌ای که همین یکی دو ماه پیش بود که با اتهام سرقتی بودن بیشتر ترانه‌ها و آهنگ‌هایش مواجه شد؛ که چندی بعد هم به عذرخواهی پرسروصدایی ختم شد. تیتراژ این برنامه را‌ سال گذشته حامد همایون خوانده بود که او هم البته تفاوت چندانی با حمید هیراد نداشت. برنامه‌های دیگر را هم دیده بودیم که تیتراژهاشان را ماکان بند و پازل بند و هورش بند و بندهای دیگر خوانده بودند.

 

این گروه محکومان

تمام این خوانندگانی که نام‌شان امسال به‌عنوان تیتراژخوان‌های مهم تلویزیون مطرح شده؛ همگی در یک‌سال اخیر انتقادهای فراوانی را تحمل کرده‌اند. آبان‌ماه ‌سال گذشته بود که محسن رجب‌پور، مدیر شرکت ترانه شرقی از سرآمدن دوره تنبیهی یک ساله آرش و مسیح خبر داده که به واسطه خواندن قطعه عاشورایی دیوونه کن رخ داده بود. درباره بهنام بانی هم فراموش نکرده‌ایم گفت‌وگوهای‌سال گذشته او را که به این‌که خیلی‌ها می‌گفتند «بهنام باني بخاطر سبيل معروف شده» اعتراض کرده و آن را «خيلی بی معرفتی» خوانده بود. درباره حمید هیراد و حامد همایون هم همگان حواشی و داستان‌های پیرامون این بزرگواران را به یاد دارند.

 

تغییر نسل تیتراژخوان‌ها

یک زمانی نه چندان دور حیطه تیتراژخوانی تلویزیون در انحصار خوانندگانی چون محمد اصفهانی، علیرضا قربانی، احسان خواجه‌امیری، رضا یزدانی، محمد علیزاده، سیروان خسروی، مانی رهنما، علی لهراسبی، مجید اخشابی، سالار عقیلی، همایون شجریان، محسن چاوشی، رضا صادقی، فریدون آسرایی و دیگر خوانندگانی بود که در مارکت موسیقی چهره‌های موجه و معتبر و محترمی به حساب می‌آمدند. اما در گذر تغییر نسل خواننده‌های محبوب و روی کار آمدن و محبوب شدن حامد همایون، بهنام بانی، امیرعباس گلاب، حمید هیراد، هورش و پازل و بندهای گوناگون خوانندگی تیتراژهای تلویزیونی هم از انحصار گروه بالا به درآمد و این جدیدی‌ها توانستند مثل مارکت کنسرت که قبضه کرده بودند، سکان‌دار این عرصه نیز شوند.

 

شما چرا؟!

اگر محسن رجب‌پور که درواقع همه‌کاره حامد همایون، آرش و مسیح و بی‌شمار خواننده دیگر است؛ یا مثلا برادران حاتم‌پور در مقام کنسرت‌گذاران بهنام بانی فعالیت می‌کنند، تمام سعی و تلاش‌شان ارتقای جایگاه اعتباری و مالی خوانندگان تحت قراردادشان باشد، بر آنها حرجی نیست. به‌هرحال در بازار آزاد اولویت‌های اصلی را منفعت اقتصادی تعیین می‌کند و فعالان این بازار تمام تلاش‌شان در این زمینه است.

 

اما ماجرا زمانی تعجب‌برانگیز می‌شود که می‌بینیم صداوسیما به‌عنوان بنگاهی با بودجه نجومی مصوب خود را وارد این بازی می‌کند و در ارتقای جایگاه مالی خوانندگان و کنسرت‌گذاران نقش اصلی را ایفا می‌کند. کیست که نداند وقتی خواننده‌ای در تیتراژ یک برنامه محبوب بارها و بارها در روز با مخاطبان تلویزیون مواجه می‌شود، از همه نظر بر قدر و قیمت او افزوده شده و می‌تواند در برنامه‌ها و کنسرت‌های بعدی دست بالا را داشته باشد؟!

 

چند سوال مهم

هر هنرمندی که حتی یک روز هم در عمرش با تشکیلات عریض و طویل صداوسیما سروکار داشته می‌داند که برای روی آنتن فرستادن یک برنامه چند دقیقه‌ای باید ده‌ها شورا و گروه‌های کارشناسی تاق و جفت را پشت سر گذارد و تازه آن وقت هم نمی‌تواند مطمئن باشد که برنامه یا فیلمش بی جرح و تعدیل‌های آن چنانی روی آنتن خواهد رفت.

 

حال با چنین روندی آیا می‌توان باور کرد که همین صداوسیما حد و اندازه خوانندگان تیتراژخوان برنامه‌های مناسبتی‌اش را نمی‌داند؟ آیا این نکته که در ایام ماه مبارک رمضان استاد محمدرضا شجریان و ربنای خاطره سازش با ممنوعیت پخش مواجهند، اما در همان زمان مهمترین ساعات پیش از افطار تلویزیون را خواننده‌هایی در اختیار دارند که هنر و حد و اندازه‌شان را دیده‌ایم و دیده‌اید، طبیعی و منطقی و اخلاقی است؟ آیا معنای نزول سلیقه‌ها چیزی جز این است؟!

 

ماه‌ عسل باز هم میهمان تکراری داشت

در چند وقت اخیر سوژه‌های برنامه ماه ‌عسل ازجمله مسائلی بوده که مدام در رسانه‌های مجازی و کاغذی مورد انتقاد قرار گرفته ‌است و حتی یک‌بار این قضیه باعث ایجاد درگیری رسانه‌ای میان احسان علیخانی و رضا رشیدپور شد که مدعی بود عوامل ماه ‌عسل با میهمانان برنامه‌اش تماس گرفته و آنها را از رفتن به استودیوی برنامه حالا خورشید بازداشته‌اند.

 

حالا با چنان حساسیتی که به موضوع سوژه‌های این برنامه وجود دارد؛ برخورد با این‌که یکی از موضوعات دومین برنامه امسال ماه‌ عسل پیش از این در یکی دیگر از برنامه‌های سیما به نمایش درآمده، اتفاق شگفت‌انگیزی است که می‌تواند ادعاهای تحقیق و پژوهش‌های پردامنه و یک‌ساله این برنامه را زیر سوال ببرد.

 

خبرآنلاین روز گذشته در گزارشی کوتاه اشاره کرده بود که برنامه ماه‌ عسل در نخستين شب از برنامه‎های رسمی امسال خود به سراغ مادر فداكار سنگ‌شکنی رفت که ‌سال گذشته در برنامه هزار داستان، ویژه برنامه افطار شبکه نسیم شرکت کرده بود. برنامه هزار داستان كه سری سوم آن در ماه رمضان ٩٧ هر شب ساعت ٢١ از شبكه نسيم پخش می‌شود،‌ سال گذشته در يكی از برنامه‌های خود از مریم نصیری‌زاده، مادر سنگ‌شكن رامهرمزی دعوت كرد تا در گفت‌وگو با شقايق دهقان از رنج‌های بزرگ كردن بچه‌هايش از راه سنگ‌شكنی بگويد.

 

این البته نخستین‌بار نیست که میهمانان یا سوژه‌های برنامه ماه ‌عسل با حواشی‌ای از این قبیل مواجه می‌شوند. احسان علیخانی چند وقت پیش با طبیعی خواندن چنین اشتباهاتی، بزرگ‌نمایی آنها را کار کسانی دانسته بود که منتظر زمین خوردن برنامه ماه‌ عسل هستند.

 

به یاد  گذشته

خشایار اعتمادی | موضوع تیتراژخوانی و حضور افراد خاص در این زمینه، ریشه در شرایط اجتماعی ما دارد، چرا که متاسفانه سیر نزولی مدیریت را در عرصه‌های مختلف شاهدیم. البته این موضوع به‌تنهایی قابل توصیف نیست و باید آن را در ابعاد بزرگتری ریشه‌یابی کنیم. زیرا همه مقصرند؛ از حوزه مدیریت گرفته تا مخاطبان. یکی از عوامل موثر در موسیقی اولویت عرضه و تقاضاست، زیرا بازار به‌دنبال منفعت اقتصادی است و برایش مهم نیست که سود به چه کسی برسد، بنابراین باید برگردیم به متقاضی. زمانی که متقاضی چیزی را انتخاب می‌کند و آثاری معروف می‌شود و مطالبه‌گر آن است، طبیعتا بازار سعی دارد آن را به خورد مردم بدهد. از این طریق عرضه‌کننده‌ها زیاد می‌شوند.

 

در گذشته شرکت‌های تولید‌کننده و پخش بودند؛ شرکت‌های تولید‌کننده نگاه‌های فرهنگی در کنار آثار هنری داشتند و از زمانی که تولیدکننده‌های فرهنگی کاهش پیدا کردند، موسیقی هم به دست بازار افتاد و بازار به این فکر کردکه متقاضی چه چیزی دوست دارد؟ به همین دلیل زمانی که احساس کنیم کالای ما مورد درخواست مخاطب نیست، دو حالت برایمان وجود دارد؛ یکی این‌که باید شأن و باور‌هایمان را زیر پا بگذاریم و به دنبال بازار برویم و دیگر این‌که شأن خود را حفظ کنیم و به خواسته مخاطب احترام بگذاریم. زمان ما مدیریت‌ها به صورت کارشناسی‌شده کارها انتخاب می‌کردند و هنرمند از این رویه پیروی می‌کرد. متاسفانه حساسیت‌های مدیریتی کنار رفت و پول به دست بازار بود. بازار هم به مسأله فرهنگی توجه نمی‌کرد و تنها به فکر سود بود، برای همین به دنبال خوانندگان عامه‌پسند نوجوان رفت.

 

کارکردن با نسل جدید آسان است

علی لهراسبی | درباره کیفیت کارهای جدید (باکیفیت بودن یا بی‌کیفیت بودن‌شان) خیلی نمی‌شود اظهارنظر کرد چرا که در میان نسل جدید هم کارهای باکیفیت به چشم می‌خورد. اما در مورد کارهای تیتراژ باید گفت که کار تیتراژ حاصل چند ‌سال زحمت و تلاش برای این موضوع است. اما چیزی که نسل جدید را متمایز می‌کند آن‌که کار کردن با نسل جدید به مراتب راحت‌تر از نسل‌های گذشته است؛ هم از نظر مالی و هم از نظر سلیقه‌ای. زیرا کاری که به آنها سپرده می‌شود انجام می‌دهند. قاعدتا تهیه‌کننده‌ای که می‌خواهد با احسان خواجه‌امیری فعالیت کند فراز و فرود‌های بیشتری را دارد و تهیه‌کننده به سمت افراد باتجربه منعطف می‌شود.

 

در بین نسل جدید افراد صاحب سبک و خوانندگان خوب نیز به چشم می‌خورند. همچنین باید توجه داشت در ابتدا همه از یک جا شروع کردند و نسل جدید هم همین‌طور. اما قسمت تلخ موسیقی در ایران آن است‌که مردم بدون پردازش از موسیقی‌ها استقبال می‌کنند. این بخش تلخ داستان است، چند‌ سال گذشته اگر کاری کیفیت نداشت استقبال نداشت در صورتی که اکنون با به شهرت رسیدن افراد شاهد استقبال افراد از کارهای باکیفیت و بی‌کیفیت خواننده‌ایم.

 

مافیای تیتراژ وجود دارد

قاسم افشار| موضوع تیتراژخوانی در سریال‌های تلویزیون بحثی نیست که مرتبط با ماه رمضان باشد، اما باید همین اول تأکید داشت که تیتراژهای ماه رمضان، طرفداران خاص خود را دارد و به این دلیل که ٣٠ شب پشت سر هم سریال از تلویزیون پخش می‌شود، خیلی اتفاقات در ذهن مخاطب روی می‌دهد، به همین دلیل برخی از خوانندگان تمایل دارند در تیتراژها حضور داشته باشند. بحث من، موضوعی شخصی نیست که درباره حضور خودم حرف بزنم بلکه می‌گویم از این تعداد زیاد نسل اول خوانندگان که امتحان‌هایشان را هم پس داده‌اند، استفاده شود. متاسفانه در کشور ما خیلی چیزهای غیرمعمولی رخ می‌دهد؛ به‌عنوان نمونه من خواننده‌ای را در خارج از کشور از ٣٠ یا ٤٠‌سال پیش می‌شناسم که هنوز سرپاست و دارد می‌خواند اما در کشور ما به نظر می‌رسد تصور این است که با آمدن نسل نو، باید نسل‌های قبل کنار بروند.

 

خوانندگان امروز که در تیتراژهای تلویزیونی هم به وفور دیده می‌شوند، خیلی برای مردم نمی‌خوانند. دلیلش هم این است که پول‌هایی که از این راه به دست می‌آورند، آنها را گیج کرده است و حجم آن دقیقا مانند فوتبالیست‌های امروز و دیروز است. به همین دلیل آنها وقتی در یک کنسرت حاضر می‌شوند که ٣٦ سئانس در ٤ یا ٥ روز برنامه اجرا می‌کنند آن هم در سالن ٢٠٠٠ نفری دلیل ندارند که برای مردم بخوانند.

 

به نظر من این‌که این اتفاق می‌افتد یک بخش است که مافیایی به نام تیتراژ وجود دارد و موضوع بعد، سیاست‌های خود سازمان صدا و سیماست. به‌هرحال وقتی آدم بزرگی مانند مرحوم ناصر چشم‌آذر، حق ورود به صدا و سیما را ندارد، جا برای ما نمی‌ماند. ما در زمان خودمان خط مقدم و نوک پیکان موسیقی پاپ بودیم و سعی کردیم تا کارمان را به درستی انجام دهیم، اما حالا کار بسیار نازل شده و فقط به درآمد توجه می‌شود. تهیه‌کننده می‌خواهد تا حد ممکن پول دربیاورد؛ طبیعی است که تیتراژ را به کسی می‌دهد که ١٠٠‌میلیون تومان از او پول بگیرد، نه به من که باید پولی هم خرجم کند و دستمزدم را بدهد. به همین دلیل ناگاه افرادی را می‌بینید که باورتان نمی‌شود، حتی تیتراژها بدون تأیید آهنگساز روی آنتن می‌رود؛ اینها همه‌اش مستند است.

 

امین فرج‌پور

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 15
  • 9
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش