سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۱۶:۰۶ - ۰۱ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۰۲۱۶
موسیقی

واکنش تند «کیوان ساکت» به نوربخش: این لوس‌بازی‌های سیاسی را ول کن

کیوان ساکت,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
کیوان ساکت با نوشتن متنی صریح و بی‌پرده، نسبت به صحبت‌های حمیدرضا نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی واکنش نشان داد.

چندروزی از برگزاری نشست ماهیانه‌ی خانه موسیقی می‌گذرد. نشستی که با صحبت‌های حمیدرضا نوربخش و تاختنش به منتقدان خانه موسیقی همراه بود.

 

نوربخش در بیشتر صحبت‌هایش کیوان ساکت را خطاب می‌داد و به او انتقادهای زیادی وارد کرد. برخی از این انتقادها به صحبت‌های کیوان ساکت در نشست مسئولان خانه موسیقی با منتقدانش مربوط بود. در واقع کیوان ساکت در نشستِ مسئولان خانه موسیقی با منتقدان این خانه انتقادهایی را نسبت به خانه موسیقی ارائه کرد که نوربخش پاسخ دادن به این انتقادها را به نشست ماهانه‌ی خانه موسیقی کشاند. صحبت‌های نوربخش باعث شد که روز گذشته شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷، کیوان ساکت بار دیگر دست به قلم شود و پاسخ صحبت‌های نوربخش را بدهد.

 

صحبت‌های نوربخش خطاب به کیوان ساکت به گونه‌ای است که این پرسش در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد که آیا نوربخش در جایگاه حقیقی این انتقادها را مطرح می‌کند یا در جایگاه حقوقی(مدیرعامل خانه موسیقی).

 

در ادامه متن پاسخِ کیوان ساکت به حمیدرضا نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی را می‌خوانید:

«مدیرعامل خانه‌ی موسیقی

 

حمید نوربخش

 

نظری به حرفهایی که در نشست ماهانه‌ی نهادتان ایراد کرده‌ای انداختم و خاطرجمع شدم که روی سخنت به من است. از این رو به رغم آنکه هیچ حوصله‌ای برای کش دادن این بحث مبتذل ندارم ناگزیرم چند موضوع را یادآوری کنم.

 

 

در مطلع سخن گفته‌ای اخیراً جلسه‌ای با مدیرکل محترم دفتر موسیقی داشته‌اید و معتقد هستید آن دفتر باید بنابر اصل ۴۴ قانون اساسی امور را به بخش خصوصی واگذار کرده و فرصت بیشتری ایجاد نماید تا خانه‌ی موسیقی مشارکتی وسیعتر از پیش را به نمایش بگذارد. بسیار خوشحالم که سرانجام به این نتیجه رسیده‌اید که خانه‌ی موسیقی به عنوان یک نهاد مستقل مدنی نباید به ارشاد وابسته باشد، تنها درنمی‌یابم که چرا این موضوع را امروز که معاونت هنری و مدیریت دفتر تغییر کرده‌اند ملتفت شده‌اید چون همه می‌دانیم که یکی از موضوعات اصلیِ محل مناقشه میان خانه شما و ما منتقدان وابستگی اسفناکی بود که این نهاد به ارشاد و معاونت هنری وقت آقای علی مرادخانی داشت.

 

 

اشاره کرده‌ای در جلسه‌ی مشترک منتقدین و خانه‌ی موسیقی اینجانب کلیاتی مطرح کرده‌ام و کلماتی به کار برده‌ام که مصادیق آن را ذکر نکرده‌ام. حمید! من هنرمندم، حقوقدان نیستم اگر لغت «رانت» را در جایی از منظر حقوقی اشتباه به کار برده باشم عجیب نیست هرچند که مثل هر هنرمند علاقه‌مندی می‌کوشم پیوسته اشتباهاتم را تصحیح کنم. اما فروتنانه از تو که هنرمند نیستی و حقوقدان هستی می‌پرسم لغت صحیح حقوقی برای ادای این معانی چیست: پشت پا زدن به رفاقت، سوءاستفاده از اعتماد دوستان و همکاران، جفای به عهد، کاسب مآبی، بی معرفتی.

 

حمید! صحبت از داوری و اجرای من در جشنواره‌ی سی و یکم فجر کرده‌ای. به دروغ - دروغی چنین که ادعا میکنی. من به کسر بیمه از رقم قراردادم معترضم و این دلیل مخالفت من با خانه‌ی موسیقی است! چه حرف پرتی؟

 

 

مشکل شخصی من مبلغ بیمه و حتا مبلغ قراردادم نبود، بلکه دروغی بود که تو به من - دوست قدیمی‌ات- گفتی و آن این که مبلغی که به من داده‌ای سقف بودجه‌ای است که به گروه‌ها تعلق می‌گیرد. من پذیرفتم و بعدتر دریافتم پولی که من برای گروهی بزرگ از نوازندگان گرفته‌ام و بخشی از دستمزد آنها را از جیب خودم پرداخته‌ام ثلث مبلغی بوده است که کسی از شرکای تازه‌ی تو برای یک اجرای تک نفره یا دو نفره گرفته است.

 

 

اما باز همین هم موضوع من نبود که بخواهم لج بکنم، بحث بر سر آن بود که چنین رویه‌ای غلط است. بحث بر سر یک قران و دوزار دستمزد گروه من نبود - که هزار برابر آن را خرجعشق زندگی‌ام موسیقی عزیز کرده‌ام - بحث در اینجا حتّی بر سر دروغ تو هم نبود که دیگر رفیق من نبودی و اهمیتی نداشتی، بحث بر سر سوء مدیریت فرهنگی در سطح یکی از مهمترین جشنواره‌های فرهنگی کشور بود و هست و این نگرانی واضح که همان نگاه در خانه شما هم اعمال بشود که می‌شود.

 

 

جوری حرف میزنی انگار من جوانی بیست ساله هستم که نقدم بر شیوه مدیریت تو و نزدیکان تو در خانه‌ی موسیقی برآمده از یک موضوع شخصی یا عطش دیده شدن باشد. حمید به یاد داشته باش که من سال‌های پنجاه زندگی‌ام را پشت سر می‌گذارم و سال‌های طولانی ساز زده‌ام. آنها که این ساز را دوست داشته‌اند با من همراه بوده‌اند، کسانی هم که دوست نداشته‌اند مرا نقد کرده‌اند که سپاسگزار هر دو گروه هستم. به قدر کافی دیده شده‌ام و یقین بدان آخرین چیزی که برای دیده شدن به آن نیاز داشته باشم لجبازی با حقوقدان گمنامی مثل تو است.

 

 

گفته‌ای که من خواستار تعطیلی خانه‌ی موسیقی هستم. نه! من خواستار تعطیلی سوء مدیریت کسانی مثل تو و همفکران تو هستم. خواستار آن هستم که نهادهای مدنی با فکر باز و اندیشه‌ی فرهنگ محور اداره بشوند نه کاسب مآبی‌های مبتذل. به خیال خودت کنایه زده‌ای که من از جنس کسانی هستم که خانه‌ی سینما را بستند. بیا رو راست باشیم و نترس. تلویحا می‌خواهی ادعا کنی من منتسب به طرز تفکر امثال احمدی نژاد هستم؟

 

 

با همه‌ی حقوقدان بودن و هنرمند نبودنت نمی‌توانی این ادعا را بر کرسی بنشانی. چون من به اعتبار راهی که آمده‌ام یک هنرمند آزاده‌ام به هیچ جریان سیاسی و فکری منتسب نیستم. جز فرهنگ چیزی برایم مهم نیست. هرکس از هرجناحی که به فرهنگ لطمه بزند من منتقد او هستم و هرکس از هرجناحی که به اعتلای فرهنگ بیاندیشد با او همراهم.

 

حمید این لوسبازی سیاسی را ول کن

 

حمید! این - بازی که نه- لوسبازی سیاسی را ول کن. همه مرا میشناسند و تو را هم می‌شناسند. ناگفته پیداست میان من و تو چه کسی هنرمندی آزاده است و چه کسی از قدرت آویزان است و همیشه بوده است.

 

در پایان هرچند که واقعا لازم نیست اما دوست دارم به این نکته هم اشاره کنم: من با تارم می‌توانم «لاو استوری» بزنم و البته می‌توانم «بیات ترک» هم بزنم. این انتخاب من است برای شیوه‌ی زندگی هنری‌ام. در بالا اشاره کردم کسانی میتوانند این انتخاب مرا دوست داشته باشند و کسانی هم می‌توانند بر آن نقد بیاورند. اما دقت کن که آنچه من می‌نوازم - و از آن جمله ردیفی که منتشر کرده‌ام - حاصل تلاش شخصی و نگاه شخصی من است. آن را ازحاصل کار کسی دیگر غصب نکرده‌ام. در جمع دوستان تو کسی را می‌شناسم که ردیفی از موسیقی ایرانی ارائه کرده که هنوز بخش وسیعی از جامعه‌ی موسیقی آن را حاصل تلاش هنرمند فقید دیگری می‌داند. بر درستی یا نادرستی این ادعا اصراری ندارم فقط چون تو حقوقدان هستی و به ردیف من-که حتم دارم آن را نخوانده و ننواخته‌ای و از محتوای آن اطلاعی نداری و با تکیه بر نواخته‌های آنچه بزرگانی مانند استاد کسایی، استاد شهناز، استاد عبادی و دیگر استادان این فن شریف اجرا کرده‌اند، نوشته‌ام و بزرگانی مانند استاد فخرالدینی، استاد فرهنگ شریف، استاد روشن روان و دکتر سریر بر آن مقدمه نگاشته اند- پریده‌ای خواستم نکته‌ای هنری- حقوقی را به تو یادآورده باشم.

 

حمید نوربخش من هم مثل تو امیدوارم این بحث ادامه پیدا نکند. چون نه حوصله‌ی خودت را دارم و نه حوصله‌ی دور و بری‌هایت را.

 

در پایان پرسشی دارم و آن اینکه؛ انتقادهایی که تو به من وارد کرده‌ای در چه جایگاهی بوده است؟ از جایگاه حقیقی؟ که در این صورت تو اصلا صلاحیت علمی در زمینه هنر و به خصوص موسیقی علمی جهان را ندارید. پیشینه‌ی کاریِ ضبط شده از من و جنابعالی گواه این مسئله است. یا از جایگاه حقوقی؟ که در این صورت هم مدیرعامل یک نهاد هرگز نمی‌تواند برای دیگران تعیین تکلیف کند که چگونه بیاندیشند.

 

گذشت زمان و تاریخ بهترین گواه خواهد بود.

 

کیوان ساکت

پایان اردیبهشت ۱۳۹۷»

 

 

در ادامه متن صحبت‌های حمیدرضا نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی در جلسه ماهیانه‌ی خانه موسیقی را می‌خوانید(این همان صحبت‌هایی است که کیوان ساکت در واکنش به آنها متن بالا را نوشته است):

برای همه مدیرانی که در عرصه موسیقی هستند آرزوی توفیق داریم. اخیرا با آقای ترابی مدیرکل محترم دفتر موسیقی هم در خانه موسیقی و با حضور اعضای هیئت مدیره جلسه ای داشتیم و امیدواریم مدیرکل دفتر موسیقی هم در راستای اهداف با ما همراه باشند. اصل ۴۴ قانون اساسی و واگذاری امور به بخش خصوصی بسیار جدی و از شعارهای جدی دولت هم هست. این از مطالبات جدی ما است که در امور موسیقی مشارکت وسیع تری داشته باشیم که با کمک دولت روند آن را تسهیل کنیم و امور را بهبود ببخشیم.

 

 

جناب استاد فرهاد فخرالدینی، رئیس محترم شورایعالی خانه موسیقی و همه اعضایی شورای عالی و هیئت مدیره خانه موسیقی با هم همفکری داشتند و قرار شد اگر کسی نقد مشفقانه ای دارد در این جلسه مطرح کند. در خانه هنرمندان جمع خوب و صمیمی تشکیل شد و در این جلسه بنا بر همدلی بود و هست. اگر کسی نقد دلسوزانه ای دارد همیشه پذیرای آن هستیم و درِ این خانه همیشه برای آرا و نظرات اهالی موسیقی باز است.

 

 

در آن جلسه تعدادی از عزیزان صحبت های خودشان را مطرح کردند که در آن سخنان مطالب خاصی بیان نشد، فقط مطالب کلی بود که همه بر آن واقف هستیم و همه ما به آن اعتقاد داریم و خود را موظف می دانیم به آن عمل کنیم. به طور مثال اینکه باید در خانه موسیقی قاعده و ضابطه حاکم باشد، به اساسنامه عمل شود و مرزها را با دولت حفظ کنیم و سخنانی از این قسم که همه به آن اعتقاد داریم.

 

 

در آن جلسه توسط یکی از دوستان نوازنده تار هم مطالبی عنوان شد که باز هم همین کلیات بود ولی در سخنان ایشان یک سری واژه های نامناسب و سخیف که تهمت تلقی می شود - از جمله اینکه کسانی که در خانه موسیقی هستند رانتخوار هستند- بیان شد. من هم در آن جلسه از ایشان خواستم یکی دو نمونه از این مصادیق را بیان کنند متاسفانه فقط من را نگاه کردند و کلامی نگفتند. من با اصرار خواستم مصداق همین سخنان را در مورد هر کسی که در خانه موسیقی سمت دارد را بیان کنند و بارها گفته ام و باز هم می گویم هر کسی راجع به این مصادیق هر چیزی دارد از هر تریبونی می خواهد بیان کند.

 

 

 

بنظر می رسد ایشان نوعی عطش دیده شدن دارند. کارنامه زندگی ایشان اینگونه می گوید که دوست دارد به هر قیمتی دیده شود. رفتار و کردار و موسیقی شان نشان دهنده همین موضوع است. من معمولا بنا بر پاسخگویی ندارم ولی برخی از مطالب که در مورد خانه موسیقی گفته می شود دیگر جزو حقوق من نیست و من مورد عتاب اهالی موسیقی قرار می گیرم که بالاخره حیثیت همه اعضا هم هست و نباید گذشت کنیم و من باید از حیثیت این خانه دفاع کنم.

 

 

اینکه کسی بیاید و بگوید باید در این خانه را بست؛ من باید بگویم آن کسانی که می خواستند در این خانه را ببندند رفته اند. آن دولتی که از همفکران شما بودند و می خواستند در خانه ها را ببندند - از جمله دیدیم که مدتی هم در خانه سینمارا بستند - رفته اند. ما الان طرفدار بازشدن همه درها برای حل مشکلات هستیم و درِ خانه موسیقی را هم هیچکس نمی تواند ببندد.

 

 

ایشان باید در خودش کنکاش کند و فکری به حال موسیقی خودش بکند تا بلکه با حسن نظر دیده شود؛ ایشان ظاهرا از ابتدا که آمده خلاف جریان شنا کردن را برای دیده شدن انتخاب کرده است. ایشان ردیف موسیقی را درست کرده اند و خواسته اند تا این ردیف ایشان تایید بشود، چنین اتفاقی نخواهد افتاد. 

 

این هم تقصیر ما نیست زیرا کسی که تفکر موسیقایی اش از کافه لاله زار گرفته تا اجرای قطعات موسیقی کلاسیک باخ و بتهوون و حتی اجرای موسیقی love story است چگونه می تواند ردیف موسیقی موجه ارائه دهد؟ این ذهن اساسا ذهنیت ردیف نوازی و ردیف سازی نیست. مجموعه این عوامل در کنار هم درست ننشسته است. علاوه بر این ما بزرگانی داریم، مگر چنین کاری انجام داده اند؟ مثلا استاد هوشنگ ظریف-که خداوند سلامتش بدارد- مگر آمده اند ردیف نوشته اند؟ حالا اگر شما نوشته اید گناه ما چیست؟ مگر ما باید هر چیزی که شما نوشته اید را تایید کنیم؟

 

در جشنواره موسیقی که شما می فرمایید مشکل دارد، شما در دوره سی و یکم هم داور بودید و هم اجرا داشته اید؛ حالا اگر پنج میلیون تومان از رقم شما بابت بیمه کسر شده تقصیر بنده بوده؟ این انتقام گیری ها شخصی است. من فقط اشاره کردم که ایشان دیگر ادامه ندهند چون من ناچارا وارد جزئیاتی می شوم که به نفع ایشان نخواهد بود. ایشان بهتر است فکری به حال موسیقی شان بکنند که با هنرشان بهتر دیده شوند.

 

 ایشان جزو کسانی بودند که در آزمون مدرسین کاری کرده بودند که بچه های استان هرمزگان و فارس هرکسی داخل می آمد از آنها می پرسید آیا کتاب مرا درس می دهی یا نه؟! اگر کسی کتاب مرحوم ذوالفنون یا کتاب هنرستان را درس می داد در آن آزمون رد می شد و به ناگزیر همه می رفتند کتاب ایشان را می خریدند تا در آزمون قبول شوند. شاهد این سخنان آقای اردشیر کامکار است و من آنجا برخورد کردم و گفتم که این کار دیکتاتوری و خلاف قانون است. فکر کنید اینچنین تفکری چقدر خطرناک است.

 

سازکار ورود به نهاد مدنی مشخص است و اولین شرط آن مقبولیت و آوردن رای بیشتر از سوی اعضا است پس ایشان ابتدا باید بروند برای مقبولیت خودشان فکری بکنند. ایشان دوبار در اینجا کاندیدا شده اند و رای نیاوردند. حالا با هر تعدادی که مجمع به رسمیت رسیده است ؛ بالاخره تعدادی آمده اند اینجا و ایشان را قبول نداشته اند و رای نداده اند ...و این تقصیر کسی نیست. اینکه بیاییم یک نهاد مستحکم هجده ساله را تضعیف کنیم آن هم در این شرایط مملکت درست نیست. ما به اندازه کافی در گوشه و کنار این مملکت دشمن داریم و هنوز کنسرت هایی لغو می شود، هنوز جلوی آموزش موسیقی را می گیرند و در این میان بیاییم یک نهادی به نام خانه موسیق را تضعیف کنیم.

 

همه پیشکسوتان و بزرگان ایجاد یک نهاد صنفی را ارج می نهند به طور مثال استاد فخرالدینی می گفتند آرزوی ما در دوران جوانی بوده که جایی مانند خانه موسیقی وجود داشته باشد که هیچ وقت محقق نشد. حالا ما بیاییم چنین نهادی را به خاطر ناکامی های خودمان و مسائل شخصی تضعیف کنیم. واقعا آب را به آسیاب چه کسی می ریزیم. من واقعا متاسفم و امیدوارم ایشان دیگر ادامه ندهند.

 

seemorgh.com
  • 17
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش